سي سال بعد از سفر تاريخي كارتر به تهران



سفر جيمي كارتر Ùˆ سخنراني باورنكردني وي در هنگام تحويل سال 1978ØŒ قوت قلبي به شاه Ùˆ نظام وي داد كه تنها شايد فقط يك هفته دوام آورد Ùˆ بعد از دل آن واقعيت هائي بيرون زد 
سي سال قبل، در آخرين روز سال 1977 جيمي كارتر رييس جمهور آمريكا به ايران سفر كرد و در حالي كه قاهره شاهد تظاهرات اسلام گرايان ضد آمريكائي بود در ايران با استقبال مردمي روبرو شد كه با برنامه ريزي حكومت به استقبال از وي آمده بودند.

درگيري هاي ساواك با دانشجويان مخالف و دستگيري تعدادي از آنان، از چشم همراهان رييس جمهور آمريكا و از جمله چندين روزنامه نگاري كه آنها را همراهي مي كردند، نهان ماند.

قبل از آقاي كارتر روساي جمهور ديگر آمريكا از جمله تئودور روزولت، دوآيت آيزنهاور، جان كندي، ليندون جانسون، ريچارد نيكسون و جرالد فورد به ايران سفر كرده بودند و بعد از جنگ جهاني دوم، همه روساي جمهور آمريكا [به جز تئودور روزولت] از شاه ايران در كاخ سفيد واشنگتن استقبال كرده بودند.

جيمي كارتر فرماندار سابق جورجيا كه در سال 1977 بر خلاف علاقه و پيش بيني شاه ايران بر جرالد فورد نامزد جمهوري خواهان پيروز شد و به رياست جمهوري آمريكا رسيد، از دوران مبارزات انتخاباتي اش بر حقوق بشر تاكيد داشت و در دو مورد به طور خاص از چند كشور از جمله ايران به عنوان ديكتاتوري هاي هوادار آمريكا نام برد و تاكيد كرد كه در صورت انتخاب تلاش خواهد كرد تا اين حكومت ها در عين برخورداري از اتحاد با آمريكا، به مسائل حقوق بشر بي اعتنا نباشند.

چريك هاي قهرمان

 
 

آنچه باعث شده بود كه در آن زمان نام ايران به عنوان يكي از نقض كنندگان بزرگ حقوق بشر بر سر زبان ها افتد، تغيير سياست اطلاعاتي حكومت بود كه بر خلاف همه سال ها كه اخبار مربوط به چريك ها و مخالفان از مردم پنهان داشته مي شد، از ابتداي سال 1355 گفته مي شود به دستور شاه، روزنامه هاي كشور گزارش هاي مربوط به درگيري هاي ماموران ساواك با چريك هاي مسلح را، هر روز با آب و تاب چاپ كردند.

جوانان چريك كه در گزارش هاي تبليغاتي رژيم "خرابكار" نام داشتند و خبر كشته شدنشان با آب و تاب به مردم داده مي شد، در نگاه بخشي از مردم، جوانان از جان گذشته و فداكاري بودند كه براي آزادي وطنشان مبارزه مي كردند.

گزارش هائي كه با نظارت ساواك و به دستور شاه، در آن سالها مدام در روزنامه ها چاپ شد تا قدرت نظام را نشان دهد، خوراك عمده سازمان هاي مدافع حقوق بشر، و هزاران دانشجوي ايراني بود كه براي تحصيل به آمريكا و اروپا رفته و فرصت يافته بودند تا با برگرفتن الگو از چين، روسيه، كوبا، ويتنام و حتي آلباني، بلندگوي مخالفان حكومت باشند. حتي در آن زمان گفته مي شد كه گروهي از آنان در آمريكا توانسته بودند با ستاد انتخاباتي جيمي كارتر ارتباط پيدا كنند و نظر وي را نسبت به وقايع داخل ايران جلب كنند.

از دل اطلاعات و هشدارهائي كه از اطراف به دولت تازه آمريكا مي رسيد، سايروس ونس وزير خارجه وقت مامور شد كه در اولين سفر مهم خارجي خود، به تهران سفر كند و گزارش دست اولي از اوضاع ايران تدارك ببيند.

به نوشته سايروس ونس، او و دولت جيمي كارتر آماده بودند همان گونه عمل كنند كه شاه مي خواهد اما با تعجب بسيار ملاحظه كردند كه شاه خود باب گفتگو درباره مسائل حقوق بشر را گشود و اظهار داشت كه از پيش برنامه اي آماده كرده تا با ايجاد فضاي باز سياسي، مردم را براي به عهده گرفتن مسووليت هاي خود آماده كند.

به اعتقاد تحليلگران مسايل ايران، همين پاسخ شاه كه شايد به گفته آنها بيش تر غرور وي را بيان مي كرد كه آماده نبود تا حتي از متحد بزرگش آمريكا كمك طلب كند، بيش ترين اثر را در گمراه كردن آمريكا گذاشت. در يك سال بعد بزرگ ترين حربه دموكرات ها همين پاسخها بود كه در مقابل هشدار دوستان با نفوذ شاه در آمريكا، تحليل شاه را در مقابلشان مي گذاشتند و به توصيه هاي كساني مانند هنري كيسينجر، راكفلرها، انورسادات، و اردشير زاهدي، آخرين سفير دوران پادشاهي در آمريكا، بي توجه مي ماندند.

سابقه كار با دمكرات ها

 
 

شاه يك بار نيز در آغاز دهه چهل شمسي با روي كار آمدن جان اف كندي دموكرات در آمريكا، با فشار آن دولت براي فضاي بازتر سياسي و انجام تحولات دموكراتيك روبرو شده بود، كه خاطره خوشي از آن نداشت.

اين بار زماني كه دوباره خود را با يك دموكرات در كاخ سفيد روبرو مي ديد اولين واكنشش را در مصاحبه اي با مجله تايم نشان داد كه گفت "ما قبلا هم با دموكرات ها كار كرده ايم" اما اسناد و بازگفته هاي رجال آن زمان نشان مي دهد كه همزمان با گفتن اين سخنان شاه كه در عين حال با خبر سرطان جانكاه خود نيز روبرو شده بود، اعتماد به نفس خود را از دست داده بود.

اولين تصميم هاي شاه پس از انتخاب جيمي كارتر دموكرات به رياست جمهوري آمريكا، چندي بعد از سفر آقاي ونس آشكار شد.

جاي اميرعباس هويدا كه سيزده سال آرام را در رياست دولت گذرانده بود، به جمشيد آموزگار داده شد.

جاي اسدالله علم وزير دربار كه عملا پانزده سال نقش دومين قدرت كشور را بازي مي كرد به هويدا واگذار شد، و با مرگ دكتر منوچهر اقبال رييس هيات مديره و مديرعامل شركت نفت، سومين شغل پراهميت كشور هم خالي ماند كه آن را به هوشنگ انصاري چهره صاحب نام اقتصاد و بازرگاني واگذار كرد.

اما از ديد هواداران حقوق بشر مهم تر از همه تغيير ارتشبد نعمت الله نصيري رييس ساواك [سازمان اطلاعات و امنيت كشور] بود كه بيش از هر كس نامش بر سر زبان مخالفان رژيم و رسانه هاي جهاني مي گشت و جاي خود را به سپهبد ناصر مقدم داد كه از وي به عنوان يك افسر اطلاعاتي صاحب فكر و ابتكار و نرم خو ياد مي شد.

شرايط اقتصادي كشور رو به سختي گذاشته بود.

با گسترده شدن خاموشي هاي سراسري برق، تورم و گراني سرسام آور، آثار بيماري هلندي (كاهش فعاليت بخش صنعتي در اثر افزايش در آمد حاصل از استخراج منابع طبيعي) كه اقتصاددانان هشدار داده بودند نيز پيدا شده بود.

پنج سال بعد از فوران بهاي نفت كه كشورهاي توليد كننده نفت را به ثروتي بادآور رساند و از جمله ايران به بسياري از كشورهاي بزرگ جهان وام داده بود، اينك كشور با كسري بودجه روبرو شده بود، گرچه هنوز انبارهاي گسترده گمركات جنوب مملو از كالاهائي بود كه آفتاب مي خوردند، كاميون هائي كه هنوز ترخيص نشده بودند، و صدها هزار پزشك و راننده و خدمتكار خارجي كه با فراواني پول به ايران جذب شده بودند اينك بايد مي رفتند و جاي خود را به جوانان بي كار ايراني مي سپردند.

گازهاي اشك آور

 
 

تصميم به سفر رييس جمهور آمريكا به تهران در شب سال نو، يك و ماه و نيم قبل از زماني گرفته شد كه شاه سابق ايران براي هفدهمين بار در طول سلطنت خود به آمريكا رفت و هنگام ورود وي به كاخ سفيد مخالفان رژيم سلطنتي كه گروهي از نيروهاي آزادي خواه آمريكائي هم همراهي شان مي كردند، با پليس واشنگتن درگير شدند و حاصل اين درگيري، صحنه هاي مهيجي بود كه تمامي شبكه هاي تلويزيوني آمريكا آن را پخش كردند.

شليك گاز اشك آور توسط پليس ضد شورش، محيط اطراف كاخ سفيد را آشفته كرد و درست در زماني كه ميهمانان و ميزبانان در محل گارد احترام در باغچه گل سرخ مراسم استقبال را اجرا مي كردند، باد، گاز اشك آور را به سوي محل مراسم راند و در نتيجه عكس هائي كه شاه و ملكه ايران و رييس جمهور آمريكا و همسرش را اشك ريزان نشان مي داد كه دستمال هائي در برابر چشم و بيني خود گرفته بودند، روز بعد در صفحه اول بيش تر روزنامه هاي جهان چاپ شد.

در ايران به فاصله يك هفته، به تصميم دربار و براي نشان دادن آزادي بيان در كشور، فيلمي از زدوخورد پليس و مخالفان در برابر كاخ سفيد از تلويزيون ملي ايران پخش شد و اين شايد نخستين باري بود كه مردم ايران در رسانه داخلي چنين صحنه هائي را مي ديدند.

آن ديدار براي آب كردن يخ هاي روابط بين جيمي كارتر رييس جمهور دموكرات آمريكا با شاه ايران تدارك ديده شده بود و از گزارش ها چنين برمي آيد كه بسيار بيش تر از آن كه انتظار مي رفت اثر كرد، به طوري كه در ابتداي آن از نظر كاركنان كاخ سفيد، شاه ايران يك ديكتاتور مخالف حقوق بشر بود اما در پايانش به نوشته هاميلتون جردن مشاور رييس جمهور كارتر "از ميان بيش از چهل تن سران كشورها كه در سال اول رياست جمهوري كارتر با آن ها ديدار كرد شاه تاثيرگذارترين بود."

به نوشته جيمز بيل نويسنده كتاب شير و عقاب [روابط بدفرجام ايران و آمريكا]، شاه و كارتر، در اولين ديدارشان چنان برهم اثر نهادند كه سخنراني شاه در كاخ سفيد را، هاميلتون جردن فراتر از يك سخنراني، "يك نمايش عالي" توصيف كرد و كارتر تمام موانعي كه براي فروش اسلحه به كشورهائي مانند ايران ايجاد و تبليغ كرده بود، برداشت و با كنگره بر سر پيشنهاد فروش آواكس به شاه درگير شد.

در پايان همين ديدار "اثربخش" بود كه به پيشنهاد اردشير زاهدي، سفير پركار و با نفوذ ايران در واشنگتن، سفر يك ماه و نيم بعد كارتر به تهران تدارك ديده شد.

مطبوعات آمريكا نوشتند كه جيمي كارتر اولين رييس جمهور آمريكاست كه شب اول سال مسيحي را دور از كاخ سفيد مي گذراند. او امشب در تهران است.

ديدار تهران

در ميهماني مفصلي كه شاه و ملكه ايران در شب اول سال، به افتخار ميهمانان عاليقدر خود برپا داشتند علاوه بر همراهان رييس جمهور آمريكا، ملك حسين پادشاه اردن هم حضور داشت، اين موقعيتي بود كه پادشاه ايران در اختيار وي قرار داده بود تا مشكلات خود را با رييس دولت ابرقدرت مطرح كند.

سر ميز شام ، جيمي كارتر كه آشكارا از مشاهده "پيشرفت هاي" ايران و اقتدار حكومت پادشاهي شگفت زده شده بود، گفت: " ايران به دليل رهبري بزرگ شاهنشاه، جزيره ثبات در يكي از آشوب زده ترين نقاط جهان است."

 
 

وي سپس خطاب خطاب به پادشاه ايران گفت "اعليحضرتا. اين به دليل تكريم بسيار نسبت به شما، رهبري شما، و احترام و ستايش و عشقي است كه ملت به شما دارد."

در بخش ديگري از اين سخنراني جيمي كارتر گفت: كه هيچ كشور ديگري در جهان براي برنامه ريزي امنيت مشترك از ايران به ما نزديك تر نيست. هيچ كشور ديگري براي بررسي مشكلات منطقه اي كه مورد علاقه هر دو طرف ما نيز هست، ارتباط نزديكتري از ايران با ما ندارد. و هيچ رهبر ديگري نزد من احترامي عميق تر و رابطه اي دوستانه تر ندارد.

با چنين سخنراني هائي، جيمي كارتر در حضور دولتمردان ايراني كه با روي كار آمدن دمكرات ها در آمريكا، اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، چنان به تحسين از شاه سابق ايران و ثبات و استقرار نظام پرداخت كه كسي گمان نداشت سال بعدش، شاه در ميانه يك انقلاب كلاسيك و شايد آخرين نوع از اين دست انقلاب ها در جهان، گرفتار خواهد بود.

انتشار سخنان رييس جمهور آمريكا، مخالفان رژيم پادشاهي را به شدت خشمگين كرد. گروهي از اعضاي فعال كنفدراسيون دانشجويان ايران مقيم خارج از كشور، در تحليل هاي مشتركي كه در اروپا و آمريكا منتشر شد هشدار دادند كه با اين تائيدها نظام پادشاهي دست به سركوب نيروهاي مخالف خواهد زد.

اين تحليل ها در زماني منتشر مي شد كه – به تصديق اسنادي كه در سي سال گذشته منتشر شده – با اصرار شاه، دولتمردان ايراني بدون آن كه سابقه و تجربه اي در استقلال و تصميم گيري هاي اجتماعي داشته باشند، در جست و جوي راه هائي براي گستردن فضاي باز سياسي برآمده بودند كه تغيير وضعيت زندانيان و محاكمات سياسي از آن جمله بود.

سفر جيمي كارتر و سخنراني باورنكردني وي در هنگام تحويل سال 1978، قوت قلبي به شاه و نظام وي داد كه تنها شايد فقط يك هفته دوام آورد و بعد از دل آن واقعيت هائي بيرون زد.

هويدا كه سه سال پيشتر كشور را همچون هواپيماي آماده اي لب باند پرواز ديده بود، در اين روزها در اتاق وزارت دربار با پرسش طنزنويسي مواجه شد كه گفت: "به نظر مي رسد هواپيما ديگر پرواز نمي كند."

هويدا جوابش داد: "هنوز خبري نيست، فقط از برج مراقبت دستور رسيده كه هوا بد است، منتظر بمانيد. همين."

 

منبع: سايت ايرانيان انگلستان

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved