قدرت نرم ایران در برابر تهدیدات نرم امریکا



آگاهان سیاسی و امنیتی بر این باورند که تهدیدات نرم، اکنون به الگوی تقابل استراتژیک مابین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا بدل شده است. با توجه به قدرت فزاینده جمهوری اسلامی ایران در حوزه های گوناگون، دشمنان ملت ایران بر این اعتقادند که تهدیدات فیزیکی و سخت افزاری در مهار توانایی های ملت بزرگ ایران فاقد کارآیی است، بنابراین تهدید آنها اشکال و صورتی جدید به خود گرفته که تهدیدات نرم از مصادیق بارز آن است. هرچند شواهد زیادی وجود دارد که دشمنان ملت ایران بویژه امریکا در این رویکرد نیز توفیق چندانی نداشته اند. بخش زیادی از این عدم توفیق را باید ناشی از مؤلفه های قدرت نرم بدانیم که در جمهوری اسلامی وجود دارد. شك نيست كه جمهوری اسلامی دارای ظرفیت های بالقوه ای است که طی چند سال اخیر بخشی از آن به طور بالفعل نمایان گردیده و نتیجه آن افزایش نفوذ منطقه ای و بین المللی ایران و کاهش نفوذ و همراهی جهانی با اهداف امریکا بوده است. همین موضوع (کاهش قدرت نرم امریکا به تبع افزایش قابلیت های نرم افزاری جمهوری اسلامی در منطقه و جهان) باعث گردیده که امریکا به زعم خود تلاش نماید از تمامی امکانات خود برای کاهش قدرت و نفوذ ایران بهره برداری نماید که به خواست خدا تاکنون قرین موفقیت نبوده و جواب معکوس داده است. در این مقاله تنها به دو عنصر اساسی قدرت نرم جمهوری اسلامی اشاره می شود :
۱‎- جاذبه فرهنگی (عقاید، ارزش ها Ùˆ باورها) Ùˆ ایدئولوژی به عنوان وجه غالب هنجارهای بین المللی -  در پایان دهه Û±Û¹Û³Û° دولت روزولت به این نتیجه رسید Ú©Ù‡ با توجه به عدم جذابیت فرهنگی امریکا Ùˆ ایدئولوژی آن (لیبرالیسم)ØŒ امنیت امریکا در گرو توانایی آن کشور برای صحبت با مردم دیگر کشورها Ùˆ جلب حمایت آنهاست. پس از جنگ جهانی دوم Ùˆ در تمام طول جنگ سرد، این کشور تلاش نمود تا از طریق اقداماتی همچون؛ تأسیس سازمان سیا، رادیو صدای امریکا، برنامه فولبرایت، تأسیس کتابخانه های عظیم امریکا Ùˆ برگزاری سمینارها Ùˆ برنامه هایی از این دست نسبت به جذابیت فرهنگی خود اقدام نماید. این در حالی است Ú©Ù‡ قدرت نرم مورد نظر دولت امریکا بیشتر از آن Ú©Ù‡ از نیروهای اجتماعی درون جامعه این کشور سرچشمه گیرد، از طریق دولت هدایت Ù…ÛŒ شد. در این میان شرکت های امریکایی Ùˆ مدیران اجرایی آن تلاش Ù…ÛŒ کردند تا علاوه بر فروش محصولات خود، فرهنگ Ùˆ ارزش های امریکایی را به سایر نقاط جهان عرضه کنند. اما در این میان تنش هایی در درون فرهنگ غربی وجود دارد Ú©Ù‡ قدرت نرم امریکا را محدود Ù…ÛŒ سازد. در اواسط دهه Û¹Û° میلادی، Û¶Û± درصد از فرانسوی ها، Û´Ûµ درصد از آلمانی ها Ùˆ Û³Û² درصد از ایتالیایی ها فرهنگ امریکا را به عنوان یک خطر برای فرهنگ خودی معرفی کردند. بسیاری از افراد در اسپانیا، فرانسه، آلمان Ùˆ ایتالیا معتقدند Ú©Ù‡ میزان فیلم های پخش شده امریکا در تلویزیون آنها بیش از اندازه است.
هم کانادا و هم اتحادیه اروپا محدودیت هایی را در مورد محتوای فیلم های امریکایی که مجوز پخش دارند وضع کردند. از نگاه «ژوزف ژوفی» روزنامه نگار آلمانی هر چه اروپاییان امریکا را بیشتر در آغوش می گیرند، بیشتر از این کشور منزجر می شوند.
در خاورمیانه دودلی و تردید نسبت به فرهنگ امریکایی، باعث تحلیل و محدودیت هر چه بیشتر قدرت نرم امریکا گردیده است. در حال حاضر در خاورمیانه، تلویزیون و شبکه های ماهواره ای بسیاری راه اندازی گردیده اند که بیش از هر چیز بیانگر گریز این کشورها از فرهنگ القایی امریکایی و بازگشت به خود است.
«مبارزه براي احياء هویت» از چالش های عمده ای است که قدرت امریکا را با تهدید روبه رو نموده است. دولتمردان و نه مردم ایالات متحده، با اتخاذ سیاست های نادرست، امریکا را به سمت کشوري با ویژگی چندفرهنگی و چندزبانی سوق می دهند و در صورت متوقف نشدن روند فعلی، در دهه های آینده، چیزی از میراث نیاکان مؤسس ایالات متحده در این کشور باقی نخواهد ماند و پیروان مذاهب مختلف، امکان هرگونه تعلق باطنی به سرزمین ایالات متحده را کمرنگ خواهند کرد.
۲‎- پذیرش جهانی- نظرسنجی مؤسسه گالوپ (Gallup) از ۱۰ هزار نفر مردم در۹ کشور مسلمان خاورمیانه نشان داده که به طور متوسط، بیش از نیمی از پاسخ دهندگان نسبت به امریکا نظر مخالف داشته اند. نظرسنجی مشابه مؤسسه «پیو» (Pew) نتایج مشابهی را نشان داده است. شارلوت بیرز، معاون سابق دیپلماسی عمومی وزارت خارجه امریکا می گوید: «میان آنچه هستیم، آنگونه که دوست داریم در نظر دیگران جلوه کنیم و آنگونه که در حقیقت دیده می شویم، شکاف بسیار وسیعی وجود دارد.»
با این اوصاف، اگر بخواهیم در خصوص پذیرش جهانی ایران و امریکا و با تعاریفی که «ژوزف نای» از توانایی شکل یا تغییر دادن ترجیحات و اولویت های دیگران از طریق ارزش های موجود در فرهنگ ، عملکرد و سیاست های داخلی کشورها سخن بگوییم مشخص است که در این چارچوب فرهنگ اسلامی - ملی جمهوری اسلامی از چنان ماهیتی برخوردار است که هر روز بر اقبال جهانی نسبت به آن افزوده شده و پذیرش جهانی بیشتری پیدا می کند. در صورتی که برخلاف ایران، از پذیرش جهانی ارزش های امریکا به مرور زمان کاسته می شود. مؤسسات زیادی در امریکا وجود دارد که تحولات داخلی و نفوذ منطقه ای ایران را رصد کرده و به تناسب آن استراتژی آینده برخورد با ایران را طراحی می کنند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) راهکارهای گروه ویژه شورای روابط خارجی امریکا در مواجهه با ایران:
۱- تلاش برای گفت وگو با ایران با هدف برقراری «ثبات و امنیت» در منطقه (اعتراف به اهمیت و نفوذ منطقه ای ایران که غیرقابل چشم پوشی است)
۲- تضمین هایی که امریکا باید به ایران بدهد. اين تضمينها شامل موارد زير است :
الف) انحلال گروهک منافقین با کمک دولت موقت عراق.
ب) محاکمه رهبران گروهک منافقین.
ج) اجرای اصول و چارچوب یک توافق پایدار هسته ای توسط امریکا
د) کنار گذاردن مخالفت های خود با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران
۳- امریکا باید تدابیری برای پیوندهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردم ایران با مردم جهان خارج بیندیشد.
۴- امریکا باید به سازمان های غیر دولتی (NGO) خود اجازه بدهد که در ایران فعالیت کنند. (تلاش برای تضعیف قدرت ایران از طریق تأثیرگذاری بر جامعه ایرانی)
۵- عدم مخالفت امریکا با عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت. (در راستای معامله با ایران و عدم افزایش نفوذ منطقه ای آن)
۶- کمک به ارتقای جایگاه ایران در نهادهای بین المللی و گسترش روابط دو ملت امریکا و ایران. (با هدف تأثیرگذاری بر داخل ایران و فروپاشی درونی جامعه)‎
دولت آمريكا در برخورد با ایران دچار سردرگمی شده است. از یک سو دو گروه بسیار قوی در سیاست خارجی امریکا بر دولتمردان اين كشور فشار می آورند که تا دیر نشده تعامل با ایران را شروع نماید. از سوی دیگر، یاران محافظه کار جدید بوش معتقدند که فردا خیلی دیر است و باید اقدام عملی علیه ایران را هرچه زودتر شروع کنند. دو گروه سیاسی که معتقد به تعامل با ایران می باشند، عبارتند از:
الف) گروه شورای روابط خارجی مرکب از رابرت گیتس و برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر.
ب) گروه شورای آتلانتیک که مرکب از برنت اسکوکرافت (مشاور امنیت ملی بوش پدر)، جیمز شلزینگر (وزیر دفاع نیکسون)، لی همیلتون (معاون کمیسیون حملات ۱۱ سپتامبر)‎
پیشنهادهای شورای روابط خارجی به شرح ذیل می باشد:
۱- درخواست مشارکت سازمان یافته و عمل گرایانه با تهران.
۲- باید درک کرد که انتظار سرنگونی حکومت ایران واقع گرایانه نیست.
۳- امریکا نباید مذاکرات با ایران را به بهانه حل و فصل مسائلی نظیر انرژی اتمی، افغانستان و عراق به تعویق بیندازد.
۴- باید با تهران در مورد ثبات و امنیت منطقه مذاکره شود.
دکترین امنیت ملی  امریکا به عنوان سندی معتبر Ùˆ اجرایی در سطوح عالی امریکا، از جمله اسنادی است Ú©Ù‡ هدف، مسیر Ùˆ چگونگی دستیابی به اهداف مورد نظر امریکا را نشان Ù…ÛŒ دهد. برخی از مهمترین محورهای گزارش مزبور Ú©Ù‡ ناظر بر استیصال امریکا در برابر قدرت جمهوری اسلامی Ùˆ تلاش برای نفوذ در جامعه ایرانی Ùˆ اقدامات نرم افزارانه است، به شرح ذیل Ù…ÛŒ باشد:
۱- ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است.
۲- ایران باید جزو اولویت های نخست سیاست خارجی امریکا قرار گیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد.
۳- دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است.
۴- باید برای بازگشایی سفارت در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلندپایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک در این سیاست جدید در مقابل ایران معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی از کنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار دهد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم.
۵- باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز به دست مردم ایران برسانیم.
۶- حمایت از اپوزیسیون داخلی.
۷- باید فعالیت NGO های امریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک هم اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی.
۸- تضعیف پشتوانه هاي حمایتی حکومت ایران که شامل سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشد، باید در دستور کار قرار گیرد.
۹- باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی ایجاد کرد یا به طور کلی آن را حذف کرد.
همان گونه که از این گزارش ها برمی آید، نفوذ معنوی و جایگاه منطقه ای ایران به نحوی است که امریکا باید با پذیرش این قدرت که برخاسته از قدرت نرم جمهوری اسلامی است، تلاش نماید در بلندمدت ، مدیریت و کنترل نفوذ و قدرت منطقه ای ایران از طریق نرم افزاری و نه سخت افزاری را پیگیری كند. به عبارت دیگر مقامات و مؤسسات امریکایی به این دیدگاه واحد رسیده اند که قدرت نرم جمهوری اسلامی باید از طریق تهدیدات نرم امریکا کنترل و مدیریت گردد.
بررسی مقایسه ای ابعاد مربوط به قدرت نرم نشان می دهد که جمهوری اسلامی با توجه به شاخص های برشمرده دارای قابلیت های بسیاری در مقابله با تهدیدات نرم امریکاست. این مسئله باعث گردیده که طی چند سال اخیر شرایط منطقه ای و بین المللی به نحوی رقم بخورد که برتری جمهوری اسلامی در مقابل توان و سازوکارهای سخت افزاری و نرم افزاری امریکا به رخ کشیده شود. این موضوع به دفعات توسط مقامات و مؤسسات امریکایی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته و به این مسئله اعتراف گردیده است. بنابراین جمهوری اسلامی جدای از توان مقابله با تهدیدات نرم امریکا، از این قابلیت برخوردار است که به عنوان تهدیدی نرم علیه امریکا مطرح گردد. اساساً ماهیت انقلاب اسلامی ویژگی های منحصر به فردی از جنبه های نرم افزاری را دارا است که باعث کارایی هرچه بیشتر آن در برابر تهدیداتی از این دست می گردد.

 

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved