گري‌سيك از كارمندان Ùعال كاخ سÙيد Ùˆ شاغل در بخش امنيت ملي آمريكا در دوران كارتر Ùˆ كسي است كه پيش Ùˆ پس از آن هم در سياست خارجي امريكا Ùعاليت مي‌كرده است. وي كه دوران سخت از دست دادن ايران را براي امريكا در كاخ سÙيد بوده است، خاطرات خود را درباره موضع امريكا در ارتباط با انقلاب اسلامي Ùˆ شكل‌گيري آن نوشته است. اين اثر با عنوان «همه چيز Ùرو مي‌ريزد» كتابي است كه اكنون درصدد ارائه يك گزارش از آن هستيم.
گري‌سيك در مقدمه با اشاره به اين كه انقلاب‌هاي واقعي نادرند، تØول رخ داده در ايران را از جمله تØولات بنيادين مي‌شمرد Ùˆ مي‌نويسد: صرÙ‌نظر از تندروي‌هاي مقامات تهران Ùˆ قضاوتي كه تاريخ در مورد اين واقعه اجتماعي منØصر به Ùرد خواهد داشت، قاطعانه مي‌توان Ú¯Ùت كه ايران براي هميشه Ùˆ به طور برگشت‌ناپذيري متØول گرديده است.
وي با اشاره به وضعي كه ايران در آغاز تشكيل دولت كارتر داشت، به بØران پديد آمده پس از آن اشاره مي‌كند Ùˆ نقش خود را به عنوان يك عنصر Ùعال Ùˆ در عين Øال ناظر اين تØولات ØªØ´Ø±ÙŠØ ÙƒØ±Ø¯Ù‡ØŒ مي‌نويسد: اين موقعيت خاص، به من امكان مي‌داد تا با ابعاد مختل٠سياست‌گذاري درباره ايران، از جمله شخصيت‌هاي دخيل در اين امر، سياست‌هاي كاخ سÙيد در اين زمينه Ùˆ اختلا٠نظرهاي ميان مسؤولان وزارت خارجه از نزديك آشنا شوم.
وي موضوع ايران و مقابله با آن را، همچنان موضوع جالب توجه براي امريكايي‌ها مي‌داند و دليلش را آن مي‌داند كه انقلاب ايران يادآور دوراني آميخته با خشم و سرخوردگي براي ملت امريكاست.
به زبان روشن‌تر بايد Ú¯Ùت: انقلاب اسلامي ايران يك شكست بزرگ Ùˆ تØقير ابدي براي آمريكا بود. به همين دليل آن ماجرا تبديل به يك عقده رواني براي امريكا Ùˆ امريكايي‌ها شد Ùˆ تاكنون آنان را آزار مي‌دهد. بخشي از سياست‌هاي تند امريكا تا به امروز براي جبران آن شكست است.
بدون شك كتاب گري‌سيك يكي از اصلي‌ترين منابع تاريخ انقلاب اسلامي در ميان تمامي آثاري است كه در خارج از كشور نوشته شده است. اين اثر روايتي است دست اول از سهم دولت آمريكا به عنوان يك ابرقدرت، به عنوان قدرت Øاكم بر ايران كه دست كم از 28 مرداد 1332 تا سال 1357 Øر٠اول را در ايران مي‌زده است. با اين Øال اين به معناي آن نيست كه خطا در اين كتاب راه ندارد. گري‌سيك تلاش كرده است تا با استÙاده از خاطرات ديگر همقطاران خود Ùˆ نيز خاطرات شاه‌ بخشي از مسائل را به صورت چند بعدي Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ همين، امتياز اين اثر بر خاطراتي است كه ديگران يك سويه نوشته‌اند. به علاوه گري‌سيك سعي مي‌كند به صورتي عميق‌تر ماجراي انقلاب ايران را درك كند Ùˆ براي نمونه چندين بار به درستي تأكيد مي‌كند كه انقلاب ايران در درجه اول انقلابي عليه تجدد غربي بود. مسلماًً مي‌بايست اين اثر در مجامع علمي ما نقد Ùˆ بررسي شود. كاستي‌هاي آن گوشزد شود Ùˆ براي شناخت آينده مواضع امريكا نسبت به ما، به آنچه در ميان ايران Ùˆ امريكا در دوران انقلاب، گذشته است، توجه بيشتري مبذول شود. آنچه در پي آمده تنها مربوط به نيمه نخست كتاب است كه به دوران انقلاب مربوط مي‌شود. نيمه دوم آن كتاب درباره گروگانگيري است كه بايد در Ùرصتي ديگر به ‌آن پرداخت. نوشته Øاضر تنها گزارش آن بخش است Ùˆ Øالت نقد Ùˆ ارزيابي ندارد.
گزارش
گري‌سيك در نخستين بخش‌هاي كتاب تلاش مي‌كند داستان ايران را از Øوادث نهضت ملي شدن صنعت Ù†Ùت آغاز Ùˆ مراØÙ„ Ù†Ùوذ امريكا در ايران Ùˆ اصول همكاري مشترك ميان دو كشورا ارزيابي كند. وي در اينجا Ùˆ جاهاي ديگر كتاب به خوبي نشان مي‌دهد كه تا Ú†Ù‡ اندازه شاه درصدد به دست گرÙتن تمامي اركان قدرت در ايران بوده Ùˆ امريكا به عنوان مهم‌ترين دولت بيروني، بيشترين كمك خارجي را به اين كشور كرده Ùˆ بيشترين Ø³Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ در اختيار آن قرار داده است.
وي در ادامه از «تمرين انقلاب» سخن به ميان آورده است. اين عنوان مربوط به رويداهاي پانزده خرداد سال 42 است كه مبارزان مسلمان Ùˆ روØانيون در آن دوران تمرين انقلاب كردند. اين تمرين بعدها در سال 57 به ثمر نشست.
ضع٠اطلاعاتي امريكا كه گري سيك تلاش مي‌كند در اين كتاب به خوبي آن را ترسيم كند، در همان دوران وجود داشته Ùˆ به صورت يك سنت ادامه ياÙته است. وي مي‌نويسد: متأسÙانه هيچ گزارشي در خصوص وقايع سال 1963 يا 1342 به واشنگتن مخابره نشد، وقايعي كه در سالهاي انقلاب چندين بار تكرار گرديد. (ص 33)
به نظر گري‌سيك يك امر كليد مخالÙت‌هاي مردم با دولت پهلوي است Ùˆ وي بارها Ùˆ بارها از آن سخن مي‌گويد: بايد Ú¯Ùت، امريكايي‌ها يك چيز را Ùراموش كرده بودند Ùˆ ‌آن مخالÙت عميق Ùˆ ريشه‌اي مردم ايران با سلطه ارزشهاي غربي بود... آنها نمي‌دانستند كه دستگيري، زنداني شدن Ùˆ تبعيد چهارده ساله آيت‌الله، نتيجه مستقيم دخالت وي با غربي شدن جامعه ايران Ùˆ به ويژه اعطاي امتيازات ويژه به آمريكايي‌ها‌ (كاپيتولاسيون) است. (ص 34.)
سركوبي آن Øوادث آرامش را به ايران بازگرداند Ùˆ در اوائل دهه پنجاه نيكسون Ùˆ كيسينجر سياست جديد امريكا را در قبال ايران طراØÙŠ كردند. امريكا مواÙقت كرد تا پيشرÙته‌ترين سلاØ‌ها را در اختيار ايران بگذارد Ùˆ ايران را كه جزيره امن Ùˆ آرام منطقه مي‌ديد به هر نوع وسيله‌اي مجهز كند تا ØاÙظ منطقه Ùˆ پاسبان آن باشد. آنچه سران امريكا پذيرÙتند اين بود كه هر نوع سلاØÙŠ كه شاه مي‌ خواست مي‌بايد در اختيارش قرار مي‌گرÙت Ùˆ بدين ترتيب نه وزارت دÙاع Ùˆ نه وزارت خارجه امريكا جرأت هيچ نوع مخالÙتي را با اين سياست Ùˆ خواسته شاه نداشتند. ( ص 39) اين يعني Øمايت در بست Ùˆ بي‌قيد Ùˆ شرط امريكا از نظام شاه.
نكته جالب توجه از نظر گري‌سيك اين بود كه سياستمداران كهنه كار امريكا كه تØولات دوران مصدق Ùˆ بعد از آنرا به ياد داشتند، در آستانه روي كار آمدن كارتر درسال 1977 همگي از دستگاه‌هاي اداري در شوراي امنيت ملي Ùˆ وزارت خارجه آمريكا رÙته بودند Ùˆ جاي آنان راكساني در اين مقامات گرÙته بودند كه شاه ايران را Ùردي صاØب Ùكر مي‌دانستند كه تنها عيبش اين است كه به نصيØت كسي Øاضر نيست گوش بدهد. (ص 47)
اين زمان به رغم اين بود كه شاه نتوانسته بود كانديداي خود را در امريكا بر اريكه قدرت ببيند اما چندان درامريكا Ùˆ دستگاه‌هاي اداري آن Ù†Ùوذ داشت كه تقريباً هر Ú†Ù‡ مي‌خواست در اختيارش بود. تصور امريكايي‌ها نيز بر آن بود كه اساساً توسط بازرس كل وزارت خارجه امريكا تهيه شده بود آمده بود: «هيچ چالش جدي داخلي در برابر رهبري شاه وجود ندارد.» (ص 49)
كارتر با شعار بسط Øقوق بشر Ùˆ كاهش Ùروش تسليØات روي كار آمد اما در مورد ايران هيچ كدام از اين دو مسأله Ø·Ø±Ø Ù†Ø´Ø¯. در واقع چنان كه گري‌سيك Ø´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است تمام نگراني‌هاي شاه از روي كار آمدن كارتر در اين باره بي‌مورد بود Ùˆ كارتر درست همان سياست Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ توسط نيكسون Ùˆ كيسينجر را اجرا كرد. اين در Øالي است كه به نوشته گري‌سيك: در جريان دهه 1970 استÙاده از شكنجه Ùˆ ترور در ايران معمول شده بود Ùˆ سازمان مخو٠ساواك با داشتن اختيارات گسترده به شناسايي Ùˆ ارعاب دشمنان سياسي شاه مي‌پراخت. (ص 50) گري‌سيك تأييد مي‌كند كه در ماه‌هاي اول Øكومت كارتر اندكي از شدت برخوردهاي شاه كاسته شد Ùˆ سپس دوباره از سرگرÙته شد. اما در اين باره بايد Ú¯Ùت دقيقاً مسأله عكس آن چيزي است كه وي Ùكر مي‌كند. زيرا رژيم شاه نگران Ù…Øاكمان انقلابيون بود Ùˆ براي آن كه مسأله اÙشا نشود طي سالهاي 1355 صدها Ù†Ùر از مبارزان را در خيابانها ترور كرد تا لازم نباشد آنان را به دادگاه كشانده Ùˆ در جريان Ù…Øاكمه تبليغاتي عليه آن صورت گيرد. اين مسأله را با مراجعه به روزنامه‌هاي وقت مي‌توان به دست ‌آورد.
اهميت ايران براي امريكا چندان بود كه به نظر گري‌سيك دولت امريكا Øاضر بود براي ØÙظ Ùˆ تداوم اين روابط برخي از سياستهاي خود در زمينه Ùروش تسليØات Ùˆ Øقوق بشر را ناديده بگيرد. (ص 53)
نخستين بØØ« در دوره كارتر مربوط به درخواست خريد هواپيماهاي آواكس از دولت امريكا بود. گري‌سيك نشان مي‌دهد كه به رغم برخي از مخالÙت‌ها در Ø³Ø·ÙˆØ Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ†ØŒ در نهايت دولت امريكا با اين درخواست Ùˆ درخواست‌هاي ديگر شاه در خريد Ø³Ù„Ø§Ø Ù…ÙˆØ§Ùقت كرد. هر چند اجرايي شدن اين درخواست‌ها با انقلاب برخورد كرد. به نظر گري‌سيك تأييد Ùروش آواكس به ايران از طريق كارتر اين پيام را براي شاه داشت كه ايالات متØده بدون شك روابط امنيتي خود را با ايران استمرار خواهد بخشيد، (ص 56). گرچه ممكن است قدري در اين باره تأمل Ùˆ تÙكر كند.
شاه در نوامبر سال 77 به امريكا سÙر كرد Ùˆ اين بعد از گرÙتن مواÙقت براي Ùروش سلاØ‌هاي جديد درخواستي بود. مخالÙت دانشجويان Ùˆ تظاهرات آنان Ùˆ استÙاده از گاز اشك‌‌آور توسط نيروهاي انتظامي امريكايي سبب شد تا شاه در سÙره شام در ميان موجي از سرÙÙ‡ Ùˆ اØساس Ø®ÙÚ¯ÙŠ سخنراني رسمي خود را آغاز كند. (ص 60)
شش Ù‡Ùته بعد از آن كارتر به ايران آمد Ùˆ باز طي Ú¯Ùتگوهايي كه صورت گرÙت، Øمايت امريكا از ايران به همان استØكام قبلي ادامه ياÙت. كارتر در سخنراني خود در ميهماني شاه، ايران را «جزيره ثبات در گوشه‌اي پرآشوب از جهان» وص٠كرد. به نظر گري‌سيك، هد٠كارتر از اين جملات، جلب اعتماد به Ù†Ùس شاه بود. (ص 62) در اين زمان تصور دولت مردان امريكا Ùˆ كارتر آن بود كه به رغم برخي از مخالÙت‌ها ايران يعني شاه Ùˆ شاه هم يعني ايران. همين تصور كه ايران را جزيره با ثبات مي‌دانستند سبب شد كه با شروع مخالÙت‌ها Ùˆ اعتراضها در سال 56 دولت امريكا آمادگي لازم را براي برخورد با ‌آن نداشته باشد. (ص 63)
تا اين جا ده سال بود كه امريكا ايران را عبارت از شاه مي‌دانست Ùˆ براي هيچ‌كس از ميان مخالÙان شاه، ميانه رو Ùˆ اÙراطي، ارزش آن را قائل نبود تا با وي Ú¯Ùتگو كند. شاه Ù…Øور همه تØليل‌ها بود Ùˆ هيچ گزارشي از مخالÙين در اختيار دولت امريكا قرار نمي‌گرÙت Ùˆ براي همين دولت امريكا از رويارويي Ùˆ تØليل آنچه در يك سال Ùˆ نيم انقلاب گذشته عاجز ماند.
در اينجا جاي اين پرسش هست: اگر ايران تا اين اندازه براي ايالات متØده اهميت داشت چرا اين دولت براØتي اجازه داد Øكومت در اختيار امام خميني قرار گيرد؟ پاسخ اين پرسش از نظر گري‌سيك بسيار ساده است: تمام قدرت در دستان شاهي قرار داشت كه وابسته به ايالات متØده بود. با وجود اين، امام خميني توانسته بود اين شاه را سرنگون كند. (ص 67) در واقع وقتي شما همه چيز را در اختيار يك Ù†Ùر گذاشتيد Ùˆ او سقوط كرد بايد بدانيد كه چيزي براي شما نمي‌ماند.
گري‌سيك تازه از اينجا يعني از ص 68 به بعد تØولات انقلابي در ايران را آغاز مي‌كند. تعبير «چهلم تا چهلم» تعبيري است كه گري‌سيك از مصاØبه آيت‌ا لله مهدوي كني گرÙته است. گري‌سيك اشاره به گزارشي مي‌‌كند كه همزمان با برگزاري مراسم چهلم شهداي قم براي برژينسكي نوشته Ùˆ در آن آورده است: به نظر مي‌رسد ناآرامي‌هاي مذكور كار دشمنان واقعي رژيم شاه، يعني Ùعالان دست راستي مسلمان باشد. اين اÙراد برنامه‌ مدرنيزاسيون شاه را بسيار ليبرال Ùˆ سنت‌ستيز مي‌دانند ( ص 69). وي در اين گزارش اين نظر را كه مخالÙ‌ها نشأت گرÙته از سوي كمونيست‌ها باشد، يعني چيزي كه شاه Ùˆ برخي ديگر مي‌گÙتند، نمي‌پذيرد.
اكنون رژيم شاه براي سركوب شورشها در ايران نياز به گاز اشك‌آور Ùˆ ديگر وسائل سركوب داشت. گري‌سيك مي‌نويسد: «در 28 مارس دولت كارتر با درخواست شاه براي خريد گاز اشك‌آور از ايالات متØده مواÙقت نمود». (ص 70)
با وقوع كودتاي كمونيستي در اÙغانستان واستÙاده شاه از اين مسأله براي تقويت روابط خود با امريكا Ùˆ درخواست سلاØ‌هاي بيشتر، دولت مردان امريكا باز هم از ماجراي عامل اصلي مخالÙت‌ها در ايران منØر٠شدند.
در اين زمان گري‌سيك مي‌گويد كه كارمندان سÙارت‌هاي Ùرانسه Ùˆ اسرائيل نگران اوضاع ايران بودند Ùˆ گاه اين نگراني‌ها به دولت‌هاي متبوعشان منتقل Ùˆ Øتي به واشنگتن هم مي‌رسيد، اما كسي در مقابل آنها Øساسيت نشان مي‌داد. مهم اين بودكه دولت امريكا طي دهه Ù‡Ùتاد ميلادي مصمم شده بود تا از شاه ايران انتقاد نكند ( ص74). نتيجه آن شد كه اين دولت Ùˆ عوامل آن در ايران هيچ در جستجوي دشواري‌هاي موجود در برابر شاه بر نيامدند Ùˆ در نياÙتند كه Ú†Ù‡ خطري اين رژيم را تهديد مي‌كند.
در اينجا گري‌سيك ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ كه شرايط شطرنج‌بازي كه اساس سياست است، غير از وضعيت توÙاني است كه همه صÙØÙ‡ شطرنج را به هم مي‌ريزد.
ساليوان سÙير امريكا در ايران نخستين كسي بود كه مي‌بايست اوضاع ايران را گزارش كند. به نظر گري‌سيك وي اخبار را خوب گزارش مي‌كرد اما هيچ تØليل Ùˆ تÙسيري از آنها نداشت. اين مسأله خاص او نبود. به نظر گري‌سيك: هيچ يك از دولت‌هاي غربي تا ماه‌هاي پاياني سال 1978 طرØÙŠ را براي تغيير سياست‌هاي خود در قبال ايران Ùˆ گرايش به سوي انقلابيون تهيه نكرده بودند (ص 79)
امريكايي‌ها Ùˆ اروپايي‌ها Ùˆ ديگر كساني كه سر خوان نعمت شاه نشسته بودند Ùˆ نازنازي بودن شاه را مي‌شناختند جرأت انتقاد از او را نداشتند. همچنان كه جرأت تماس گرÙتن با مخالÙان شاه را نداشتند زيرا نمي‌توانستند تصور ناراØتي شاه را بكنند. در واقع تصور بر اين بود كه چنين اقداماتي بسا سرنگوني شاه را تسريع كند. شايد هم كسي در دستگاه عريض Ùˆ طويل امريكا نمي‌خواست نخستين كسي باشد كه سخن از امكان سقوط شاه مي‌گويد. (ص 81)
در اين زمان شاه كه همچنان سخت‌ بر اريكه قدرت تكيه زده بود باز درخواست‌هاي عجيب Ùˆ غريبي براي خريد Ø³Ù„Ø§Ø Ø¯Ø§Ø¯. اين نشأت گرÙته از اعتمادي بودكه او به آينده خود داشت. بررسي اين درخواست‌ها مدتها وقت امريكا را گرÙت، در اينجا مواÙقت بكنند يا نه. پس از مدتها با بخش اعظم آنها مواÙقت شد.
اوضاع ايران چندان براي آمريكا مهم نبود كه ساليوان سÙير اين كشور تمام تابستان سال 57 را براي گذراندن تعطيلات تابستان به امريكا رÙت Ùˆ گزارش‌ها Ùقط از طريق اÙراد عادي سÙارت ارسال مي‌گردد Ùˆ روشن بود كه نمي‌توانست اهميت چنداني داشته باشد.
در اين دوره به نظر وي آرامشي كه گهگاه ديده مي‌شود Ùريبنده بود. وي مي‌‌نويسد: مسالمت‌آميز بودن راهپيمايي‌هاي مردم در ماه ژوئن Ùقط Ù…Øصول ميانجي‌گري‌‌هاي آيت‌الله شريعتمداري بود (ص 88) اما با شروع ماه رمضان شورش در اصÙهان بالا گرÙت Ùˆ منجر به اعلام Øكومت نظامي در اين شهر شد. ماجراي سينما ركس آبادان هم بر وسعت اعتراضات اÙزود. تمامي اين وقايع در Øالي بودكه ساليوان در تعطيلات تابستاني به سر مي‌برد. (ص 89)
اكنون شاه تصميم گرÙته بود تا شري٠امامي را به نخست‌وزيري منصوب كند. ساليوان كه تازه برگشته بود با شاه ديدار كرد Ùˆ از قول شاه نوشت كه او بناي آن دارد تا دمكراسي راستين را در كشورش پياده كند! آنچه مهم بود اين كه شاه تدريجاً عصبي، گوشه‌گير Ùˆ منزوي شده Ùˆ در ميان دو گرايش يكي نظاميان كه طالب برخوردهاي خشن هستند Ùˆ عده‌اي كه معتقدند گسترش دمكراسي مي‌تواند اعتماد از دست رÙته را بازگردانده گير كرده است. پيشنهاد ساليوان آن بود تا كارتر با نوشتن يك نامه دلگرم كننده شاه را در اين Ù„Øظات بØراني كمك Ùˆ Øمايت روØÙŠ كند. كارتر اين كار را انجام داد.
آنچه از اين پس براي امريكايي‌ها جالب توجه است هوش Ùˆ Øواس شاه Ùˆ Øالات روØÙŠ او Ùˆ تغييرات جسمي است كه در وي رخ مي‌دهد. گري‌سيك مي‌نويسد: اصولاً شاه ايران دوست داشت به عنوان يك شخصيت منØصر به Ùرد، باهوش، Ùˆ دورانديش شناخته شود. كسي كه انديشه‌هاي بلندش براي نيل به ايران قوي، ثروتمند Ùˆ مدرن در Ùراسوي ديد تمامي مشاوران Ùˆ مردمش قرار دارد. (ص19) اين از شاه بعيد نبود، بعيد آن بود كه امريكايي‌ها هم سياست خود را در رابطه با ايران براساس همين تصور شاه بنا كرده بودند Ùˆ به نظر گري‌سيك: كماكان چنين تصويري از شاه در دستگاه سياست خارجي امريكا خودنمايي مي‌كرد.
گري سيك مي‌نويسد: در زماني كه شاه اين امتيازات را به مخالÙان مي‌داد تصور من بر اين بود كه تلقي مخالÙان از امتيازات اين است كه شاه چون ضعي٠شده است دست به اين اقدام زده Ùˆ اين سبب جري شدن بيشتر آنان خواهد شد كه چنين هم شد. در واقع، دليلش آن بود كه پيش از اين دمكراسي در ايران تجربه نشده بود Ùˆ اعطاي اين امتيازات دمكرات مآبانه به معناي ضعي٠شدن شاه بود. (ص 93)
در اين وضعيت بود كه واقعه ميدان ژاله اتÙاق اÙتاد Ùˆ باز هم دولت امريكا Ùˆ شخص كارتر كه سخت درگير امضاي پيمان كمپ‌ديويد ميان مصر Ùˆ اسرائيل Ùˆ نيز مذاكرات مربوط به سالت 2 Ùˆ روابط با چين بودند از مسأله ايران غاÙÙ„ ماندند. شاه كه از اوضاع ايران سخت آسيب روØÙŠ ديده بود نياز به Øمايت داشت. انورسادات از كارتر خواست تا تلÙني با وي Ú¯Ùتگو كرده او را دلگرمي دهد. بهانه صوري قضيه آن بود كه بهترين راه اين است كه دمكراسي در ايران بسط داده شود اما اصل ماجرا Øمايت از شاه بود، شاهي كه هيچ كس تصور نمي‌كرد او بتواند Øتي اندكي از اختياراتي كه براي خود قائل است در اختيار ديگري قرار دهد.
پس از Ú¯Ùتگوي تلÙني باز هم كاخ سÙيد بيانيه‌اي در دÙاع از شاه صادر كرد. در اين بيانيه ضمن اظهار تأس٠از ريخته شدن خون اÙراد بيگناه، ابراز اميدواري شده بود كه هر Ú†Ù‡ زودتر خشونت‌ها پايان يابد Ùˆ اوضاع به Øالت عادي برگردد (ص 95). Ø´Ú¯Ùت آن است كه بعدها شاه در خاطراتش صØبت تلÙني با كارتر را انكار كرد. گري‌سيك چنين دÙاع مي‌كند كه ضربه ميدان ژاله چندان بر Ø±ÙˆØ Ùˆ جسم شاه سنگين بوده است كه وي در Øين صØبت با كارتر Øيرت‌زده بوده Ùˆ بعداً به طور كلي اصل Ú¯Ùتگو را Ùراموش كرده است. (ص 97)
پارسونز هم كه تعطيلات تابستان رادر ايران نبود در اولين ديدارش با شا Ù‡ از تغيير Ùˆ تØولاتي كه در جسم Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø´Ø§Ù‡ رخ داده بود، Ø´Ú¯Ùت زده شده بود اما اين گزارش هم كسي را در امريكا يا انگليس بيدار نكرد.
در اينجا گري‌سيك از نخستين ارتباط‌هايي كه امريكايي‌ها با گروه امام خميني برقرار كردند سخن Ú¯Ùته است. واسطه يك استاد دانشگاه با نام ريچارد كاتم بود كه كتابي هم درباره ناسيوناليسم در ايران دارد. وي با گري‌سيك تماس گرÙته Ùˆ با اشاره به دكتر يزدي Ùˆ نقشي كه وي به عنوان يكي از سازمان دهندگان به مخالÙت‌ها عليه شاه دارد از او خواسته است بداند كه آيا امكان تماس ميان آنان Ùˆ Ú¯Ùتگو وجود دارد يا نه. دستگاه بوروكراسي امريكا كه همچنان شاه را استوار مي‌ديد با اين پيشنهاد روي مواÙقت نشان نداد بلكه اظهار كرد: چنان Ú†Ù‡ يزدي سخني دارد مي‌تواند آن را از طريق نامه به اطلاع دولت آمريكا برساند (ص 100) . البته گري‌سيك مي‌نويسد: در ماه‌هاي بعد، مستقيم Ùˆ غير‌مستقيم، تماس‌هاي بسياري با يزدي برقرار شد. او در اين ديدارها همواره تلاش مي‌كرد مواضع امام خميني را به گونه‌اي قابل قبول براي جامعه غرب تعري٠و تبيين كند. گري‌سيك مي‌اÙزايد: يزدي Ùˆ چند تن ديگر از انقلابيون تØصيل كرده در غرب مثل صادق قطب‌زاده Ùˆ ابوالØسن بني‌صدر، به عنوان Ù…Ùسران آرا Ùˆ نظرات امام خميني عمل مي‌كردند. آن‌ها تلاش مي‌‌كردند تا لبه‌هاي تيز Ùˆ ناهموار آموزه‌هاي امام خميني را از ميان بردارند Ùˆ آن رابه شكلي جذاب Ùˆ قابل قبول به گوش دنياي غرب برساند (ص 100).
خود گري‌سيك ميانه رو بودن امام خميني را از همان زمان باور نداشت. وي مي‌گويد من با رد نظر كاتم كه امام خميني Ùˆ اÙكار او تØت تأثير اÙرادي مانند يزدي ميانه رو مي‌دانستند به برژينسكي نوشتم: رهبران سكولار Ùˆ ميانه‌رو به زودي در اثر بØران‌هايي كه گريبانگير جامعه ايران خواهد شد، موقعيت Ùˆ جايگاه خود را از دست خواهند داد (ص 101) يعني همين كه اكنون شاه در برابر اين همه مخالÙت Ùˆ اعتراض كاملاً ÙˆØشت زده شده بود. ساليوان كه در دهم اكتبر ديداري طولاني با شاه داشت نوشت: شاه در ابتداي اين ديدار،‌به شدت اÙسرده Ùˆ عصبي به نظر مي‌رسيد، اماكمي پس از Ú¯Ùتگو با من، وضعيت بهتري پيدا كرد. (ص 102) براي شاه كه عمري را به آمريكا تكيه كرده بود هيچ چيزي آرامش‌ بخش‌تر از اين نبود كه يا سوليوان با او ديدار كند يا كارتر تلÙني با او صØبت كند يا دولت امريكا بيانيه‌اي در Øمايت او صادر نمايد. در اين ديدار شاه از دعوت از امام خميني براي بازگشت به ايران سخن Ú¯Ùت، اما سوليوان با ‌آن مخالÙت كرد Ùˆ دعوت بدون قيد Ùˆ شرط را ناعاقلانه خواند. وي تأييد مي‌كند كه شاه به موازات اØساس خطر از سوي نظاميان Ùˆ ظهور نخستين مخالÙت‌ها به اÙزايش Øقوق Ùˆ مزاياي آنان پرداخت.
در اين زمان مثل هر زمان ديگر شاه چشم Ùˆ گوشش در اختيار ساليوان بود كه به ديدار او بيايد، يا كارتر با او تلÙني صØبت كند. يا يكي از سناتورهابا او تماس بگيرند. شاه مي‌گويد: يك بار به من خبر دادند سناتور ادوار كندي از واشنگتن تلÙÙ† زده است Ùˆ مي‌خواهد با من صØبت كند؛ اما هنگامي كه گوشي را برداشتم، صداي آهسته‌اي را شنيدم كه مي‌گÙت: Ù…Øمد از سلطنت‌ كناره‌گيري كن. Ù…Øمد ‌از سلطنت كناره‌گيري كن ( ص 152)
اكنون امام خميني رهبر بلامنازع ايران بود Ùˆ بايد براي او چاره‌اي انديشيده مي‌شد. شاه از دولت عراق خواست تا او را از اين كشور بيرون كند Ùˆ دولت عراق كه به تازگي با ايران پيمان دوستي امضا كرده بود Øاضر به اين شد. داستان رÙتن تا مرز كويت Ùˆ پس از آن بازگشت به بغداد Ùˆ سپس رÙتن به پاريس در نهايت به عزيمت امام خميني به Ùرانسه Ùˆ اقامت در نوÙل‌لوشاتو منجر شد. همه تصورات بر اين بودكه ارتباط او با انقلابيون قطع خواهد شد Ùˆ چنين نيست كه همانند عراق هر زائري بتواند به عراق برود Ùˆ نوشته Ùˆ نوار از او بياورد. به نظر گري‌سيك: اين استدلال يكي از اشتباهات بزرگ Ùˆ در نهايت Ùاجعه‌آميز دولت مردان ايران بود. (ص 104)
شاه ÙˆØشت‌زده گرÙتار سوليواني شده بود كه به رغم ديدارهاي مكرر از داشتن پيشنهادهاي روشن Ù…Øروم بود. شاه دو گزينه را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯: تشكيل دولت نظامي يا تشكيل دولت ائتلاÙÙŠ. هر دو تجربه بعدها با روي كارآمدن ازهاري Ùˆ سپس بختيار عملي شد.
در اين زمان كه شاه همه چيز را نا اميد كننده مي‌ديد سوليوان و پارسونز بر اين باور بودند كه اوضاع به آن اندازه كه شاه آن را تاريك و نااميد كننده مي‌بيند نيست.
گزينه‌اي كه در امريكا مورد توجه بود اين بود كه شاه بايد دولت قدرتمندي براي سركوب تشكيل دهد تا بتواند اوضاع را پيش از آن كه ارتش وارد عمل شود در اختيار بگيرد. اين گزينه مورد قبول سوليوان نبود. گزينه‌اي كه درامريكا طراØÙŠ شده بود Øاوي اين نكته بود كه مي‌بايست با قاطعيت از شاه دÙاع كرد Ùˆ او را همچنان به عنوان عنصر كليدي در انتقال ايران به يك وضعيت باثبات ØÙظ نمود (ص 106) همچنين بØØ« تماس گرÙتن با مخالÙان هم Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ بودكه ساليوان با ‌آن هم مخالÙت كرد. وي Ú¯Ùت: آيت‌ الله خميني را بايد كاملا در قرنطينه Ù†Ú¯Ù‡ داشت. سرنوشت ما اين است كه با شاه كار كنيم. (ص 107)
به نظر گري‌سيك ساليوان معتقد بود كه آمريكا در اين مرØله نبايد به Øمايت‌هاي آشكار از شاه بپردازد چرا كه تأثير منÙÙŠ روي مخالÙان باقي خواهد گذاشت. در اين زمان دو نظر متÙاوت در ميان دولتمردان امريكا بود. يك نظر كه معتقد بود نبايد دولت نظامي در ايران تشكيل داد Ùˆ نظري مخال٠يعني لزوم تشكيل يك دولت نظامي كه برژينسكي به دنبال آن بود Ùˆ تلاش مي‌كرد تا همراهاني براي خود در جهت تشكيل دولت نظامي در ايران Ùراهم آورد. به نظر گري‌سيك بسياري از اين مسائل در Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø¹Ù…ÙˆÙ„ÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´Ø¯ Ùˆ تا پايان ماه اكتبر سال 1978 با وجود اين وضعيت ناآرام Ùˆ متلاظم در ايران هنوز Øتي يك نشست توسط سران عالي‌رتبه امريكا در خصوص تØولات ايران تشكيل نشده بود. (ص 108)
در جريان اختلا٠نظرهاي داخلي در امريكا، سيك‌ بارها به اين نكته توجه مي دهد كه زاهدي كه سÙير شاه در ايران بود با برژينسكي همراهي داشت Ùˆ مرتب مشغول مذاكره Ùˆ Ú¯Ùتگو بود. زاهدي تصورش بر اين بود كه مي‌تواند به نوعي نقش پدرش را در رويدادهاي 28 مرداد Ùˆ اين بار هم با Øمايت‌ امريكايي‌ها تكرار كند.
اين زمان رضا پهلوي هيجده ساله در امريكا آموزش خلباني مي‌ديد Ùˆ روز 31 اكتبر، كارتر او را در دÙترش به Øضور پذيرÙت. معناي اين اقدام Øمايت دولت امريكا از دستگاه سلطنت بود. كارتر در اين ديدار Ú¯Ùت. دوستي Ùˆ اتØاد ما با ايران، يكي از مباني مهم سياست خاجي ماست. (ص 110)
اواخر دولت شري٠امامي بود Ùˆ شاه بايد تصميم مي‌گرÙت كه Ú†Ù‡ راه Øلي براي آرام كردن اوضاع ايران دارد.
در همان روز 31 اكتبر ساليوان هم با شاه ديدار كرد Ùˆ او را «غمگين Ùˆ ناراØت‌» وص٠كرد. شاه از اين كه شريÙ‌امامي نتوانسته ابتكاري به خرج بدهد ناراØت بود. اما اين كه مي‌بايست دولت نظامي روي كار آورد يا دولت ائتلاÙÙŠØŒ چيزي بود كه شاه در آن باره مردد بود. به نظر گري‌سيك اقدام شاه براي جدا كردن جبهه ملي از روØانيون در اين مرØله شدني نبود. در واقع زمان براي انجام كار دير شده بود. به همين دليل به سرعت بØØ« از روي كار آوردن جبهه ملي كنار گذاشته شد. كريم سنجابي به پاريس رÙت تا در اين باره با امام خميني صØبت كند، اما روشن بود كه به نظر گري‌سيك: آيت‌الله خميني با قاطعيت تمام خواسته‌هاي ملي‌گرايان سكولار را رد مي‌كند. او Ùقط خواستار رÙتن شاه بود Ùˆ رهبران جبهه ملي كه بر خلا٠آيت‌الله خميني از قدرت Ùˆ جايگاه چنداني در ميان توده‌ها برخوردار نبودند در برابر اين موضع قاطع، سرتعظيم Ùرود آوردند. (ص 112)
سردرگمي شاه را بايد ساليوان چاره مي‌كرد. در ميان اين كه شاه بماند Ùˆ با دولت نظامي كشور را اداره كند يا كشور را ترك كرده Ùˆ ارتش كار را برعهده گيرد، ساليوان راه ØÙ„ اول را ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ø§Ø¯. ساليوان از مقامات امريكا درخواست راهنمايي كرد Ùˆ به قول گري‌سيك اين نخستين بار بود كه او خواستار راهنمايي از واشنگتن شده بود. Øتي جلسه مقامات عالي‌رتبه امريكا هم كاري از پيش نبرد. مشكل عمده اين بود كه ايران به كلا٠سردرگم تبديل شده Ùˆ هيچ راه‌Øلي به ذهن آمريكايي‌ها هم نمي‌آمد. چون اصولاً اطلاعات اندك بود.
از سوي ديگر يك معضل كارتر اين بود كه يكسره نداي Øقوق بشر سر داده بود Ùˆ گرچه به قول گري‌سيك «مسأله Øقوق بشر نقش تعيين كننده‌اي در سياست خارجي آمريكا نداشت» اما به هر Øال اين شعارها دشواري‌هايي را هم پديد ‌آورده بود. (ص 116) اين مشكل يعني Ùلج شدن دستگاه تصميم‌گيري امريكا ويژه امريكا نبود بلكه «دولت انگليس Ùˆ Ùرانسه Ùˆ اسرائيل هم در برابر انقلاب با Ùلج سياسي روبرو شده بودند.»
در جلسه‌اي كه برگزار شد ميان انتخاب يك راه ØÙ„ نظامي‌گرايانه يا سياسي با تشكيل دولت ائتلاÙÙŠ اختلا٠پديد آمد. ساليوان Ùˆ شماري راه دوم را ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ برژينسكي نظر زاهدي را كه «انجام اقدامات خشونت‌آميز عليه انقلابيون بود» ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ø§Ø¯. به نوشته‌ي گري‌سيك هد٠زاهدي آن بود كه تاريخ را تكرار كند. يعني همان نقشي را بر عهده گيرد كه پدرش در كودتاي 28 مرداد داشت. اين راه ØÙ„ را شاه هم نپذيرÙت. او Ú¯Ùته بود: اكنون سال 1953 نيست Ùˆ Øتي وضعيت نسبت به دو Ù‡Ùته پيش نيز تغيير كرده است ( ص 123)
آنچه باز هم مورد تواÙÙ‚ بود Øمايت قاطعانه از شاه براي تقويت اراده او بود.در تماسي كه برژينسكي با شاه گرÙت باز هم از وي Øمايت كرد Ùˆ به وي Ú¯Ùته شد كه صر٠امتياز دادن به مخالÙان مشكلات را كم نخواهد كرد. در اين مرØله برژينسكي Ú¯Ùت كه تشكيل دولت نظامي يا هر دولت ديگري كه شاه بخواهد Øمايت خواهد كرد.اين در Øالي بود كه شاه به ساليوان اعتراض داشت كه چرا شماور امنيت ملي امريكا تشكيل دولت نظامي را به او توصيه كرده است در Øالي كه اين راه ØÙ„ پاسخگو نيست. بنابراين جالب است كه در اين مرØله دولت امريكا Øامي تشكيل دولت نظامي بود Ùˆ شاه در اين باره آن را موثر نمي‌دانست Ùˆ بر اين باور بود كه زمان زمان 28 مرداد نيست ( ص 124)
راه ØÙ„ امريكا در نهايت پذيرÙته شده Ùˆ پس از دولت شري٠امامي، دولت نظامي تشكيل شد. اين در Øالي بود كه در همين روزها دانشجويان عصباني به خيابانها ريخته Ùˆ «به نمادهاي Ùرهنگ غرب Øمله كردند. در نتيجه بانك‌ها، مغازه‌هاي مشروب Ùروشي، سينماها، مؤسسات تجاري غربي‌ها Ùˆ هتل‌هاي بسياري آتش زده شدند.» (ص 126)
شاه ضمن يك سخنراني تشكيل دولت نظامي را اعلام كرد Ùˆ در عين Øال در همين سخنراني بود كه Ú¯Ùت: من پيام انقلابي شما ملت ايران را شنيدم. من مداÙع سلطنت مشروطه هستم. سلطنت كه هديه‌اي الهي است، هديه‌اي كه از سوي مردم به شاه واگذار شده است.» گري‌سيك از اين سخنان شاه خشنود نيست Ùˆ مي‌گويد وي Ù„Øني پوزش خواهانه داشت Ùˆ معناي سخن اخير او اين بود كه مردم ØÙ‚ دارند اين هديه را پس بگيرند.
در اينجا بود كه شاه تعدادي از سران سابق دولت خود مانند هويدا و نصيري را به زندان انداخت. اين امر سبب شد تا به تدريج شماري ديگر به خارج بگريزند.
تا اينجا به رغم همه اعتراضات مردمي Ùˆ دامنه‌ وسيع انقلاب،‌امريكا هنوز هم به Øمايت از شاه Ùكر كرد. اين رويه‌اي بود كه تا اين زمان عمل شده بود. ترنر رئيس سيا Ú¯Ùت كه ما هميشه براي اجتناب از آزردگي شاه از تماس گرÙتن با مخالÙان شاه خودداري كرده‌ايم. همين امر سبب شده است تا ماجرا را از آن سو ننگريم.
تنها چند روز پس از تشكيل دولت ازهاري كه Ú¯Ùته مي‌شد قاطعيت لازم را هم ندارد، ساليوان پيشنهاد جديدي براي امريكايي‌ها داد كه آماده شدن زمينه براي رÙتن شاه بود. گرچه براي رسيدن به اين نقطه هنوز Ùاصله زيادي مانده بود اما به هر روي روشن بود كه اوضاع وارد مرØله تازه‌اي شده Ùˆ به نظر وي نظاميان Ùˆ روØانيون دو عنصر كليدي هستند. سران نظامي كشور Øاضر نيستند Øمام خون راه بيندازند. تواÙÙ‚ ميان اين دو هم ممكن نيست. Ùˆ بسا با اÙتادن كار به دست اÙسران جوانتر اوضاع به شدت وخيم ‌شود. ساليوان از اين Ø·Ø±Ø Ø³Ø®Ù† Ú¯Ùته بود كه هر دو كليد به شدت ضد كمونيست هستند. نسل مياني ايران هم به هر روي غربگراست Ùˆ Øتي اگر شاه برود Ùˆ امام خميني هم به ايران بيايد اين اØتمال قوي است كه طي٠ميانه رو بتوانند از مجموعه اين تØولات سربرآورند. طيÙÙŠ كه هم ضدكمونيست است Ùˆ هم غربگرا Ùˆ در نهايت با از دست دادن شاه، باز Ùرصتي براي تجديد قوا براي امريكا وجود خواهدداشت. تنها اØتمالي كه ساليوان داده بود اين كه دولت آينده ممكن است با اسرائيل رابطه‌اي نداشته باشد. (ص 136)
امريكايي‌ها اين Ùرض را هم مدنظر داشتند كه در صورت بازگشت امام خميني Ùˆ رÙتن شاه، ايرانيان تØصيل كرده،‌ به Øكومت روØانيون تن نخواهند داد. (ص 157)
براي سران امريكا مهم اين بود كه آيا اين پيش بيني درست از آب درخواهد آمد يا نه. اين راه Øلي بودكه بالاخره امريكا پذيرÙت Ùˆ تلاش كرد تا از دولت بازرگان يك چنين دولتي بسازد. اما به نظر گري‌سيك ماجرا آن گونه كه امريكايي‌ها مي‌خواستند پيش نرÙت چرا كه برخلا٠تصور آنها امام خميني پس از بازگشت به ايران نقش انÙعالي نداشت بلكه Ùعال عمل كرد Ùˆ به علاوه تمايلات غربگرايانه اÙسران جوان در شور Ùˆ اشتياق اسلامي Ù€ انقلابي آنان Ù…ØÙˆ شد. امام خميني نه تنها Ùعال عمل كرد بلكه با سرسختي تمام به عملي كردن نظرات خود در خصوص تشكيل Øكومت ولايت Ùقيه در ايران پرداخت. (ص 138)
اكنون مشكل جديدي پديد آمده بود Ùˆ آن اين است كه Øمايت ارتش به خصوص بدنه آن از شاه Ù…ØÙ„ ترديد بود. بسياري از سربازان از پادگانها گريختند Ùˆ سياست امام خميني هم بر جذب ارتش بود. امام خميني به انقلابيون Ú¯Ùت: به سينه ارتش Øمله نكنيد. بلكه قلب او را هد٠دهيد. شما بايد سعي كنيد در قلب سربازان جاي بگيريد. Øتي اگر آن‌ها به روي شما آتش بگشايند... آنها برادران ما هستند.
به رغم پيشنهاد ساليوان، دولت امريكا هنوز راه ØÙ„ تشكيل Øكومت نظامي را ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ø§Ø¯. گري‌سيك مي‌نويسد: سياست رسمي ايالات متØده Øمايت همه جانبه از شاه بود. سياست مذكور بر اين Ùرض بود كه شاه قادر است با قاطعيت Ùˆ خشونت تمام به سركوب مخالÙان بپردازد. (ص 142)
با اين Øال براساس توصيه ساليوان، برژينسكي نماينده ويژه‌اي را براي بررسي اوضاع به ايران Ùرستاد، براي اين نماينده، مهم اين بودكه شاه هيچ پيشنهاد مشخصي ندارد Ùˆ اوضاع را كاملاً Ú¯Ù†Ú¯ Ùˆ گيج مي‌بيند Ùˆ كمترين اعتمادي به تØليل‌ هاي خودش ندارد. Ø´Ú¯Ùت آن كه شاه به امريكا Ùˆ انگليس هم مشكوك است Ùˆ Ùكر مي‌كند آنان در Øال تماس با مخالÙانش هستند.
در اين وقت داغ‌ترين بØثي كه در ارتباط با ايران در امريكا Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯ مسأله ضع٠اطلاعاتي بود كه گري‌سيك مي‌گويد: او اين بØØ« را در كاخ سÙيد آغاز كرده است. اين بØØ« براي مدتها ادامه ياÙت Ùˆ همه به دنبال عاملي مي‌گشتند كه سبب شده بود امريكا با Ùقر اطلاعات درباره ايران Ùˆ به خصوص مخالÙان روبرو شود(ص 146). در اين زمان گري‌سيك موظ٠مي‌شود تا تمامي گزارش‌هاي يك سال اخير را مرور كند Ùˆ يك ارزيابي از كيÙيت آنها Ùˆ اين كه دقيقاً Ú†Ù‡ چيزي گزاش شده است را ارائه دهد.
Ø´Ú¯Ùت آن است كه سازمان سيا تنها دو مقاله تØليلي در طول اين يك سال ارائه كرده بود كه در مقاله دوم كه تنها مربوط به يك ماه قبل از Øادثه Ù‡Ùدهم شهريور بود آمده بود: ايران در وضعيت انقلابي يا Øتي قبل انقلابي هم نيست!
وي گزارش ديگر سازمان سيا را كه همه چيز را آرام نشان داده بود،‌در دروغ‌پردازي و معكوس نشان دادن واقعيات داراي مقام اول ميان گزارش‌هاي مربوط به ايران مي‌داند.
در اين مرØله باز هم ساليوان Ùˆ پارسونز به ديدار شاه رÙتند. شاه از شوروي گلايه كرد كه منتظر Ùرصت است. وي تأكيد كرد: من پيام‌هاي متعددي را از امريكايي‌ها درياÙت كرده‌ام كه همگي از من خواسته‌اند موضع قاطع Ùˆ خشني را عليه مخالÙان اتخاذ كنم. سپس با اشاره به كساني كه امريكا مي‌گويند او دل Ùˆ جرأت ندارد به ساليوان Ú¯Ùت‌: به اÙراد بگو كه من دل Ùˆ جرأت دارم، اما در كنار آن قلب Ùˆ عقل هم دارم. من نمي‌خواهم براي ØÙظ سلطه خود بر ايران جوانان ايران را قتل عام كنم. (ص 152) اين كاري بود كه شاه چندين دهه انجام داده بود Ùˆ اكنون بهتر از هر كسي مي‌دانست كه انجام آن سودي به Øال وي ندارد Ùˆ بيش از گذشته او را بدنام مي‌كند.
در اين وقت مقامات امريكايي به Ùكر استÙاده از تØليل‌گران دانشگاهي اÙتادند كه نمونه‌هايي را خود گري‌سيك نقل مي‌كند (ص 153ØŒ 157)
در پي ملاقات‌هاي گذشته يك نكته براي امريكايي‌ها روشن شده بود Ùˆ آن مشكل رواني شاه بود. كسي كه قدرت تصميم‌گيري ندارد Ùˆ سردرگم است Ùˆ سعي دارد تصميم‌گيري در خصوص مسائل Øساس Ùˆ مهم را بر عهده امريكايي‌ها قرار دهد. بنابراين امريكا بايد براي وضعيت رواني شاه هم Ùكر مي‌كرد. شاه كه اندكي از اين مباØØ« به گوشش خورده بود ناراØت شده پيغام داد كه: من از اين تعجب مي‌كنم كه عالي‌ترين مقامات امريكا براي بررسي چنين مسأله‌اي يعني بررسي وضعيت روØÙŠ من تشكيل جلسه داده‌اند. (ص 159)
شاه از اين كه كشورش كه يك سال پيش مانند صخره بزرگي Ù…Øكم Ùˆ ثابت مانده بود Ùˆ اكنون او دريك Øلقه شوم گير اÙتاده بود، (ص 156) درمانده Ùˆ در واقع رواني شده بود.
Øقيقت آن است كه گري‌سيك در ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø§ÙŠÙ† نكته كه واقعاً امريكا طالب اعمال خشونت‌ بسيار عليه انقلابيون بوده است يا نه قدري متعارض صØبت مي‌كند. وي در Øالي كه در صÙØÙ‡ 160 مي‌گويد رئيس‌جمهور Ùˆ وزير امور خارجه امريكا با اعمال خشونت از طر٠شاه مخال٠بودند، در صØنه بعد مي‌گويد: رئيس‌جمهور شخصاً بر بازگشت زاهدي Ù€ كه طرÙدار تز مشت آهين بود Ù€ به تهران تأكيد كرده بود Ùˆ از او خواسته بود شاه را به اقدامات خشن‌تر عليه مخالÙان تشويق كند.
دولت مردان امريكا براي پيدا كردن راه Øل،‌از برخي از سياستمداران كهنه كار امريكايي نظير جرج بال استÙاه كرده او را هم در رشته Ùعاليت‌هاي خود شريك كردند. گري‌سيك شرØÙŠ در اين‌باره به دست داده است.
معضلي كه در اين زمان پيش رو بود Ù…Øرم بود. گري‌سيك اطلاعات درستي در اين باره به دست داده Ùˆ نشان مي‌دهد كه با توجه به اهميت Ù…Øرم، اگر شاه بتواند سر سلامت از اين Ù…Øرم به در برد، قاÙيه را برده است. در اين همين وقت، باز اين تئوري در امريكا Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª كه انقلاب ايران كار چپي‌هاست يا اسلامي‌ها، وي مي‌نويسد: مسئولان امريكايي هيچ گاه نتوانستند به نظر واØدي در خصوص اين كه Ú†Ù‡ كسي سازمان دهنده مخالÙان است برسند. (ص 167) وي مي‌اÙزايد: بسياري از سياستمداران Ùˆ اشنگتن Ùˆ ديگر كشورهاي غربي با اين نظر كه سازمان دهندگان كمونيست‌ها هستند مواÙÙ‚ بودند. شاه Ùˆ ايرانيان تØصيل كرده نيز كه روØانيون را اÙرادي نالايق Ùˆ ناتوان تصور مي‌كردند چنين ديدگاهي داشتند. اما هنري پرچ يكي از كارمندان عالي‌‌رتبه امنيت ملي امريكا به درستي بر اين باور بودكه رهبري Ùˆ سازمان‌دهي انقلاب در دست آ‌يت‌الله خميني Ùˆ به طور كلي روØانيون قرار داشت. آنها از رهگذر شبكه گسترده مساجد Ùعاليت‌هاي انقلابيون را سازمان مي‌‌دادند. (ص 168)
در اينجا گري‌سيك نكته Ø´Ú¯Ùتي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ آن اين كه انقلاب ايران همچون انقلاب‌هاي گذشته، با عقل متعار٠سازگاري نداشت. وي اشكال را در اين مي‌بيند كه مسئولان امريكايي مي‌خواستند تØولات ايران را با توجه به واقعيات Ùˆ پيش‌Ùرض‌هاي موجود تجزيه Ùˆ تØليل كند. (ص 168) همين مسأله بود كه آنان راسر درگم مي‌كرد.
شكست دولت نظامي سبب شد تا امريكايي‌ها باز به سراغ تشكيل دولتي متشكل از مليون Ùˆ نيروهاي ميانه‌رو بروند. بØØ« بر سر توصيه براي تشكيل دولت ائتلاÙÙŠ يا ارائه يك ليست از اÙرادي كه مي‌توانند نامشان را در اختيار شاه بگذارندتا او خود از ميان آنان كساني را به عنوان يك شوراي برنامه‌ريز براي تشكيل دولت برگزيند، â€ŒÙ…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯. اينها اهميتي نداشت مهم آن بود كه تصميم براي تشكيل يك دولت ائتلاÙÙŠ از سوي كساني كه تصور مي‌شد مي‌توانند بخشي از نيروها رااز امام خميني Ùˆ روØانيون جدا كنند گرÙته شده بود. ساليوان پا را از اين هم Ùراتر گذاشته بود Ùˆ معتقد بود نه ارتش توانسته است كاري در Ùرونشاندن شورشها انجام دهد Ùˆ نه دولت ائتلاÙÙŠ راه به جايي خواهد برد. با اين Øال گويا به اصرار مقامات امريكايي پذيرÙت كه براي موÙقيت يك دولت ائتلاÙÙŠ Ùعاليت كند. وي نوشت برنامه‌اش در روزهاي آينده چنين خواهد بود:
اول با شاه Ú¯Ùتگو مي‌كنم Ùˆ نظر وي را درباره مذاكره با مخالÙان جويا مي‌شوم (يعني او را راضي به اين كار مي‌كنم) سپس با ميانه‌روها ديدار Ùˆ آنها را به مذاكره تشويق مي‌كنم. در نهايت به قم مي‌روم Ùˆ با رهبران روØاني ديدار Ùˆ Ú¯Ùتگو مي‌كنم. آنگاه مستقيم با آيت‌الله خميني تماس خواهم گرÙت. (ص 172)
ساليوان روز بعد از عاشوراي تاريخي با شاه ديدار كرد Ùˆ شاه Ú¯Ùت كه اين تظاهرات نشان داد كه مردم از آيت‌الله خميني خسته نشده‌اند Ùˆ تنها او را رهبر خود مي‌دانند. وي به ساليوان Ú¯Ùت كه با بختيار Ùˆ صديقي براي تشكيل دولت صØبت كرده است. بØØ« تشكيل دولت ائتلاÙÙŠØŒ رها كردن كشور Ùˆ واگذار كردن آن به شوراي سلطنتي Ùˆ سپردن آن به دست ارتش سه گزينه بود كه شاه با ساليوان در ميان گذاشت.
اين بار دولت امريكا درياÙته بود كه بايد با مخالÙان تماس بگيرد. كسي كه انتظار مي‌رÙت راØت بتواند اين كار را انجام دهد دكتر ابراهيم يزدي بود. هنري پرچ Ùˆ يزدي در تلويزيون برنامه اجرا كردند Ùˆ سپس با هم شام خوردند. يزدي در اين برنامه از رÙتن شاه دÙاع كرد Ùˆ تصور روشني از ايران پس از شاه داد. او وعده دادكه در جمهوري اسلامي آزادي بيان Ùˆ مطبوعات خواهد بودو اÙراد Øتي ØÙ‚ انتقاد از اسلام را خواهند داشت. او در ضمن تشكيل دولت ائتلاÙÙŠ با مليون را هم بي‌Ùايده دانست. در واقع يزدي در اين برنامه Ùˆ برنامه‌هاي ديگر هدÙØ´ آن بود تا تصويري آرام از جمهوري در Øال تشكيل ارائه بدهد Ùˆ اين تأثير زيادي روي مردم امريكا كه از آينده ايران در هراس بودند گذاشت. گري سيك مي‌گويد: اين اظهارات اميد‌بخش مورد توجه طي٠وسيعي از جامعه امريكا قرار گرÙت. وي مي‌اÙزايد: Ú¯Ùتگوهاي امريكايي‌ها با صادق قطب‌زاده Ùˆ بني‌صدر Ùˆ ديگر ايرانيان تØصيل كرده در غرب در ظهور اين نگرش جديد مؤثر بود. (ص 177). بدين ترتيب شرايط داخلي ايران Ùˆ نيز اين قبيل Ú¯Ùتگوها زمينه را براي تغيير در سياست خارجي امريكا Ùراهم مي‌كرد. در واقع لازم بود تا آنان از آينده خود مطمئن شوند. اين اطمينان بر اين پايه بود كه پس از رÙتن شاه ميانه‌روها Ùˆ نيروهاي ترقي‌خواه ملي خواهند آمد Ùˆ روØانيون هم در Øكومت دخالت مستقيم نخواهند داشت. (ص 178)
در اين زمان همچنان كساني در دولت آمريكا بودند كه معتقد بودند لازم است تا با سÙر به ايران از شاه Øمايت بيشتري صورت گرÙته Ùˆ او را وادار كنند تا خشونت بيشتري در برخورد با مخالÙان نشان دهد. روشن بود شاه مرد اين ميدان نبود. جورج بال در گزارشي كه تهيه كرده بود روي اين مسأله تأكيد كرد Ùˆ Øتي اين Ùرض را كه شاه ايران پادشاه مشروطه باشد منتÙÙŠ دانسته اØتمال داد كه دولتي كه از مخالÙان تشكيل شود به اØتمال قوي ضد امريكايي خواهد بود. با اين Øال تأكيد كرد كه چاره‌اي جز اين نيست كه شاه بخشي از اختيارات خود را به مخالÙان بدهد. وي همچنين از تشكيل شوراي نخبگان براي پركردن خلاء ميان شاه Ùˆ مردم سخن Ú¯Ùت. Ø·Ø±Ø ÙˆÙŠ چيزي بود كه منجر به تشكيل دولت بختيار شد. در جلسه‌اي كه اين گزارش بال بØØ« Ùˆ بررسي شد گزينه دولت نظامي همچنان طرÙدار داشت.
كارتر كه در اثر اختلا٠نظرها در دستگاه سياست خارجي كلاÙÙ‡ شده بود پرسشهايي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ براي ساليوان Ùرستاد تا از شاه بپرسد Ùˆ جواب بگيرد. گري سيك اين پرسشها را Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ اما مي‌ا‌Ùزايد كه كارتر يك ليست 21 Ù†Ùره را به ساليوان داد كه به شاه بدهد. شاه در اين ديدار Ú¯Ùت كه در Øال تشكيل دولت اتØاد ملي است. اين زماني بود كه شاه در Ú¯Ùتگوهايي كه با دكتر صديقي داشت مواÙقت اوليه او را به دست آورده بود Ùˆ اين را به اطلاع ساليوان هم رساند. (ص 185)
شاه تا اين زمان همه راهها را رÙته بود Ùˆ هر توصيه‌اي كه ساليوان يا سÙير انگليس پارسونز به وي كرده بود را عمل كرده بود. دولت شري٠امامي، دولت ازهاري،‌ دولت بختيار راههايي بود كه تجربه شده بود اما هر روز بر دامنه بØران كه بالا گرÙتن تظاهرات Ùˆ اعتصابات بود اÙزوده مي‌شد.
گري‌سيك مي‌گويد در اين زمان ناراØتي وي از اوضاع ايران به اوج خود رسيده بود Ùˆ در يادداشتي كه براي برژينسكي نوشت به وي يادآور شد چنانچه ظر٠يك Ù‡Ùته آينده دولت كارآمدي در ايران روي كار نيايد شاه Ùˆ سلسله‌اش سقوط خواهند كرد. گري‌سيك مي‌گويد به نظر من بهتر است شاه خود را پادشاه قانون اساسي مشروطه اعلام كند. سخن از مواÙقت اØكام آينده با شرع اسلام به ميان آورد Ùˆ يكي از رهبران معرو٠از مخالÙان را براي تشكيل دولت دعوت كند. دولت نظامي در اين اوضاع كاري از پيش نمي‌برد. (ص 189) اين زماني است كه بسياري از مخالÙان شاه در ايران سخن از اجراي قانون اساسي Ùˆ مشروطه مي‌گويند گرچه صداي آنان در برابر صداي امام كه Ùقط Ùˆ Ùقط رÙتن شاه را مي‌خواست چندان بلند نبود.
در اين مرØله امريكايي‌ها در Øال نااميدي كامل از سلطنت پهلوي بودند Ùˆ كمترين چيزي كه از نظر آنان ممكن بود اعطاي امتيازات قابل توجه به مخالÙان بود. در اين باره ديدگاه‌هاي گري‌سيك Ùˆ پرچ كه يكي در كاخ سÙيد Ùˆ ديگري در وزارت خارجه بود به هم نزديك شده Ùˆ هر دو در انتقاد از وضعيت Øاكم بر سياست خارجي امريكا در قبال ايران بود.
اميد شاه براي تشكيل دولت توسط صديقي به جايي نرسيد Ùˆ شاه به بختيار متوسل شد. در اين ايام چندين بار ساليوان با شاه ديدار داشت Ùˆ روشن بود كه جزئيات اين تصميم‌ها ميان طرÙين مورد مشاوره قرار گرÙته Ùˆ هر بار به امريكا ارسال شده نظراتي از واشنگتن براي سÙير Ùرستاده مي‌شد.
شاه از ساليوان پرسيد كه شما مرا به سياست مشت آهنين تشويق مي‌كنيد؟ ساليوان Ú¯Ùت: شما شاه هستيد Ùˆ هر تصميمي بگيرد امريكا از شما Øمايت مي‌كند اما مسؤوليت اين كار را نبايد بر عهده‌ ايالات متØده بگذاريد. (ص 196).
به تدريج در دولت امريكا استÙاده از سياست مشت آهنين كنار گذاشته شد Ùˆ بØØ« Ú¯Ùتگو با مخالÙان Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯. در تلگراÙÙŠ كه به ساليوان Ùرستاده شد چهار نكته آمده بود كه مي‌بايست به شاه يادآور مي‌شدند: اول اين كه بلاتكليÙÙŠ نظاميان مشكل‌زا شده Ùˆ بايد ØÙ„ شود. دوم اين كه تشكيل يك دولت ميانه رو كه بتواند نظم را برقرار كند بهتر از راه‌Øل‌هاي ديگر است. سوم آن كه اگر نتواند نظم را برقرار كند شاه بايد دولت نظامي تشكيل دهد Ùˆ خشونت‌ها را تمام كند! چهارم اين كه امريكا به هر Øال از شاه Øمايت مي‌‌كند (ص 198 Ù€ 199). شاه مواÙقت خود را با تمام مطالب ساليوان اعلام كرد. شاه بر اين باور بود كه تشكيل دولت نظامي راه به جايي نمي‌برد Ùˆ مشكلي را ØÙ„ نمي‌كند Ùˆ تنها بر خونريزي مي‌اÙزايد. شاه به صراØت درباره سياست مشت آهنين Ú¯Ùت: من شجاعت انجام دادن چنين كاري را ندارم Ùˆ اگر قرار است چنين كاري بشود من قبل از هر چيز كشور را ترك مي‌كنم تا انگشت اتهامي متوجه من نشود. (ص 199)
از سوي ديگر وزارت خارجه امريكا امريكايي‌ هاي مقيم ايران را تشويق به ترك ايران مي‌‌كرد Ùˆ اين زنگ خطري براي همه Ùˆ Øتي شاه Ùˆ دربار بود. اين زماني بود كه با گرÙتن ويزا براي شماري از اعضاي خاندان سلطنت آنان راهي امريكا شده بودند.
كابينه بختيار تشكيل شد Ùˆ قرار بود اگر او موÙÙ‚ شد اوضاع را به سامان كند، شاه براي مدتي ازكشور خارج شود. اما به زودي روشن شد كه Ú†Ù‡ كابينه بختيار بتواند اوضاع را آرام كند Ú†Ù‡ نتواند شاه مي‌بايست ايران را ترك كند. شاه به ساليون Ú¯Ùت پيش از ترك ايران بيانيه‌اي خواهد داد Ùˆ خواهد Ú¯Ùت كه براي استراØت ايران را ترك مي‌كند Ùˆ تاريخي هم براي بازگشت خود در آن نخواهد آورد. (ص 203)
رÙتن شاه از ايران هم به اصرار امريكا بود. گري‌سيك مي‌نويسد: ساليوان معتقد بود شاه زماني مي‌تواند تصميم بگيرد كه از سوي ايالات متØده تØت Ùشار قرار گيرد. او پيشنهاد مي‌كرد كه بعد از تشكيل Ùˆ تثبيت نسبي دولت بختيار‌، بر شاه Ùشار آورده شود تا ايران را ترك كند Ùˆ يك شوراي سلطنتي را مأمور انجام وظاي٠خود نمايد. (ص 203). در واقع تمامي تصميم‌گيرندگان در امريكا به اين نتيجه رسيده بودند كه ديگر اميدي به بقاي سلطنت شاه وجود ندارد.
همزمان امريكا در انديشه ارتباط با نظاميان اÙتاد Ùˆ پيشنهاد شد تا ژنرال هايزر به ايران رÙته Ùˆ با نظاميان تماس برقرار كند تا آنان مطمئن شوند كه امريكا همچنان پشتيبان شاه Ùˆ سلطنت Ùˆ ارتش است. او مي‌بايست نظاميان را اميدوار كرده Ùˆ مانع از آن مي‌شد تا اÙسران ارشد ايران را رها كرده به خارج بگريزند.
زمان رÙتن هايزر به ايران همان زماني بود كه كارتر هم در جزيره گوادلوپ با سران كشورهاي انگليس Ùˆ Ùرانسه Ùˆ آلمان جلسه داشت. اين زماني بود كه همه راهها تجربه شده بود Ùˆ دستگاه سياست خارجي امريكا Ùˆ اØتمالاً كشورهاي اروپايي به اين نتيجه رسيده بودند كه هيچ اميدي به ماندن شاه در ايران نيست.
در اين زمان ساليوان هم در تهران با برخي از مخالÙان تماس گرÙته Ùˆ مصمم شده بود تا براساس همان پيش‌Ùرض‌هايي كه قبلاً Ú¯Ùته شد يعني امكان تشكيل دولتي ميانه‌رو كه مخالÙت مناÙع امريكا هم نباشد كار بكند. طبعاً لازمه آن رÙتن شاه بود. ساليوان اكنون به دنبال اين Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯. مسأله مهم تماس گرÙتن با شخص آيت‌الله خميني بود كه كسي را هم براي اين كار معين كردند. Øتي ساليوان نظر شاه را پرسيد كه او هم مخالÙتي نشان نداد. با اينØال چون كارتر در امريكا نبود Ùرستادن يك Ùرستاده ويژه براي مذاكره با آيت‌‌الله خميني به تعويق اÙتاد (ص 207) اين در Øالي بود كه ساليوان Ú¯Ùتگوهاي Ùراواني با مخالÙان كرده Ùˆ Øتي درباره تشكيل Øكومت هم به نتايجي رسيده بود Ùˆ اكنون مي‌ديد كه امكان تماس گرÙتن با آيت‌الله خميني نيست قدري متعجب شد.
اكنون شاه از مذاكراتش با ساليوان درياÙته بود كه ديگر امريكا از وي پشتيباني نمي‌كند Ùˆ دست از Øمايت او برداشته است. اين امر Øقيقت داشت Ùˆ امريكا هم چاره‌اي جز اتخاذ اين سياست نداشت. با اين Øال از كار ساليوان Ùˆ Ú¯Ùتگوهاي او با مخالÙان در امريكا استقبال نشد Ùˆ باÙشار برژينسكي Ùˆ صلاØديد كارتر رد شد. معناي آن اين بودكه امريكا باز بايد به اميد موÙقيت دولت بختيار تأمل مي‌كرد.
گري‌سيك در اينجا تØليلي درباره Ø·Ø±Ø Ø³Ø§Ù„ÙŠÙˆØ§Ù† ارائه مي‌دهد. راضي كردن آيت‌الله خميني، كمك به ميانه‌روها براي تشكيل دولت، مطمئن شدن از اين كه بختيار بعد از آرام كردن اوضاع كنار برود تا دولت ميانه‌رو تشكيل شود Ùˆ نيز اين كه امريكا ارتش را با اين تØولات هماهنگ كند،‌اركان اصلي Ø·Ø±Ø Ø³Ø§Ù„ÙŠÙˆØ§Ù† بود. گري سيك يك به يك اين Ùرضيه‌‌ها را نقد مي‌كند،‌گري‌سيك ساليوان را متهم مي‌كند كه هماهنگ با دولت امريكا عمل نمي‌كرد. Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø§Ùˆ با سياست‌هاي ايالات متØده سنخيتي نداشت (ص 211) راستي بايد پرسيد در اين زمان Ø·Ø±Ø Ø¯ÙˆÙ„Øª امريكا Ú†Ù‡ بوده است؟ تنها به ساليوان Ú¯Ùته شد تا ازتلاش‌هاي بختيار براي تصويب كابينه‌اش در مجلس Øمايت كند. به علاوه شاه شوراي سلطنتي تشكيل داده Ùˆ ايران را ترك كند. از نظر ساليوان اين راه ØÙ„ يك ديوانگي Ù…Øض بود. او در انديشه بعد از دولت بختيار Ùˆ تشكيل دولتي از ميانه‌روها بود. وي از تماس گرÙتن با آيت‌الله‌هاي تهران سخن مي‌گÙت. از تماس گرÙتن با آيت‌الله خميني سخن مي‌گÙت كه واشنگتن با او همراهي نكرده بود. Ø´Ú¯Ùت آن كه از نظر گري‌سيك دولت مردان امريكا در اين Ù„Øظه تصورشان بر اين بود كه انقلاب ايران به ساليوان هم سرايت كرده است( ص 212) اوضاع به Øدي وخيم شد كه كارتر خواهان بازگشت ساليوان شد كه وزير خارجه با آن مخالÙت كرد.
اكنون بار ديگر سياستمداران آمريكا از آنچه در Øال وقوع بود جمع‌بندي كردند Ùˆ به نظر گري‌سيك به نوعي اتÙاق نظر رسيدند. آنان همگي معتقد بودند كه آيت‌الله خميني تهديد بزرگي نمي‌باشد. او نمي‌داند يك دولت را چگونه اداره كند Ùˆ هيچ علاقه‌اي به مسائل مربوط به سياست خارجي ندارد. جبهه ملي Ùˆ ميانه‌روها دولت مردان آينده ايران خواهند بود Ùˆ ارتش نيز همچنان يكپارچگي خود را ØÙظ خواهد كرد . ( ص 213) اين يعني نزديك شدن به نظر ساليوان كه از نظر گري‌سيك نادرست بود. گري‌سيك به مشاور امنيت ملي Ú¯Ùت كه اين تصور كه اگر شاه برود همه مشكلات ØÙ„ مي‌شود نادرست است Ùˆ ايران بعد از رÙتن شاه بسيار تاريك خواهد بود.
درتهران هايزر از Ùرار روزانه پانصد تا يك هزار Ù†Ùر از سربازان خبر مي‌داد. آيت‌الله بهشتي هم در تماس با سÙارت Ú¯Ùت: ما از دخالت مستقيم ارتش هراسي نداريم، زيرا تمامي سربازان Ùˆ اÙسران جزء، Øامي Ùˆ پشتيبان ما هستند. ( ص 216) اين به معناي آن بودكه ديگر ارتش هم براي امريكا قابل اعتماد نيست. مشكل آن بود كه وقتي شاه مي‌رÙت ارتش بيش از گذشته از هم مي‌پاشيد Ùˆ اين نكته‌اي بود كه هايزر روي آن تأكيد داشت. وي ارتش را Ùاقد انسجام لازم در غياب شاه مي‌دانست. بعلاوه گازوئيل Ùˆ بنزين لازم هم براي اقدام قاطع ارتش وجود نداشت.
نخستين تماس مستقيم امريكايي‌ها با يكي از اطراÙيان آيت‌الله تماس زيمرمن با يزدي بود. يزدي خبر تشكيل شوراي انقلاب Ùˆ اين راكه دولت موقت در راه است به اطلاع زيمرمن رساند.
شاه در 16 ژانويه ايران را به سوي مصر ترك كرد. انتخاب مصر شايد از آن روي بود تا جايي نزديك به ايران باشد تادر صورت كودتاي ارتش بتواند به راØتي برگردد. وي بعد از مصر هم به مراكش رÙت Ùˆ نظر گري‌سيك آن است كه شاه در Ùكر جمع‌آوري نيرو براي بازگشت به ايران بود(ص 226)
در اين طر٠ظاهر قضيه آن بود تا بختيار در Ùضايي آرام بتواند دولت خود را تشكيل داده Ùˆ به مردم وانمود كند كه به هيچ روي تØت Ùشار شاه نيست. نگراني از وقوع كودتا براي انقلابيون وجود داشت Ùˆ يزدي در ديدار دوم خود با زيمرمن در اين‌باره صØبت كرد. يزدي به او Ú¯Ùت كه انقلابيون مواÙÙ‚ با انØلال ارتش نيستند. تماس سوم هم گرÙته شد Ùˆ امريكا ضمن تأكيد بر اهميت اين تماس‌ها از خطر برآمدن Øزب توده Ùˆ چپ‌ها سخن Ú¯Ùته بود. يزدي Ú¯Ùت كه انقلابيون مسلمان چندان قوي هستند كه چپ‌ها Ùرصت ظهور نخواهند داشت. وي همچنين Ú¯Ùت كه آيت‌الله خميني ديگر مواÙÙ‚ با اين قانون اساسي نيست Ùˆ قانون اساسي جديدي مي‌خواهد ( ص 221). در ديدار بعدي يزدي با زيمرمن Øتي درباره برخي از سياست‌هاي جاري دولت جديد هم سخن به ميان آمد Ùˆ اين كه مثلاً دولت آينده روي بخش كشاورزي سرمايه‌گذاري بيشتري خواهد كرد. يزدي تأكيد كرد كه ما صرÙاً به داخله كشور توجه داريم وسعي در صدور انقلاب نخواهيم كرد (ص 222).
Øساب كردن روي ارتش ايران كار بي‌اساسي بود. گري‌سيك مي‌گويد: ساليوان بر اين باور بود كه ارتش ايران ببر كاغذي است. پارسونز هم همين عقيده را داشت‌. (ص 223) با اين Øال هايزر اين نظر رانداشت Ùˆ يك مشكل همين اختلا٠نظر بود كه دست‌ اندركاران سياست خارجي امريكا را هم به دو بخش تقسيم كرده بود. اما به سرعت روشن شد كه نظر هايزر غلط است. زماني كه بختيار تهديد كرد كه اگر من شكست بخورم ارتش وارد كار مي‌شود ژنرال قره‌باغي اعلام كرد كه ارتش در سياست مداخله نخواهد كرد. هايزر در ديدار قره‌باغي نتوانست وي را از اين تصميم منصر٠كند. با اين Øال ساليوان Ùˆ بختيار به ديدن قره‌باغي رÙتند Ùˆ نظر او را در ماندن در پستش جلب كردند. (ص 225).
باز هم زيمرمن با يزدي ديدار كردند Ùˆ يزدي اعلام كرد كه هرگونه كودتا توسط ارتش در ايران چنين تعبير خواهد شد كه با Øمايت امريكا صورت گرÙته است. وي روي بازگشت آيت‌الله خميني تأكيد كرده راه Øل‌هاي ارائه شده توسط بختيار را كه همه سعي كنند از راه‌ هاي سياسي به مقاصد خود برسند را ناكاÙÙŠ دانست Ùˆ Ú¯Ùت تصور آيت‌الله خميني در بازگشت به ايران از ‌آن روست كه تصور مي‌كند تنها او مي‌تواند ايران را آرام كند.
بروز شورش در نيروي هوايي ارتش تمامي اميدهاي هايزر را بر باد داد. در آخرين نشست ميان زيمرمن Ùˆ يزدي،‌ يزدي پيام آيت‌الله خميني را به طر٠امريكايي داد كه تمام كارهاي بختيار به ضرر مردم ايران Ùˆ ضرر دولت امريكا Ùˆ آينده امريكا خواهد بود. در آنجا از اراده بختيار براي آمدن به پاريس Ùˆ ديدار با آيت‌الله خميني سخن Ú¯Ùته شد Ùˆ تأكيد شد كه آيت‌الله اعلام كرده است تنها در صورتي بختيار را مي‌پذيرد كه استعÙا دهد(ص 227) Ùˆ البته بختيار اعلام كرد كه استعÙا نخواهم كرد.
آيت‌الله خميني در اول Ùوريه 1979 وارد ايران شد. آنچه قره‌باغي با هايزر تواÙÙ‚ كرده بود اين بود كه اگر بختيار توانست با آيت‌الله خميني تواÙÙ‚ كند ارتش از اين تواÙÙ‚ پشتيباني خواهد كرد Ùˆ اگر تواÙÙ‚ نشد ارتش با Øمايت از بختيار تمامي اماكن دولتي را به تصر٠درخواهد آورد اما بيش از اين كاري نخواهد كرد (ص 230). تصور قره‌باغي اين بوده است كه اين اقدام كودتا نيست!
جديد‌ترين پيشنهاد امريكا اين بود كه بختيار بماند Ùˆ رÙراندمي براي انتخاب سلطنت يا جمهوري اسلامي برگزار شود. پيشنهاد ديگر اين كه بختيار استعÙا دهد اما بماند Ùˆ رÙراندوم را برگزار كند. گري‌سيك مي‌ نويسد: آيت‌الله برخلا٠نظر تمامي مشاورانش با هر دو راه ØÙ„ مذكور مخالÙت كرد. استدلال او اين بودكه بختيار چون منصوب از طر٠شاه است غيرقانوني است.
هايزر كه طرÙدار دخالت ارتش به Ù†Ùع بختيار بود، در اوضاع جديد شكست خورده بود Ùˆ سوم Ùوريه ايران را ترك كرد. اين روشي بود كه ساليوان با آن مواÙقت نداشت. با اين Øال هايزر هم معتقد بود كه ارتش نمي‌تواند ايران را اداره كند. زيرا ژنرالهاي ارتش Øتي نمي‌دانند تأسيسات مهم دولتي در كجا قرار دارند (ص 233)
كارتر در جلسه‌اي كه با Øضور هايزر با اعضاي كابينه تشكيل شد از ساليوان گلايه كرد Ùˆ Ú¯Ùت ما همواره با ساليوان براي اجراي دستورالعمل‌هايمان مشكل داشته‌ايم (ص 232) هايزر در اين جلسه Ú¯Ùت كه ارتش كماكان قابل اعتماد است. از مطالبي كه هايزر در اين ملاقات Ú¯Ùته است چنين به دست مي‌آيد كه بسياري از گزارشهاي وي از اوضاع واقعي ايران پرت Ùˆ پلا بوده Ùˆ اظهار نظرهاي او تناسبي با وضعيت ايران نداشته است (بنگريد: ص 234) از جمله Ú¯Ùت: من نقص‌ها Ùˆ نارسايي‌هايي در رهبري آيت‌الله ديده‌ام Ùˆ پيش‌بيني مي‌كنم اگر اتÙاق خاصي نيÙتد در روزهاي آينده Ù…Øبوبيت وي به شدت كاهش خواهد ياÙت.
نااميدي براي ادامه كار دولت بختيار كارتر را بيش از پيش عصباني كرد Ùˆ باز تشكيل جلسه داد. در اين زمان اوج رسيدن گزارشهاي متعدد از ايران بود Ùˆ گري سيك هر روز مشغول خواندن شمار زيادي گزارش مي‌شد. اما در واقع Ùرصت از دست رÙته بود.
آخرين اميد براي امريكايي‌ها درگيري داخل ارتش ميان مواÙقان Ùˆ مخالÙان Ùˆ به خصوص سركوبي شماري از اÙراد نيروي هوايي توسط گارد شاهنشاهي بود. اØتمال مي‌رÙت كه اين Øادثه بتواند ارتش را به يك اقدام جدي Ùراخواند. اما اين شروع يك درگيري بود كه در نهايت به Ù†Ùع انقلابيون تمام شد.
اين بزرگترين لطمه به امريكايي‌ها بود كه همچنان به ارتش دل بسته بودند. گزارش‌هايي كه از تهران مي‌رسيد بسيار نگران كننده بود. ژنرال گاست كه پس از رÙتن هايزر مسئوليت تماس با سران ارتش را داشت چنان در اطاق خود گير اÙتاده بود كه Øتي نمي‌توانست يك قدم بيرون بگذارد. (ص 238).
در اين وقت با اين كه سران ارتش در جلسه‌اي تصميم به دÙاع از دولت بختيار گرÙتند اما اوج گرÙتن درگيري‌ها اوضاع را از دست آنان خارج كرد Ùˆ زماني كه درياÙتند قادر به انجام هيچ نوع ابتكار عملي نيستند اعلان بي‌طرÙÙŠ كردند. اين ديگر هيچ Ùضيلتي براي آنان نبود بلكه پذيرش يك شكست بود.
اكنون امريكايي‌ها Ùقط در انديشه ØÙظ نيروهاي امريكايي بودند كه در ايران باقي مانده بودند. ديگر كسي براي دولت آينده ايران نمي‌توانست درست بينديشد. آنان مي‌بايست صبر مي‌كردند تا ببينند اوضاع چگونه پيش خواهد رÙت. در واقع آنان درياÙته بودند كه امريكا قادر به كوچكترين تأثير‌گذاري در روند تØولات موجود ايران نيست.
برژينسكي همچنان مي‌غريد Ùˆ از انجام كودتا توسط ارتش سخن مي‌گÙت Ùˆ از آن Øمايت مي‌كرد. اين در Øالي بودكه ديگر اعضاي جلسه مخال٠با اين نظر بودند Ùˆ برژينسكي هم مجبور به پذيرش اين نظر شد كه امكان اعتماد به ارتش ايران براي كودتا وجود ندارد.
گري‌سيك مي‌نويسد: در هر Øال، يازدهم Ùوريه، آخرين روز Øيات شاهنشاهي در ايران بود. در آن روز ارتش ايران پاي خود را از ماجرا كناركشيد Ùˆ دولت بختيار را بدون Øامي رها كرد. بدين ترتيب، آيت‌الله خميني يكه‌تاز عرصه Ùˆ پيروزمند ميدان گرديد.
كلنل تام Ø´Ùر، آخرين وابسته نظامي ايران،‌ پس از اين تØولات اين گزارش كوتاه را براي واشنگتن Ùرستاد:
ارتش تسليم شد، آيت‌الله خميني برنده شد Ùˆ نظم موجود Ùرو ريخت. (ص 240).منبع: «همه‌چيز Ùرو مي‌ريزد» ترجمه: علي‌ بختياري‌زاده، مركز اسناد انقلاب اسلامي