كارتر، گروگانگيري در تهران را پيش‌‌بيني كرده بود
در اوايل ژانويه 1979 در نتيجه‌ي Ú¯Ùتگو با سوليوان سÙير آمريكا در ايران، شاه تصميم به ترك ايران Ùˆ مساÙرت به ايالات متØده گرÙت. دوستان نزديك آمريكايي شاه از جمله نلسون راكÙلر (Nelson Rockefeller) دست‌اندر‌كار ياÙتن Ù…ØÙ„ سكونتي مناسب شاه Ùˆ خانواده‌اش شدند. ساني لندز (Sunny lands) خانه‌ي مجلل والتر اننبرگ (Walter Annenberg) سياستمدار Ùˆ تاجر معرو٠در كاليÙرنيا براي شاه آماده شد. در اين زمان بود كه سادات رييس جمهور مصر تلÙني از شاه دعوت كرد تا از مصر يعني جايي كه از وي با تشريÙات كامل استقبال مي‌شد، ديدار نمايد. شاه كه با اين دعوت خرسند شده بود، اØساس مي‌كرد نمي‌تواند آن را رد كند Ùˆ ديدار خود از ايالات متØده را به تعويق انداخت. از آن گذشته او درواقع نمي‌خواست به دشمنان خود اين رضايت را بدهد كه وي را در Øال Ùرار به آمريكا ببينند، چون تأييدي بر اين اتهام بود كه او «عروسك ايالات متØده» است. همچنين، درباريان شاه، به ويژه اردشير زاهدي سÙير ايران در آمريكا وي را قانع نموده بودند كه آيت‌الله خميني اØتمالاً با سرعت سرنگون خواهد شد Ùˆ بنابراين وي بايد نزديك به ايران اقامت گزيند تا آن كه بتواند همانطور كه در سال 1953 با كمك Ùعالانه‌ي سيا به قدرت برگشت، با سرعت به ايران بازگردد. شاه اÙسرده Ùˆ تلخكام در ابتدا به مصر Ùˆ سپس به مراكش رÙت. وي اغلب اوقات خود را صر٠گوش دادن به گزارشهاي خبري تهران از راديوي موج كوتا خود مي‌كرد. هرج Ùˆ مرج گسترده Ùˆ كاهش شديد توليد Ù†Ùت اوضاع را چنان مي‌نمود كه گويي روزهاي آيت‌اله خميني آنقدر كوتاه بود كه بتوان شمارش كرد. اگرچه دولت آيت‌‌الله خميني دچار تزلزل شد ولي سقوط نكرد. تا Ùوريه شاه دوباره علاقه به بازگشت به ايالات متØده را به دست آورده، آماده‌ي درخواست رسمي شده بود. در اين زمان، نظر دستگاه تغيير كرده بود. نه رييس جمهور كارتر Ùˆ نه ونس وزير امور خارجه نمي‌خواستند كه او بيايد. آيت‌الله خميني با موÙقيت به تهران بازگشته بود Ùˆ به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø§Ø² Øمايت مردم ايران برخوردار بود. خوب يا بد، دولت آيت‌الله خميني يكي از واقعيتهاي زندگي Ù…Øسوب مي‌شد Ùˆ ايالات متØده اكنون مناÙعي در برقراري رابطه با دولت جديد داشت. اØتمال رسيدن به اين هد٠نسبتاً خوب بود. از مهدي بازرگان يكي از مخالÙان هميشگي شاه كه مردي تØصيل ‌كرده Ùˆ غير‌روØاني بود درخواست شده بود كه تا اتمام بررسيهاي شوراي انقلاب در ارتباط با چگونگي برقراري جمهوري اسلامي در سمت نخست‌وزيري باقي بماند. انتخاب بازرگان اميدواركننده بود. آيت‌الله خميني به Ùردي با سابقه‌ي دولتي Ùˆ سياسي براي اداره‌ي امور دولت روي آورده بود. شايد آيت‌الله خميني عملي را كه در پاريس Ú¯Ùته بود انجام مي‌داد، يعني پس از تشكيل جمهوري اسلامي به شهر مذهبي قم باز مي‌گشت Ùˆ به رهبري ديني پيروانش قناعت مي‌نمود. مسلماً مسايل بسيار زيادي بايد ميان ايران Ùˆ ايالات متØده ØÙ„ مي‌شد. روابط نمي‌توانست مانند گذشته باقي بماند، ولي به طور Øتم به Ù†Ùع ايالات متØده بود كه در برقراري روابط بكوشد، Ùˆ همانگونه كه ونس وزير امور خارجه به رييس جمهور Ú¯Ùته بود هر شانسي كه در برقراري مجدد روابط با Øكومت جديد ايران وجود داشت، بدون ترديد با آمدن شاه به ايالات متØده از ميان مي‌رÙت. براي طرÙداران آيت‌الله خميني بازگشت شاه جوان ربع قرن پيش از اين با كمك سيا روزي تاريك در تاريخ ايران Ù…Øسوب مي‌شد: ‌ملت مسلمان تØت استثمار غرب خدانشناس درآمده بودند. با اين وجود‌، برژنسكي با جديت براي كسب اجازه‌ي ورود شاه به ايالات متØده بØØ« مي‌كرد. او مي‌گÙت: «اØتمال كمي وجود دارد ما بتوانيم تا زماني كه مسايل روشن‌ نشده، با ايران رابطه‌اي برقرار كنيم. ولي اين ضع٠است كه به شاه اجازه‌ي ورود به ايالات متØده براي زندگي را ندهيم. اگر ما به شاه بركنار شده پشت كنيم، به جهانيان نشان داده‌ايم كه ايالات متØده دوست روزهاي خوشي است.» رييس جمهور Ùˆ ونس وزير امور خارجه موضوع را متÙاوت مي‌ديدند. رييس جمهور چنين استدلال مي‌كرد:‌ «مادام كه كشوري وجود دارد كه شاه مي‌تواند در آنجا با امنيت Ùˆ راØتي زندگي كند عاقلانه نيست كه وي را به اينجا بياوريم Ùˆ اØتمال هرقدر كمي را هم كه براي بازسازي رابطه با ايران وجود دارد نابود كنيم. تمام مطلب در انتخاب ميان ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ø´Ø§Ù‡ براي گزينش Ù…ØÙ„ زندگي Ùˆ مناÙع كشور ما خلاصه مي‌شود.» ولي كارتر نمي‌خواست شاه را خجالت زده كند يا درخواست وي را رد نمايد. بنابراين به ونس دستور داد كه نماينده‌اي مناسب را Ù…Øرمانه نزد شاه به مراكش بÙرستد تا مشكل را Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ø¯. نماينده نمي‌بايست به شاه بگويد كه نيايد، ولي مي‌بايست به او به طور غير‌مستقيم قوياً توصيه كند كه اكنون زمان مناسبي براي چنين درخواستي نيست. ديويد نيوسام معاون وزارت امور خارجه با ديويد راكÙلر Ùˆ هنري كيسينجر (Henry Kissinger) وزير سابق امور خارجه كه هر دو از دوستان نزديك شاه بودند Ùˆ به سادگي مي‌توانستند پيام رييس جمهور را به وي برسانند، تماس گرÙت. راكÙلر از درخواست نيوسام خشمگين شده بود Ùˆ Øاضر به انجام آن نبود. وي اعتقاد داشت كه ايالات متØده پناهگاهي ايمن را به شاه مديون بود. كيسينجر نيز از اين كه از وي خواسته شده بود نماينده براي ابراز نظري باشد كه خودش آن را قبول نداشت رنجيده خاطر گرديد. در اين مرØله يك كارگزار سابق سيا كه در ايران كار مي‌كرد Ùˆ شاه را مي‌شناخت به كار گرÙته شد. شاه كه مردي مغرور بود به پيام گوش داد Ùˆ با درشتي Ú¯Ùت: «من هيچ تمايلي به رÙتن به جايي كه از من Øسن استقبال نمي‌كنند ندارم.» وي اضاÙÙ‡ كرد: «من از دوستان واقعي‌ام رييس جمهور سادات Ùˆ سلطان Øسن متشكرم.» ولي Øتي Øسن پادشاه مراكش نيز به شاه پشت كرد Ùˆ اين نكته را، هر قدر مودبانه، آشكار ساخت كه زمان نقل مكان Ùرا رسيده است. مساÙرتهاي طولاني Ùˆ پرماجراي شاه ادامه ياÙت. وي با كمك ديويد راكÙلر به باهاما نقل مكان نمود. ولي زير Ùشار بدون دليل انگليسيها دولت باهاما به او اطلاع داد كه بايد آنجا را ترك نمايد. پس از دخالت مستقيم هنري كيسينجر Ùˆ Ú¯Ùتگوي وي با لوپز پورتيلو (Lopez Portillo) رييس جمهور مكزيك، به شاه اجازه داده شد كه با ويزاي توريستي به آن كشور برود. وي توانست زندگي آسوده‌اي در كوير ناواكا (Cuernavaca) داشته باشد. دوستان شاه هنوز از‌ آوردن وي به اين كشور كاملاً نااميد نشده بودند. دليل آنها ساده بود: چگونه ايالات متØده مي‌توانست به يك متÙÙ‚ خوب Ùˆ قابل اعتماد پشت نمايد؟ اگر از شاه پس از سالهاي دراز پشتيباني مداوم در اين كشور Øسن استقبال نكنيم، به ساير دوستان Ùˆ متÙقين خود در سراسر جهان Ú†Ù‡ مي‌توانيم بگوييم؟ در طول بهار Ùˆ تابستان كيسينجر Ùˆ راكÙلر اين نكته را در تلÙنهاي مكرر خود به وزارت امور خارجه Ùˆ كاخ سÙيد يادآوري نمودند. كيسينجر آشكارا انزجار خود را از شكست دستگاه در Ùراهم آوردن پناهگاهي براي شاه به دوستان سياسي Ùˆ روزنامه‌نويسان ابراز مي‌داشت. او مي‌گÙت:‌ «با مردي كه سي Ùˆ Ù‡Ùت سال دوست ايالات متØده بوده نبايد مانند يهودي سرگردان كه نمي‌توانست مكاني براي رÙتن بيابد رÙتار كرد». به اين دليل هر چند گاه يك بار در اثر تلÙني از طر٠راكÙلر يا كيسينجر يا يادداشتي از طر٠جان مك كلوي (John Mccloy)ØŒ يكي از دوستان ونس كه دÙتر وكالتش رسيدگي به امور Øقوقي شاه را برعهده داشت، موضوع، بيشتر از طر٠زبيگ، در صبØانه‌هاي روز جمعه‌ي ما Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´Ø¯ØŒ Ùˆ گه‌گاه رييس جمهور علاقه‌ي بيشتر ايالات متØده را در برقراري ارتباط با دولت جديد ايران خاطرنشان مي‌كرد. بعد‌ها اين اتهام زده شد كه كيسينجر Ùˆ راكÙلر رييس جمهور را وادار به دادن اجازه‌ي ورود به شاه نموده بودند. اين واقعيت نداشت، رييس جمهور عميقاً در مقابل Ùشار ايستادگي مي‌كرد Ùˆ اگر Ùشار اثري هم مي‌داشت اين اثر منÙÙŠ بود. زماني كه در 19 اكتبر ونس وزير امور خارجه اين موضوع را Ù…Ø·Ø±Ø Ø³Ø§Ø®ØªØŒ مسأله چيز ديگري بود. ژوز٠ريد (Joseph Reed) يكي از اعضاي اصلي دÙتر راكÙلر در ششم اكتبر به ديويد نيوسام تلÙÙ† كرد Ùˆ به وي اطلاع داد كه شاه به شدت بيمار بود Ùˆ اØتمالاً به معالجه در ايالات متØده نياز داشت. نيوسام مواÙقت كرد كه اين مطلب را به اطلاع مقامات برساند ولي به ريد خبر داد كه دلايل بسيار زيادي از نظر پزشكي بايد وجود داشته باشد تا دولت ايالات متØده بتواند به وي اجازه‌ي ورود بدهد. ده روز بعد ريد اين مطلب را آشكار ساخت كه شاه مدت Ù‡Ùت سال به صورت Ù…Øرمانه براي سرطان تØت معالجه قرار گرÙته بود Ùˆ وضعش در مكزيك وخيم مي‌نمود. وي تØت نظر دكتر بنيامين كين (Benjamin Kean) يك آسيب‌شناس معرو٠نيويورك كه از طر٠دÙتر ديويد راكÙلر به وي معرÙÙŠ شده بود قرار داشت. دكتر كين اصرار مي‌ورزيد كه شاه به ايالات متØده آورده شود زيرا او به درمانهاي پزشكي از نوعي كه Ùقط در ايالات متØده وجود داشت نيازمند بود. در اين زمان ونس به اطلاع رييس جمهور رسانيد كه شاه به طور رسمي درخواست ورود به ايالات متØده براي درمانهاي پزشكي را مي‌نمايد. براي اولين بار ونس نظر خود را تغيير داد Ùˆ Ú¯Ùت:‌ «به عنوان يك اصل» در شرايط كنوني نظر وي اين بود كه به دليل «اصل بشر دوستي» بايد به شاه اجازه‌ي ورود به ايالات متØده داده شود. رييس جمهور به تنهايي برضد ورود شاه به ايالات متØده استدلال كرد. وي يك بار ديگر قضاوت پزشكي را مورد سؤال قرار داد Ùˆ ØÙظ مناÙع ايالات متØده را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯. من عواقب سياسي را يادآوري كردم: «آقاي رييس جمهور اگر شاه در مكزيك Ùوت نمايد آيا مي‌توانيد مانوري را كه كيسينجر انجام خواهد داد به تصور بياوريد؟ او خواهد Ú¯Ùت كه در وهله‌ي اول شما عامل سقوط شاه بوديد Ùˆ اينك هم او را كشته‌ايد.» رييس جمهور نگاهي غضب‌آلود به من نمود Ùˆ Ú¯Ùت: «گور پدر هنري كيسينجر، من رييس جمهور اين كشور هستم.» نظر به اين كه زبيگ Ùˆ ونس، اين بار مشتركاً، به «اصل بشر دوستي» چسبيده بودند، مباØثه ادامه ياÙت. ÙˆØ§Ø¶Ø Ø¨ÙˆØ¯ رييس جمهور از اين كه عليه تمام مشاورين خود Ùˆ عليه «اصل» بØØ« كند، كلاÙÙ‡ شده بود. بالاخره به ونس دستور داد كه شرايط Ùˆ نياز‌هاي پزشكي شاه را دوباره بررسي كند Ùˆ از سÙارت آمريكا در تهران پرسش نمايد كه واكنش دولت ايران در مقابل دادن اجازه‌ي ورود به شاه براي انجام درمانهاي پزشكي Ú†Ù‡ خواهد بود. همچنين بپرسد كه آيا آنها امنيت سÙارتخانه‌ي ما را تضمين خواهند نمود؟ ونس Ú¯Ùت كه بلاÙاصله تلكس خواهد كرد. كارتر Øر٠آخرش را زد: «اگر آنها به سÙارتخانه‌ي ما تجاوز كنند Ùˆ شهروندان ما را به گروگان بگيرند، شما آقايان Ú†Ù‡ پيشنهادي به من خواهيد نمود؟» وقتي در بعدازظهر 22 اكتبر پس از صØبت در كتابخانه‌ي اهدايي كندي، رييس جمهور به كمپ ديويد مراجعت نمود، وزارت امور خارجه جواب ايران را درياÙت كرده بود. بروس لينگن سياستمدار ارشد امريكايي در ايران Ùˆ هنري پرشت يكي از مقامات وزارت امور خارجه كه از ايران ديدار مي‌كرد با بازرگان نخست‌وزير Ùˆ ابراهيم يزدي وزير امور خارجه ملاقات كرده بودند. آنها به شدت با Øضور شاه در ايالات متØده مخالÙت نموده، ولي قول داده بودند همانگونه كه در Ùوريه 1979 عمل كردند، سÙارت آمريكا را Ù…ØاÙظت نمايند. رييس جمهور به ونس دستور داد كه مقدمات ورود شاه به ايالات متØده را Ùراهم آورد.
منبع: هاميلتون جردن، بØران، كتاب‌سرا، 1362ØŒ ص 18Ù€14.