ایران هراسی عملیات آمریکایی، صهیونیستی است



این پروژه که انشعابی از جنگ نرم علیه ایران است با هدف تضعیف و در انزوا قرار دادن ایران صورت گرفته است. البته لازم به ذکر است که موضوع ایران هراسی سوژه ای جدیدی نیست و این اقدام از سوی کشورهای غربی بارها علیه ایران صورت گرفته است. در واقع تکرار سوژه مذکور از سوی بلوک غرب استراتژی تهدید نرم است که به فراخور زمان، ابعاد گسترده رسانه ای و دیپلماسی به خود گرفته است و در سطح وسیعی با ایجاد عملیات روانی بر علیه جمهوری اسلامی ایران در حال شکل گیری است. بر همین اساس مقاله حاضر با مطالعه و بررسی در این مورد به مفهوم، اهداف و ابعاد «پروژه ایران هراسی» می پردازد.
با شکل گیری جمهوری اسلامی ایران، این نظام پرچمدار تحقق آرمان های داخلی و بین المللی انقلاب اسلامی گردید. طبیعی بود که مخالفین این آرمان ها، چه در داخل و چه در سطح بین المللی برای جلوگیری از تحقق آن، سعی در فشار بر این نظام سیاسی نوخاسته نمایند. از این رو تلاش های زیادی در داخل و خارج برای متزلزل کردن و بی ثابت نمودن جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. در واقع دشمنان جمهوری اسلامی ایران که در رأس آنها آمریکا و صهیونیزم بین الملل و برخی از کشورهای اروپایی مانند انگلیس قرار دارند از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ مسلحانه علیه نظام شدند و بعضی هم به طرق دیگر با نظام مبارزه کردند و طی سه دهه اخیر، در یک همسویی کامل، با استفاده از شیوه های غیردمکراتیک، مانند تجزیه ایران با ایجاد غائله های جدایی طلبی در مناطق قومیتی، مثل کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان، طراحی کودتاهایی مانند کودتای نقاب، مداخله نظامی مستقیم مانند حادثه طبس و راه اندازی جریان تروریسم داخلی مانند گروهک منافقین با هدف حذف فیزیکی رهبران انقلاب از صحنه و همچنین تحمیل جنگ ۸ ساله بر ایران به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده اند. عدم شکست ایران در جنگ، امری که پیش بینی نشده بود، معادله را به نفع ایران تغییر داد و به رغم خسارت های تحمیل شده بر ایران، باعث سربلندی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران و ایجاد فضایی جدید در مناسبات داخلی و خارجی و باعث اقتدار جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و نظام بین الملل گردید. از این رو با توجه به شکست در برخورد سخت با جمهوری اسلامی و ناکامی در جنگ و اقدامات براندازانه و همچنین رشد و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران عمده بازیگران نظام بین الملل به ویژه آمریکا و صهیونیزم بین الملل به نتیجه رسیدند که استراتژی انکار و احیاناً نابودسازی جمهوری اسلامی ایران نتیجه بخش نبوده است و باید ایران را از طریقی دیگر پذیرای شکست و نابودی گردانند. برهمین اساس الگوی تعارض جویانه غرب طی سال های اخیر، دچار تغییر و تحول شده است و «پروژه جنگ نرم» در دستور کار قرار گرفته است.
چرا که امروزه شیوه های براندازی سخت به دلایلی مانند عدم کارائی در بلندمدت، ایجاد هزینه های بالای مستقیم سیاسی، اقتصادی و امنیتی، ایجاد و تشدید مقاومت فزاینده اجتماعی کشورهای هدف، تکیه بر اطاعت پذیری اجباری مردم و عدم رسوخ در لایه های فرهنگ و رفتار اجتماعی، مطلوب و ممکن نیستند.
از این رو در شرایط فعلی آمریکا و بعضی از کشورهای غربی تهدید سخت را در اولویت دوم خود قرار داده و با رویکرد تهدیدات نرم به عنوان بهترین مدل و شیوه موثر در رسیدن به اهداف خود، با ایجاد عملیات روانی، جنگ رسانه ای، ناتوی فرهنگی، انقلاب مخملی و در جدیدترین رویکرد خود یعنی «پروژه ایران هراسی» که از سالها پیش آغاز شده است و رهبر معظم انقلاب با روشن بینی خویش بدان نیز اشاره نمودند پرداختند در واقع«پروژه ایران هراسی» بخشی از پازل راهبردی آمریکا برای مقابله و برخورد با اقتدار جمهوری اسلامی ایران است که تاکنون به دفعات طراحی شده اما در هر نوبت با شکست مواجه گردیده است. از این رو لازم است که با دقت نظر بیشتری به بررسی مفهوم و ابعاد این مسئله پرداخت.
مفهوم ایران هراسی
هراس در لغت به معنای بیم، ترس و خوف اطلاق می گردد. (فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۱: ۱۲۴۶) و این معنا، دقیقا همان سناریویی است که آمریکا و صهیونیزم بین الملل با ایجاد «پروژه ایران هراسی» با ایجاد خوف و هراس نظام بین الملل از ایران و همچنین حساس شدن نسبت به اقتدار و توانمندی های جمهوری اسلامی ایران دنبال می نماید.
در واقع سیاست آمریکا بویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و اعلام ایران به عنوان یکی از محورهای شرارت، مشخص ساخت که آمریکا در صدد امنیتی کردن فضای ایران و تلاش برای معرفی ایران به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی بوده و این رویکرد محصول یک سیاست مشترک میان آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
از این رو «ایران هراسی» پروژه راهبردی است که در پی آن است که ایران به عنوان تهدیدی بزرگ در منطقه و همچنین تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی مطرح سازد و باعث تضعیف و تخریب چهره نظام گردد. این رویکرد ازسوی ایالات متحده و صهیونیزم بین الملل با هدف به حاشیه راندن جمهوری اسلامی ایران دنبال می گردد. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب با بصیرت و روشن بینی خویش، با آگاهسازی از این پروژه خطرناک دشمنان انقلاب اسلامی در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی، افسران جوان و جوانان پر شور و مومن بخش های مختلف کشور را پیشگامان حرکت به سمت دنیایی سرشار صلح و عدالت و دوستی خواندند و تاکید کردند: «زورگویان جهانی در اجرای «پروژه ایران هراسی» ناکام خواهند ماند چرا که اقتدار ملی جمهوری اسلامی، نه تنها تهدیدی برای ملتها نیست بلکه الگویی برای پیشرفت و عزت و افتخار ملت ها به شمار می آید.»
(در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های آجا ۱۴/۷/۱۳۸۸)
در این طرح نظام سلطه، انزوای ج.ا.ا را در دستور کار قرار داده است تا از این منظر جمهوری اسلامی را از متن مناسبات با همسایگان به حاشیه ببرد و قدرت تاثیر گذاری ایران را به حداقل برساند.
چرا که، جبهه استکبار نمی تواند ایران مقتدر و توسعه یافته را تحمل کند، زیرا پذیرفتن جایگاه برتر ایران به منزله اعتراف به شکست و ناکامی از سوی آنهاست. بر همین اساس اگر برخی مواقع حقایقی را در ارتباط با رشد ایران رسانه ای می کنند، نه به معنای اذعان به ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی براساس شاخص های توسعه است، بلکه با هدف ترساندن دیگران از ایران است تا ضمن تشکیل اجماع ضد ایرانی، کاستی های اقدام های ناموفق خویش را جبران نمایند. رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «هدف اصلی بیگانگان از اعتراف به اقتدار ملت ایران، پیشبرد پروژه ایران هراسی است.» (در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های آجا ۱۴/۷/۱۳۸۸)
در واقع فعالیت های دیپلماتیک اخیر و بیانیه های عمومی و تفرقه افکنانه (در وهله اول ازسوی ایالات متحده و انگلیس) برای ترساندن کشورهای منطقه و ایجاد ائتلاف ضد ایران، شالوده راهبردی برای نجات سیاست های شکست خورده ایالات متحده در منطقه بوده است. چرا که ج.ا.ا در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با پیشرفت در عرصه های گوناگون توانسته است با وجود تحدیدها و تهدیدها، مسیر توسعه را بدون همکاری و پشتیبانی دولتهای غربی طی نماید و این موضوع جمهوری اسلامی را به عنوان یک الگوی موفق در جهان اسلام و صحنه روابط بین المللی معرفی کرده و همین مسئله باعث شکست اهداف ضد ایرانی ایالات متحده و صهیونیزم بین الملل شده است. از این رو با حجم گسترده رسانه ای و تبلیغاتی در صدد پیگیری پروژه ایران هراسی در سطح وسیعی هستند.
ابعاد پروژه ایران هراسی
یکی دیگر از مسائل قابل تأمل، بررسی ابعاد پروژه ایران هراسی است. آمریکا و بعضی از کشورهای غربی پس از ناکامی در راستای پروژه ایران هراسی و توفیق نیافتن در هدف های تعیین شده، با هدف گسترش دامنه حملات خود بر ج.ا.ا در اقدامی دیپلماتیک تلاش نموده است با به صحنه آوردن ظرفیت های منطقه ای، هزینه فعالیتهای ضدایرانی را با کشورهای منطقه تقسیم نماید و ابعاد تبلیغات پروژه
ایران هراسی را گسترش دهد. برهمین اساس عمده فعالیت های آمریکا و صهیونیزم بین الملل در پیشبرد این پروژه در دو بعد ایران هراسی غربی و ایران هراسی عربی در حال شکل گیری است.
در واقع این بدان معناست که پروژه ایران هراسی بوسیله تبلیغات سنگین رسانه ای و ایجاد عملیات روانی از سوی آمریکا و بعضی از کشورهای غربی علاوه بر حوزه کشورهای غربی در حوزه کشورهای عربی و کشورهای منطقه نیز گسترش یافته و با مانور سیاسی بسیار بالایی در رسانه ها و شبکه های عربی نیز در حال شکل گیری و راهبری است. البته با توجه به اینکه، موضوع ایران هراسی در کشورهای غربی سوژه ای جدید نیست، ولی نکته حائز اهمیت، کشورهای عربی است که در اقدامی همسو با دولت های غربی، مواضع آنها را تقلید و تکرار می کنند. به طوری که برخی رسانه های عربی همسو با رسانه های غربی به جای متمرکز شدن بر تجاوزگری ها و جنایت های پی درپی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی ها، سعی دارند با انتشار خبرهای نادرست، ایران را برای کشورهای عربی خطرناک جلوه نمایند. برهمین اساس اکنون باید موضوع ایران هراسی عربی را یکی دیگر از ابعاد این پروژه و بومی سازی پروژه ایران هراسی نامید و پیگیری سوژه مذکور قبل از آنکه اقدامی مستقل باشد، متغیر تابعی از اقدامهای واشنگتن در حوزه خلیج فارس است که دولتمردان آمریکایی با همراهی متحدان منطقه ای، هدف های خویش را از این مسئله پیگیری می نمایند. سران رژیم صهیونیستی نیز در راستای تشریک مساعی با حامیان خویش تلاش های فراوانی را در این زمینه انجام دادند، به نحوی که «شیمون پرز» رئیس جمهور این رژیم در رابطه با مسأله ایجاد شده بین مصر و حزب الله اظهار داشته: «دیر یا زود جهان می بیند که ایران سعی دارد همه خاور نزدیک را به چنگ بیاورد!»
و این دقیقاً همان سناریویی است که ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی با اجرای پروژه ایران هراسی و ایجاد ترس در بین کشورهای منطقه و با هدف ایجاد شکاف و اختلاف در جهان اسلام مطرح و مورد تأکید و برجسته سازی قرار می دهد.
در نگاهی دیگر پروژه ایران هراسی عربی با توجه به موضوع اختلاف بین شیعه و سنی با هدف ایجاد رعب و ترس در میان کشورهای عربی سنی مذهب منطقه تحت عنوان خطر گسترش قدرت تشیع با محوریت ایران و همچنین اثرپذیری از تبلیغات سنگین و احساس خطر در برابر گسترش و نفوذ شیعه، از سوی دولتمردان کاخ سفید و سران رژیم صهیونیستی دنبال می گردد و همین مسئله زمینه مسابقه تسلیحاتی را برای کشورهای عربی فراهم می کند تا از این رهگذر مجتمع های تسلیحاتی و نظامی آمریکا از رونق کاری برخوردار گردند. مقام معظم رهبری با اشاره به ادعای آمریکایی ها مبنی بر خطر موشک های ایرانی، خاطرنشان کردند: «این ادعا، تهمتی است که در چارچوب سیاست ایران هراسی مطرح می شود، در حالی که جمهوری اسلامی ایران در سی سال گذشته، به هیچ کشوری حمله نکرده است و سیاست ایران نیز در تعامل با کشورهای اسلامی و همسایگان خود، برادرانه و دوستانه و در تعامل با کشورهایی که تعرضی به جمهوری اسلامی ندارند، تعامل صحیح، معقول و منطقی است.»
(در دیدار مسئولان نظام و سفیران کشورهای اسلامی، ۲۹/۶/۱۳۸۸)
جمهوری اسلامی همواره پیشگام صلح در منطقه بوده است، به طوری که ایران تاکنون در مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با کشورهای منطقه بیشترین تعامل را داشته است و تلاش های ایران برای اعاده صلح و ثبات به منطقه، بر کسی پوشیده نیست.
عملیات روانی و پروژه ایران هراسی
یکی از شیوه های ایالات متحده در تحقق پروژه ایران هراسی ایجاد عملیات روانی از طریق تبلیغات منفی، هیاهو و جنجال های رسانه ای بر موضوعات بی پایه و اساس علیه جمهوری اسلامی ایران است. تبلیغ یعنی هر نوع ارتباط به منظور نشان دادن داده ها، ایده ها یا انگارها در اذهان بشری برای تاثیرگذاری بر افکار، عواطف و یا کشش های فردی یا گروهی که اهداف آن عبارتند از:
۱- کسب حمایت دوستانه و تقویت آن.
۲- شکل دهی یا تغییر نگرش ها و طرز تلقی ها نسبت به ایده ها.
۳- به تحلیل بردن دولتهای خارجی غیردولتی یا برنامه ها و سیاست های آنها.
در واقع پروژه ایران هراسی که در استمرار جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران است با تبلیغات و عملیات روانی بسیار گسترده ای در حال انجام است. آمریکا و هم پیمانان او به خوبی از این غالب ها برای رسیدن به اهداف امپریالیستی نوین خود و برای جلوگیری از رشد توان و اقتدار کشورها و سرکوبی مخالفین در سراسر جهان و توسعه طلبی در منطقه خاورمیانه و… استفاده می نمایند. برهمین اساس از مهمترین اقدامات تبلیغی و روانی ایالات متحده در انجام پروژه ایران هراسی به موارد زیر می توان اشاره نمود:
تروریسم و محور شرارت
آمریکا و صهیونیزم بین الملل در سال های اخیر از ترور و تروریسم به شیوه ای مدیریت شده و برنامه ریزی شده با ایجاد جو هراس افکنی گسترده و اختناق و آشوب استفاده و نگاه مردم جهان را تحت تاثیر عملیات روانی خود قرار داده اند و در راستای تکمیل پروژه ایران هراسی با ایجاد فضای غیرواقعی به دنبال ایجاد ترس و هراس در کشورهای منطقه و جهان از توان و اقتدار کشوری جمهوری اسلامی ایران بوده است. بر همین اساس کشوری را که خود سال ها قربانی تروریسم بوده است و بیشترین خسارات را در مبارزه با تروریسم پرداخته است به حمایت از تروریسم متهم و به عنوان محور شرارت و تهدیدی برای صلح و امنیت بین الملل مطرح می سازد. در حقیقت آمریکا و صهیونیزم بین الملل برای رسیدن به اهداف شرم آور خود، ایران را حامی تروریست معرفی می نماید و به این دستاویز تمسک می جوید و کلمه تروریست را بعنوان سلاح جدیدی برای خود محسوب می نمایند و برای تحقق پروژه ایران هراسی در منطقه بارها و بارها با تمسک به همین سلاح به اهداف و نیات پلید خود پرداخته است. در واقع این عمل را می توان منطق زورگویی امپریالیسم غرب نامید و این همان قوانین کاپیتالیسم قرن ۲۱ می باشد. در این قانون هیچ فرد و یا گروهی نمی توانند از حق طبیعی خود یعنی دفاع کردن استفاده نمایند، اما در قانون امپریالیسم آنها می توانند در هر جای جهان مردم بی دفاع را به خاک و خون کشیده و نابود کنند. همانطور که رژیم صهیونیستی اسرائیل پس از چراغ سبز آمریکا اقدام به بمباران شهرها و اردوگاههای فلسطینیان می نماید و مردم فلسطین با دفاع در مقابل تهاجم اشغالگران تروریست و تهدید علیه صلح و امنیت خوانده می شوند.
ایران هسته ای؛ تهدید بین الملل
در راستای تحقق «پروژه ایران هراسی» سیاستمداران آمریکایی با ایجاد عملیات روانی تلاش فراوانی در این زمینه به عمل آورده اند تا مانع از پیشرفت برنامه صلح آمیز هسته ای ایران شوند. از این رو با تبلیغات و هیاهوی رسانه ای دست به ساخته و پرداخته کردن اتهامات بی پایه و اساس در مورد امکان استفاده نظامی ایران از این برنامه صلح آمیز زده اند و به رغم سابقه ایران،کارزاری گسترده برای تکمیل پروژه ایران هراسی و نشان دادن این کشور به عنوان تکثیرکننده سلاح های هسته ای و تهدیدی برای ثبات منطقه و صلح و امنیت بین الملل در جریان بوده است.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری نیست که برنامه هسته ای دارد و فهرست بلند بالایی از کشورهای دارای برنامه هسته ای را می توان اشاره نمود. آرژانتین، آلمان، آمریکا،اسپانیا، انگلیس، اسلوونی، آفریقای جنوبی، اوکراین، بلژیک، بلغارستان، برزیل، پاکستان، چین، چک، ژاپن، روسیه، رومانی، سوئد، سریلانکا، کره جنوبی، کره شمالی،لیتوانی، هلند و هند از جمله کشورهایی هستند که رسماً در زمینه نظامی و غیرنظامی هسته ای فعالیت می کنند و این در حالی است که رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از کشورها بی آنکه مطرح شوند، برنامه های پنهان هسته ای دارند. ایران از قدیمی ترین کشورهای عضو پیمان عدم اشاعه هسته ای (NPT) است و تعهدات پیمان را در عدم انحراف هسته ای رعایت کرده و صرفا به فعالیت های صلح آمیز هسته ای مشغول است و با این وجود متاسفانه دچار این چنان فضای سنگین تبلیغاتی ساخته شده توسط رسانه های صهیونیستی شده است. در جهانی که ۳۱۰۰۰ کلاهک هسته ای جنگی وجود دارد و ۱۴۰۰۰ عدد از آنان آماده شلیک هستند و ۴۴۱ نیروگاه هسته ای که می تواند اورانیوم مناسب ساخت سلاح هسته ای تولید کند، پرونده فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ج.ا.ا موضوع امنیتی شده و به شورای امنیت سازمان ملل گزارش می گردد. (همشهری/ دیپلماتیک، فروردین ۱۳۸۵) این در حالی است که دستگاههای اطلاعاتی غرب و تحلیل گران واقع بین نیز به این جمع بندی در خصوص صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای ج.ا.ا رسیده اند و آژانس بین المللی اتمی نیز، نظامی بودن برنامه هسته ای ایران را تایید نکرده است. برهمین اساس، این موضوع چیزی به جز راه اندازی پروژه ایران هراسی معنای دیگری ندارد و اینکه ایران هسته ای سیاست خارجی تهاجمی خواهدداشت و احتمال دارد سلاح های هسته ای ایران در اختیار گروههای تروریستی قرار گیرد هدفی به جز این مطلب را دنبال نمی کند.
در واقع آنچه منافع نامشروع غرب را تهدید می کند سلاح نیست زیرا آنها سلاح هایی به مراتب قوی تر دارند و در یک مسابقه سیتماتیک آنان موفق تر خواهندبود. اما آنچه آمریکا و غرب از آن واهمه دارند توانمندی و ظرفیت است که یک ملت را از وابستگی به آنها می رهاند. چرا که ایران غیر نیازمند به آمریکا و غرب منافع نامشروع سلطه گران را به جهت ذات استقلال خود به چالش می کشاند نه به جهت داشتن سلاح. (همشهری/ دیپلماتیک، فروردین ۱۳۸۵)
مقام معظم رهبری نیز ادعای تلاش ایران برای تولید سلاح هسته ای را یکی دیگر از تهمت های دروغ و ناروا علیه نظام اسلامی برشمرده و دراین باره می فرمایند: «جمهوری اسلامی ایران براساس عقیده اسلامی و بصورت مبنایی تولید سلاح هسته ای و استفاده از آن را ممنوع می داند و براین عقیده خود ایستاده است و این مطلب را مسئولان آمریکایی نیز می دانند ولی درعین حال این تهمت را در چارچوب سیاست ایران هراسی تکرار می کنند.« (در دیدار مسئولان نظام و سفیران کشورهای اسلامی، ۲۹/۶/۱۳۸۸).
در همین راستا یکی از لابی های معروف صهیونیستی در آمریکا با ارسال نامه ای به وزرای خارجه ۳۲ کشور جهان خواستار اقدام شدیدتر علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران شدند. «کمیته یهودیان آمریکا» که از مراکز مهم صهیونیست ها دراین کشور است با ارسال نامه به وزرای امور خارجه ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا و کشورهای استرالیا، کانادا، ژاپن، نروژ، سوئیس از دولت این کشورها خواسته تا اقدامات بیشتری را علیه برنامه های هسته ای انجام دهند. در این نامه که در ۸ ژانویه ۲۰۰۷ ارسال شد کمیته یهودیان مدعی شده است که همچنان نگران تهدید حکومت ایران برای امنیت و صلح بین المللی و تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای است. این مرکز صهیونیستی علاوه بر تهدید خواندن ایران برای صلح و امنیت بین المللی از کشورهای دریافت کننده نامه خواسته است اقدامات بیشتری از جمله متوقف کردن تمامی روابط تجاری با ایران و عدم سرمایه گذاری در بخش نفت این کشور را برای متوقف کردن برنامه هسته ای ج.ا.ا انجام دهند. (همشهری/ دیپلماتیک، دی ماه ۱۳۸۵)
به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال: «تهدیدخیزی ایران برای آمریکا به نوعی برچسب دیپلماتیک بدل شده است که با آن ائتلافی با هدف کمک به التیام نه فقط عراق بلکه لبنان و مناقشه فلسطین درکنار هم قرارگیرد. (همشهری/ دیپلماتیک، نیمه خرداد ۸۶)
بر همین اساس دولت آمریکا در جهت تکمیل «پروژه ایران هراسی» درتلاش برای جعل و دستکاری شواهد برای ایجاد ترس درسطح ملی و جهانی است. براساس مقاله سیمور هرش در نوامبر ۲۰۰۶ «سیا تا به حال شواهد مقتضی دال بر وجود برنامه هسته ای ایران نیافته است که به موازات عملیات غیرنظامی باشد که ایران جزئیات آن را اعلام کرده است.» وی افزوده است که «کاخ سفید با این یافته سیا، سرناسازگاری گذاشته» و ممکن است بکوشد «مانع از گنجاندن ارزیابی سیا در گزارش برآورد اطلاعاتی ملی در مورد توانایی های هسته ای ایران شود.» زیرا این یافته برنامه ریزی بدولت آمریکا را برای تحقق پروژه ایران هراسی ناکام خواهد گذاشت. تلاش برای دستکاری برآوردهای اطلاعاتی به منظور کمک به برخی از سیاست های ضد ایرانی چیز جدیدی نیست. در سال های قبل نیز در همین راستا سیا، در نوامبر ۱۹۹۲ پیش نویس برآورد اطلاعات ملی را تدوین کرد که در آن نتیجه گیری شده بود ایران می تواند تا سال ۲۰۰۰ به سلاح هسته ای برسد و به همین شکل سالهاست اسرائیلی ها پیش بینی می کنند که «ایران ظرف ۳ تا ۶ ماه از نقطه بدون بازگشت خواهد گذشت». (همشهری، دیپلماتیک، نیمه خرداد ۸۶)
نتیجه گیری
استکبار جهانی از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون با استفاده از روش ها و شیوه های مختلف، درصدد براندازی و تغییر حاکمیت نظام اسلامی بوده است. «پروژه ایران هراسی» از جمله اقداماتی است که در چند سال گذشته در دستور کار دولت های خارجی بویژه آمریکا قرارگرفته است و توسط رسانه های صهیونیستی با استفاده عملیات روانی و نبرد رسانه ای در حال شکل گیری است. در واقع طرح «پروژه ایران هراسی» که محصول یک سیاست مشترک میان آمریکا و رژیم صهیونیستی است، بخشی از پازل راهبردی آمریکا در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران است که با امنیتی کردن فضای ایران و تلاش برای معرفی ایران به عنوان تهدیدی علیه کشورهای منطقه و صلح و امنیت بین الملل است در حال انجام است.
مقام معظم رهبری نیز با اشاره به ترویج اسلام هراسی و ایران هراسی به عنوان دو راه کار استکبار علیه نظام اسلامی ایران و جلوگیری از اتحاد و انسجام دنیای اسلامی می فرمایند:«دولت آمریکا در دوره رئیس جمهور قبلی، تلاشهای زیادی علیه دنیای اسلام و همچنین علیه ایران انجام داد و دولت فعلی آمریکا هم با وجود سخنان و پیام های به ظاهر دوستانه، همان سیاست اسلام هراسی و ایران هراسی را دنبال می کند». (در دیدار مسئولان نظام و سفیران کشورهای اسلامی، ۲۹/۶/ ۱۳۸۸)
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی با نگاهی مثبت، خواهان همکاری های گسترده، به ویژه با همسایگان و کشورهای اسلامی بوده است، ولی آنچه تاکنون توانسته است این خواسته ایران را با کندی رو به رو سازد، فضاسازی منفی برخی کشورهای فرا منطقه ای است که منافع آنها در گسست کشورهای اسلامی قابل تعریف است. بنابراین، لازم است که کشورهای اسلامی و دولت های عرب با واقع بینی و ترجیح منافع امت اسلامی بر همکاری با قدرتهای بیگانه، بستر همگرایی اسلامی را با تمسک به آموزه های اسلامی مهیا نمایند تا دشمنان با طرح ادعاهای کذب، زمینه واگرایی را در بین کشورهای اسلامی فراهم نکنند. از این رو در شرایط کنونی انتظار می رود که تمام توان جهان اسلام و عرب برای حمایت ملت مظلوم و ستمدیده فلسطین بسیج گردد و اقدام های ضد انسانی اشغالگران قدس و همچنین تلاش های آنها برای تخریب بیت المقدس رسانه ای و از ظرفیت های جهانی برای ممانعت از اقدامهای صهیونیست ها اقدام گردد.


 

منبع: سایت جنگ نرم

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved