چالش‌های مبنایی سیاست خارجی جدید آمریکا در خصوص ایران
لیکن سخن برسر این است Ú©Ù‡ آیا ترجمان این خواست می‌تواند بدون یاÙتن راهی برای مواجهه با چالش‌های مبنایی آن، به تغییر بینجامد یا خیر؟اوباما اگرچه در Øوزه‌ی بین‌الملل با جهان متلاطمی روبرو است Ú©Ù‡ تلاش برای تغییر در عرصه سیاست Ùˆ امنیت آن، پیش از او آغاز شده است Ùˆ اگرچه میراث Ùروپاشی نظام مالی Ùˆ اقتصادی بین‌المللی دست Ùˆ پای او را به شدت Ù…Øدود می‌نماید؛ اما گذشته از این تØولات، او از منظری تئوریک نیز در سه Øوزه با چالش‌های عمده‌ای روبه‌رو است: Øوزه‌ی مردمی- اجتماعی، Øوزه‌ی ساختاری- سیستمی Ùˆ Øوزه‌ی بین‌المللی. در اینجا قصد آن نیست Ú©Ù‡ در خصوص پیچیدگی‌ها Ùˆ امکانات دو Øوزه سخن نخست Ú¯Ùته شود، اگرچه ترجمان چالش‌های آن، Ùشار بیشینه تغییر در Øوزه‌ی بین‌الملل خواهد بود؛ بلکه سخن بر سر چالش‌هایی است Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ به Ù„Øاظ ذهنی Ùˆ Ú†Ù‡ عینی، می‌تواند موجب ناکامی تغییر در Øوزه سوم باشد. اگرچه رئیس جمهور جدید آمریکا، Ú©Ù‡ به پایان صدمین روز ریاست جمهوری‌اش رسیده است، نشان داده Ú©Ù‡ Øداقل در Øوزه دوم با مقاماتی Ú©Ù‡ در Øوزه سیاست خارجی برگزیده، نشانی از عاملیت کارگزار برای انجام تغییر در ساختارهای موجود، از خود بروز نداده است Ùˆ چون سل٠دموکراتش، کلینتون، کارگزاران ساختارگرای آن دوران را برکارها گمارده است؛ Ùˆ اینان اگرچه خود را تاکنون کارگزارانی تغییرگرا در تبعیت از خواست رئیس جمهور نشان داده‌اند Ùˆ اگرچه با برگزیدن نمایندگان ویژه Ùˆ ÙˆÙÙ‚ Ø´Ø±Ø ÙˆØ¸Ø§Ø¦Ù Ø¢Ù†Ø§Ù†ØŒ ساختار به مهمیز کارگزار درآمده است، ولی پذیرش این امر Ú©Ù‡ کارگزارانی ساختارگرا چگونه می‌توانند با سابقه‌ای طولانی در نظام ملی کشور به کارگزاری تغییر درانداز در ساختارها تبدیل گردند، امری است Ú©Ù‡ نیازمند زمانی بسیار طولانی‌تر از این صد روز است.اما این کارگزاران Ùˆ رئیس جمهور ساختارگریز آنان، درØوزه سیاست خارجی جدید خود در ارتباط با ایران، Ú©Ù‡ موضوع بØØ« ما است، با چالش‌هایی روبرو هستند Ú©Ù‡ رÙع پارادوکس‌های مبنایی آن، اساسی‌ترین موضوع برای اقناع ساختارگرایان داخلی از یک سو Ùˆ Øامیان ساختارهای متصلب خارجی از سوی دیگر است. در اینجا قصد آن است Ú©Ù‡ امکانیت این امر Ùˆ Ù…Øتمل بودن پاسخ‌یابی تئوریک برای این چالش‌ها را بررسی کرده Ùˆ به این نتیجه برسیم Ú©Ù‡ آیا می‌شود در اÙÙ‚ سیاست خارجی جدید آمریکا، Øداقل در رابطه با موضوع ایران، نشانه‌های روشن تئوریک از تغییر را مشاهده کرد یا خیر؟ درخصوص ایران، آقای اوباما شعار تغییر از "سیاست انزوا"[4] به سیاست "اندراج Ùˆ تعامل"[5] را سرداده Ùˆ در این صد روز دست به اقداماتی زده Ú©Ù‡ به قول خود او گذر از "Ùهم به کلام" درتبیین سخن تغییر درمسیر "کشتی اقیانوس پیمایی" بوده است Ú©Ù‡ او اکنون سکان‌داری آن را به عهده داشته Ùˆ بار تغییر پرچالش Ùˆ پیچیده‌اش را بر دریایی از انتظارات جهانی به دوش می‌کشد. این اقدامی میمون است. اما در گذر٠از کلام به کنش می‌بایست Ú†Ù‡ اقداماتی صورت پذیرد؟ Ùˆ روندها چگونه Ø´Ú©Ù„ یابد؟ Ùˆ چالش‌های تئوریک Ùˆ عملی چگونه پاسخ‌یابی شود؟ تا سرانجامی تغییرپذیر داشته Ùˆ برمسیری واقعی راهسپاری نماید.یکم: "سیاست انزوا" ملزوماتی دارد Ú©Ù‡ در سی سال مخاصمه پرÙراز Ùˆ نشیب روابط ایران Ùˆ آمریکا به گونه‌ای ساختاری بر ارتباطات دو کشور از یک سو Ùˆ روابط بین‌الملل از سوی دیگر، سایه‌ای سنگین دراÙکنده است. اساس این سیاست مبتنی است بر:ØØ°Ù Øضور ایران از جامعه بین‌المللی. تلاش‌های Ùراوانی از سوی آمریکا Ùˆ برخی دیگر بازیگران در Øوزه‌های مردمی، رسانه‌ای Ùˆ دیپلماتیک به عمل آمد، تا از ایران Ùˆ مردم آن موجوداتی Ùضایی Ùˆ غیرقابل باور، با چهره‌ای نابسامان Ùˆ ناپذیرÙتنی در اÙکار عمومی مردم آمریکا Ùˆ جهان بوجود آید. پردازشی سی ساله، Ú©Ù‡ جامعه جهانی را به سمت منزوی کردن ملتی تمدن‌ساز Ùˆ کشوری استوار در عرصه Ùرهنگ Ùˆ هنر سوق داد Ùˆ کوشید تا آن را از عرصه دیپلماتیک نیز Øذ٠نماید. Øذ٠مناÙع ایران در ارتباطات خارجی. در Øالی‌که زمینه Ùوق Ùراهم می‌آمد، مناÙع ایران در Øوزه‌ی بین‌المللی نیز مدنظر قرار می‌گرÙت؛ Ùˆ اگر از جنگ تØمیلی عراق بگذریم، بسیاری از کنش Ùˆ واکنش‌های دیگر منطقه‌ای Ùˆ Ùرامنطقه‌ای نیز در راستای این امر، ولو به قیمت خسارت‌های کلان دیگر کشورها در عرصه‌هایی مانند عرصه انتقال Ù†Ùت Ùˆ... صورت پذیرÙت. امری Ú©Ù‡ هد٠آن Øذ٠مناÙع ژئوپلتیک ایران در عرصه‌های منطقه‌ای Ùˆ جهانی بود. ضربه به مناÙع ایران در داخل Ùˆ خارج. اÙعمال سیاست انزوا از عرصه‌های Øذ٠هم Ùراتر رÙته بود؛ آمریکا ضربه به مناÙع ایران را هد٠خود ساخته، برای آن به قانون پردازی Ùˆ اجرای یکجانبه پرداخته Ùˆ برخورد با دیگر کشورها Ùˆ عوامل غیر دولتی آنان Ùˆ شرکت‌ها Ùˆ... را مد نظر قرار داد. ساختارهای ملی Ùˆ Ùراملی یکی پس از دیگری Ø´Ú©Ù„ می‌گرÙت Ùˆ عرصه‌های امنیتی Ùˆ سیاسی به تصر٠این اقدام درمی‌آمد، قدرت هژمون هرلØظه برهنه‌تر[6] می‌شد Ùˆ عرصه‌های دریایی Ùˆ هوایی Ùˆ اقیانوس‌ها را با ابتکار اشاعه امنیت (P.S.I)[7] Ùˆ... به تصر٠خود درمی‌آورد تا آنکه بتواند سخن از رویارویی نظامی سرداده Ùˆ رئیس جمهور پیشین آمریکا، دوکشور را تا لبه پرتگاه درگیری به پیش براند. کشاندن تدریجی جامعه بین‌الملل به Øوزه ایراد لطمات Øیاتی.[8] این شاید آخرین اقدام برای Ùراهم آوری زمینه رویارویی بود؛ تا از طریق شورای امنیت زمینه مشروعیت درگیری-آن‌هم دراثر نامشروعی Ùˆ وارونه‌سرایی برسر جنگ باعراق- Ùراهم آمده Ùˆ سیاست انزوا در مخاصمه Ùˆ جنگ به انتها برسد. لیکن نه زمینه مردمی در کشورها کاملا Ùراهم بود Ùˆ نه جامعه جهانی Ú©Ù‡ تا لبه پرتگاه پیش آمده بود می‌پذیرÙت Ú©Ù‡ خود را از بالا به زیر اندازد!دوم: سیاست "اندراج Ùˆ تعامل" دارای ملزوماتی است Ú©Ù‡ آن نیز باید به گونه‌ای ساختاری بر روابط دو کشور سایه دراÙکند:پذیرش Ùˆ بازسازی Øضور ایران در عرصه جهانی. سیاست اندراج می‌طلبد Ú©Ù‡ Øضور ایران درعرصه جهانی بازسازی شود. این اقدام صرÙا از عهده آقای اوباما برمی‌آید Ú©Ù‡ با اقداماتی نظیر پیام نوروزی به ملت Ùˆ رهبران ایران از یک سو Ùˆ بیان سیاست‌های اندراج از سوی دیگر، Ùˆ Ùراهم آوردن زمینه برای ارتباطات دیپلماتیک Ùˆ سهل نمودن رÙت Ùˆ آمد میان مردم دو کشور، آغازگر این امر بوده Ùˆ ضرورت دارد تا گام‌های اساسی‌تری برای بازسازی چهره تخریب کرده‌ی ایران بردارد.پذیرش مناÙع منطقه‌ای Ùˆ جهانی ایران. ایران چرا باید قدرت خود را به کار گرÙته Ùˆ با نقد کردن[9] آن درØوزه‌ی منطقه‌ای، به منÙعت دیگران نیز بیاندیشد؟ یا اصولا چرا باید بپذیرد Ú©Ù‡ قبل از پذیرش مناÙع‌اش ازسوی قدرت‌مندان جامعه جهانی، به پذیرش مناÙع آنان اندیشه نماید؟ Ùˆ یا اینکه چرا باید با آنچه در سیاست انزوا بر او رÙته است، منÙعت خود را با مناÙع قدرت‌های جهانی، Ú©Ù‡ تا کنون نمایشی از قدرت هژمون تا قدرت برهنه را در برابرش اجرا کرده‌اند، همسو بداند؟ این مخروط را باید از قاعده آن بر زمین نشاند Ùˆ پذیرÙت Ú©Ù‡ پذیرش مناÙع، پذیرش مناÙع می‌آورد Ùˆ یا به عبارت دیگر تغییر، تغییر خواهد آورد.پایان مخاصمه جهانی با مناÙع ایران. سیاست اندراج دیکته می‌کند Ú©Ù‡ از همینجا Ú©Ù‡ اکنون ایستاده‌ایم Ùˆ در واقع لبه پرتگاه Ùˆ آخرین نقطه‌های سیاست انزوا Ùˆ آغاز درگیری بوده است، گام به گام به عقب بازگردیم. پایان مخاصمه قدرت‌مداری با مناÙع ایران را اعلان نماییم Ùˆ به بازسازی آنچه بر دوطر٠رÙته بنشینیم. این همان ساختاری بودن تغییر است Ú©Ù‡ رئیس جمهور اوباما آن را درØوزه‌های دانشجویی Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ اعلام می‌دارد Ú©Ù‡ این وعده‌ای زمان‌بر Ùˆ طولانی مدت است. خروج جامعه بین‌الملل از Øوزه ایراد لطمات Øیاتی. Ùˆ بالاخره اساسی‌ترین اقدام سیاست اندراج خروج از Øوزه‌ی ایراد لطمات Øیاتی، بازگشت از تصمیم به بین‌المللی سازی امنیت ایران Ùˆ Øرکت معکوس چرخ‌های شورای امنیت سازمان ملل متØد است.سوم: گذار از انزوا به اندراج Ùˆ تعامل نیز ملزوماتی دارد Ùˆ برای چالش‌های تئوریک Ùˆ کارکردی آن باید راه گریزی یاÙت:این گذار برای اینکه ساختاری Ùˆ تبلور٠تغییر باشد "زمان بر" است Ùˆ نه "زمان دار"Ø›[10] چراکه ساختاری سی ساله را نمی‌توان سی روزه Ùˆ یا سی ماهه از میان برد. اما مشکل اصلی بر سر این نکته است Ú©Ù‡ پاره‌ای از بازیگران[11] عرصه بین‌الملل Ùˆ بسیاری از کنش‌گران داخلی آمریکا بر این باور نیستند Ú©Ù‡ گذار باید ساختاری بوده Ùˆ لذا "زمان بری"ØŒ ضرورت لایتغیر Ùˆ پذیرÙتنی آن می‌باشد. اینان برای گریز از پذیرش تئوریک این امر، آن را با سرعت پیشروی ØµÙ„Ø Ø¢Ù…ÛŒØ²Ù‡Ø³ØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ ایران درهم آمیخته Ùˆ"زمان بری" را بازی برد – باخت به سود ایران تعری٠کرده‌اند، تا از یک سو در صورت پذیرش "زمان داری" از سوی آقای اوباما، مذاکرات خود به خود از Ø´Ú©Ù„ ساختاری به در آمده Ùˆ از قبل با سرنوشت Ù…Øتوم شکست روبرو باشد؛ یا از سوی دیگر Ùˆ در Øالت عدم پذیرش آن از طر٠وی، جریان مخال٠با تغییر در درون Ùˆ برون آمریکا، با تکیه بر خطر توسعه اتمی ایران، شرائط را به گونه‌ای رقم بزند Ú©Ù‡ باور تغییر در رئیس جمهور صرÙا در کلام مانده Ùˆ این سیاست نتیجه‌ای جز بن‌بست Ùˆ شکست، یعنی باخت–باخت برای آقای رئیس جمهور، پیروزی تئوریک برای ساختارگرایان Ù…ØاÙظه کار، Ùˆ تداوم سیاست‌های دولت قبلی آمریکا در بر نداشته باشد. گذار برای اینکه ساختاری Ùˆ تبلورتغییر باشد، باید متعاملانه صورت پذیرد. چراکه زمانی "دیپلماسی پینگ پنگ" Ùˆ "دÙتر رابط" در چین به راه اÙتاد Ú©Ù‡ هر دو طر٠به این باور رسیده بودند Ú©Ù‡ علیرغم اختلاÙات Ùˆ سوء تÙاهماتی Ú©Ù‡ بسیاری از آنها تاکنون باقی است، ضرورت دارد با نگاهی متعاملانه به مناÙعی کلان‌تر، از این چالش عبور نمایند. در غیر این‌صورت، ساده‌ترین سخنی در خصوص تایوان می‌توانست این دیپلماسی را برهم بزند Ùˆ این بالا بردن قدرت تایوان در منطقه بود، نه چین. ولی چون باور به تعامل پدید آمده بود، روز به روز از قدرت تایوان کاست Ùˆ به وضعیتی رسید Ú©Ù‡ امروز، سخن از نوعی دیگر است. پس باور به تÙاهم Ùˆ تعامل، شرط پیشین سخن Ú¯Ùتن است Ùˆ این شرط هنوز Øاصل نشده است؛ چراکه ابتدایی‌ترین امر در این عرصه، سخن Ú¯Ùتن صاØب نظران Ùˆ متÙکران دوطر٠با یکدیگر است، تا زمینه‌های اندیشیدن عقلانی Ùراهم آمده وعرصه‌های اندیشه‌ای Ùˆ Ùکری، جایگاه کنش‌های اØساسی را تصاØب نماید. گذار برای اینکه در Øوزه‌ی بین‌الملل امکان پذیر باشد، باید صورتی سه جانبه داشته باشد؛ یک سوی آن مشکلات داخلی Ùˆ خارجی ایران در رابطه با آمریکا؛ سوی دیگرمعضلات داخلی Ùˆ خارجی آمریکا در رابطه با ایران؛ Ùˆ بالاخره جانب سوم، اختلاÙات عمیق Ùˆ گاه مبنایی ارتباطات ایران Ùˆ آمریکا با دیگران در عرصه‌ی بین‌الملل است. به دیگر سخن، آمریکا چگونه می‌تواند اروپا را Ú©Ù‡ قرن‌ها با ایران بر سر Ù…Ùهر بود Ùˆ به خاطر آمریکا به کینه‌جویی پرداخت Ùˆ مناÙع خود در ایران Ùˆ منطقه را نادیده گرÙت تا به قوانین داخلی آن کشور اØترام بگذارد، مجددا برای مناÙع آمریکا با ایران بر سر مهر آورده Ùˆ آنها را قانع کند Ú©Ù‡ مناÙع ایران Ùˆ آمریکا مناÙع مشترک آمریکا Ùˆ اروپا است؛ درØالیکه همگان می‌دانند Ú©Ù‡ مناÙع اروپا در عدم ارتباط ایران Ùˆ آمریکا است؟ آمریکا چگونه می‌خواهد اعراب منطقه Ùˆ خلیج Ùارس را Ú©Ù‡ به خاطر همان قوانین، روابط خود با ایران را به تاریکی کشانده‌اند، اکنون قانع نماید Ú©Ù‡ سخن Ú¯Ùتن ایران Ùˆ آمریکا به Ù†Ùع آنان نیز هست؟ Ùˆ اگر آنها در این امر پیش قدم شده Ùˆ به مشکلات خود با ایران خاتمه دادند، در صورت عدم موÙقیت Ú¯Ùت‌وگوی ایران Ùˆ آمریکا، آیا دوباره Øاضرند به عصر خصومت بازگردند؟ آمریکا چگونه می‌خواهد ایران را دعوت به همکاری Ùˆ هم منÙعتی در امور منطقه‌ای Ùˆ Ùرامنطقه‌ای نماید Ùˆ در انتها دوباره Ù…Øور شرارت را برپیشانی این تعاون ننشاند؟ Ùˆ بالاخره اینکه ایران Ùˆ آمریکا به Ù„Øاظ تئوریک چگونه می‌توانند مشکل Ùلسطینی- اسرائیلی Ùˆ پیوندهای پیچیده، Ùراگیر Ùˆ کاملا متضاد با یکدیگر را ØÙ„ نمایند تا این موضوع از روابط دو کشور خارج شود؟گذار برای اینکه ساختاری باشد نباید نامتقارن بوده Ùˆ Ø´Ú©Ù„ برد- باخت داشته باشد. اینکه مثلا آمریکا با تمسک به چهره بین‌المللی آقای اوباما Ùˆ شعار تغییر Ùˆ بیان Ùصر٠Ùسیاست ٠اندراج Ùˆ تعامل به دنبال این باشد Ú©Ù‡ انتظار جهانی از او را به قدرت دیپلماتیک تبدیل کند Ùˆ نیروی متراکمی در عرصه جهانی برای Ùرو Ú©ÙˆÙتن تهدیدآمیز آن بر ایران Ùراهم آورده Ùˆ در خلال سخن Ú¯Ùتن، آن را همچون شمشیر داموکلس بر Ùرق مذاکرات نگاه داشته Ùˆ در پایان در صورت عدم موÙقیت، آن را در عرصه جهانی برای درگیری با ایران به‌کار گیرد، همان سیاستی است Ú©Ù‡ به دلیل ماهیت برد– باخت آن، ایران را واخواهد داشت تا در اقدامی متقابل Ùˆ با تمسک به چهره جهان Ùاسلامی خویش نیز نیروی متراکمی، اما ایدئولوژیک‌تر Ùˆ استوارتر، Ùراهم آورده Ùˆ آن را چون سپری در برابر شمشیر آمریکا Ùراروی گیرد، تا در نبرد تن به تن روزهای آخر سپر درنیانداخته باشد. این روش برد- باخت Ùˆ نامتقارن، درگذار از انزوا به اندراج، نتیجه‌ای معکوس در بر دارد؛ Ùˆ لذا اتخاذ سیاست‌های تعاملی Ùˆ تکریم تاریخ Ùˆ تمدن ملت‌ها Ùˆ گذر از کلام به کنش طرÙینی می‌بایست عاری از این شبهه‌ها باشد. با توجه به موضوعات Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ موÙقیت در این گذار نیازمند آن است Ú©Ù‡:ساختارهای سی ساله سیاست انزوا در سه Øوزه‌ی ایران، آمریکا Ùˆ نظام بین‌الملل درهم شکند. برای این منظور تÙاهمی لازم است Ú©Ù‡ ایران Ùˆ آمریکا به گونه‌ای دوجانبه بر سر این درهم Ø´Ú©Ù†ÛŒ به تÙاهم رسیده Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ÛŒ چند جانبه، با Ù…Øوریت آمریکا، ساختار متصلب انزوا در نظام بین‌الملل درهم ریخته Ùˆ اندراج جایگزین آن شود. این واقعیت نیازمند سخن‌گویی ÙتÙاهم آمیز، تعامل‌گرا Ùˆ رو در روی دو طر٠در Ùضایی آرام Ùˆ بی‌تنش است.پی‌آمدهای این گذار برای هر دوسو روشن باشد. تبدیل گام نهادن در تاریکی، به قدم زدن در Ùضایی سایه روشن برای دو کشوری Ú©Ù‡ سی سال سابقه خصومت آشکار Ùˆ بیش از نیم قرن کدورت دارند، نه تنها Ú©Ùایت نمی‌کند بلکه هرزمان این امکان را برای عاملانی در ایران Ùˆ آمریکا Ùˆ یا نزد دیگر بازیگران عرصه بین‌الملل پدید می‌آورد Ú©Ù‡ با Ø¢Ùریدن Øادثه‌ای، Ùˆ یا برگزیدن واقعه‌ای در گذشته، Ùˆ یا ارائه اطلاعاتی درست Ùˆ یا نادرست، در دوسوی این تعامل چنان تنشی را بوجود آورند Ú©Ù‡ هر دو بازیگر اصلی، عطای سخن Ú¯Ùتن را به لقای آن بخشیده Ùˆ با بازگشت به دوران سی ساله موجود، این قابل Øصول‌ترین امکان را نیز از دوکشور Ùˆ جامعه جهانی سلب نمایند. Ùˆ نهایتاً اینکه، باید توجه داشت Ú©Ù‡ اینجا Ùˆ در این عرصه دو قدرت منطقه‌ای Ùˆ جهانی تعامل می‌کنند Ùˆ سخن آن دو نیز صرÙاً بر سر ارتباطات دوجانبه Ùˆ یا بده Ùˆ بستان‌های تجارت مآبانه دو کشور عادی نیست، بلکه تÙاهم بر ایده‌آل‌هایی است Ú©Ù‡ سرنوشت روشن ارتباطات دو کشور Ùˆ منطقه‌ای استراتژیک، با اهمیتی جهانی را رقم خواهد زد. از این منظر است Ú©Ù‡ شکست تعامل آن دو نیز بر Øوزه‌ی جهانی تاثیراتی عمیق نهاده Ùˆ منطقه‌ای با اهمیت Øیاتی برای جهان را به درون خود Ùرو خواهد کشید. از این رو است Ú©Ù‡ به زعم من، Øاصل این"سخن Ú¯Ùتن" نمی‌تواند در انتهای کلام دو چیز بیشترباشد: تÙاهم یا درگیری.[12] چراکه پس از آن، نه آمریکا خواهد توانست پاسخ مردم چشم به راه تغییر خود را داده Ùˆ نه ایران می‌تواند مردم خود را راضی به بی‌نتیجه بودن این مذاکرات نماید. پس منطقی‌ترین اتÙاق ممکن این است Ú©Ù‡ دوطرÙ:ابتدا پاسخ چالش‌های مبنایی تئوریک Ùˆ کنشی Ùوق را دریابند؛ خطوط تعامل Ùˆ مرزهای انعطا٠سیاست‌های خویش را تبیین نمایند؛ تصمیم بگیرند با یکدیگر بر سر چالش‌ها به تÙاهم برسند؛ Ùˆ در نهایت در زیر نور خورشید به مذاکره بنشینند.به نظر می‌رسد تاکنون به پارادوکس‌های ذهنی Ùˆ عینی، چالش‌های مبنایی Ùˆ ضرورت‌های موÙقیت این گذار، Øداقل در Øوزه‌های عمومی دوطرÙØŒ پرداخته نشده Ùˆ تصمیم لازم نیز اتخاذ نگردیده است. ضرب‌المثلی پارسی است Ú©Ù‡ می‌گوید: گز نکرده نباید پاره کرد!Ù¾ÛŒ نوشت:[1]- Phenomena [2]- Agent-Structure[3]- Presidential [4]- Isolation Policy [5]- Engagement Policy [6]- Naked Power [Proliferation Security Initiative- [7 [8]- Vital Threats [Cashing- [9 [10]- Timeless / Time frame [11] - اصرار مقامات اسرائیل Ùˆ بعضی دیگر از بازیگران Ùˆ Øتی صاØب‌نظران آمریکایی Ùˆ غیر آمریکایی بر ضرورت زمان‌دار بودن مذاکرات، با تکیه بر بزرگ‌نمایی سرعت هسته‌ای ازیک سو Ùˆ بازیگری خارق العاده ایران درعرصه‌های زمان‌بر ازسوی دیگر، Øاکی از این ناباوری ذهنی است.[12] - اگرچه به Ù„Øاظ منطقی می‌توان ادامه وضع موجود برای مدتی طولانی را نیز متصور دانست، ولی به اعتقاد من جهان بیش از این قادر به تØمل این تداوم نیست Ùˆ شاید این عدم تØمل بتواند نقطه قوتی برای Ùائق آمدن بر پاره‌ای از معضلات برشمرده باشد.
منبع: سايت رسا