اوباما: ایران هسته ای و راهبرد مهار

مصطفی دلاورپور

در این راستا دولت دموکرات آمریکا متاثر از لابیهای صهیونیستی؛ مانند آبیک و همچنین با هدف جلوگیری از مشارکت ایران هسته ای مستقل و مقتدر در ترکیبات منطقه ای، با کاربست ابزارهای مختلف، برنامه ریزی میکند تا مانع از تحقق اهداف عالیه سند حجم انداز فن آوری نوین شود. از طرفی، تجربه اندوزی از هشت سال ریاست جمهوری جرج بوش، به دولت اوباما ثابت کرد، که به کارگیری لفاظی های روانی ـ رسانه ای؛ مانند احتمال عملیاتی کردن سناریوی حمله نظامی و یا حمایت از تغییر رژیم، فقط میتواند بحرانهای امریکا در حوزه استراتژیک خاورمیانه را افزایش دهد و استفاده از گفتمان زور در برابر ج.ا.ایران که از ظرفیت های ژئواستراتژیکی و نرم افزاری ـ سخت افزاری قابل توجهی برخوردار است نمیتواند گفتمان مناسبی برای تعامل با ج.ا.ایران باشد. به همین منظور، باراک اوباما همسو با حمایت از مذاکرات مستقیم و با کاربست آموزه های دکترین مهار و باز دارندگی تلاش میکند، چالشهای تهران در حوزه صنعت هسته ای را افزایش دهد. به همین دلیل شایسته است تا متولیان امر به منظور حداکثر بهره گیری از ظرفیتها و خنثی سازی آسیبهای اجتماع، ضمن شناسایی ابزارهای دکترین مهار و بازدارندگی ایالات متحده با رویکرد آینده پژوهی کاربردی و حد اکثر سازی انسجام فکری ـ رویه ای، نسبت به تبیین پاداستراتژی پدافندی کارآمد در برابر سناریوهای تهدید زا اقدام نمایند.
در این راستا مهمترین ابزارها و شیوه های دکترین مهار و باز دارندگی ایالات متحده در قبال ایران هسته ای عبارتنداز:
هدفمند کردن گسترش آفندهای اقتصادی در قالب گزینه تحریم
ایالات متحده همسو با گسترش تحریمهای شورای امنیت و فرا آتلانتیک «تحریمهای یکجانبه» را نیز به صورت هدفمند گسترش می دهد، که وظیفه نظارت بر حسن اجرای آن بر عهده «اداره کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانه داری» است. بنابراین هدفمند کردن تحریمها با هدف تحقق اهداف تاکتیکی و راهبردی زیر صورت میگیرد:
1. تضعیف توسعه استراتژیک ایران 1404
یکی از راهکارهای نظام سلطه جهت کند کردن توسعه راهبردی ج.ا. ایران، افزایش محدودیت و موانع برای واردات کالاهایی با «کاربری دوگانه» به نهانه مقابله با «تکثیر تسلیحات اتمی» است و تحریم شرکتهای بیمه، بانک ملی، شرکتهای واسطه ای خارج از کشور، برخی مؤسسات اعتبار صادراتی و کشتیرانی ج.ا.ایران در این چارچوب قابل تعریف است.
2. بستر سازی برای تضعیف اصولگرایان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
3. تحریم واردات بنزین و صنایع انرژی ایران.
با توجه به وابستگی تحقق ردیفهای بودجه (فروش نفت 5/37 دلار) به درآمدهای فروش حاملهای انرژی، ایالات متحده تلاش میکند تا با گسترش دامنه تحریم انرژی، زمینه رکود طرحهای عمرانی، زیر بنایی، خدماتی و بالتبع افزایش نارضایتی عمومی را فراهم کند.
از طرفی، سناریوی پیروان گزینه تحریم این است که تحریم بنزین میتواند قیمت آن را در ایران به چند برابر افزایش دهد که با توجه به درهم تنیدگی قیمت این محصول با معیشت دهکهای پایین جامعه، زمینه های وقوع نا امنیهای مدنی و صنفی را ایجاد کنند به همین منظور شایسته است متولیان امر مقدمه کاهش نیاز به بنزین وارداتی را فراهم نمایند.

بستر سازی برای وارد کردن ناتو در موضوع هسته ای ایران
ایالات متحده پس از فروپاشی شوروی و آغاز نظام تک قطبی، به صورت پلکانی حوزه مسئولیت قاره ای ناتو به سمت نقش پذیری جهانی را توسعه داده و بین «تهدید صلح و ثبات منطقه ای» و منافع ناتو یک رابطه پایدار را تعریف میکند، به طوری که این سازمان به بهانه مقابله تروریسم بین الملل، مهاجرتهای غیر قانونی، تسلیحات کشتار جمعی، امنیت انژری، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، مقابله با دزدیهای دریایی، نظارت بر آتش بس، نظارت بر حسن اجرای انتخابات و تامین امنیت، ارسال کمکهای غذایی و دارویی به مناطق بحرانی؛ حضور خود را در مناطق جغرافیایی استراتژیک پر رنگتر میکند، که ایجاد ساختارهایی، مانند: «شورای مشارکت اوراسیا ـ اروپا»، «مشارکت برای صلح» و «طرح ابتکار دسته جمعی» در این چارچوب ارزیابی میشود.
به عنوان مثال، ناتو، توافقهای دفاعی ـ امنیتی جدیدی را در چارچوب «ابتکار همکاریهای استانبول» با اعضای شورای همکاری خلیج فارس منعقد نموده، که از مصادیق آن میتوان به توافق نامه امنیتی ناتو و بحرین در تاریخ 24 مارس 2008، میان وزیر خارجه بحرین و «دبیر کل ناتو آقای پاپ دهوپ شفر» برای مقابله با تکثیر تسلیحات کشتار جمعی اشاره کرد که در صورت تعمیم آن به سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، میتواند ناتو را به عنوان بازوی نظارتی حسن اجرای قطعنامه های شورای امنیت مطرح نماید و یا اینکه این کشور به پشتوانه توافق نامه های دفاعی ـ امنیتی با ایالات متحده و ناتو محدودیت هایی را برای ناوگان کشتیرانی به وجود آورند، که در صورت فقدان آسیبشناسی و پاداستراتژی راهبردی مناسب میتواند به کاهش فضای تنفسی و عمق استراتژیک امنیت ج.ا. ایران در خلیج فارس منجر شود.

بهره گیری همزمان از آفندهای نرم افزاری چند گانه
ایالات متحده به منظور تغییر رفتار متولیان دیپلماسی هسته ای و تحمیل کردن گزینه دیپلماسی وادادگی (همانند گزینه لیبی)، تلاش میکند تا با کاربست همزمان آفندهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی - رسانه ای به زمینه مدیریت جنگ نرم علیه ایران هسته ای را فراهم کند، که بر محورهای زیر استوار است:
ـ کاربست آفندهای اطلاعاتی با هدف رفع خلا اطلاعاتی از میزان بازدارندگی هوایی جمهوری اسلامی ایران و یا رخنه در ساختارهای متولی توسعه صنعت هسته ای صلح آمیز ایران؛
ـ کاربست آفندهای روانی ـ رسانه ای با هدف تضعیف انسجام فکری ـ رویه ای کارگزاران نظام در شرایط بحران و بازنگری متولیان امر در ایستارها و ارزشیهای مقاومت ملی در برابر نظام سلطه؛
ـ کاربست آفندهای اقتصادی با هدف افزودن هزینه های نهادینه شدن بنیان های ایران هسته ای و جلوگیری از الگوپذیری سایر کشورهای در حال توسعه از الگوی مقاومت فعال و عزت مآبانه ج.ا. ایران؛
ـ کاربست آفندهای اجتماعی از طریق گسترش شائبه هزینه های بالای توسعه ایران هسته ای برای اصناف و قشرهای مختلف جامعه با هدف بدبین کردن مردم به سطوح حاکمیت، تضعیف حمایتهای مردمی از متولیان دیپلماسی هسته ای و در نهایت بستر سازی برای ایجاد وگسترش تنش های پنج بُعدی (تنشهای صنفی، دانشجویی، قومی، فرقه ای و اجتماعی)؛
ـ کاربست آفندهای سیاسی با هدف تضعیف ثبات فکری ـ رویه ای میان رجال سیاسی متولی دیپلماسی هسته ای ج.ا.ایران؛
ـ کاربست آفندهای فرهنگی؛ مانند ساخت بازیهای رایانه ای و انعکاس تصاویر مجازی از اهداف و ماهیت فعالیتهای هسته ای ایران.
یکی دیگر از آفندهای تبلیغاتی غرب به «بحران سازی» از طریق انعکاس تصاویر مجازی از پیامدهای اقتصادی تحریمهاست که در این راستا با تاکید بر تسری پیامدهای «رکود اقتصادی جهانی» در کنار رکود ناشی از تحریم تلاش میکنند تا نظام امنیت اقتصادی جامعه را متزلزل کرده و زمینه ایجاد یاس و نا امیدی و «بحران مشروعیت» را در جامعه گسترش دهند. همزمان آنان تاکید بر پتانسیل های طبیعی و ثروتهای انرژی ایران، تلاش میکنند سطح انتظارات جامعه ایران را بالا برند.

جلوگیری از الگوپذیری کشورهای در حال توسعه از آموزههای مقاومت فعال دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی ایران
یکی از نکات قابل تامل «الگو مقاومت فعال» ایران به توسعه بومی صنعت هسته ای صلح آمیز و گسترش انقلاب نرم افزاری تولید علم در حوزه فن آوریهای نوین در شرایطی است که متولیان نظام سلطه با مدیریت تحریمهای هدفمند و افزایش لفاظیهای رسانه ای، بارها سعی کرده اند تا حرکت رو به جلوی «بومی کردن دانش هسته ای» را متوقف کنند، در حالی که سیاستهای سلطه مآبانه غرب، هر چند حرکت به سمت توسعه ایران هسته ای را کند کرده، اما هیچ گاه متوقف نکرده است که این موضوع میتواند به نمادی برای سایر کشورهای در حال توسعه تبدیل شده و بنیانهای هژمون که وابستگی کشورها به آن یکی از ارکان آنها است را متزلزل کند، به همین دلیل ایالات متحده با افزایش هزینه های ایران هسته ای، تلاش میکند تا شائبه را به سایر کشورها تداعی کند که پیروی از الگوی ایران میتواند هزینه های زیادی را برای آنان تحمیل کند که بهتر است با پیروی از سیاست لیبی (الگوی وادادگی) در جهت دانش هسته ای وارداتی تلاش نمایند. به عبارت دیگر، امریکا و پیروانش مایلند نظام سلطه را در هر دو بعد سخت افزاری و نرم افزاری تداوم دهند و سیاستهای غرب مآبانه ایران با هنجارهای «ثبات متنی بر نظام هژمونیک» همخوانی ندارد.
در این راستا نهادهای تبلیغاتی غرب با کم اهمیت جلوه دادن توسعه دانشهای نوین و یا برجسته کردن کمک دانشمندان رومی، چینی و یا کره شمالی تلاش میکنند، دستاوردهای بومی متولیان انقلاب نرم افزاری ایران در حوزه صنایع اتمی و هوا - فضا را کم رنگ نمایند.

