توهمات يك يانكي

اسكات - ريتر مترجم: خسرو - شميراني

اسکات ریتر Scott Ritter از سال 1991 تا 1998 به عنوان رییس گروه بازرسان سلاح های کشتار جمعی از سوی سازمان ملل در عراق مشغول کار بود. کتاب وی "داستان ناگفته توطئه اطلاعاتی آمریکا" نام دارد . متنی که در زیر آمده است ترجمه آخرین مقاله اسکات ریتر در باره جنگی است که به قول او آمریکا مراحل تدارکاتی آن علیه ایران را پشت سر گذاشته است . این مقاله كه توهمات و باورهاي بخشي از هيات حاكمه آمريكا را به تصوير مي كشد اخيرا بر روی سایت الجزیره انگلیسی منتشر شده است.
 
● تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. درجه تشدید استفاده از واژه های "آزادسازی - دمکراسی" باید متوجه سازد که ایران هدف بعدی است.
● پرزیدنت جرج بوش به خود جرات داده است تا جنگی جهانی علیه ترور آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
● آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند.
● هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش می بینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون ايران آماده می کنند.
● با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.

دركتاب اسكات ريتر آمده است :
در شانزدهم اکتبر 2002 رییس جمهور جرج بوش به مردم آمریکا گفت: " من فرمان استفاده از نیروی نظامی را صادر نکرده ام و اميدوارم استفاده از زور به ضرورت تبدیل نشود."
امروز ما میدانیم که این بیان دروغی بیش نبود. میدانیم که رییس جمهور در واقع در اواخر اوت 2002 فرمان آغاز عملیات در خاک عراق را به ارتش آمریکا صادر کرده بود و همچنین میدانیم که این دستور از آغازین روزهای سپتامبر 2002 به این ترتیب به اجرا در آمد که نيروی هوایی آمریکا به همراهی نیروی هوایی سلطنتی انگلیس بمباران هدفهای خود را در داخل و خارج منطقه " پرواز ممنوع" گسترش دهد. عملیات مذکور در جهت کاهش توانایی پدافند، کنترل و فرماندهی ارتش عراق تنظیم شده بود. وظیفه دیگر آن هموار نمودن راه برای واحد های عملیاتی ویژه بود. این واحد ها شناسایی ، عملیات مستقیم و تخریب هدف های ویژه در خاک عراق را، پیش از آغاز رسمی جنگ در 19 مارس 2003 دنبال میکردند.
رییس جمهور جرج بوش اواخر بهار 2002 فرمان محرمانه ای را امضاء کرد که به سی آی ای و نیروهای عملیات ویژه آمریکا اختیار پیاده کردن واحدهای مخفی در عراق ، برای برکناری صدام را واگذار میکرد. واقعیت این است که جنگ عراق در اوایل تابستان 2002، اگر نه زودتراز آن آغاز شده بود.
تسلسل زمانی مذکور در باره وقایع برشمرده نتایجی در بر دارد که اهمیت آنها یقینا بسا فراتر از حکایت روال تاریخی و یا کاوشی سیاسی در رخدادهای گذشته است. در اینجا بنیانگذاری سنتی از سوی دولت جرج بوش آشکار میگردد که در بررسی مسایل جاری روابط آمریکا و ایران لزوما باید در نظر گرفته شود. همانطور که درمورد عراق پیش از مارس 2003 عمل میشد، امروز نیز دولت جرج بوش از "دیپلماسی" و خواست راه حل های "صلح آمیز" سخن میگوید اما واقعیات از دستور کار دیگری حکایت میکنند : از جنگ و جابجایی زورمندانه رژیم مذهبی مسلط بر حکومت ایران. همانگونه که در مورد عراق عمل شد، پرزیدنت راه به سوی مطبوع سازی افکار عمومی و رسانه های مشتاق به همکاری را هموار کرده است. قرار دادن رژیم ايران در "محور شرارت" ( در کنار عراق پیش از "آزاد سازی" و کره شمالی) و همچننین صحبت از نیاز ضرورت در جهت گسترش "دمکراسی" برای مردم ایران در این راستا قرار دارند. "آزادسازی" و گسترش " دمکراسی" به کدهای آشکار نیوکانسرواتیو هایی تبدیل شده اند که امروز سیاست خارجی آمریکا را در جهت جنگ و نظامی گری تدوین و اجرا میکنند. درجه تشدید استفاده از وازه های "آزادسازی / دمکراسی" باید آمریکاییها را متوجه سازدکه ایران به عنوان هدف بعدی در مرکز توجه سیاستی غیرقانونی ، یعنی سیاست بکار گرفته شده توسط دولت بوش قرار گرفته است.
براستی آمریکاییان و بخش بزرگی از بقیه جهان به لمیدن بر احساس نادرست رضایت خاطر از عدم آغاز رسمی عملیات نظامی علیه ایران ادامه میدهند. در این راستا بسیاری به این امید ناروا دل بسته اند که سرايت دیوانگی جاری در عراق به ایران میتواند موکول به آینده و یا به کلی پیشگیری شود، اما این امید رویای احمقانه ای بیش نیست. واقعیت این است که جنگ آمریکا علیه ایران دیگر آغاز شده است.
در لحظه حاضر آمریکاییها مشغول پرواز بر فراز خاک ایران هستند. آنها از هواپیما های بی سرنشین و امکانات پیچیده تر دیگر بهره میگیرند. تجاوز به حریم هوایی یک دولت مستقل به خودی خود یک حرکت جنگی محسوب می شود. اما جنگ با ایران بسیار فراتر از مرحله جمع آوری اطلاعات پیش رفته است. پرزیدنت جرج بوش با استفاده از قدرت شگفت انگیزی که پس از 11 سپتامبر 2002 به او واگذار شد، به خود جرات داده است تا جنگی جهانی را علیه آنچه كه « ترور» ناميده شده آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند. البته این یک مزاح تلخ است که سی آی ای از گروهی استفاده می کند که هنوز برچسب "سازمان تروریستی" را بر تن دارد. این گروه توسط همان واحد اطلاعاتی رژیم عراق در هنر سوء قصد های انفجاری آموزش دیده است که امروز سربازان آمریکایی را سلاخی میکند. آنها همان بمب های کنترل از راه دور را در ایران منفجر میکنند که آمریکا استفاده آنها را در عراق همه روزه محکوم می کند.
شاید اصطلاحی که می گوید"آنکه برای یکی مبارز آزادی است برای دیگری تروریست است" سرانجام در کاخ سفید نیز پذیرفته شده و بدین ترتیب مجموعه نظرات مسلط برعملیات جنگ جهانی علیه ترور را به عنوان تظاهر مطلق عیان میکند.
واقعیت ها از این حکایت میکنند که بمب گذاریهای سازمان مجاهدین خلق که توسط سی آی ای هدایت می شوند تنها فعالیت علیه ایران نیستند. در شمال، در کشور همسایه، آذربایجان ، ارتش آمریکا زمینه سازی عملیاتی حضور وسیع نظامی را تدارک می بیند. این حضور از عملیات گسترده زمینی برای تسخیر تهران سخن خواهد گفت. شاید علاقه دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا به آذربایجان از چشمان یک سویه بین رسانه های غربی به دور مانده باشد اما روسیه و دیگر ملت های ساکن قفقاز به خوبی درک کرده اند که خواست مبتنی بر نقش آذربایجان در جنگ با ایران اعلام شده است.
روابط قومی آذری های شمال ایران و آذربایجان در دوره جنگ سرد، مدتها توسط اتحاد شوروی مورد استفاده هدفمند قرار گرفته بود. اکنون این امکان توسط نیروهای شبه نظامی سی آی ای و واحد های عملیات ویژه آمریکایی به تسخیر در آمده است. هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش می بینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ايران آماده می کنند.
مورد اخیر تنها یکی از مواردی است که آمریکا برای استفاده از آذربایجان برنامه ریزی کرده است. با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.
واقعیت این است که در هنگام شروع عملیات جنگی گسترده، نیروی هوایی آمریکا باید قادر باشد تا حضور شبانه روزی خود بر فضای تهران را حفظ کند. بدین ترتیب ایالات متحده دیگر نیازی به بررسی نقشه های طرح شده در دوران جنگ سرد که بر پایه آنها حرکت به سوی تهران از شهرهای ساحلی خلیج فارس [ نویسنده از واژه دیگری به جای خلیج فارس استفاده کرده است.] یعنی چابهار و بندر عباس آغاز می شد ، نخواهد داشت. در عین حالی که واحدهای نیروی دریایی آمریکا برای حفظ تنگه حیاتی هرمز قادر خواهند بود تا این شهرها را به تسخیر در آورند، نیاز به پیشروی به داخل از این نقطه حذف شده است.اکنون مسیر کوتاه تری تا تهران وجود دارد: بزرگراه ساحلی ککه در امتداد دریای خزر آذربایجان را به تهران وصل می کند.
برنامه ریزان ارتش آمریکا فراخوان استقرار نيروها را آغاز کرده اند. نقشه های لجستیک برای استقرار نیروی هوایی و زمینی در آذربایجان در مراحل پیشرفته قرار دارند. با توجه به این واقعیت که به شکرانه حضور گسترده نظامی آمریکا در عراق ، مجموعه عظیمی از حمایت لجستیکی و امکانات فرماندهی و کنترل که برای حمله به ایران ضروری هستند در منطقه مستقرند، زمان آمادگی برای جنگ علیه ایران به مراتب کوتاه تر از زمانی خواهد بود که برای جنگ 2002 – 2003 علیه عراق مصرف شد.
آمریکا و دیگر ملل غربی همچنان به تراژدی جاری و فروپاشی عراق چشم دوخته اند. سر انجام بحث ضروری در باره دلایل پشت صحنه جنگ علیه عراق سر بر می آورد و به خطاهای فاحش در اشغال پس از جنگ پرداخته می شود.
در حالت عادی این امر می توانست بیانگر چرخشی مثبت در روند وقایع باشد اما امروز در حالی که سرها در بررسی رخداد های گذشته است جنایت در حال تکوین دولت بوش در ایران از نظرها پنهان می ماند. این جنابت جنگی تجاوزکارانه است که بر منطقی غلط استوار شده و بدون کوچکترین توجهی به مردم ، ایران و آمریکا در می گیرد. بسیاری از آمریکاییان همراه با رسانه های جریان اصلی کور از دیدن نشانه های جنگ، اعلان رسمی آن را انتظار می کشند، نمایشی که مانند 19 مارس 2003 برای پخش تلویزیونی آماده شده است.
ما امروز میدانیم که جنگ به مراتب پیش تر آغاز شده بود. تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. بمب گذاریهای تروریستی مجاهدین، با حمایت سی آی ای، آشکارترین تبلور این آغازند.

منبع: english.aljazeera.net

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved