بازتاب سياست حقوق بشري جيمي كارتر در ايران



در حالي كه شاه در كمال اقتدار بود واز جهت سياست خارجي و استحكام داخلي با مانعي خود را روبه رو نمي ديد و درآمد نفت ،او را بي‌نياز كرده بود و به اشكال مختلف به كشورهاي ديگر كمك مي‌نمود و تصور پايه‌گذاري يك امپرياليزم كوچك را داشت و سياست نيرومند آمريكا هم او را تقويت مي‌كرد و زير چتر حمايت داشت تا در منطقه قدرتي باشد و همچنان جزيره امني را تشكيل بدهد، شرايطي پيش آمد كه همه محاسبات را درهم ريخت و سلطنت را هم با تمام سوابقش و با همه نيرومنديش به سقوط كشاند. چنين تحولي را قطعاً آمريكا نمي‌خواست. آمريكا نمي‌خواست رژيمي كه از هر حيث مطيع است واژگون شود، آمريكا مي‌خواست احتمال انفجار را از بين ببرد و وضع باثباتي را براي مدتي طولاني به نفع سياست خود برقرار سازد.اما نتيجه آن نشد كه در نظر داشت و امكان كنترل را پيدا نكرد. رژيم حاكم شاه هم در اطاعت از اجراي سياست جديد آمريكا البته نابودي خود را نمي‌خواست اما در شروع كار چون استقلال نداشت، چون استبداد و خفقاني كه در داخل كشور ايجاد كرده بود با حمايت بيگانه بود نمي‌توانست سرپيچي كند. وقتي قدمهاي اوليه را برداشت كنترل فضا، به علت خصوصيات پيچيده‌اي كه انقلاب داشت، از دست او و قدرت فائق خارج شد.
فورد رئيس جمهوري آمريكا از حزب جمهوريخواه كه به دنبال افتضاح واترگيت، جانشين نيكسون شده بود در سال 1355 (1976) دوره حكومتش پايان مي‌يافت Ùˆ بنابراين در زمستان 55 مبارزه انتخاباتي حزب دمكرات Ùˆ جمهوري‌خواه در آمريكا آنها را به ارائه برنامه Ùˆ اعلام سياست وادار ‌ساخت. حزب دمكرات با معرفي جيمي كارتر براي پيروزي بر رقيب جمهوريخواه حمايت از «حقوق بشر» را مطرح ساخت كه شعار بسيار خوبي بود. حقوق بشري كه آمريكا براي ده‌ها سال آن را نقض كرده است Ùˆ اساساً پيشرفت آمريكا Ùˆ به ابرقدرت تبديل شدن اين كشور با لگدكوب كردن حقوق بشر توأم Ùˆ همراه بوده است. اينك كانديداي رئيس جمهوري از حزب دمكرات عنوان مي‌كرد كه تصميم به حفظ حقوق بشر گرفته است.آيا طرح حقوق بشر در مبارزه انتخاباتي بالضروره تغيير سياست آمريكا را همراه داشت؟ آيا واقعاً آمريكا مي‌خواست دست از جنگ افروزي بردارد، آيا تصميم گرفته بود به زمان جهانخواري پايان بخشد؟ يااينكه يك مانور انتخاباتي بود Ùˆ فقط كانديداي يك طرف عنوان مي‌كرد وآنهم براي رسيدن به قدرت؟ حقيقت اين است كه در آمريكا كارتلها Ùˆ تراستها وانحصارات بزرگ سرمايه‌داري تصميم گيرنده در وراي احزاب Ùˆ تبليغات آنان قرار دارند Ùˆ در مواقعي كه نفعشان اقتضا دارد كه دگرگوني در سياست خود بوجود آورند حزب مورد نظر را كه بايد بازيگر صحنه باشد مشخص مي‌نمايند Ùˆ تقويت مي‌كنند Ùˆ به ميدان مي‌فرستند Ùˆ در نتيجه هريك از اين احزاب نقش خاصي را ايفا مي‌كنند، حزب دمكرات با سياست آزاديخواهانه مي‌آيد ولي تا مرحله جنگ پيش مي‌رود۱  Ùˆ يا حزب جمهوري‌خواه با شعار جنگي طلبي Ùˆ حمله Ùˆ سركوب كردن آزاديخواهان Ùˆ ايجاد محيط خفقان Ùˆ ترور Ùˆ وحشت قدرت را به دست مي‌گيرد. Û² در سال 55 كارتر از حزب دمكرات با تأكيد بر اينكه از دولتهاي استبداد حمايت نخواهد كرد Ùˆ نسبت به حقوق بشر تأكيد دارد زمامدار شد. مفسرين سياسي در همان زمان مبارزه انتخاباتي نسبت به زمامداران بعضي كشورها از جمله پاكستان، ايران، فيليپين، شيلي، اوروگوئه، كره Ùˆ... پيش‌بيني‌هايي داشتند Ùˆ در مصاحبه‌هايي نظر خود آنان را جويا مي‌شدند. در همان زمستان سال 55 مسئله اسپانيا پيش آمد، فرانكو ديكتاتوري كه مردم اسپانيا را سالها در چنگال داشت مرد Ùˆ ضربه‌اي به شبكه خودكامگان جهان وارد شد. اخبار اسپانيا به مردمي كه در نقاط ديگر جهان زير بار استبداد له مي‌شدند اميد مي‌داد.
آمريكا در سال 1355 در دنيا به صورت يك ابرقدرت متجاوز، جنگ طلب، غاصب حقوق ملتها و حامي رژيمهاي پوسيده استبدادي معرفي شده بود. اين چهره شناخته شده را مي‌بايست عوض نمايد و قيافه‌اي مثل سالهاي اوليه بعد از جنگ دوم را بگيرد و نقش مدافع دمكراسي را ايفا نمايد. در واقع به گذشته‌اي بازگردد كه ادعاي كمك به آزاديخواهان را داشت. آمريكا با ارزيابي متخصصين و آمارگيران خود دريافته بود كه بعضي از كشورهاي زيرسلطه به نقطه انفجار رسيده‌اند و مأموريني كه گذاشته نتوانسته‌اند برنامه‌هاي اصلاحي را به‌طور كامل به مورد اجرا بگذارند يا اگر اجرا كرده‌اند نتيجه عكس گرفته‌اند و يا آنقدر بي‌لياقت بوده‌اند كه اصلاحات را در قالب امور تخريبي انجام داده‌اند و در نتيجه زمينه هاي عصيان عمومي را فراهم نموده‌اند. آمريكا دريافته بود كه بعضي رقباي قديمي مثل انگليس سر بر داشته‌اند و گاهي عليه سياست آمريكا به تحريكاتي دست مي‌زنند تا جاي خود را باز نمايند و بهرحال منافع شركتهاي بزرگ آمريكائي را در بعضي جهات متزلزل ساخته‌اند و اين اقدامات غالباً وسيله زمامداران دست نشانده انجام مي‌گيرد. بنابراين لازم مي‌دانست اين رقبا را به نحوي و تحت قالب مردم‌پسندي از حوزه نفوذ خود دور سازد. آمريكا مي‌خواست جوابي محكم به شوروي هم بدهد تا از آثار تبليغات اين كشور عليه خود بكاهد. روسيه جنگ تبليغاتي عليه غرب به سركردگي آمريكا را تشديد كرده بود. عكس‌العمل طبيعي آمريكا تبليغ براي حقوق بشر بود كه با ديكتاتوري بلوك شرق سازگار نيست، سيستم سياسي شوروي و اقمارش طوري است كه نمي‌تواند حقوق بشر را رعايت كند واز همين نقطه زير رگبار تبليغات آمريكا قرار مي‌گيرد و ناراضيان روسيه همچون زاخاروف كار تبليغي را تسهيل مي‌نمايند و كارتر به رياست جمهوري برگزيده مي‌شود چون مي‌تواند با حربه حقوق بشر به شوروي بتازد و هرچه بيشتر تبليغات ضدآمريكائي را خنثي سازد. آمريكا با سياست حمايت از حقوق بشر مي‌خواهد خاطرات تلخ كره، ويتنام و ساير مردم جهان را كه به انتقام از آمريكا مصمم هستند به فراموشي سپارد.
ايران حساس‌ترين نقطه‌اي بود كه سياست جديد مي‌بايست اعمال گردد و در عين حال كماكان سلطه آمريكا محفوظ بماند مردم آزادي يابند و در تصميم‌گيري حكومت مشاركت كنند ولي نه تنها به حوزه قدرت آمريكا لطمه‌اي وارد نشود بلكه به عنوان منجي و حافظ حقوق ملت معرفي گردد.