ایران هراسی از طریق انعکاس تصاویر مجازی از قابلیتهای هسته ای ایران
یکی از سیاستهای راهبردی امریکا در راستای جنگ نرم، گسترش «آفند تبلیغاتی ایران هراسی» با تمرکز بر سه محور «جغرافیای سیاسی هلال شیعی»، «صنایع موشکی» و «قابلیتهای هسته های ایران» است که هر سه محور فوق با انعکاس تصاویر مجازی صورت گرفته و با هدف تضعیف نظام امنیت سازی بومی و پایدار و هموار کردن ترتیبات امنیتی برون سیستمی مدیریت میشود.
در این راستا نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی امریکا از ترفندهای زیر استفاده میکنند:
ـ تمرکز بخشی نهادهای دیپلماسی عمومی بر «کاریکاتوریسم امنیتی» مبنی بر بزرگ نمایی ضعفها و کوچک نمایی فرصتها؛
ـ استناد سازی جعلی اتهامات ساختگی ؛ مانند نمایش عکسها و اسلایدهای مطالعات ادعایی توسط اولی هاینونن ویا «هومن نائکرت» مسئول امور پادمان خاورمیانه در شورای حکام؛
ـ تحریف اخبار؛ مانند تداعی شائبه نقش محوری ساختارهای نظامی در توسعه صنعت هسته ای ایران؛
ـ مرتبط کردن توسعه موشک های بالستیک ج.ا.ایران با صنایع صلح آمیز هسته ای. به عنوان مثال «جامعه اطلاعاتی امریکا» در راستای مدیریت آفندهای روانی ـ رسانه ای و گسترش کاربست جنگ رسانه ای، تلاش میکند با تداعی شائبه وجود ارتباط بین «برنامه های فضایی» و «توسعه موشکهای بالستیک شهاب 3» بستر کُند کنندگی این صنعت را فراهم کند، که از آخرین دستاوردهای ملی و غرور آفرین آن میتوان به پرتاب ماهواره ملی امید به وسیله ماهواره بر سفیر2 اشاره کرد که به دنبال آن حجم وسیعی از جنگ تبلیغاتی و رسانه ای غرب با هدف ایران هراسی در منطقه آغاز شد.(1)
همزمان با جنگ روانی نهادهای اطلاعاتی امریکا، «ژنرال جیمز کارت رایت، قائم مقام رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا» در سوم فوریه 2009، مدعی شد که توسعه قابلیت های پرتاب ماهواره های فضایی، بستر دستیابی ایران به موشک های بالستیک بین قاره ای را هموار میکند.

تضعیف قابلیتها و ظرفیتهای بازدارندگی موشکی متعارف و نا متقارن جمهوری اسلامی ایران
بررسی «مطالعات ادعایی تسلیحاتی شدن» در گزارشهای فصلی مدیر کل آژانس اتمی، بیانگر این است که نظام سلطه، بنیانهای بازدارندگی کلان ملی را مورد هدف گرفته و تلاش میکند تا در پوشش بازرسی های آژانس، خلا اطلاعاتی خود را در برابر میزان توسعه صنایع موشکی و آخرین دستاوردهای وزارت دفاع را مرتفع نماید.
از طرفی مجلس سنا در هفدهم جولای 2008 (27 تیر 1387) به «قانون جامعه تحریم ایران، پاسخگویی و منع سرمایه گذاری» را بهانه آزمایش موشک ارتقاء یافته شهاب 3 به تصویب رساند.

سرشکن کردن هزینه های مهار و بازدارندگی ایران هسته ای میان قدرتهای فرا منطقه ای
دولت اوباما خواهان اتخاذ «رویکرد چند جانبه گرایی» در برابر توسعه صنعت هسته ای صلح آمیز ج.ا.ایران است؛ به همین منظور مایل است از تمام خلاها و ظرفیتهای استراتژیک ؛ مانند روسیه و چین نیز استفاده کند. به عبارتی سناریوی محتمل این است که دولت اوباما به منظور همراه کردن مسکو و پکن، بخشی از کنشهای خود با هژمونی های شرق را کاهش دهد؛ زیرا واشنگتن بر این حقیقت آگاه است که اتخاذ راهبرد مهار در قبال موضوع هایی، مانند ایران هسته ای، فعالیتهای موشکی و اتمی کره شمالی، پیشرفت صنایع هوا ـ فضای ایران، فرآیند صلح خاورمیانه، امنیت سازی در افغانستان، افزایش افراط گرایی فرقه ای در لایه های امنیتی خاورمیانه، امنیت انرژی و مقابله با «جرایم سازمان یافته» تنها از طریق همکاری تمام اعضای دایم شورای امنیت قابل تعریف است و هر گونه «تنش سازی» در روابط شرق و غرب میتواند از اجماع قدرت های سلطه گر جهت مداخله در حوزههای راهبردی را کاهش دهد. به عنوان مثال بر اساس پیش نویس قانون کمیته مالی سنا، مصوب 18 ژوئن 2008 تصویب همکاری های هسته ای روسیه و امریکا به توقف همکاریهای اتمی این کشور با ج.ا.ایران مشروط شده است.

جمع بندی و نتیجه گیری
در موضوع مقابله با ایران هسته ای یک نوع انسجام فکری بین دموکراتها و جمهوری خواهان وجود دارد، ولی در نحوه عملیاتی کردن دکترین مهار و بازدارندگی بین آنان اختلاف رویه است، به طوری که دولت نو محافظه کار جرج بوش از «مذاکرات مشروط» پس از «راستی آزمایی» فعایتهای مرتبط با غنی سازی حمایت میکرد و خواستار تصویب پروتکل الحاقی و همکاریهای گسترده فرا پادمانی ایران با آژانس بود، ولی دولت اوباما خواستار تحمیل توقف غنی سازی و فعالیتهای توسعه ای هوا ـ فضا از درون مذاکرات بدون پیش شرط است، به عبارتی دیگر، تغییر دولت هیچ گونه تاثیری در مطالبه غیر قانونی و زیاده خواهیهای واشنگتن ایجاد نمیکند و با توجه به سیاست قاطع ج.ا.ایران در تداوم فعالیتهای صلح آمیز هسته ای و توسعه بازدارندگی موشکی متعارف، این سناریو بسیار محتمل است که رویکرد چماق و هویج (تهدید و تطمیع) به عنوان یکی از ارکان دکترین مهار و بازدارندگی دولت اوباما تداوم یابد، ولی تفاوت آن با سیاستهای تحریم دولت بوش در این است که دولت جدید امریکا بیشتر مایل به گسترش عمق و دامنه تحریم از دو مجاری زیر است:
ـ بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد؛
ـ تحریمهای فرا آتلانتیک از طریق گسترش رایزنیهای سیاسی با تروئیکای اتحادیه اروپا (فرانسه، انگلستان و آلمان).
به عبارتی پیش بینی میشود که حداقل تا کوتاه مدت از حجم آفنده ای تبلیغاتی امریکا مبنی بر احتمال عملیاتی کردن سناریوی حمله نظامی کاسته شود و سیاست تغییر رفتار دیپلماسی فعال هسته ای از دو ابزار فشار تهدیدات نرم (دکترین براندازی نرم) و تهدیدات نیمه سخت (هدفمند کردن تحریم ها) پیگیری شود.
از طرفی دولت اوباما خواهان مدیریت تنش با ج.ا.ایران در قالب «بسته مذاکرات» است که در آن به غیر از موضوع هسته ای، سایر موارد زیر نیز پیگیری شود:
ـ سازوکارهای افزایش مشارکت سازنده ج.ا.ایران در فرآیند امنیت سازی در افغانستان و عراق؛
ـ سازوکارهای تقویت نقش ایران در ترتیبات امنیت انرژی منطقه ای؛
ـ نحوه بهرهگیری از مزیتهای قدرت نرم ایران در میان جنبشهای مقاومت حزب الله و حماس؛
ـ دورنمای مذاکرات صلح اعراب و رژیم صهیونیستی؛
ـ دورنمای نقش ایران در ترتیبات امنیتی خلیج فارس؛
ـ سازوکارهای تقویت مشارکت ایران در فرآیند بازسازی اقتصادی عراق ؛
ـ دورنمای بعد و دامنه توسعه «بازدارندگی موشکی نا متقارن» ج.ا.ایران.
نکته قابل تامل این است که از سال 2003، مهمترین دلیل تصویب قطعنامه های کنگره، تهدید صلح و ثبات منطقه ای توسط ج.ا.ایران بوده و دیگر اینکه تعداد سناتورها و نمایندگان دموکرات موافق گسترش گزینه تحریم ج.ا. ایران بر حزب جمهوری خواه برتری داشته است.

پی نوشت:
1. ماهواره ملی امید به وسیله ماهواره بر سفیر2 که به صورت کاملا بومی در کشور طراحی شده، در سی امین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 15 بهمن 1387 (سوم فوریه 2009) به فضا پرتاب شد. این ماهواره از نوع ماهواره های سبک است، که هر 24 ساعت یک بار به دور زمین میچرخد و در هر دور، دوبار به وسیله ایستگاه های زمین دورسنجی و برد سنجی کنترل و هدایت میشود. این ماهواره اطلاعات را از دو باند فرکانسی و هشت آنتن به زمین ارسال میکند و در یک مدار بیضوی با حضیفن 250 کیلو متری و اوج حدود 500 کیلومتری در مدار پایینی زمین قرار گرفته است.

 

 

 

منبع: هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 253ØŒ اردیبهشت Û±Û³Û¸Û¸/Û°Û²/Û°Û°

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved