بعضي‌ از ناظران، سخنراني بيستم سپتامبر رييس‌جمهور، جورج بوش را در كنگره، از آنجا كه به مهم‌ترين موارد استراتژي كلان آمريكا اشاره مي‌كرد، مشابه سخنراني رييس‌جمهور، هري ترومن درباره‌ي تركيه Ùˆ يونان در دوازدهم مي 1947 دانسته‌اند. در آن زمان ايالات متØده قصد خود را براي مبارزه‌ي جهاني با كمونيسم اعلام كرد. در واقع از نظر برخي، Øوادث 11 سپتامبر پايان عصر پس از دوران جنگ سرد بود. دهه‌ 90ØŒ دوران ØµÙ„Ø Ùˆ رونق اقتصادي بود كه در آن نظام اقتصادي جديد، مازاد بودجه Ùˆ ثبات موقت ژئوپليتيكي زمينه را براي نوعي خوش‌بيني٠ليبرالي٠ساده‌لوØانه نسبت به آينده Ùراهم ساخت. اما طبق اين نظريه، در واقعيت امر، اين سال‌ها صرÙاً يك دوره‌ي Ùترت تاريخي ميان دو دوره از جنگ Ùˆ درگيري به شمار مي‌آيند. ايالات متØده پس از يك دهه شناوري، سرانجام اهدا٠استراتژي كلان خود را بازشناخته است.
اين تصوير مهيج از دوره‌ي گذار تاريخي در سياست خارجي آمريكا Ùˆ نظم جهاني، گمراه كننده است. Øوادث 11 سپتامبر Ùˆ اعلان جنگ دولت بوش عليه تروريسم تأثيري پايدار بر سياست‌هاي جهاني خواهد داشت، اما پيش از هرچيز نظم بين‌المللي موجود به مركزيت جهان غرب را تقويت مي‌نمايد Ùˆ رشته‌هاي جديدي از انسجام Ùˆ پيوستگي در ميان قدرت‌هاي بزرگ، از جمله روسيه Ùˆ چين، پديد مي‌آورد. ØÙظ روابط مبتني بر همكاري تقريباً با ثبات ميان كشورهاي مهم جهان، عميق‌ترين دستاورد ديپلماتيك در دهه‌ي 90 بود. جهان دوقطبي دوران جنگ سرد بدون بروز اغتشاشات ژئوپليتيكي عمده، به جهان تك‌قطبي به رهبري آمريكا تبديل شد. استراتژي دولت بوش در مبارزه با تروريسم از طريق ائتلا٠ميان كشورها، به تØقق وعده‌هاي اين دولت براي تقويت ساختار روابط مبتني بر همكاري در ميان كشورهاي جهان متكي است Ùˆ البته اين استراتژي در صورتي به موÙقيت مي‌رسد كه واشينگتن از امكانات خود به خوبي بهره ببرد. اروپا، ژاپن Ùˆ ايالات متØده هسته چنين نظمي را تشكيل مي‌دهند. اگر ارتباط روسيه با جهان غرب نزديك‌تر شود، در ميان قدرت‌هاي بزرگ پاي‌بند به نظم جهاني Ùˆ سازمان‌ياÙته Øول نظام مبتني بر مشاركت كشورهاي متØد Ùˆ همكاري‌هاي امنيتي بين كشورها، يك «جرم بØراني» پديد مي‌آيد. اگر چين در پي مناÙع استراتژيك خود برآيد (مناÙعي كه هم‌سو با روند ادغام در سيستم جهاني‌اند) Ùˆ آمريكا همچنان به استراتژي جهاني خود در مبارزه با تروريسم پاي‌بند بماند، اØتمالاً روابط ميان قدرت‌هاي بزرگ بر اساس نزديكي Ùˆ سازگاري Ùˆ نه رقابت Ùˆ توازن قدرت،‌ تعري٠خواهد شد.
Ùوري‌ترين پيامد Øوادث تروريستي اخير در درون دولت بوش بروز كرد Ùˆ عبارت بود از بازگشت مجدد واشينگتن به دوران پيروي از يك سياست خارجي متعادل‌تر. در درون دولت، نظريات ÙلسÙÙŠ واگرا Ùˆ متضادي درباره‌ي نظم بين‌المللي Ùˆ رهبري آمريكا به دشواري همزيستي دارند. يك جهت‌گيري عمل‌گرايانه (كه در آن بر تشكيل اتØادها، همكاري‌هاي چندجانبه Ùˆ پاي‌بندي به ايجاد نظم Øول قواعد Ùˆ نهادهاي عملي Ùˆ مبتني بر انتÙاع دوجانبه تأكيد مي‌شود) با يك گرايش تك‌‌‌‌روانه‌تر (كه بر استيلاي نظامي Ùˆ نزديكي به برخي از كشورها Ùˆ دوري جستن از بقيه Ùˆ خودمختاري ملي اصرار مي‌ورزد) در رقابت است. دولت بوش در شش ماهه‌ي اول تشكيل خود، به سمت اتخاذ موضعي تك‌رو Ùˆ تندروتر گراييد. اين دولت يك سلسله از پيمان‌ها Ùˆ مواÙقت‌نامه‌هاي بين‌المللي را رد كرد، از Ø·Ø±Ø Ø¯Ùاع موشكي Øمايت نمود Ùˆ اشتياق خود را به خروج از پيمان ضد موشك‌هاي بالستيك نشان داد. با اين Øال، جاه‌طلبي جديد واشينگتن براي رهبري يك ائتلا٠جهاني عليه تروريسم، تك‌روي را غير قابل دÙاع مي‌سازد. رهبري آمريكا در ائتلا٠ضدتروريستي، همان تأثيري را دارد كه رهبري اين كشور بر ائتلا٠جهان آزاد در دوران جنگ سرد داشت. در آن دوران ايالات متØده مجبور شد به‌رغم ميل باطني‌اش، به مصالØه‌ها Ùˆ تعهدات سياسي تن در دهد.
ظهور يك نظم آمريكايي تك‌قطبي پس از جنگ سرد، طغيان جهانيان را به دنبال نداشته، اما روابط كشورها را بر هم زده است. اروپايي‌ها از تثبيت رهبري ايالات متØده نگرانند. ساير دولت‌ها Ùˆ مردمان كشورها از دامنه Ùˆ مداخله‌جويي‌هاي قدرت، بازار Ùˆ Ùرهنگ آمريكا خشمگين هستند. Øتي برخي از روشنÙكران در غرب، اين Ùكر را Ù…Ø·Ø±Ø Ø³Ø§Ø®ØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ كه غرور Ùˆ خودبيني واشينگتن موجب وقوع Øوادث تروريستي 11 سپتامبر گرديد. جداي از ابراز خشم‌هاي پراكنده، براي بسياري از كشورها واقعيت اين است كه عملاً بيش از آنكه ايالات متØده بدان‌ها نيازمند باشد، آنها به اين كشور اØتياج دارند Ùˆ يا دست‌كم چنين به نظر مي‌رسد. در ماه‌هاي اوليه‌ تشكيل دولت بوش، پيامدهاي سياسي پيدايش يك ابرقدرت بي‌رقيب بيش از Øد آشكار بود. آمريكا مي‌توانست خود را از پيمان‌ها Ùˆ مواÙقت‌نامه‌هايش با ساير كشورها در زمينه‌ي گرم شدن كره زمين، كنترل تسليØاتي، تجارت، مقررات بازرگاني Ùˆ غيره كنار بكشد Ùˆ در مقايسه با شركايش زيان كمتري ببيند. اما اينك ايالات متØده براي هدايت موÙقيت‌آميز مبارزه عليه تروريسم، به ساير كشورهاي جهان نياز دارد. همين نياز، براي همكاري در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ØŒ بالقوه سودمند است.
آمريكا دو معامله‌ي بزرگ با ديگر كشورهاي جهان انجام داده كه هسته‌ نظام بين‌المللي امروز –كه شايد بتوان آن را «نظام آمريكايي» ناميد- بر آنها استوار است. يكي از اين معاملات، معامله‌اي است «واقع‌گرايانه» كه از بطن دوران جنگ سرد سرچشمه مي‌گيرد. بنابراين معامله، ايالات متØده امنيت Ùˆ دست‌يابي كشورهاي اروپايي به بازارها، Ùناوري Ùˆ منابع آمريكايي را در چارچوب يك اقتصاد جهاني آزاد تأمين مي‌كند. در عوض اين كشورها مي‌پذيرند كه شركاي پايداري براي واشينگتن باشند؛ شركايي كه از ايالات متØده در اقداماتش براي رهبري نظمي گسترده‌تر به مركزيت آمريكا در دوران پس از جنگ سرد پشتيباني لجستيكي، اقتصادي Ùˆ ديپلماتيك به عمل آورند. معامله‌ي ديگر، معامله‌اي «ليبرالي» است كه عدم قطعيت‌هاي قدرت آمريكايي‌ها در آن در نظر گرÙته شده است. كشورهاي آسيايي Ùˆ اروپايي رهبري آمريكا Ùˆ عمل كردن در يك نظام سياسي Ùˆ اقتصادي مورد تواÙÙ‚ را قبول كرده‌اند. در عوض، ايالات متØده با ايجاد ائتلاÙÙŠ نهادينه‌شده از شركايش، آغوش خود را به روي آنان مي‌گشايد، نسبت به آنها متعهد مي‌ماند Ùˆ ثبات اين روابط درازمدت را با تسهيل در دست‌يابي اين كشورها به خود، يا به عبارتي رعايت قواعد بازي Ùˆ ايجاد Ùرايندهاي سياسي روان با آن كشورها، تقويت مي‌نمايد؛ Ùرايندهايي كه مشاوره Ùˆ تصميم‌گيري مشترك را ساده‌تر مي‌سازند. ايالات متØده قدرت خود را براي جهان بي‌خطر مي‌كند Ùˆ جهان نيز در عوض، زندگي در چارچوب نظام آمريكايي را مي‌پذيرد. اگرچه پيشينه‌ي اين‌گونه معاملات به دهه‌ي 40 باز مي‌گردد، اما همچنان پايه Ùˆ اساس نظم دوران پس از جنگ سرد را مستØكم مي‌نمايند.
واشينگتن، براي پي‌گيري موÙقيت‌آميز يك نهضت جهاني عليه تروريسم، به تجديد اين دو معامله‌ي Øياتي نياز خواهد داشت. اينكه واشينگتن چگونه با تروريسم مي‌جنگد، اهميت دارد. استراتژي‌هاي هم‌ياري كه هنجارهاي پذيرÙته‌شده‌ي بين‌المللي را تقويت مي‌كنند، Øقيقتاً راه‌هاي گوناگون استÙاده‌ي ايالات متØده از ارتش را Ù…Øدود مي‌سازند، اما در همان Øال استÙاده از زور را مشروعيت مي‌بخشند Ùˆ ساير كشورها را براي پيوستن به ائتلا٠عليه تروريسم راغب‌تر مي‌كنند. اگر ايالات متØده با در نظر گرÙتن منطق نظم بين‌المللي موجود Ùˆ معاملات تاريخي كه به چنين نظمي شكل داده‌اند، عمل نمايد؛ Øوادث ÙˆØشتناك 11 سپتامبر Ùرصتي براي تقويت پايه‌هاي يك جامعه‌ي جهاني دمكراتيك Ùˆ برقراري صلØÙŠ كه اقتدار يك ابرقدرت عامل آن است، در اختيار واشينگتن قرار خواهد داد.
نظم پس از دوران جنگ سرد: واقعيت و تخيل
بسياري از Ù…Ùسران انتظار داشتند كه پايان جنگ سرد تغييراتي چشمگير Ùˆ بي‌ثبات‌كننده در سياست‌هاي جهاني به همراه آورد. اما ايالات متØده Ùˆ متØدانش به رغم Ùروپاشي اتØاد شوروي Ùˆ نوسان‌هاي بزرگ در توزيع بين‌المللي قدرت، راه خويش را به درون عصري جديد ياÙتند Ùˆ در همان Øال ثبات Ùˆ روابط مبتني بر همكاري خويش را ØÙظ كردند. در واقع مهم‌ترين ويژگي نظم بين‌المللي موجود، Ùقدان قابل ملاØظه‌ يك رقيب استراتژيك جدي Ùˆ يك تعادل رقابتي در ميان قدرت‌هاي بزرگ است. كشورهاي دمكراتيك Ùˆ صنعتي عمده در اروپا، آمريكاي شمالي Ùˆ آسياي شرقي، هسته‌اين نظم را تشكيل مي‌دهند. اين كشورها جامعه‌اي را با دولت‌هاي باثبات، نظام اقتصاد به هم وابسته Ùˆ انواع نهادهاي چندمليتي مرتبط با Øكومت به وجود آورده‌اند. ايالات متØده كه برتري نظامي، Ùناوري Ùˆ اقتصادي آن در دهه‌ي 90 اÙزايش ياÙت، در كانون چنين نظمي قرار دارد.
ØµÙ„Ø Ù¾Ø§ÙŠØ¯Ø§Ø± در ميان قدرت‌هاي بزرگ نتيجه‌اي نبود كه در سطØÙŠ گسترده پيش‌بيني شود. گروهي از تØليل‌گران واقع‌گرا پيش‌بيني مي‌كنند كه بار ديگر ميان قدرت‌هاي بزرگ رقابت به وجود آيد. اين گروه در ادامه بØØ« خود اين موضوع را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه بدون انسجام ناشي از وجود يك تهديد خارجي مشترك، قدرت‌هاي اصلي بار ديگر به استراتژي‌هايي رقابتي متوسل خواهند شد كه هرج Ùˆ مرج، پايه Ùˆ اساس آنها را تشكيل خواهد داد. از نظر اين تØليل‌گران، آلمان Ùˆ ژاپن بار ديگر Ù…Ø³Ù„Ø Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ شد Ùˆ پيوندهاي امنيتي خود با ايالات متØده را كه داراي ساختار ارباب Ùˆ رعيتي است، سست خواهند كرد. ناتو Ùˆ اتØاد آمريكا با ژاپن از هم خواهد پاشيد Ùˆ كشورهاي اصلي درگير يك رقابت چندقطبي Ùˆ Ùشرده براي كسب برتري خواهند شد. جهان پس از دوران جنگ سرد بيشتر شبيه نظام Øاكم در اواخر قرن نوزدهم است كه بر از هم پاشيدن اتØادهاي قديم Ùˆ شكل‌گيري اتØادهاي جديد Ùˆ بروز درگيري ميان قدرت‌هاي بزرگ مبتني بود. همكاري امنيتي Ùˆ تمايل شركاي اروپايي Ùˆ آسيايي به عمل كردن در چارچوب نظمي جهاني به مركزيت آمريكا، به عنوان دستاورد دوران جنگ سرد نگريسته شده است.
در سناريوي ديگري از Ùروپاشي نظام امنيتي آمريكايي، بر بروز تغييرات ژئوپليتيكي در جاه‌طلبي‌هاي كشورهاي اروپايي Ùˆ ايالات متØده تأكيد شده است. شايد عملكرد پايدار نظم جهاني براي واشينگتن اهميت Øياتي داشته باشد، اما راي دهندگان آمريكايي واقعاً از اين قضيه يا آگاه نيستند Ùˆ يا پيامدهاي آن، آنها را چندان تØت تأثير قرار نمي‌دهد. چارلز كوپچان اين بØØ« را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÚ©Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ كاهش قابل ملاØظه‌ي تمايل آمريكا به اينكه آن را Øربه‌اي براي ØÙظ امنيت جهان بدانند، اولين عامل براي تغيير نظم جديد خواهد بود. عدم تطابق رو به رشد Øمايت‌هاي داخلي با تعهدات خارجي، در نظم سلطه‌جويانه‌ي كنوني شكا٠ايجاد خواهد كرد. كوپچان مي‌نويسد:
بنيان‌ها به لرزه اÙتاده‌اند زيرا علاقه‌ي آمريكا به تأمين هزينه‌ي ØÙظ نظم جهاني به رهبري خود رو به ‌كاهش گذارده است … براي ايالات متØده بهتر است، به جاي پي‌گيري يك سياست سلطه‌جويانه‌ي تو خالي كه باعث گمراهي است Ùˆ انتظارات برآورده نشده به بار مي‌آورد، پيشاپيش اين موضوع را به اطلاع جهانيان برساند كه دوران نگريستن به اين كشور به عنوان Øربه‌ي آخر براي تضمين ØµÙ„Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠØŒ در Øال به سرآمدن است.
درخت بلوط بزرگ استيلاي آمريكا در دهه‌هاي اخير دائماً در Øال رشد بوده است. ديگران هنوز خواهان اين استيلا هستند، از آن بهره مي‌برند Ùˆ Øقيقت موجوديت چنين استيلايي اØتمال موÙقيت ساير روندهاي نظم‌دهنده را كندتر مي‌كند. اما نظم قديمي هنوز به يك منبع آب زيرزميني يا همان Øمايت مردم آمريكا وابسته است، كه اØتمال دارد خشك شود. پيدايش يك اروپاي متØد كه درصدد ايÙاي نقش امنيتي مستقل Ùˆ نمايش رهبري خود در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† باشد، ابعاد درگيري را گسترده‌تر مي‌كند.
دومين گروه از تØليل‌گران، توجه خود را به تغييرات اساسي در ساختار اقتصادي نظم موجود معطو٠داشته‌اند. اين گروه پيش‌بيني كرده‌اند كه جهان بار ديگر با مشكلات دهه‌ي 30 مواجه خواهد شد Ùˆ بر اين عقيده‌اند كه چندجانبه‌گري بي‌Øساب، زمينه را براي پيدايش ژئواكونوميك مناطق رقيب يكديگر Ùراهم مي‌سازد. اروپا Ùˆ آسياي شرقي از ايالات متØده دور خواهند شد Ùˆ از نظريه‌ي خاص خود درباره‌ي نظم اقتصادي منطقه‌اي پيروي خواهند كرد. بازارها سياسي‌تر خواهند شد Ùˆ منازعات تجاري بروز خواهند كرد Ùˆ سه منطقه‌ي عمده در جهان براي كسب برتري به رقابت برخواهندخاست.به نظر بعضي كارشناسان، شدت اين برخوردهاي منطقه‌اي به دليل اختلاÙات عميق در ويژگي هر يك از نظام‌هاي سرمايه‌داري Øاكم بر مناطق مزبور، بيشتر مي‌شود. تمام‌ قاره‌ي اروپا، آمريكاي انگليسي‌زبان Ùˆ شرق آسيا، از ارزش‌ها Ùˆ نهادهاي خاص خود برخوردار هستند كه به هريك از اين مناطق رويكردي متمايز در برخورد با مسائل Øكومت Ùˆ بازار مي‌بخشد. براي مثال، چارلمرز جانسون اين بØØ« را پيش كشيده كه با پايان ياÙتن Ù…Øدوديت‌هاي مصنوعي دوران جنگ سرد، ژاپن سرانجام استقلال اقتصادي خود را از ايالات متØده باز پس خواهد گرÙت Ùˆ بدين ترتيب منازعات گسترده‌تري در Øوزه‌ي اقيانوس آرام بروز خواهند كرد.
دو دستگي Ùˆ منازعه، مضمون هر دو نظريه‌ي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ درباره‌ي دوران پس از جنگ سرد را تشكيل مي‌دهند. مشكلات دوران هرج Ùˆ مرج- يعني گره‌هاي اقتصادي Ùˆ ملي‌گرايي شديد Ùˆ مسابقه‌ي تسليØاتي، رقابت‌هاي منطقه‌اي Ùˆ استراتژيك- بار ديگر ظاهر خواهند شد.
با اين Øال، هيچ‌يك از اين پيش‌بيني‌هاي بي‌رØمانه تاكنون تØقق نياÙته است. ژاپن Ùˆ ايالات متØده به‌رغم از دست رÙتن اتØاد شوروي به عنوان يك تهديد مشترك، در دهه‌ي 90 بار ديگر اتØاد خود را مورد تأكيد قرار دادند؛ منازعات سياسي را مهار كردند، مناسبات تجاري Ùˆ سرمايه‌گذاري در Øوزه‌ي آتلانتيك Ùˆ اقيانوس اطلس را گسترش دادند Ùˆ از بازگشت به دوران سياست‌هاي مبتني بر موازنه‌ي قدرت پرهيز نمودند. آلمان Ùˆ ساير كشورهاي اروپايي، بيش از آنكه به دنبال اÙزايش توانايي نظامي مستقل خود باشند، در Øال كاهش هزينه‌هاي دÙاعي خود هستند. ژاپن در Øال بازنگري موقعيت دÙاعي خود در قاره‌ي آسياست؛ اما پيوند بنيادين خود را با ايالات متØده در قالب يك اتØاد زير سؤال نبرده است. روسيه Ùˆ چين كماكان در خارج از هسته‌ي كشورهاي صنعتي دمكراتيك قرار دارند اما Øتي اگر با Øضور جهاني سلطه‌جويانه‌ي آمريكا نيز مخالÙت ورزند، درصدد يكپارچه ساختن بيشتر خود در نظام جهاني متمايل به غرب نيز هستند.
روبرت جرويس به اين ØµÙ„Ø Ø¨Ø§Ø«Ø¨Ø§Øª در ميان قدرت‌هاي بزرگ، اين چنين اشاره مي‌كند:
اگرچه مي‌توان در مورد علل وضع موجود بØØ« كرد اما اين Øقيقت تكان‌دهنده را نمي‌توان ناديده گرÙت كه ما در Øال تجربه‌ي طولاني‌ترين دوره از ØµÙ„Ø Ø¯Ø± ميان قدرت‌هاي بزرگ در تاريخ جهان هستيم … اين تغييري Ù†Ùس‌گير در سياست‌هاي جهاني به شمار مي‌آيد كه سابقاً، از وجود وضعيت جنگي در ميان قدرت‌هاي بزرگ شكل مي‌گرÙت.
بخشي از اين ثبات به مثابه واكنشي در برابر جهان دوقطبي دوران جنگ سرد Ùˆ خطر تسليØات هسته‌اي در دهه‌هاي پس از جنگ جهاني دوم Øاصل گرديد. اما از زمان پايان منازعه‌ي دو ابرقدرت تاكنون، روشن شده كه اين نظم پايدار در ميان قدرت‌هاي بزرگ در روابط كلي‌تر ايالات متØده Ùˆ جهان خارج ريشه دارد.
بنيان‌هاي سياسي نظام آمريكايي
در پيش‌بيني اختلالات Ùˆ نابساماني‌هاي پس از دوران جنگ سرد، يك Øقيقت مهم ناديده گرÙته شده است: در سايه‌ي جنگ سرد، يك نظم سياسي متمايز Ùˆ ماندگار در ميان كشورهاي اصلي صنعتي در Øال شكل گرÙتن بود. شايد بتوان آن را «نظم آمريكايي» ناميد، كه بدين‌ترتيب ويژگي چندوجهي نظم به مركزيت آمريكا كه پيرامون لايه‌هايي از اتØادهاي امنيتي، بازار آزاد، مؤسسات چندمليتي Ùˆ عرصه‌هايي براي مشاوره Ùˆ Øكومت سازمان ‌ياÙته به ذهن متبادر مي‌شود. اين نظمي است كه بر پايه‌ي مناÙع Ùˆ ارزش‌هاي مشترك نبوده Ùˆ نظام سرمايه‌داري Ùˆ دمكراسي، بنيان‌هاي آن را Ù…Øكم كرده‌اند. اما نظم مزبور، نظمي طراØÙŠ شده Ùˆ سياسي نيز به شمار مي‌آيد كه قدرت، روابط نهادينه Ùˆ معاملات سياسي آمريكا مبناي آن را تشكيل مي‌دهد.
نظام آمريكايي، Ù…Øصول دو خط مشي در زمينه‌ي نظم دادن به جهان پس از جنگ جهاني دوم به شمار مي‌آيد. اولين خط مشي كه عموماً به عنوان جنبه‌ي تعريÙ‌كننده‌ي اين عصر بدان نگريسته شده، خط مشي مهار بود. ترومن، دين اچسون، جرج كنان Ùˆ ساير سياست‌گذاران آمريكايي، در واقع در برابر كابوس قدرت اتØاد شوروي از خود واكنش نشان مي‌دادند Ùˆ در اين راستا به سازماندهي يك اتØاد ضدكمونيستي جهاني Ùˆ طراØÙŠ يك استراتژي كلان به شيوه‌ي آمريكايي مي‌پرداختند. استراتژي ايالات متØده عبارت بود از «بازداشتن اتØاد شوروي از قدرت Ùˆ موقعيتي كه به دست آورده بود … به عبارتي دادن شكلي تازه به نظم جهاني پس از جنگ جهاني دوم». همين استراتژي كلان Ùˆ نظم بين‌المللي٠مبتني بر آن بود كه در سال 1991ØŒ ديگر از آن اثري ديده نمي‌شد.
اما پس از جنگ جهاني دوم، نظم ديگري پديد آمد. مقامات آمريكايي به منظور برقراري روابط جديد ميان كشورهاي دمكراتيك Ùˆ صنعتي غربي، با انگلستان Ùˆ ساير كشورها به همكاري پرداختند. نظم سياسي در ميان اين كشورها كه هد٠از آن ØÙ„ مشكلات دهه‌ي 30 بود، در بيانيه‌هايي همچون «منشور آتلانتيك» در سال 1941ØŒ «مواÙقت‌نامه‌ي برتن وودز» در سال 1944 Ùˆ Â«Ø·Ø±Ø Ù…Ø§Ø±Ø´Ø§Ù„Â» در سال 1947ØŒ آشكارا منعكس شده است. در اين خط مشي، بر خلا٠خط مشي اول، هيچ سخني از استراتژي Ùˆ هد٠نبود، بلكه تمامي بيانيه‌هاي مزبور در واقع مجموعه‌اي بودند از: «نظراتي درباره‌ي بازارهاي آزاد، ثبات اجتماعي، يكپارچگي سياسي، همكاري‌هاي نهادينه‌ي بين‌المللي Ùˆ امنيت همگاني». Øتي پيمان آتلانتيك (1949) به همان اندازه كه با هد٠تشكيل اتØادي براي موازنه‌ي قدرت با شوروي شكل گرÙته بود، يكپارچه‌سازي اروپا Ùˆ همبستگي كشورهاي دمكراتيك را نيز در نظر داشت.
نظام آمريكايي بر نگرشي از روابط اقتصادي آزاد، همكاري‌ ميان كشورها Ùˆ نظريه‌ي جامعه‌ي دمكرات ليبرال مبتني است. اما ساختار امنيتي اين نظم مهم‌ترين جنبه‌ي آن به شمار مي‌آيد. اگرچه ايالات متØده كماكان در زمينه‌ي گسترش تضمين‌هاي امنيتي يا اعزام نيروهاي نظامي به اروپا Ùˆ آسيا ترديد داشت، اما سرانجام خود را از طريق تشكيل ‌اتØادهاي مشاركتي، به ØÙظ امنيت ساير كشورهاي دمكراتيك پيشرÙته پاي‌بند ساخت. پايه‌ي اين استراتژي بر تشكيل پيوندهاي امنيتي، زمينه‌ي مساعدي براي پيدايش ساختاري متشكل از تعهدات Ùˆ سازوكارهاي مرتبط با چگونگي اطمينان بخشيدن به ديگر كشورها در همه‌ي زمينه‌ها بود.
اتØادهاي تشكيل شده به مركزيت آمريكا، همواره كاري بيش از آنكه معمولاً از آنها انتظار مي‌رÙته، انجام داده‌اند. درك سنتي آن است كه اين اتØادها با هد٠برقراري تعادل در برابر قدرت‌ها Ùˆ تهديدات خارجي تشكيل شده‌اند. اما آمريكا به منظور دست‌يابي به اهدا٠بسيار گسترده‌تر، در دوران پس از جنگ جهاني دوم با اروپا Ùˆ ژاپن متØد گرديد. اين‌گونه اتØادها به موازات مقابله با كشورهاي متخاصم، ثبات بخشيدن Ùˆ كنترل روابط اعضاي تشكيل‌دهنده را نيز به عنوان يك وظيÙÙ‡ دنبال مي‌كردند. اين قضيه Øتي در دوران جنگ سرد نيز وجود داشت، اما امروزه اساسي‌تر شده است. اتØادها در خدمت برقراري پيوند ميان ژاپن، ايالات متØده Ùˆ اروپاي غربي Ùˆ لذا كاستن از مناقشات Ùˆ اØتمال بروز رقابت‌هاي استراتژيك در ميان اين قدرت‌هاي بزرگ سنتي بوده‌اند. اتØادها، به كشورهاي مذكور كمك مي‌كنند تا خود را به شيوه‌اي معتبر به روابطي با يك ساختار هم‌ياري پاي‌بند سازند Ùˆ سازوكارهاي نهادينه‌اي در اختيار آنها قرار مي‌دهند كه بتوانند از طريق آنها به روندهاي تصميم‌گيري در ديگر كشورهاي عضو دسترس داشته باشند. علاوه بر آن، با پيوستن آلمان به اروپاي غربي Ùˆ ژاپن به ايالات متØده از طريق تشكيل اتØادها، از بروز مسائل پيچيده‌ي امنيتي Ùˆ رقابت‌هاي استراتژيك جلوگيري مي‌شود؛ در غير اين صورت، چنين مسائلي به كل اروپا Ùˆ آسياي شرقي سرايت مي‌كند. اتØادها به ايالات متØده اجازه مي‌دهند تا هم نيروهاي نظامي خود را به سراسر جهان بÙرستد Ùˆ هم چگونگي استÙاده از اين نيروها را Ù…Øدود نمايد. تمامي اين وظاي٠با يكديگر تناسب Ùˆ سازگاري دارند Ùˆ معامله‌اي نهادينه Ùˆ درازمدت را ميان ايالات متØده Ùˆ شركاي اروپايي Ùˆ آسيايي‌اش پي‌ريزي مي‌نمايند.
پايداري نظام آمريكايي به برتري قدرت آمريكا Ùˆ شكلي متمايز از سلطه‌جويي آزاد Ùˆ نهادينه بستگي دارد. قدرت آمريكا براي ايجاد Ùˆ ØÙظ نظم موجود لازم بود. پس از جنگ جهاني دوم، ايالات متØده پنجاه درصد از ثروت جهان را در اختيار داشت. در Øالي ‌كه ديگر قدرت‌هاي اصلي آن زمان به دليل جنگ، يا از ميان رÙته Ùˆ يا قدرت خود را از دست داده بودند، آمريكا به Ø³Ø·ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡â€ŒØ§ÙŠ از رشد اقتصادي Ùˆ پيشرÙت Ùني دست ياÙت. امروزه نيز ايالات متØده Ùقط چهار درصد از جمعيت جهان را در خود جاي داده، اما Øدود بيست‌و‌هÙت درصد از Ù…Øصولات جهاني را توليد مي‌كند. در Øالي‌كه توليدات چين Ùˆ ژاپن، كه چهار برابر آمريكا جمعيت دارند، تنها نيمي از درصد Ùوق را به خود اختصاص داده است. همانند دهه‌ي 40 اين بار نيز برتري نظامي Ùˆ Ùناوري آمريكا بي‌رقيب Ùˆ بي‌سابقه است.
روايتي از نظريه‌ي Â«ØµÙ„Ø Ø¯Ù…ÙƒØ±Ø§ØªÙŠÙƒÂ»ØŒ ديگر كشورها را مجذوب خود ساخته Ùˆ همين جذابيت مي‌تواند يكي از دلايل دوام نظام آمريكايي باشد. بر اساس اين نظريه، نظام‌هاي سياسي دمكراتيك Ùˆ بي‌مØدوديت، توانايي زيادي براي استÙاده از قدرت به شيوه‌اي خودسرانه Ùˆ مغشوش عليه ساير كشورهاي دمكراتيك ديگر دارند. بدين ترتيب، Ù…Øاسبات كشورهاي كوچك‌تر Ùˆ ضعيÙ‌تر در مواجهه با يك كشور سلطه‌جوي دمكراتيك تغيير مي‌كند. اساساً عدم تقارن در قدرت، وقتي در ميان كشورهاي برخوردار از Øكومت‌هاي دمكراتيك بروز مي‌كند، كمتر تهديد كننده يا بي‌ثبات‌‌كننده مي‌شود. دلايل زيادي براي اين امر وجود دارد. سياستÙ‌ باز، اعمال قدرت را آشكارتر Ùˆ پيش‌بيني آن را آسان‌تر مي‌سازد. دولت‌هاي پاسخگو، اعمال قدرت را به مقوله‌اي پيش‌بيني‌پذير Ùˆ نهادينه مبدل مي‌نمايند. دست‌يابي ساير كشورها به كشورهاي دمكراتيك، بيشتر از دست‌يابي آنها به كشورهاي غيردمكراتيك است. رهبراني كه با طي كردن رده‌هاي موجود در چارچوب Øكومت‌هاي دمكراتيك به هرم قدرت مي‌رسند، بيش از همتايان خود در كشورهاي داراي Øكومت‌هاي مستبد Ùˆ خودكامه، به شركت در «بده Ùˆ بستان» با ساير رهبران Øكومت‌هاي دمكراتيك تمايل نشان مي‌دهند. Ùرايند تعامل ميان Øكومت‌هاي دمكراتيك، اØتمال اعمال قدرت به شيوه‌اي خام Ùˆ دغل‌كارانه را كمتر مي‌كند يا از شدت پيامدهاي آن مي‌كاهد. نهادهـا Ùˆ هنجارهاي مشاوره Ùˆ Ù†Ùوذ متقابل در روابط ميان كشورهاي دمكراتيك در سراسر جهان آشكار است. جان گاديس بر اين جوانب از دمكراسي چنين تأكيد كرده است:
مذاكره، مصالØÙ‡ Ùˆ رسيدن به اجماع نظر طبعاً به ذهن مملكت‌داراني كه خود را در استÙاده از چنين ابزاري غرق ساخته بودند، رسيد. از اين منظر، سنت سياسي آمريكايي بهتر از آنكه منتقدان واقع‌گرايي چون كنان معتقد بودند، مناÙع كشور را تأمين كرده است.
همين نظام مبتني بر تشكيل اتØادها Ùˆ نهادهاي چندمليتي، هسته‌ي نظم كنوني جهان را تشكيل مي‌دهد. قدرت آمريكا هم پايه‌هاي چنين نظامي را مستØكم مي‌سازد Ùˆ هم از سوي آن دست‌خوش تغيير مي‌شود. ايالات متØده با داخل كردن خود در شبكه‌اي از اتØادها Ùˆ تعهدات چندجانبه در دوران پس از جنگ جهاني دوم توانست Ù†Ùوذ خود را به خارج از مرزها گسترش دهد Ùˆ Ù…Øيطي نسبتاً امن براي پي‌گيري مناÙع خود به وجود آورد. اما همان نظم، به قدرت آمريكا شكل مي‌دهد Ùˆ آن را Ù…Øدودتر نيز مي‌سازد Ùˆ ايالات متØده را به شريكي مطبوع براي ساير كشورها تبديل مي‌كند. به طريق مشابه، آرايشي از نهادها Ùˆ پيوندهاي امنيتي مبتني بر همكاري‌هاي چندجانبه كه اروپا، ايالات متØده Ùˆ ژاپن Ùˆ ديگر جوامع دمكراتيك را به هم پيوند مي‌زند، نظمي پيچيده Ùˆ پايدار پديد مي‌آورد كه از Ù„Øاظ گستردگي با ساير راه‌Øل‌ها، به هيچ‌وجه قابل مقايسه نيست. روسيه، چين يا هر تركيب ديگري از كشورها يا جنبش‌ها، آنقدر كوچك‌اند كه نمي‌توانند نظام آمريكايي را به طور اساسي به چالش بطلبند. همين نظم، مبنايي Øاضر Ùˆ آماده براي آغاز نهضتي هماهنگ عليه تروريسم Ùراهم مي‌آورد.
نظريات رقيب درباره‌ي استراتژي‌هاي كلان آمريكا
دولت بوش هنوز به طور كامل با نظام آمريكايي كنار نيامده، يا به عبارت ديگر منطق آن را نپذيرÙته است.
Øوادث 11 سپتامبر، دودستگي عميق درون دولت بوش را در زمينه‌ي اعمال قدرت آمريكا Ùˆ نظرات موجود درباره‌ي نظم بين‌المللي آشكار ساخت. در اين دولت دو استراتژي بارز براي چيره شدن بر هم رقابت مي‌كنند. يكي از آنها، چندجانبه‌گري ليبرال است كه به طور كلي از ويژگي‌هاي دولت‌هاي سابق بوش (پدر) Ùˆ كلينتون Ùˆ همين‌طور سياست آمريكا در برابر جهان غرب در دوران پس از جنگ جهاني دوم به شمار مي‌آيد. اين، همان استراتژي است كه به پيدايش نظام آمريكايي منجر شد Ùˆ در Øال Øاضر آن را تقويت مي‌كند. اما برخي از مقامات دولت بوش از يك استراتژي كلان تك‌روانه‌تر Ùˆ Øتي قدرقدرتي مبتني بر يك نظريه‌ي به شدت واقع‌گرايانه درباره‌ي مناÙع آمريكا Ùˆ واقعيت‌هاي مربوط به قدرت جهاني، جانب‌داري مي‌كنند. بر اساس اين نظريه، برتري ايالات متØده به اين كشور اجازه مي‌دهد تا به طور گزينشي به اروپا Ùˆ آسيا نزديك شود Ùˆ با استÙاده از نيروي نظامي كه هم رقيبي ندارد Ùˆ هم به سازمان ملل يا كنترل نيروهاي متØد كمتر وابسته است، بر سياست‌هاي جهاني مسلّط گردد.
نقش امنيت بر پايه‌ي همكاري، كنترل سلاØ‌ها Ùˆ همكاري‌هاي چندجانبه در اين استراتژي جهاني، در درجه‌ي چندم اهميت قرار مي‌گيرد. اما Øوادث 11 سپتامبر نشان داد كه اين استراتژي عميقاً مشكل‌ساز است. منطق نظريه‌ي دولت بوش مبني بر جنگ با تروريسم، در كنار تأكيد اين دولت بر رهبري ائتلا٠بين‌المللي، ضرورتاً سمت Ùˆ سويي جديد به سياست خارجي واشينگتن مي‌دهد، چنان كه دولت به ناگزير در همان مسير چندجانبه‌گري ليبرال دوران پس از جنگ جهاني دوم، گام برخواهد داشت.
استراتژي‌هاي كلان، مجموعه‌اي از استراتژي‌هاي امنيتي، اقتصادي Ùˆ سياسي هستند كه بر پايه‌ي Ùرضياتي در مورد اينكه چگونه مي‌توان به بهترين صورت، مناÙع ملي را به پيش برد Ùˆ نظم بين‌المللي را بنا نمود، استوار شده‌اند. دولت‌ها لاجرم تركيبي از سياست‌ها Ùˆ استراتژي‌هاي گوناگون را تعقيب مي‌كنند.
با همه‌ي اينها، به طور كلي استراتژي چندجانبه‌گرايي ليبرال، وجه مسلط سياست آمريكا در يك دهه پس از پايان دوران جنگ سرد بود، در همان Øال دولت‌هاي قديمي‌تر بوش (پدر) Ùˆ كلينتون به همان تÙكرات Ùˆ تعهدات برجاي مانده از دوران پس از جنگ جهاني دوم (كه به نظام آمريكايي شكل دادند) تمسك جستند. اين استراتژي كلان ليبرال بر اين نظريه مبتني است كه امنيت Ùˆ مناÙع ملي آمريكا به بهترين صورت، با ترويج يك نظم بين‌المللي تأمين مي‌شود كه پيرامون دمكراسي، بازارهاي آزاد، نهادهاي چند مليتي Ùˆ برقراري پيوندهاي امنيتي سازمان ياÙته باشد.
جيمز بيكر ØŒ وزير امور خارجه‌ي آمريكا در دولت بوش (پدر)ØŒ در نظريات خود درباره‌ي سياست كشورش در آغاز دوران پس از پايان جنگ سرد، جنبه‌هاي گوناگون اين استراتژي را مد نظر قرار داده Ùˆ تÙكر Øاكم بر دولت بوش (پدر) را با استراتژي آمريكا پس از دوران 1945 مقايسه نموده است Ùˆ مي‌نويسد:
مرداني مثل ترومن Ùˆ اَچسون، بيش از هر چيز ديگر - اگرچه گاهي اوقات ما آن را Ùراموش مي‌كنيم- انسان‌هايي نهادساز بودند. آنها ناتو Ùˆ ساير سازمان‌هاي امنيتي را به وجود آوردند كه سرانجام ÙØ§ØªØ Ø¬Ù†Ú¯ سرد شدند. اين مردان نهادهاي اقتصادي را تقويت كردند ... كه شكوÙايي اقتصادي بي‌همتايي براي كشور به ارمغان آوردند ... اعتقاد من بر اين است كه با توجه به مشابهت در Ùرصت‌ها Ùˆ مخاطرات، ما بايد از آنان درس بگيريم.
اين استراتژي در Øمايت دولت بوش (پدر) از منطقه‌ي آزاد تجاري آمريكاي شمالي ØŒ همكاري‌هاي اقتصادي آسيا Ùˆ اقيانوسيه ØŒ سازمان تجارت تجارت جهاني Ùˆ گام‌هاي اوليه‌ي اين دولت براي گسترش ارتباط ناتو با سازمان تجارت كشورهاي بلوك شرق سابق منعكس شد. دولت كلينتون روايت Øتي جاه‌طلبانه‌تر Ùˆ صريØ‌تري از چندجانبه‌گرايي ليبرال را تØت عناوين گوناگوني چون «توسعه» Ùˆ «نزديكي» تعقيب نمود.
دولت بوش در زمينه‌ي استراتژي كلان، ابهام‌آميز سخن مي‌گويد. ترديدي نيست كه اين دولت جوانب اساسي نظام اقتصادي Ùˆ نظم امنيتي چندجانبه Ùˆ رهبريت آمريكا در چارچوب اين نظم را مورد تأكيد مجدد قرار داده است. واشينگتن با سرعت به سمت تجارت Ùˆ سرمايه‌گذاري آزادتر در نيمكره غربي Øركت كرده Ùˆ خواستار برگزاري دور جديدي از مذاكرات تجاري چندجانبه در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† شده است. اما ترديد عميق نسبت به عمل كردن در Ù…Øدوده‌ي يك نظم بين‌المللي قاعده‌مند Ùˆ ارجØيت قائل شدن براي تك‌روي Ùˆ نزديكي گزينشي به ديگر كشورها، گرايشي است كه در برخي از Ù…ØاÙÙ„ دولتي پنهان مانده است. يكي از روزنامه‌نگاران بدين نكته اشاره دارد كه اين نه انزواطلبي بلكه استÙاده از نيروي نظامي به شيوه‌اي يك‌جانبه Ùˆ بي‌پروا به شمار مي‌آيد. اين استراتژي كلان يك‌جانبه‌اي است كه در برابر سياست دخالت در مشكلات منطقه‌اي Ùˆ مسائل چندجانبه، كه در مقايسه با نيازهاي امنيتي خود آمريكا در درجه‌ي دوم اهميت انگاشته مي‌شود،‌ از خود مقاومت نشان مي‌دهد. در اين استراتژي قدرت آمريكا در جهان اعمال مي‌شود، بدون آنكه عاملي موجب گرÙتار شدن اين كشور گردد.
رد كردن پياپي مواÙقت‌نامه‌هاي بين‌المللي٠معوق مانده -شامل پروتكل كيوتو، دادگاه بين‌المللي جرايم، كنوانسيون تسليØات ميكروبي Ùˆ اقدامات سازمان ملل در زمينه‌ي خريد Ùˆ Ùروش تسليØات كوچك- از سوي دولت بوش، آشكارترين علامت چنين گرايشي بود. دولت با تلاش زياد براي تØقق Ø·Ø±Ø Ù…Ù„ÙŠ دÙاع موشكي، تمايل خود را براي كنار كشيدن از پيمان ضدموشك‌هاي بالستيك سال 1972 -كه بسياري آن را سنگ بناي مواÙقت‌نامه‌هاي نوين كنترل تسليØاتي مي‌دانند- نشان داده است. جا براي بØثي جدي درباره‌ي شايستگي‌هاي جنبه‌هاي گوناگون اين مواÙقت‌نامه‌ها وجود دارد. اما در مجموع؛ مخالÙ‌خواني‌هاي گروهي از اعضاي دولت، بر ترديد اين دولت در زمينه‌ي همكاري‌هاي چندجانبه Ùˆ مبتني بر قانون صØÙ‡ مي‌گذارد.
همچنين دولت كنوني در Øال بازسازي استراتژي دÙاعي به طريقي است كه ناگزير، به سست شدن اتØادها منجر مي‌‌گردد. انقلاب Ùناوري پيشرÙته در توانايي‌هاي نظامي، هر روز بيش از پيش اين امكان را براي ايالات متØده Ùراهم مي‌آورد كه به جاي استÙاده از پايگاه‌هاي خود در اروپا Ùˆ آسيا Ùˆ خاورميانه، قدرتش را مستقيماً از داخل خاك خود اعمال كند. اين قدرت، شامل بمب‌اÙكن‌هاي دورپرواز، موشك‌هاي با اصابت دقيق Ùˆ تسليØات مستقر در Ùضا مي‌باشد. دÙاع موشكي بسته به روش به كار گرÙته شده، مي‌تواند با ايجاد امنيت بيشتر براي ايالات متØده، بدون آنكه اين كشور در خط اول جبهه Øضور داشته باشد، پيوندهاي اين كشور با متØدان خود را سست نمايد.
برخي، از نظريه‌ي دÙاع موشكي به عنوان Ùناوري‌اي كه تعهد دÙاعي آمريكا نسبت به متØدان اروپايي Ùˆ آسيايي‌اش را تقويت مي‌نمايد، جانب‌داري كرده‌اند. به اعتقاد اين اÙراد، اگر ايالات متØده در برابر Øمله‌اي از سوي كره شمالي اØساس امنيت بيشتري مي‌كند، امكان بيشتري براي دÙاع از ژاپن Ùˆ كره براي اين كشور وجود خواهد داشت. اما در درازمدت، دست‌يابي آمريكا به يك دÙاع موشكي ملي Ùˆ جامع، اثر معكوس خواهد داشت؛ چرا كه رهبران سياسي در واشينگتن با برخورداري از يك نظام دÙاعي براي ايالات متØده، در اين مورد كه كشورشان Ú†Ù‡ نيازي به هزينه كردن براي دÙاع از كشورهاي دوردست دارد، دچار ترديد بيشتري خواهند شد.
نظريه‌اي كه در پس اين استراتژي كلان Ùˆ موضع نظامي وجود دارد، عميقاً در عقايد قديمي درباره‌ي جايگاه آمريكا در جهان ريشه دارد؛ عقايدي كه در پنجاه سال اخير به Øاشيه رانده شده‌اند. بر اساس اين ديدگاه، آمريكا كشوري است به اندازه‌ي كاÙÙŠ بزرگ، قدرتمند Ùˆ دوردست، كه مي‌تواند به دور از منازعات خطرناك Ùˆ Ùسادآوري كه در ديگر مناطق جهان غوغا مي‌كند، به راه خود ادامه دهد. اين ديدگاه، نسبت به قوانين Ùˆ نهادهاي بين‌المللي به شدت بدبين Ùˆ شكاك است. نيوت گينگري در ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø§ÙŠÙ†ÙƒÙ‡ چرا در كتاب خود با عنوان قرارداد با آمريكا، تعهد به دÙاع موشكي ملي را گنجانيده است، مي‌گويد: «اين اختلاÙÙŠ است ميان كساني كه براي دÙاع از آمريكا به وكلا اتكا مي‌كنند Ùˆ كساني كه به مهندسان Ùˆ دانشمندان متكي هستند». رؤيايي كه بسياري از طرÙداران دÙاع موشكي را به جلو مي‌راند، تنها يك سپر موشكي Ù…Øدود نيست كه شايد بتواند يك موشك شليك شده از سوي يك كشور ياغي را متوق٠نمايد؛ بلكه سپري ملي است كه سيستم بازدارنده‌ي هسته‌اي دوران پس از جنگ جهاني دوم را از روي زمين Ù…ØÙˆ مي‌كند؛ سيستمي كه بر منطق زشت ويراني متقابل Ùˆ بي‌قيد Ùˆ شرط مبتني است.
تنش ميان طرÙداران استراتژي كلان مبتني بر چندجانبه‌گرايي Ùˆ تك‌روي، پس از 11 سپتامبر بيشتر شده، اما اين Øادثه نوع اين تنش را نيز تغيير داده است. ريچارد پرل ØŒ رييس اداره‌ي سياست دÙاعي دولت بوش در پنتاگون بر اين اعتقاد است كه رويكرد مبتني بر تشكيل ائتلا٠با ديگر كشورها در برابر جنگ با تروريسم، با Ù…Øدوديت‌هاي واقعي مواجه است. وي مي‌گويد «اين خيلي خوب است كه ما از Øمايت دوستان Ùˆ متØدان خود برخوردار باشيم، ما بايد همه‌ي توجه خود را معطو٠دÙاع از اين كشور نماييم Ùˆ درباره‌ي چگونگي دÙاع به آراي ديگران متكي نباشيم». وقتي سخنان پرل به اطلاع كالين پاول، وزير امور خارجه رسيد، وي پاسخ داد:
من نقشه‌ي هيچ رأي‌گيري را كه اعضاي اين ائتلا٠در آن شركت كنند، نكشيده‌ام… اما رييس‌جمهور اين موضوع را كاملاً روشن ساخته است كه مشاركت در اطلاعات جاسوسي، كنترل تردد اÙراد در مرزها، معاملات مالي بين آنها Ùˆ چگونگي رسيدن كمك‌هاي مالي به تروريست‌ها؛ از آن نوع سياست‌هايي هستند كه اØتمالاً در مبارزه عليه تروريسم موÙق‌ترين سياست‌ها خواهند بود. آمريكا نمي‌تواند به تنهايي اين سياست‌ها را اجرا كند. ما به متØد نياز داريم.
پذيرش بي‌چون Ùˆ چراي اين چندجانبه‌گرايي، بدين معني نيست كه ايالات متØده خود را دربست در اختيار يك نظم قاعده‌مند Ùˆ مبتني بر تساوي Ùˆ برابري قرار داده است. در نظام آمريكايي، ايالات متØده Ù…Øدود شدن قدرت خود را مي‌پذيرد اما اين با پذيرش مطلق Ùˆ Ùرامرزي قوانيني كه رسماً براي اين كشور تعهد‌آور هستند، يكسان نيست. اين Ù…Øدوديت قدرت، خود را به اشكال ظريÙ‌تري نشان مي‌دهد Ùˆ هدايت سياست خارجي در مسيري را در برمي‌گيرد كه نسبت به هنجارها Ùˆ Ùرايندهاي مرتبط با همكاري‌هاي چندجانبه Øساس است. برخي از مقامات دولتي كه شديداً از تك‌روي Øمايت مي‌كنند، از مخالÙت با Ù…Øدوديت‌هاي ناشي از رويكرد مبتني بر تشكيل اتØاد Ùˆ ائتلا٠با ديگر كشورها -به ويژه Ù…Øدوديت‌هايي كه اين رويكرد به كشورها Ùˆ اهدا٠مورد نظر آمريكا تØميل مي‌نمايد- خودداري نموده‌اند. اما منطق اوضاع Øاكم، موضع كساني را كه درصدد تأمين مناÙع آمريكا از طريق توسل به سياست‌هاي چندجانبه Ùˆ سياست‌هاي مبتني بر تشكيل ائتلا٠با ديگر كشورها هستند، تقويت كرده است.
معلوم نيست كه آيا كش٠دولت بوش در زمينه‌ي توانمندي‌هاي يك ائتلا٠چندجانبه در جنگ با تروريسم، بر استراتژي كلان آمريكا خواهد چربيد يا خير. اما اين دولت براي بازگشت به يك گرايش چندجانبه Ùˆ كلي‌تر، تØت Ùشار خواهد بود Ùˆ انگيزه خواهد داشت. دست‌كم، اين براي ايالات متØده دشوار است كه خواهان اشكال جديد همكاري‌- خواه اطلاعاتي Ùˆ پشتيباني لجستيكي Ùˆ خواه همبستگي سياسي- از جانب ساير كشورها باشد Ùˆ در همان Øال در برابر ديدگاه‌هاي مصرّانه‌ي آنها در زمينه‌ي دÙاع موشكي، گرم شدن كره‌ي زمين Ùˆ ساير مسائل عمده مقاومت نمايد. يك‌جانبه‌گرايي آمريكا كه در شش ماه اول دوران رياست جمهوري بوش خود را نشان داد، بر مبناي ايدئولوژي Ùˆ يك واقعيت عملي استوار بود. اين ايدئولوژي يك استراتژي كلان يك‌جانبه يا قدرقدرتي بود كه گروهي از مقامات پر سروصدا Ùˆ خوش‌بيان، بي‌چون Ùˆ چرا از آن Øمايت مي‌كردند. واقعيت عملي اين بود كه ايالات متØده مي‌توانست بدون آنكه بهاي هنگÙتي بپردازد، به مواÙقت‌نامه‌ها «نه» بگويد. امروزه، اين ايدئولوژي كنار گذاشته نشد؛ اما اعتبار آن كم شده است. واقعيت عملي جديد نيز اين است كه اگر ايالات متØده واقعاً چيزي از شركاي خود مي‌خواهد، بنابراين بايد در عوض چيزي به آنها بدهد.
دولت بوش براي جنگ جهاني با تروريسم جهاني بايد دو معامله‌اي را كه ايالات متØده با جهان نموده، از نو كش٠كند. در معامله‌ي‌ واقع‌گرايانه‌ي اول، آمريكا به جاي برخوردار شدن از Øمايت‌هاي ديپلماتيك Ùˆ لجستيك مورد نياز براي تعقيب مقاصد ژئوپليتيكي‌ خود، از امنيت ديگر كشورها Øمايت مي‌کند Ùˆ زمينه‌ي دست‌يابي آنها به بازارها Ùˆ Ùناوري آمريكايي را Ùراهم مي‌آورد. ايالات متØده براي جنگ با تروريسم بايد در زمينه‌ي پشتيباني نظامي Ùˆ لجستيكي نيروهاي متØد، شراكت در اطلاعات Ùˆ همكاري عملي كشورهاي خط اول جبهه يارگيري كند. ويژگي Ùرامرزي تروريسم، استÙاده از يك استراتژي ملي را ناگزير ساخته است. مبارزه با تروريسم، رديابي ‌Øساب‌هاي بانكي، ارائه متقابل اطلاعات جزائي Ùˆ انجام ساير وظائ٠اساسي مرتبط با نهادهاي مجري قانون در خارج از مرزها را در بر مي‌گيرد. همان‌طور كه Ùريد زكريا خاطرنشان ساخته، ابعاد Øياتي مبارزه عبارت‌اند:«از عمليات مخÙÙŠØŒ جمع‌آوري اطلاعات Ùˆ كارهاي پليسي». همه‌ي اينها به همكاري Ùعال بسياري از دولت‌هاي ديگر نياز دارد. تÙنگداران دريايي آمريكايي نمي‌توانند وارد بندر هامبورگ شوند Ùˆ مظنونان را بازداشت كنند. ما نمي‌توانيم بانك‌هاي امارات عربي متØده را تعطيل كنيم. ما نمي‌توانيم يك‌طرÙÙ‡ از روسيه اطلاعات بگيريم. منطق ساده‌ي Øاكم بر ØÙ„ يك مسأله، ايالات متØده را به بستر سياست خارجي چندجانبه Ùˆ قاعده‌مند مي‌راند. بمباران هوايي شايد بتواند تروريست‌ها را ريشه‌‌كن Ùˆ اردوگاه‌هاي آنان را ويران كند، اما همكاري در چارچوب مقررات، قوانين Ùˆ نهادها Ùˆ تقويت آنها، نياز درازمدت مبارزه عليه تروريسم به شمار مي‌آيند.
معامله‌ي ليبرالي نيز بايد تجديد شود. ايالات متØده در قبال Ù…Øدود ساختن قدرت Ùˆ متعهد دانستن خود در برابر ساير كشورها، همكاري آنان را به دست مي‌آورد. اين باعث تعجب بسياري از ناظران شد كه دولت بوش پس از 11 سپتامبر در استÙاده از زور، شتاب به خرج نداد Ùˆ در عوض صبر كرد تا اينكه پاول، وزير امور خارجه، ائتلاÙÙŠ غيررسمي از كشورهاي Øامي آمريكا تشكيل داد Ùˆ به منظور همراه كردن ديگر كشورها با واشينگتن، اهدا٠جنگ عليه تروريسم را با الÙاظي به اندازه‌ي كاÙÙŠ دقيق Ùˆ Ù…Øدود تعري٠كرد. ايالات متØده در عين Ù…ØÙوظ نگاه داشتن ØÙ‚ اقدام يك‌جانبه براي خود، صبر Ùˆ خويشتن‌داري از خود نشان داد. واشينگتن براي اتخاذ چنين رويه‌اي، انگيزه‌هاي عملي دارد. اگر جهان جنگ عليه تروريسم را جنگ ميان يك آمريكاي از خود راضي Ùˆ منÙعت‌طلب با مسلمانان ظلم‌ديده Ùˆ خشمناك تلقي كند، پيروزي در آن دشوار خواهد بود. از سوي ديگر، مي‌توان در جنگ ميان جهان متمدن Ùˆ دمكراتيك با يك عده خلاÙكار آدمكش پيروز شد. ائتلا٠با ديگر كشورها نه تنها بر قدرت يك كشور مي‌اÙزايد، بلكه وقتي اين ائتلا٠در زمينه‌ي اصول Ùˆ ارزش‌هاي مشترك سازمان ياÙته باشد، به اين قدرت مشروعيت نيز مي‌بخشد.
آينده‌ي همكاري قدرت‌هاي بزرگ
يكي از ديپلمات‌هاي بسيار برجسته، با نگاه به خونين‌ترين جنگ در تاريخ بشر، Ùروپاشي امپراطوري‌هاي اروپايي Ùˆ سيماي پر هرج Ùˆ مرج ورساي، كه همه‌ي آنها ظاهراً از شليك تير از يك تپانچه در سارايوو در سال 1914 آغاز گرديد، Ú¯Ùت: «مي‌توان Ùهميد كه جنگ از كجا شروع شده، اما هرگز نمي‌توان پايان آن را پيش‌بيني كرد.» كشورها به ندرت، بنا به همان دلايلي كه جنگ را آغاز كرده‌اند، آن را تمام مي‌كنند. رهبران، براي جلب Øمايت از به راه اندختن يك جنگ بايد مبارزه را با الÙاظي تعري٠كنند كه Ùداكاري را ارزشمند جلوه دهد. رهبران، معمولاً وعده مي‌دهند كه اگر هموطنان آنها مايل به تØمل مشقات ناشي از جنگ باشند؛ پس از آن، جهاني بهتر منتظر آنها خواهد بود.
چرچيل Ùˆ روزولت در «منشور آتلانتيك» در 1941ØŒ نظراتي را درباره‌ي يك ØµÙ„Ø Ù…ÙˆÙقيت‌آميز Ùˆ باثبات مبتني بر تشكيل جامعه‌اي متØد از كشورها براي مردم خسته از جنگ انگليس Ùˆ ملت هراسناك از جنگ آمريكا به روشني بيان كردند. اگر تاريخ سرمشق باشد، جنگ عليه تروريسم به رهبري آمريكا منجر به آن خواهد شد كه رهبران غربي، اقدامات خود را با اصول Ùˆ ارزش‌هاي گسترده‌اي كه به نوبه‌ي‌ خود بر واكنش در برابر منازعات آينده اثر مي‌گذارند، همسو نمايند.
جنگ عليه تروريسم با جنگ‌هاي بزرگ گذشته متÙاوت است Ùˆ مقايسه‌ي آن با جنگ سرد بيشتر ابهام‌آور است تا توضيØ‌دهنده. از يك جهت، امروز تروريسم آزاردهنده‌تر از خشونت جنگ‌هاي پيشين است. اگر جنگ با تروريسم در برخورد مدرنيته‌ي غرب با بنيادگرايي شكست‌خورده Ùˆ به خطر اÙتاده‌ي اسلامي ريشه داشته باشد، به اين زودي تمام نخواهد شد. درك جنگ ميان كشورها ساده‌تر است Ùˆ اگر اختلا٠بر سر زمين باشد ØÙ„ Ùˆ Ùصل آن آسان‌تر مي‌شود. به ديگر معني، منازعه‌ي امروز اصلاً يك جنگ نيست بلكه بيشتر شبيه به مبارزه با يك جنايت سازمان‌ياÙته است Ùˆ راه ØÙ„ آن نه استقرار نيروهاي نظامي بلكه اجراي قانون به شيوه‌هاي سنتي مي‌باشد. اگر اين قضيه درست باشد، تأثير اين جنگ پيش از هر چيز ديگر در درون جوامع اØساس خواهد شد Ùˆ موازنه‌ي آزادي‌هاي مدني Ùˆ اقتدار Øكومت‌ها شكلي جديد خواهد ياÙت. بدين ترتيب، دولت‌ها انگيزه‌ي بيشتري براي هماهنگ‌سازي امنيت داخلي Ùˆ اقدامات خود براي اعمال قانون خواهند داشت. آنها همچنين به ØÙ„ مشكلات ناشي از كشورهاي شكست‌خورده‌اي كه به تروريست‌ها پناه داده‌اند، نياز خواهند داشت؛ تا بدين ترتيب رژيم‌هاي مسؤول تشويق گردند Ùˆ Øكومت قانون ترويج شود. اين وظيÙه‌اي مهم است، اما خاطره‌ي سال‌هاي 1815ØŒ 1919 يا 1945 را در اذهان زنده نمي‌كند.
با همه‌ي اينها، رويدادهاي پس از Øملات 11 سپتامبر تأثيراتي مهم Ùˆ Ùراتر از مبارزه‌ي بي‌امان با تروريسم خواهند داشت؛ تأثيراتي كه در جهان دمكراتيك غرب Ùˆ ميان اين جهان Ùˆ قدرت‌هاي خارجي اØساس خواهد شد. واكنش دولت بوش در برابر اين Øملات منطق نظم آمريكايي را روشن كرد. ايالات ‌متØده در روند يارگيري براي مبارزه‌ي خود عليه تروريسم دوباره پي برده كه مشاركت‌هاي استراتژيكي كه در دهه‌هاي گذشته به وجود آمده، همچنان پابرجا Ùˆ Ù…Ùيد هستند. پس از رأي ناتو به Øمايت از مبارزه‌ي آمريكا، كالين ‌پاول خاطر نشان ساخت كه پنجاه سال سرمايه‌گذاري بي‌وقÙÙ‡ در زمينه‌ي اتØادها سرانجام ثمر داده است. وقتي ايالات ‌متØده خود را به گروه وسيع‌تري از كشورها پيوند مي‌زند، عملكرد مؤثرتري دارد؛ اما اين مستلزم نوعي چشم‌پوشي از اقتدار ملي است. آمريكا هم بايد قدرت ملي خود را Ù…Øدود نمايد Ùˆ هم خود را متعهد به استÙاده از آن به Ù†Ùع ساير كشورها بداند. رابرت جرويس با درك منطق اين استراتژي كلان مي‌نويسد:
آمريكا با متعهد ساختن خود به چندجانبه عمل‌ ‌كردن از طريق چشم‌پوشي از توانايي خود در زمينه‌ي استÙاده از نيروهاي نظامي‌اش در يك مقياس وسيع Ùˆ به تنهايي، مانعي در برابر زياده‌روي‌هايش در استÙاده از قدرت در برابر خود بر پا مي‌سازد.اين اقدام مي‌تواند به سود همه‌ي كشورهاي ذي‌نÙع تمام شود. اين كشورها درمي‌يابند كه ايالات ‌متØده قادر نخواهد بود بر اساس انگيزه‌هاي بسيار منÙÙŠ خود Ùˆ به تنهايي عمل نمايد؛ ديگران در هزينه‌ي اقدامات مداخله‌جويانه سهيم‌ خواهند شد Ùˆ هراس كمتري از آمريكا به خود راه خواهند داد Ùˆ لذا، شايد تمايل بيشتري براي همكاري با واشينگتن از خود نشان دهند.
رقابت ميان استراتژي‌هاي كلان يك‌جانبه Ùˆ چندجانبه، امروزه در واقع بØØ« بر سر هزينه‌ها Ùˆ مناÙع تعهد آمريكا به استÙاده از قدرت خود به Ù†Ùع اتØادهاي وسيع‌تر Ùˆ گروه‌بندي‌هاي جهاني را در بر مي‌گيرد. شايد ايالات متØده تا Øدودي آزادي عمل خود را از دست بدهد، اما شركايي براي خود دست‌وپا مي‌كند. مبارزه‌ي جمعي با تروريسم درسي عيني در اين زمينه كه چگونه مي‌توان به بهترين صورت موازنه را به هم زد، به ما مي‌دهد.
نظام آمريكايي، اين رويكرد جمعي در برابر تروريسم را ترغيب مي‌كند. رهبران اروپايي Ùˆ رهبران ساير كشورها، ظر٠چند Ù‡Ùته پس از Øوادث 11 سپتامبر به واشينگتن سرازير شدند. هر يك از آنها در كنار ابراز Øمايت‌هاي خود، درباره‌ي بهترين راه براي پيشبرد نهضت آينده به بØØ« Ùˆ تبادل نظر پرداختند. اقدامات نخست‌وزير توني‌ بلر اين استراتژي عيني در درگير ساختن آمريكا را روشن مي‌سازد. رهبر انگليس خود را به Ø·Ø±Ø Ø¶Ø¯ØªØ±ÙˆØ±ÙŠØ³ØªÙŠ آمريكا پيوند زده، اما در اين راه نهضت ضدتروريستي را به يك نهضت انگليسي- آمريكايي Ùˆ Øتي نهضتي مبتني بر تشكيل اتØاد ميان كشورها مبدل ساخته است. لندن از طريق اتØاد با يك ابرقدرت، هم در اين مبارزه به نوايي مي‌رسد Ùˆ هم در زمينه‌هاي سياسي نظرات خود را ابراز مي‌دارد.
متØدان آمريكا بدون ترديد اميدوارند كه پاي‌بندي دولت به سياست چندجانبه‌گرايي Ùقط يك سياست يك‌طرÙÙ‡ نباشد. Øداقل در Øال Øاضر ديپلماسي واشينگتن پس از 11 سپتامبر كه بر تشكيل اتØاد با ساير كشورها مبتني گرديده، ويژگي‌هاي پويايي نظام آمريكا را نشان مي‌دهد: اينك ايالات ‌متØده دوستان Øاضر Ùˆ آماده‌اي دارد Ùˆ متØدان اين كشور به راØتي به نظام تصميم‌گيري در آمريكا دست ياÙته‌‌اند. تعامل ميان نيروهاي متØد معمولاً به متعادل شدن سياست‌ها، كند شدن لبه‌ي تيز مخالÙت اين نيروها Ùˆ سوق دادن كشورها به سمت اتخاذ يك استراتژي هماهنگ‌تر منجر مي‌شود.
مبارزه‌ي آمريكا عليه تروريسم زمينه‌ي وسيع‌تر همكاري ابرقدرت‌ها را نيز تغيير مي‌دهد. ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه، بهترين مثال از رهبر جوياي بهره‌برداري از اين موقعيت جديد براي انجام يك معامله است. وي با Øمايت خود از آرمان آمريكا، راه را براي تواÙÙ‚ با واشينگتن بر سر مسائل Øياتي براي مسكو- مثل كمك‌هاي اقتصادي، مسأله‌ي چچن، گسترش ناتو Ùˆ دÙاع موشكي- باز مي‌كند. تا پيش از 11 سپتامبر ايالات ‌متØده درصدد بازنگري روابط استراتژيك خود با روسيه بود. در Øالي كه استراتژي بوش عبارت بود از ارائه‌ي اين رابطه‌ي استراتژيك، در عوض همسويي روسيه در زمينه‌ي موشكي، شايد نتيجه‌ي نهايي شكل Ùراگيرتري از همكاري‌هاي امنيتي روسيه Ùˆ جهان غرب باشد. در واقع همكاري روسيه با آمريكا در جنگ عليه تروريسم شايد در درازمدت اين بØØ« را تقويت نمايد كه مسكو را بايد به طور كامل به چارچوب امنيتي غرب داخل نمود Ùˆ عضويت روسيه در ناتو مي‌تواند در اين راستا باشد. چين از بقيه ساكت‌تر است، اما شايد اين كشور نيز راه‌هايي براي Øمايت از نهضت ضدتروريستي آمريكا در عوض اتخاذ يك سياست پايدار نزديكي به پكن از سوي واشينگتن بيابد. اين اولين باري بود كه يكي از رؤساي جمهور آمريكا در Øالي‌كه دشمن يك ابرقدرت ديگر Ùˆ يا يك ايدئولوژي استبدادي وابسته به يك قدرت نبود، ديگران را به جنگ Ùرا‌مي‌خواند. اين تهديد Ùرامرزي جديد، انگيزه‌اي براي تعميق همكاري‌هاي استراتژيك در ميان تمامي قدرت‌‌هاي بزرگ است.
اما همه چيز مي‌تواند بر هم بخورد. ايالات ‌متØده مي‌تواند به اين نتيجه برسد كه اشتياق اين كشور براي مبارزه با رژيم‌هاي تروريستي مثل رژيم عراق مهم‌تر از ØÙظ ائتلا٠با ديگر كشورهاست. در اين صورت، شايد آمريكا به طريقي از نيروي خود استÙاده كند كه كشورهاي متØد را به گروه‌هاي متÙرق تقسيم نمايد؛ چنان‌كه هر كدام از اين گروه‌ها جداگانه در صدد سازش‌ با يكديگر برآيند. همچنين ايالات ‌متØده مي‌تواند بار ديگر منش يك‌جانبه‌ي خود را در زمينه‌ي برخورد با ساير مسائل در پيش گيرد Ùˆ بدين ترتيب زمينه‌ا‌ي مساعد براي آشكار شدن مخالÙت‌ها Ùˆ خصومت‌هاي نهاني ميان آمريكا Ùˆ اروپا كه در Øال Øاضر به دليل تشكيل يك جبهه‌ي موقت عليه تروريسم ناآشكار است، Ùراهم ‌آيد.
معامله‌ي ايالات ‌متØده Ùˆ هم‌پيمانان اين كشور با رژيم‌هاي سركوبگر در خاورميانه Ùˆ جنوب آسيا نيز مي‌تواند از طريق بي‌اعتبار ساختن تعهدات غرب براي دÙاع از دمكراسي Ùˆ Øقوق بشر Ùˆ ايجاد زمينه‌ي مساعد براي پرورش نسل جديدي از تروريست‌ها، بار ديگر Øكومت‌هاي دمكراتيك غرب را گرÙتار كند.
با اين Øال، در مجموع به نظر نمي‌رسد كه رويداد 11 سپتامبر از Ùروپاشي نظم بين‌المللي كهن خبر دهد. دولت بوش، جنگ خود عليه تروريسم را از روابط پايدار Ùˆ مبتني بر همكاري با ساير كشورها كه در چندين دهه برقرار نموده، به عنوان يك نقطه‌ي شروع مستØكم آغاز كرده است. دور از Øقيقت نيست كه مورخان، پاسخ جهاني به 11 سپتامبر را بيش از خود اين رويداد تكان‌دهنده به شمار آورده‌اند. قطعاً Øوادث تروريستي Ùرصتي براي تجديد Ùˆ گسترش معاملات سياسي در اختيار ايالات ‌متØده، اروپا Ùˆ ساير كشورها قرار مي‌دهند؛ معاملاتي كه نظم بين‌المللي موجود بر آن تكيه زده است.