سیاست آمریکا در قبال ایران

احمد مقیمی

در شرایطی که نظام بین‌الملل به سمت چندجانبه‌گرایی در حرکت بوده است، رهبران کاخ سفید تلاش کردند با تحمیل نظام تک‌قطبی، از شکل‌گیری نظام چندجانبه‌گرای ممانعت به عمل آورند اما پایان دوران ریاست جمهوری بوش را باید به معنای شکست کامل یکجانبه‌ گرایی آمریکا محسوب کرد که دولت بوش را به منفورترین دولت در جهان تبدیل کرد.
در شرایطی که نه‌تنها جامعه جهانی بلکه حتی بسیاری از نخبگان برجسته رسانه‌ای آمریکا ضمن اذعان به اشتباهات عملکرد بوش بر ضرورت تجدیدنظر و تغییر در سیاست‌ های آمریکا تاکید کردند، باراک اوباما با بهره‌‌برداری از چنین فضایی و با مطرح کردن شعار تغییر در سیاست‌های آمریکا در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ظاهر شد. گویا جامعه جهانی و جامعه آمریکا در انتظار شنیدن چنین شعاری بوده است.
شعار تغییر باراک اوباما مو رد استقبال گسترده جامعه آمریکا و نظام بین‌الملل و حتی برخی محافل در ایران قرار گرفت. اوباما با اتخاذ چنین رویکردی توانست موفقیت خود در انتخابات ریاست‌جمهوری را تضمین کند و در عرصه بین‌المللی نیز باعث کاهش انتقادهای گسترده از آمریکا شود.
واقعیت آن است که تاکید اوباما مبنی بر ضرورت تغییر در رفتار آمریکا ازجمله در قبال ایران تنها یک شعار انتخاباتی به منظور جلب آرای مردم آمریکا و ترمیم وجهه بشدت تخریب شده آمریکا در جهان سوم بود، اما اکنون با گذشت اندکی بیش از یک ماه از ریاست جمهوری اوباما، آنچه باعث نگرانی در محافل سیاسی و رسانه‌ای شده است این که نه‌تنها تعریف روشنی از ابعاد و چگونگی تغییر در سیاست آمریکا ارائه نشده است بلکه جهتگیری‌های دولت اوباما حاکی از تداوم سیاست‌های دوران بوش بوده است.
در این میان آنچه بیش از همه مورد توجه محافل سیاسی و رسانه‌ای بوده این که باراک اوباما در قبال ایران چه سیاستی اتخاذ خواهد کرد البته به این نکته باید توجه داشت که تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران موضوعی نیست که برای نخستین بار توسط اوباما مطرح شده باشد.
از اوایل دهه 1990 میلادی اکثر نخبگان و تحلیلگران برجسته آمریکایی بر ضرورت تغییر سیاست‌های آمریکا در قبال ایران تاکید کرده‌اند.
اما رهبران کاخ سفید همواره به عملکرد اشتباهشان در قبال ایران ادامه داده و به رغم آگاهی از جایگاه منحصربه‌فرد و موقعیت ایران، همواره تلاش کرده‌اند ایران را از صحنه تحولات منطقه‌ای حذف نموده و در عرصه بین‌المللی نیز ایران را در انزوا قرار دهند.
بر همین اساس اکثر نخبگان برجسته و حتی بسیاری از مقامات آمریکایی همواره بر ضرورت تغییر در رفتار آمریکا در قبال ایران تاکید کرده‌اند، اما در شرایط کنونی آنچه باعث شده تا شعار تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران توسط اوباما موردتوجه قرار گیرد این بوده است که نه‌تنها سیاست آمریکا در قبال ایران بیش از پیش با شکست و بن‌بست مواجه شده است بلکه به رغم خواست رهبران کاخ سفید، ایران به عنوان قدرت موثر در تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح شده است، به گونه‌ای که حتی رهبران کاخ سفید برای رهایی از باتلاقی که در عراق و افغانستان ایجاد کرده‌اند دست نیاز به سوی تهران دراز کرده‌اند.
اما شعار تغییر در سیاست آمریکا در قبال ایران توسط اوباما صرفا برای جلب آرا و انداختن توپ در زمین ایران بوده است. اوباما در ابتدای دوران مبارزات تبلیغاتی نه‌تنها از ضرورت تغییر در سیاست آمریکا در قبال ایران تاکید کرده بلکه ادعای گفتگوی بدون پیش‌شرط با تهران را مطرح کرده، اما در اواخر مبارزات انتخاباتی موضوع گفتگوی بدون پیش‌شرط با تهران از شعار تبلیغاتی وی حذف شد.
تاکید اوباما مبنی بر ضرورت تغییر در رفتار آمریکا از جمله در قبال ایران تنها یک شعار انتخاباتی است
عملکرد دولت اوباما در مدتی که از ریاست‌جمهوری وی گذشت حاکی است که تغییری در سیاست آمریکا در قبال ایران ایجاد نخواهد شد و سیاست‌های خصمانه آمریکا در قبال ایران ادامه خواهد داشت. به عنوان مثال آن عده از مقامات دوران بوش در پست‌های خود در دولت اوباما ابقاء شده‌اند که همواره خواهان تشدید تحریم‌ها علیه ایران بوده‌اند.
دولت اوباما نیز همانند اسلاف خویش بر توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران تاکید کرده و تهران را به حمایت از تروریسم و کارشکنی در افغانستان و عراق متهم کرده است. انتصاب دنیس راس به عنوان نماینده ویژه در امور خلیج‌فارس و از جمله ایران نیز تاییدی بر این واقعیت است. دنیس راس از حامیان جدی رژیم صهیونیستی است که همواره بر ضرورت توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران و تشدید تحریم‌ها علیه ایران تاکید کرده است. راس از حامیان جدی حمله رژیم صهیونیستی بر تاسیسات هسته‌ای ایران بوده و از ایران به عنوان تهدید منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی یاد کرده است.
بسیاری در محافل سیاسی معتقدند در خوشبینانه‌ترین حالت، دولت اوباما تداوم بخش سیاست‌های دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در قبال ایران خواهد بود. در دوران کلینتون گسترده‌ترین تحریم‌ها علیه ایران اعمال شد که عینی‌ترین نمونه آن قانون تحریم داماتو بود.
واقعیت آن است که دولت اوباما ممکن است به طور مقطعی و برای رهایی از باتلاق افغانستان و عراق، رویکرد همکاری‌جویانه در قبال ایران اتخاذ کند اما در سیاست کلان آمریکا در قبال ایران تغییری ایجاد نخواهد شد.
مقامات واشنگتن تلاش می‌کنند با تاکید بر ضرورت گفتگو با ایران، توپ را در زمین ایران انداخته و وانمود کنند که آنان گام نخست را برداشته و اکنون نوبت تهران است که به سوی واشنگتن گام بردارد. در چنین شرایطی هدف عمده آنان این است که در عرصه بین‌المللی از تهران به عنوان عامل بن‌بست در روابط با آمریکا یاد کنند.
در چنین شرایطی ساده‌انگارانه است که برخی محافل و افراد در ایران تحت‌‌تاثیر شعار انتخاباتی و عوامفریبانه باراک اوباما قرار گرفته و با استقبال از شعارهای اوباما باور کرده‌اند که در سیاست‌های آمریکا در قبال ایران در دوران اوباما تغییراتی ایجاد خواهد شد.
این در حالی است که تغییر در سیاست‌های آمریکا از جمله در قبال ایران به سادگی امکان‌پذیر نخواهد بود بویژه این که محافل صهیونیستی که در فرآیند تصمیم‌گیری سیاست‌های آمریکا نقش موثری ایفا می‌کنند تلاش گسترده‌ای را به منظور تشدید سیاست‌های خصمانه آمریکا در قبال ایران در دولت اوباما به کار گرفته‌‌اند که انتصاب دنیس راس به عنوان نماینده ویژه آمریکا در منطقه خاورمیانه نمونه‌ای از میزان تاثیرگذاری محافل صهیونیستی در سیاست‌های آمریکا در قبال ایران است. علاوه بر این در استراتژی امنیت ملی آمریکا برای قرن 21 از ایران به عنوان تهدید اصلی علیه امنیت و بقاء آمریکا یاد شده است.
سیاست اوباما در قبال ایران نیز در چارچوب استراتژی مذکور تدوین خواهد شد بنابراین ساده‌انگارانه است که باور کنیم دولت اوباما قادر به تغییرات جدی در سیاست‌های کلان آمریکا در قبال ایران خواهد بود و شعار تغییر نیز سرابی بیش نخواهد بود.

 

 

 

منبع: روزنامه / جام جم Û±Û³Û¸Û·/Û±Û²/Û±Û¹

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved