Ù„Øظه به Ù„Øظه با عمليات پنجه عقاب
واشنگتن دی سی، ۱۱آوریل Û±Û¹Û¸Û° (Û²Û²Ùروردین Û±Û³ÛµÛ¹) جلسه با سخنان جیمی کارتر آغاز شد : «آقایان ØŒ مایلم بدانید Ú©Ù‡ من به طور جدی پیگیر نجات گروگان ها هستم».همیلتون جردن ØŒ رئیس ستاد کارکنان کاخ سÙید ØŒ بلاÙاصله Ùهمید رئیس جمهور تصمیم خود را گرÙته است. برنامه ریزی Ùˆ تمرین برای عملیات نجات، پنج ماه کاملاً مخÙÛŒ Ù†Ú¯Ù‡ داشته شده بود اما تا به Øال همیشه به عنوان آخرین گزینه مد نظر بود. از زمان تسخیر سÙارت در Û´ نوامبر، کاخ سÙید از هیچ تلاشی دریغ نکرده بود. همانطور Ú©Ù‡ رئیس جمهور لیستی از سئوالات در مورد جزئیات عملیات را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کرد، دستیارانش دانستند ÙˆÛŒ در ذهن خود از خط قرمز عبور کرده است. از خویشتنداری او بوی ضع٠و بی تصمیمی به مشام Ù…ÛŒ رسید. در پنج ماه گذشته سه دور مذاکره در Ù…ØÙ„ های مخÙÛŒ با مقامات ایرانی انجام شده بود Ú©Ù‡ باعث شد هر بار Øکومت آمریکا ابله تر بنظر برسد. Ù…Øبوبیت دولت سقوطی شیرجه وار پیدا کرد Ùˆ Øتی دوستان سینه چاک دولت هم خواستار اقدامی Ùوری شدند.دانیل کرین، نماینده کنگره Ú¯Ùته بود: «من به کارتر اصرار کرده ام Ú©Ù‡ ناو هواپیمابر آمریکایی را به خلیج Ùارس بÙرستد تا نشان دهد عمو سام جدی است.»جان کانالی، نامزد ریاست جمهوری Øزب جمهوری خواه:«اشغال سÙارت باید با عکس العمل شدید دولت آمریکا روبرو شود Øتی اگر به تØریم Ù†Ùتی ایران منجر شود. ما باید هر Ú†Ù‡ زودتر تصمیم بگیریم… واشنگتن نباید اجازه دهد مورد مسخره Ùˆ استهزاء قرار بگیرد.» کاسه صبر جیمی کارتر لبریز شده بود. او رسماً به ایران Ùˆ تمام دنیا اعلام کرده بود: مهمانی تمام شده است!ماموریت Ú©Ù‡ در ابتدا کاملاً نامعقول بنظر Ù…ÛŒ رسید به تدریج عملی جلوه کرد. این عملیات دو روزه با جابجایی بسیار زیاد یگان ها Ùˆ یک اتاق Ùوق العاده Ú©ÙˆÚ†Ú© برای Ùرماندهی، یکی از ماجراجویانه ترین عملیات ها در تاریخ نظامی آمریکا بود.«پنجه عقاب»، این نام عملیات نجات بود. سه هواپیمای ام سی-Û±Û³Û° Øامل نیروها Ùˆ سه هواپیمای ئی سی-Û±Û³Û° Øامل سوخت، جزیره مصیره در سواØÙ„ شیخ نشین عمان را ترک Ùˆ به سوی ایران پرواز خواهند کرد. در Ù…ØÙ„ÛŒ در صØرای طبس Ú©Ù‡ «کویر یک» نامیده Ù…ÛŒ شود Ùرود Ù…ÛŒ آیند Ùˆ در آنجا منتظر هشت هلی کوپتر ديگر Ù…ÛŒ مانند. هلی کوپتر ها از عرشه ناو اتمی نیمیتز Ú©Ù‡ در دریای عمان لنگر انداخته، در چهار دسته دوتایی Ùˆ با مسیرهای متÙاوت پرواز Ù…ÛŒ کنند Ùˆ تقریباً Û³Û° دقیقه پس از Ùرود آخرین هواپیما وارد کویر Ù…ÛŒ شوند. هلیکوپترها به Ù…Øض Ùرود، سوختگیری Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نیروی یورش Û±Û±Û¸ Ù†Ùری را سوار خواهند کرد. Øداقل هلی کوپتر مورد نیاز شش تاست. هواپیماها به مصیره بازمی گردند Ùˆ هلی کوپترها عازم مخÙیگاه بعدی Ù…ÛŒ شوند. آنها باید یک ساعت قبل از روشن شدن هوا در Ù…ØÙ„ مورد نظر باشند. این Ù…ØÙ„ جایی در نزدیکی شهر گرمسار است. آنجا دو مامور وزارت دÙاع Ú©Ù‡ از قبل به تهران رÙته اند، نیروها را به مخÙیگاه خود Ù…ÛŒ رسانند. نیروهای دلتا به Ùرماندهی سرهنگ چارلی بکویث، تمام روز را در این مخÙیگاه سر Ù…ÛŒ کنند. با تاریک شدن هوا، آنها به انباری در نزدیکی تهران منتقل Ù…ÛŒ شوند. نیروها به سه دسته قرمز، آبی Ùˆ سÙید تقسیم بندی شده اند. شش کامیون در ساعت بیست Ùˆ سی دقیقه، آنها را به داخل تهران خواهد برد. در پاسگاه شری٠آباد همیشه یک ایست Ùˆ بازرسی هست. چنانچه مشکلی پیش بیاید، دلتا باید مامورین ایرانی را دستگیر کرده Ùˆ با خود ببرد. یک تیم یورش Û±Û³ Ù†Ùره سوار بر یک Ùولکس واگن استیشن، مأموریت دارد به ساختمان وزارت خارجه Øمله کرده Ùˆ سه گروگانی را Ú©Ù‡ آنجا نگهداری Ù…ÛŒ شوند، آزاد کند. ساعت Û±Û± Ùˆ نیم یک تیم، با اسلØÙ‡ کالیبر۲۲ مجهز به صداخÙÙ‡ کن، باید نگهبانان خیابان روزولت را از پادرآورده Ùˆ دو پست نگهبانی واقع در این خیابان را تصر٠کنند. در این زمان کامیونها خود را به خیابان روزولت ( Ù…ÙØªØ ) رسانده Ùˆ نیروها بی سر Ùˆ صدا از دیوار سÙارت بالا Ù…ÛŒ روند Ùˆ وارد Ù…Øوطه آن Ù…ÛŒ شوند. قرمزها Ú©Ù‡ Û´Û° Ù†Ùرند، باید بخش غربی Ù…Øوطه را تصر٠کنند، نگهبان ها را از پای دربیاورند Ùˆ هر گروگانی را Ú©Ù‡ در Ù…ØÙ„ سکونت کارمندان Ùˆ معاون سÙیر است، آزاد کنند. وظیÙÙ‡ کشتن نگهبان های Ù…ØÙ„ پارکینگ Ùˆ مرکز برق هم با قرمزهاست. آبی ها هم Û´Û° Ù†Ùر هستند. شرق سÙارت با آنهاست. آنها باید گروگانهای مستقر در Ù…ØÙ„ اقامت سÙیر، انبار Ùˆ دÙتر سÙیر را آزاد کنند. سÙیدها با Û±Û³ Ù†Ùر مسئول تامین امنیت خیابان روزولت Ùˆ ایجاد پوشش آتش برای عقب نشینی قرمزها Ùˆ آبی ها به سوی ورزشگاه امجدیه Ú©Ù‡ در مجاورت سÙارت است، Ù…ÛŒ باشند. این عملیات از زمان ورود به سÙارت Û´Ûµ دقیقه طول Ù…ÛŒ کشد. در این زمان هلی کوپترهای مخÙÛŒ شده در تپه های اطرا٠گرمسار، خود را به Ù…ØÙ„ Ù…ÛŒ رسانند. نگهبانان برای جلوگیری از Ùرود هلی کوپتر در Ù…Øوطه سÙارت، تیرک هایی نصب کرده اند. این تیرک ها باید سریعاً برداشته شوند. اگر این کار با موÙقیت انجام شود، هلی کوپترها در همین Ù…ØÙ„ نیروها Ùˆ گروگان ها را سوار خواهند کرد. در غیر این صورت گروگان ها به استادیوم برده شده Ùˆ آنجا سوار خواهند شد.البته بدون Ø´Ú© گروگان ها نمی توانند از دیوار مرتÙع سÙارت بالا بروند. ماموریت نیروی تخریب دلتا، انÙجار دیوار است.درست هم زمان با آغاز عملیات در سÙارت، سÙیدها هم در وزارت خارجه وارد عمل Ù…ÛŒ شوند. آنها باید از پنجره های طبقه سوم وارد ساختمان شده، تمام نگهبانان را از بین برده Ùˆ سه گروگان مورد نظر را آزاد کنند. یک هلی کوپتر در Ù…ØÙ„ÛŒ اطرا٠ساختمان Ú©Ù‡ شبیه پارک است، آنها را سوار خواهد کرد.در Øالیکه نیروهای دلتا در تهران مشغول عملیات برق آسای خود هستند، یک گروه رنجر با هواپیما در Ùرودگاه منظریه – بین تهران Ùˆ قم- Ùرود Ù…ÛŒ آیند Ùˆ کنترل Ùرودگاه را در دست Ù…ÛŒ گیرند. مقصد همه هلی کوپترها منظریه است. البته هلی کوپترهایی Ú©Ù‡ در سÙارت عمل Ù…ÛŒ کنند، قبل از ترک Ù…ØÙ„ باید با موشک های خود تمام ساختمان های سÙارت را با خاک یکسان کنند. این شاید آسان ترین مرØله عملیات باشد.در منظریه تمام نیروها اعم از راننده ها، مترجمین، خلبان های هلی کوپتر، خدمه، مامورین وزارت دÙاع، تیم های یورش Ùˆ البته گروگان ها سوار هواپیماهای استارلیÙتر سی۱۴۱ شده Ùˆ ایران را ترک Ù…ÛŒ کنند. رنجرها هم پس از نابودی منظریه ایران را ترک خواهند کرد.البته این Ø·Ø±Ø Ø§ØµÙ„ÛŒ عملیات پنجه عقاب است. سناریوهای موازی برای مواجهه با موقعیت های مختل٠هم پیش بینی شده است. کارتر Ùˆ برژینسکی لبخند رضایت آمیزی Ù…ÛŒ زنند. مو لای درز این Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÛŒ رود.چارلی بکویث، از آنهایی نبود Ú©Ù‡ پشت میزش نشسته باشد Ùˆ درجه هایش را برایش آورده باشند. او در ویتنام جنگیده بود Ùˆ برای هر ترÙیع Ú©Ù„ÛŒ ویتنامی را راهی آن دنیا کرده بود. یک بار هم خودش تا آستانه مرگ رÙت ولی گویا تقدیر او را برای چنین روزهایی نگاه داشته بود. تجربه ویتنام به بکویث نشان داد، ارتش آمریکا ضع٠های زیادی دارد. چارلی یک سال در نیروهای ویژه هوابرد انگلیس آموزش دید Ùˆ Ùهمید آموزش های ویژه ارتش کشورش چقدر بچگانه بوده اند، چرا Ú©Ù‡ او با تمام تجربیاتش در آنجا مثل یک نیروی عادی بود. او Ø·Ø±Ø ØªØ´Ú©ÛŒÙ„ نیروی دلتا را ارائه کرد Ùˆ سال ها برای آن دوید Ùˆ جنگید تا بالاخره موÙÙ‚ شد.نیروهای دلتا زبده ترین نظامیان بودند. در هر Ùراخوان شاید کمتر از Û±Û° Ù†Ùر انتخاب Ù…ÛŒ شدند. آموزش ها ÙˆØشتناک بود. خیلی ها جا Ù…ÛŒ زدند. Ùرد متقاضی ورود به دلتا باید از خوان های زیادی عبور Ù…ÛŒ کرد. Ùقط آمادگی بدنی مهم Ùˆ تخصص های ویژه مهم نبود. ذهن شاید مهم تر بود. سوال های عجیب Ùˆ غریب Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شد. سوال هایی Ú©Ù‡ هیچکس جواب آنها را نمی دانست. Ùقط Ù…ÛŒ خواستند واکنش Ùرد را ارزیابی کنند. چهارم نوامبر Û±Û¹Û·Û¹ (Û±Û³ آبان Û±Û³ÛµÛ¸)Ø› چارلی Ùˆ نیروهایش در پایگاه استوارت مشغول استراØت هستند. چند روز بود Ú©Ù‡ استراØت نکرده بودند. ØµØ¨Ø Ø²ÙˆØ¯ بود Ú©Ù‡ یکی از اÙسران دلتا، تلÙÙ†ÛŒ خبر مهمی را به Ùرمانده اش داد؛ «رئیس Ùکر کردم Ú©Ù‡ مایل به شنیدن این خبر باشی Ú©Ù‡ سÙارت آمریکا در ایران اشغال شده Ùˆ تمام کارمندان آن گروگان گرÙته شده اند.» چارلی هیجان زده شد. این Ù…ÛŒ توانست اولین عملیات دلتا Ùˆ باعث اÙتخار او باشد. آیا او به قهرمان آمریکا تبدیل Ù…ÛŒ شد؟ وقتی برای تشکیل دلتا راهي اتاق های ستاد ارتش Ùˆ پنتاگون بود، عکس های زیادی از Ùرماندهان آمریکایی دیده بود Ú©Ù‡ با اÙتخار در راهروها Ùˆ اتاق Ùرماندهان نصب شده بودند. بنظرش رسید، در آینده نزدیک عکس او هم Ù…ÛŒ تواند به این مجموعه اضاÙÙ‡ شود.تصر٠سÙارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام شوک عجیبی به مقامات کاخ سÙید وارد کرد. آنها مثل مار زخم خورده بودند. در کوران جنگ سرد، این یک شکست واقعی بود. Ú†Ù‡ باید Ù…ÛŒ کردند؟ اولین راه ØÙ„ تهدید Ùˆ تشویق بود؛ چماق Ùˆ هویج.برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر، ژست آشتی جویانه گرÙت Ùˆ Ú¯Ùت: «کشور ایران با در نظر گرÙتن موقعیت جغراÙیایی Ùˆ سیاسی آن از بسیاری جهات همیشه در معرض مخاطره است Ùˆ به خاطر روابط نزدیک دوستانه آمریکا بوده Ú©Ù‡ ایران توانسته استقلال Ùˆ تمامیت ارضی خود را ØÙظ کند.»کارتر Ùروردین Û±Û³ÛµÛ¹ در نامه ای Ù…Øرمانه، خطاب به امام خمینی چنین نوشت: «ما آماده پذیرش Øقایق جدید Ú©Ù‡ مولود انقلاب ایران است Ù…ÛŒ باشیم. این امر همچنان هد٠و آرزوی ما است، زیرا من تصور Ù…ÛŒ کنم ما هد٠واØدی را Ú©Ù‡ ØµÙ„Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† Ùˆ برقراری عدالت برای همه ملل است تعقیب Ù…ÛŒ کنیم.»البته همان زمان Ú©Ù‡ کارتر نامه Ù…ÛŒ نوشت Ùˆ نمایندگانش با قطب زاده مشغول مذاکره بودند، نیروهای دلتا در پایگاه خود مشغول تمرینات سخت Ùˆ Ùشرده بودند. سÙارت در پایگاه استاکید شبیه سازی شده بود. آنقدر تمرین کرده بودند Ú©Ù‡ دیگر چشم بسته هم Ù…ÛŒ توانستند عملیات را انجام بدهند. آنها Øداقل صد بار سÙارت شبیه سازی شده را تسخیر کرده بودند. مهارتشان در تیراندازی شبانه، چند Ùرمانده بلند پایه ای را Ú©Ù‡ از این Ø·Ø±Ø Ú©Ø§Ù…Ù„Ø§Ù‹ سری مطلع بودند، متعجب کرده بود.امام دستور علنی شدن نامه کارتر را داد. دیگر آبرویی برای کاخ سÙید نمانده بود. تنها راه Ùرار از اتهام بزدلی، عملیات نجات بود. چشم امید کارتر به چارلی Ùˆ نیروهایش بود. آنها در تمرینات عالی Ùˆ بی نقص بودند. چیزی به روز موعود نمانده بود. کارتر Ú©Ù… Ú©Ù… به Ùکر متن سخنرانی ÙاتØانه خودش هم بود. این عملیات Ù…ÛŒ تواند نام او را در ردی٠رئیس جمهورهايی مانند آبرهام لینکلن Ùˆ جÙرسون قرار دهد.از Û²Ûµ تا Û²Û· مارس – Ûµ تا Û· Ùروردین- آخرین تمرین بصورت کامل انجام شد. با پرواز در مساÙت های واقعی، سوختگیری Ùˆ تمام جزئیات. چهار روز بعد یک هواپیمای Ú©ÙˆÚ†Ú© با دستور کاخ سÙید راهی ایران شد. هواپیما در کویر یک Ùرود آمد. سه سرنشین آن اوضاع را بررسی کردند، تعداد زیادی عکس گرÙتند Ùˆ مقداری از خاک منطقه را هم با خود آوردند. میزان تØمل زمین منطقه آزمایش شد. مشکلی نبود. کویر طبس Ù…ÛŒ توانست سنگینی هواپیماهای Øامل سوخت را تØمل کند.آنها چراغ های مخصوصی هم در منطقه کار گذاشتند. این چراغ ها کنترل از راه دور بودند. وقتی هواپیماها به چند کیلومتری Ù…ØÙ„ Ù…ÛŒ رسیدند، آنها با سیستمی Ú©Ù‡ برایشان طراØÛŒ شده بود Ùعال Ù…ÛŒ شدند Ùˆ Ù…ØÙ„ Ùرود را مشخص Ù…ÛŒ کردند. چهار Ù†Ùر از بهترین نیروهای دلتا انتخاب Ùˆ آموزش های ویژه دیدند. رسم Ùˆ رسوم ایرانی ها، خیابا نهای تهران، Ú©Ù…ÛŒ Ùارسی، سیستم پولی ایران، زندگی مخÙیانه Ùˆ هر چیز دیگری Ú©Ù‡ لازم بود. بهترین مربی ها گردآمده بودند. کسانی Ú©Ù‡ قبلاً زندگی در ایران را تجربه کرده بودند. یکی از آنها متولد تهران بود Ùˆ Ùارسی را مانند زبان مادری اش Øر٠می زد. آنها راهی تهران شدند Ùˆ به «باب» – اسم مستعار اÙسر سیا در تهران- پیوستند. Ú©ÙˆÚ†Ú© ترین اتÙاقات در تهران Ùˆ اطرا٠سÙارت بطور منظم گزارش Ù…ÛŒ شد. سÙارتخانه کشورهای دوست آمریکا نیز بیکار نبودند. آنها هم گزارش های خود را Ù…ÛŒ Ùرستادند. گزارش ها هر روز تجمیع Ùˆ تØلیل Ù…ÛŒ شد. گزارش های تلویزیونی از تهران هم خیلی Ù…Ùید بودند. تقریباً هر روز مقابل سÙارت تظاهرات بود. تعداد نگهبان ها، اسلØÙ‡ آنها، پراکندگی شان و… مشخص بود. جوان هایی با تÙÙ†Ú¯ هایی مثل Ú˜-Û³ Ùˆ Øداکثر مسلسل های یوزی، بنظر نمی رسید آنها ØرÙÙ‡ ای باشند. همه چیز تØت نظر بود.باب به آمریکا بازگشت. با بکویث دیدار کرد Ùˆ آخرین بررسی ها انجام شد. او دوباره به تهران رÙت.یکشنبه Û²Û° آوریل (Û³Û± Ùروردین) نیروهای دلتا به پایگاه پاپ منتقل شدند. در آنجا دو تیمسار ایرانی Ú©Ù‡ بعد از انقلاب Ùرار کرده بودند به آنها پیوستند. چارلی در توانایی آنها Ø´Ú© داشت اما ممکن بود در تهران بدردشان بخورند. چارلی به آنها دو کلت کمری مگنوم۳۵۷ داد. نیروها براه اÙتادند. شب هنگام، در ÙرانکÙورت Ùرود آمدند. Û±Û³ نیروی ویژه آلمانی به آنها پیوستند. آنها همان نیروهای سÙید بودند Ú©Ù‡ باید به وزارت خارجه یورش Ù…ÛŒ بردند. Ùرمانده آنها دوست چارلی بود. آلمانی ها هم با استÙاده از ساختمانی مشابه، بارها تمرین کرده Ùˆ کاملاً آماده بودند.اکنون تیم Û±Û³Û² Ù†Ùری کامل بود. دو تیمسار ایرانی، Û±Û² راننده، Û±Û² مترجم، تیم Û±Û³ Ù†Ùره ضربت آلمان غربی Ùˆ نیروهای دلتا. مقصد مصر بود. Û±Û² Ù†Ùر از ستاد Ùرماندهی عملیات در مصر Ù…ÛŒ ماندند Ùˆ Û±Û²Û° Ù†Ùر راهی ایران Ù…ÛŒ شدند.دوشنبه نیروها وارد وادی قنا در مصر شدند. آن شب هم بیکار ننشستند Ùˆ Ø³Ù„Ø§Ø Ù‡Ø§ÛŒØ´Ø§Ù† را آزمایش کردند. همان شب یک آشپز سÙارت آزاد شد. او اطلاعات با ارزشی داشت. یک مامور سیا در هواپیما او را همراهی کرد Ùˆ سئوالات لازم را پرسید. با اطلاعات جدید، عملیات تغییراتی جزئی کرد. بخت با دلتا یار بود.پیش از عزیمت همه هیجان زده بودند. سرگرد اسناÙÛŒ روی سکویی رÙت Ùˆ عباراتی از جلد یکم اسماعیل نبی را قرائت کرد: «در آنجا یک پهلوان ظاهر شد…به نام جالوت… نیزه اش همچون میل باÙتنی بود… Ùˆ داود Ú¯Ùت: خدایی Ú©Ù‡ مرا از پنجه خرس نجات داد، از دست این دشمن Ùلسطینی هم نجات خواهد داد… سنگی برداشت Ùˆ پرتاب کرد. سنگ بر پیشانی جالوت خورد Ùˆ او با صورت به زمین اÙتاد.»بعد باکشات – معاون چارلی- مشغول خواندن سرود «خدا آمریکا را ØÙظ کند» شد. همه همراهی کردند. صدایشان در سوله طنین انداخت. روانشناس گروه رو به چارلی کرد Ùˆ Ú¯Ùت: روØیه آنها خیلی خوب است. بهتر از همیشه.ساعت Û±Û´ هواپیماها در مصیره به زمین نشستند. کمتر از سه ساعت بعد نیروها آماده پرواز به ایران بودند. لباس های مخصوص را پوشیدند. شلوارهای Ù„ÛŒ وایز پوشیدند، کت های مشکی Ùˆ پوتین هایی Ú©Ù‡ واکس نداشت. روی شانه راست کت آنها یک پرچم آمریکا دوخته شده بود. Ùعلاً با نواری پنهان شده بود. با رسیدن به سÙارت نوارها کنده Ù…ÛŒ شدند. اÙراد کلاهی سورمه ای رنگ هم بر سر داشتند. هیچکس درجه نداشت.Û²Û´ آوریل Û±Û¹Û¸Û° (Û´ اردیبهشت) ساعت Û±Û¸ اولین هواپیمای ام سی-Û±Û³Û° اوج گرÙت. بکویث Ùˆ نیروهای آبی سوار آن بودند. ارتÙاع آنها بر Ùراز دریای عمان چند صد هزار پا بود. وقتی وارد Øریم ایران شدند، ارتÙاع به Û´Û°Û° پا رسید. هواپیما Øرکت های مارپیچ Ù…ÛŒ کرد تا راداری موÙÙ‚ به رهگیری آن نشود. پنج هواپیمای دیگر، یک ساعت بعد پرواز Ù…ÛŒ کردند. هواپیما به نیمه راه رسیده بود Ú©Ù‡ به چارلی خبر دادند، هلی کوپترها هم از ناو بلند شده اند. هلی کوپترها را رنگ قهوه ای زده Ùˆ روی بدنه شان پرچم ایران را کشیده بودند.اولین هواپیما قبل از ساعت Û²Û² در کویر یک Ùرود آمد. نیروهای تامین بسرعت پیاده شدند Ùˆ موضع گرÙتند. چند دقیقه ای نگذشته بود Ú©Ù‡ سر Ùˆ کله یک اتوبوس پیدا شد. نیروها شروع به شلیک کردند. اتوبوس ایستاد Ùˆ Ù…Øاصره شد. مساÙران پیاده Ùˆ بدقت تÙتیش شدند. اغلب پیر Ùˆ بچه بودند. بشدت هراسان Ùˆ متعجب بودند. Ú©Ù…ÛŒ بعد یک کامیون Øمل سوخت هم سر رسید. یکی از نیروها با Ø³Ù„Ø§Ø Ø¶Ø¯ تانک، آن را هد٠گرÙت Ùˆ منÙجرش کرد. تانکر در آتش Ù…ÛŒ سوخت Ùˆ کویر را روشن کرده بود.دومین هواپیما هم رسید. باکشات Ùˆ قرمزها در آن بودند. وقتی تانکر در Øال سوختن را دید، قهقهه زد. چارلی Ú¯Ùت: به جنگ جهانی سوم خوش آمدید!بقیه هواپیماها هم رسیدند. Øالا نوبت هلی کوپترها بود. آنها باید Û³Û° دقیقه بعد Ù…ÛŒ آمدند.چشم چارلی به یکی از تیمسارهای ایرانی اÙتاد. جلد کلتش خالی بود. چارلی سرش داد کشید Ú©Ù‡ کلتت کجاست؟ تیمسار Ú¯Ùت؛ موقع پیاده شدن از هواپیما گمش کرده است. چارلی عصبانی بود. Ùهمید او با دیدن آتش در کویر ترسیده Ùˆ اسلØÙ‡ اش را پرت کرده. چارلی تا جایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانست او را تØقیر کرد Ùˆ به او Ú¯Ùت اندازه یک سرباز عادی هم لیاقت ندارد تا Ú†Ù‡ برسد به یک ژنرال! Ùرمانده دلتا تصمیم گرÙت او را در ایران جا بگذارد چرا Ú©Ù‡ بنظرش وجودش بی Ùایده بود. هلی کوپترها دیر کرده بودند. آنها با یک ساعت Ùˆ نیم تاخیر رسیدند. دیگر چارلی مطمئن بود قبل از طلوع Ø¢Ùتاب به پايگاه بعدي نمی رسند. هلی کوپترهای Ûµ Ùˆ Û¶ هرگز نیامدند. آنها به توÙان شن خورده بودند. خلبانان به چارلی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ از جهنم گذشته اند. عجیب بنظر Ù…ÛŒ رسید چون ماه ها هواشناسی بطور دقیق روی اوضاع جوی منطقه کار کرده بود. وقت زیادی نبود. هلی کوپترها مشغول سوختگیری مجدد شدند. نیروها هم بترتیب وارد آنها Ù…ÛŒ شدند. در همین اوضاع بود Ú©Ù‡ به چارلی خبر رسید یک هلی کوپتر قابل پرواز نیست Ùˆ مشکل پیدا کرده است. این دیگر برای دلتا کابوس بود. با پنج هلی کوپتر عملیات غیر ممکن بود. چارلی با خود Ùکر کرد Û²Û° Ù†Ùر را نمی برد Ùˆ عملیات را ادامه Ù…ÛŒ دهد. اما آیا ممکن بود؟با مصر تماس گرÙته شد. Ùرماندهی مصر Ù…ÛŒ خواست عملیات انجام شود. چارلی درخواست آنها را رد کرد. او معتقد بود ادامه عملیات Ùاجعه آمیز است. عملیات شکست خورده بود. چارلی دستور عقب نشینی را صادر کرد. ولوله ای برپا شده بود. هر کسی به سمتی Ù…ÛŒ دوید. قرار شد نیروها با هواپیماها برگردند Ùˆ هلی کوپترها منÙجر شوند. گرد Ùˆ غبار شدید Øاصل از توÙان Ùˆ موتورهای هواپیماها Ùˆ ملخ هلی کوپترها، منطقه را Ùرا گرÙته بود Ùˆ دید را Ù…Øدود کرده بود. ناگهان انÙجاری مهیب رخ داد. یکی از هلی کوپترها با هواپیمای Øامل سوخت برخورد کرده Ùˆ منÙجر شد. اندکی بعد هواپیما هم در آتش غرق شد. همه به Ùکر نجات جان خودشان بودند. ساعت تقریباً سه نیمه شب بود. نیروها سوار هواپیماها شدند Ùˆ دلتا پس از Ûµ ساعت کویر یک را ترک کرد. هلی کوپترها جا مانده بودند Ùˆ معلوم نبود چند Ù†Ùر کشته شده اند.همیلتون در رابطه با آنچه در Ù„Øظه دریاÙت خبر برخورد هلیکوپتر Ùˆ هواپیما در طبس در کاخ سÙید گذشت Ù…ÛŒ گوید: «کارتر گوشی را برداشت Ùˆ Ú¯Ùت: «دیوید (جونز) Ú†Ù‡ خبر؟» ما ØرÙهای جونز را نمی شنیدیم. ولی Øالت چهره کارتر Ùˆ پریدگی رنگ او نشان Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ خبرهای بدی Ù…ÛŒ شنود. کارتر Ù„Øظه ای چشمانش را بست Ùˆ در Øالیکه به زØمت آب دهانش را قورت Ù…ÛŒ داد پرسید «آیا کسی هم مرده است؟» همه ما به دهان او زل زده بودیم. چند ثانیه بعد Ú¯Ùت: «می Ùهمم… Ù…ÛŒ Ùهمم» Ùˆ گوشی تلÙÙ† را گذاشت. هیچ کس سئوال نکرد تا اینکه خود کارتر پس از چند ثانیه سکوت Ú¯Ùت: «مصیبت تازه ای پیش آمده. یکی از هلیکوپترها به یک هواپیمای سی Û±Û³Û° خورده Ùˆ آتش گرÙته Ùˆ اØتمالاً چند Ù†Ùری هم کشته شده اند.» هامیلتون جوردن در کتاب خود -بØران- Ù…ÛŒ نویسد: «تصور اینکه گروهی از داوطلبان نجات گروگانها، خود جان باخته Ùˆ به خاک هلاکت اÙتاده اند، چون کابوسی بر Ùکر Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù…Ù† سنگینی Ù…ÛŒ کرد. از اطاق کابینه بیرون آمدم تا Ú©Ù…ÛŒ در هوای آزاد قسمت جنوبی کاخ قدم بزنم Ùˆ اÙکار خود را منظم کنم، ولی هوای Ø®ÙÙ‡ Ùˆ مرطوب بیرون بیشتر ناراØتم کرد. با Øال تهوع به داخل کاخ برگشتم Ùˆ به دستشویی خصوصی رئیس جمهور رÙتم. هلیکوپترها، هلیکوپترهای لعنتی! چیزی Ú©Ù‡ قرار است آمریکا بهترین سازنده اش باشد! بهترین وسیله مکانیکی ما چنین از آب درآمده است… برای من جای تعجب بود Ùˆ معنی اش را نمی Ùهمیدم…»آÙتاب طلوع کرده بود Ú©Ù‡ یگان دلتا به جزیره مصیره رسید. از Øلقه Ú¯Ù„ خبری نبود. چارلی بیشتر مسیر بازگشت را گریه کرد. آنها باعث شرمساری Ùˆ سراÙکندگی آمریکا شده بودند.در مصیره نیروها بارها شمارش شدند Ùˆ مشخص شد، هشت Ù†Ùر کشته شده اند. جا ماندن جنازه ها هم اÙØªØ¶Ø§Ø Ú©Ù…ÛŒ نبود. خیلی از نیروها هم وسایل Ùˆ تجهیزات خود را از ترس جا گذاشته بودند. دلتا از آنجا راهی مصر Ùˆ سپس آمریکا شد. کسی منتظر آنها نبود. هر کسی به گوشه ای خزید. از Ùرماندهی ارتش با Ùرمانده عملیات پنجه عقاب تماس گرÙتند. او باید خود را برای رویارویی با رسانه ها آماده Ù…ÛŒ کرد. کارتر قربانی شماره یک این اÙØªØ¶Ø§Ø ØªÙ…Ø§Ù… عیار بود Ùˆ Øالا بکویث را به مسلخ رسانه ها Ù…ÛŒ Ùرستاد. کارتر Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù…ÛŒ خودش را جمع Ùˆ جور کند. دستور داد نسخه ای از سخنرانی کندی در زمان شکست خلیج خوکها را برایش بیاورند. او در سخنرانی اش دوباره به ایران تاخت Ùˆ هرگز Ù†Ùهمید چرا پنجه عقاب در کویر شکست. گروگان ها تقسیم شده Ùˆ به شهرهای مختل٠Ùرستاده شدند Ùˆ با این کار عملیاتی دیگر عملاً غیرممکن شد.راز شکست عملیات پنجه عقاب را باید در این سخنان امام راØÙ„ جست: «روی Øساب قدرت های مادی، قدرت های آنها میلیون ها برابر شما بود. شما نباید روی Øساب دنیایی، غلبه کنید. آنها باید با یک یورش شما را از بین ببرند. Ù„Ú©Ù† همه Øسابهایی Ú©Ù‡ Øسابگرها Ù…ÛŒ کردند، باطل شد. پیروزی مواÙÙ‚ با هیچ Øسابی نبود… این Øساب معنوی است نه Øساب مادی.»این معیارها جایی در Øساب Ùˆ کتاب Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù‡Ø§ÛŒ دقیق کاخ سÙید Ùˆ دلتا نداشت.ـــــــــــــــــــــــمنابع:Û±- اÙØªØ¶Ø§Ø Ú©ÙˆÛŒØ± یک، Ù‡Ùته نامه آتلانتیک، مارک بودن۲- نیروی دلتا، چارلی بکویث، ترجمه Ùاضل زرندی، نشر امیرکبیر۳- دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، نگرشی بر ماجرای طبس
منبع: کیهان- Ûµ/Û²/Û¸Û¹