آمريكا مي‌خواست طوري عمل كند كه حكومتي اداره مملكت را به عهده بگيرد كه تا حدي مطلوب مردم باشد، نقطه انفجار را از بين بردارد، حبس Ùˆ شكنجه Ùˆ تبعيد آزاديخواهان را كنار گذارد Ùˆ به آنها ميدان فعاليت بدهد Ùˆ به ظاهر دم از استقلال بزند ولي در حقيقت تابعي از آمريكا باشد. آمريكا قهر خونين مردم ما را كه روند صعودي داشت درك مي‌كرد Ùˆ دواي آن را در طرح رعايت حقوق بشر مي‌پنداشت. آمريكا مي‌خواست جناياتي كه سالها عواملش مرتكب شده‌اند را با عناوين توخالي جديد بپوشاند Ùˆ احتمالاً بعضي از نوكران رسوايش را جابجا نمايد. براي رژيم حاكم برايران، ادامه سياست قبلي، برخلاف تمايل آمريكا فرض عملي نداشت. شاه نمي‌توانست در مقابل رويه جديد آمريكا بي‌اعتنا بماند چون او مستقل نبود Ùˆ بايد عمل خود را با سياست مسلط آمريكا تطبيق بدهد. بارزترين دليل عدم استقلال ايران در رژيم گذشته همين است كه شاه با تمام نيروي ادعائي فقط تا زماني مي‌توانست زندانها را به همان ترتيب سابق نگهدارد كه مواضع سياسي جديد آمريكا اعلام نشده بود. شاه از تغيير سياست آمريكا نگراني بسيار داشت Ùˆ طبق معمول در انتخابات 1976 آمريكا به نفع جمهوري‌خواهان پرداختهائي نموده است. شاه تصور مي‌كرد بر فرض پيروزي دمكراتها Ùˆ اتخاذ سياست جديد مانند سالهاي 1339 Ùˆ بعد آن پس از يك بحران داخلي مجدداً موقعيتش تثبيت مي‌گردد Ùˆ با همين اميد به اعلام Ùˆ دنبال كردن «فضاي باز سياسي» مبادرت نمود. مع‌الوصف بعد از انتخاب كارتر به رياست جمهوري آمريكا سخنرانيها Ùˆ مصاحبه‌هاي دو طرف حكايت از روابط مبهم آينده داشت. Û³ شاه مي‌خواست هرچه زودتر كارتر را ملاقات Ùˆ وضع را ترميم وآينده خود Ùˆ رژيم را تحكيم بخشد . بهرحال شاه اعلام مي‌كند كه ديگر شكنجه در زندانها نيست Ùˆ عملاً هم نشانه‌هايي به دست مي‌آيد كه محكوميتها تقليل يافته Ùˆ شكنجه‌گرها تا حدي از اعمال گذشته دست برداشته‌اند۴  Ùˆ به نمايندگان صليب سرخ جهاني اجازه ورود به زندانها Ùˆ ملاقات با زندانيان سياسي داده شده است Ùˆ نموداري از كاهش قدرت ساواك به نظر مي‌رسد. مثلاً مردمي كه تا آن تاريخ براي شنيدن نوار پيام امام بايد احتمال شكنجه Ùˆ حبس طولاني را مي‌دادند اكنون مطمئن بودند كه شدت عملها از بين رفته Ùˆ رژيم جرأت اقدام شديد را ندارد Ùˆ طبعاً پخش اعلاميه Ùˆ نوار از نوع فوق توسعه يافت Ùˆ كم‌كم اجتماعات براي تشخيص موقعيت تشكيل گرديد Ùˆ به تدريج زندانيان مورد عفو قرار گرفتند. اما آزادي زندانيان سياسي چيزي نبود كه مبارزين را آرام سازد، افشاء سوابق دخالت آمريكا در ايران Ùˆ جنايات ساواك Ùˆ علني شدن ابعاد گسترده فساد Ùˆ بي‌محتوي بودن شعار دفاع از حقوق بشر ملت مسلمان ايران را در راه مبارزه بيش از گذشته پايدار Ùˆ به پيروزي اميدوار ساخت.


Û± . ترومن رئيس جمهور آمريكا پس از جنگ دوم شعارش استقلال Ùˆ آزادي ملتها بود Ùˆ هم او بود كه جنگ كره را آغاز نمود، كندي در سال 1339 براي مخالفت با مستبدين زير سلطه انتخاب شد Ùˆ به دنبال آن در ايران آزادي‌سازي نسبي سالهاي 39 Ù€ 42 پيش آمد ولي در عين حال به كوبا حمله كرد Ùˆ محاصره دريائي اين كشور را تدارك ديد Ùˆ جهان را تا آستانه جنگ سوم پيش برد.
 Û². حزب جمهوريخواه به اصطلاح حزب دست راستي آمريكا است با آزاديهاي سياسي علاقه‌اي ندارد بسياري از كودتاها در آمريكاي لاتين Ùˆ آفريقا در دوره زمامداري اين حزب انجام گرفته Ùˆ محيط وحشت را بوجود آورده است نمونه اخير اين سياست را در سالهاي 50 Ùˆ 52 در ايران ملاحظه مي‌نمائيم.
Û³ . در سخنراني اشرف خواهر شاه در سازمان ملل Ùˆ مصاحبه شاه پيش از مسافرتش به آمريكا به سياست «حقوق بشر» كارتر تحت عنوان «وسيله» «مداخله در امور داخلي ديگران» حمله مي‌شود (نگرشي كوتاه بر انقلاب اسلامي ايران، ص 47).
 Û´. دانشجويان در خارج كشور هم به تبليغات افشاگرانه ادامه مي‌دادند اما به گروه‌هاي بسياري با عقايد مختلف تقسيم شده بودند يكي از مسافرين در مقاله‌اش نوشته بود بيش از 36 دسته Ùˆ گروه سياسي ايراني را در يك مسافرت كوتاه به اروپا، شماره كرده كه با يكديگر مبارزه مي‌كردند. (جنبش شماره 32ØŒ 12 فروردين 58).

منبع: دكتر سيد جلال‌الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، دفتر انتشارات اسلامي، 1387ØŒ ج 2ØŒ ص 311 تا 316.

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved