گروگانها و گروگانگيرها



سيزدهم آبان ماه يادآور سه رويداد بسيار مهم است؛ سالروز تبعيد حضرت امام خميني به تركيه، شهادت جمعي از دانش آموزان توسط رژيم شاهنشاهي و فتح لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام.
البته سومين واقعه بيشتر از دو مورد ديگر مورد توجه مورخين و سياسيون قرار گرفته است؛ به هر حال تسخير سفارت ايالات متحده آن هم در زماني كه لقب بلوك غرب را يدك مي‌كشيد، موضوعي است كه فقط با تعبير بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران قابل توضيح و تفسير است: "انقلاب دوم "
با اين حال، هر چه از 13 ابان 58 دور مي‌شويم، مي‌بينيم برخي از دانشجوياني كه زماني خود را پيرو خط امام مي‌دانستند و دست به فتح لانه جاسوسي آمريكا زدند، از گذشته خود ابراز پشيماني مي‌كنند و به دنبال به فراموشي سپردن وقايع اين روز تاريخي هستند.
البته نبايد از ياد برد كه اين افراد تنها بخش كوچكي از دانشجويان پيرو خط امام هستند كه در ماجراي تسخير سفارت آمريكا حضور داشتند و اكثر دانشجويان تا پايان راه به عهدي كه با امام و انقلاب بسته بودند، پايدار ماندند تا به شهادت رسيدند و يا در مسئوليت‌هاي مختلف كشور، به منش استكبارستيزانه خود ادامه دادند.
"عباس عبدي " و آشتي با جاسوس
در روز جمعه، نهم مرداد ماه 1377، اتفاقي در فرانسه رخ داد كه مي توان آن را تعبيري دانست از خوابي كه عده اي در ايران مشغول ديدن آن بودند: عباس عبدي (كه در ماجراي تسخير لانه جاسوسي حضور داشت) و باري روزن (مشاور مطبوعاتي لانه جاسوسي آمريكا) با هم ديدار و گفتگو كردند.
اين جلسه توسط اريك رولو، سهامدار نشريه لوموند و ديپلمات سابق فرانسوي (كه گرايش هاي صهيونيستي دارد) در پاريس و در هتلي كه متعلق به همسر رولو بود، برگزار شد. پس از آن لوموند نوشت: «آشتي گروگان و گروگانگير، بايد اصلاحات سياسي ايران را باور كرد»! و اين عبارتي بود كه مي توانست به وضوح نشان دهد كه «اصلاحات» مورد نظر «فعالان دوم خردادي» در ايران چيست.
روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز هم در اين خصوص نوشت: «تغييري كه در عبدي روي داده همان تغييري است كه در بعضي از ايرانيان روي داد كه پذيرفته اند انقلاب بي اعتبار شده است.»
اگرچه عبدي در يك جلسه مطبوعاتي با طرف آمريكايي از اقدام دانشجويان دفاعي اجمالي كرد و از عملكرد حكام وقت آمريكا انتقاد نمود اما در رسانه هاي غربي اين ديدار را «نوعي اعتراف به اشتباه » تلقي نمودند و با تاكيد به بخش هايي از صحبت عبدي كه خواستار ايجاد فضايي جديد، فارغ از آنچه در گذشته رخ داده، شده بود، ايران را پشيمان و كرنشگر در برابر غرب ترسيم نمودند. و البته بايد پذيرفت كه اگر عبدي را مساوي با ايران در نظر مي گرفتيم، شايد پر بيراه نگفته بودند.
به عنوان نمونه راديو كلن در اين خصوص گفت: «عباس عبدي با ديداري كه با باري روزن، يكي از گروگان هاي سفارت آمريكا، در پاريس داشت و با همكاري هاي ديگري كه با آمريكائي ها به عمل مي آورد به جبران اقدامات خود در تسخير سفارت آمريكا در تهران پرداخته است.»
"معصومه ابتكار " و تسخير در تهران
ابتكار جزو دانشجويان پيرو خط امام نبود اما به دليل آنكه پيش از انقلاب در كشور آمريكا مشغول به تحصيل بود و به زبان انگليسي مسلط بود، پس از فتح سفارت، مسئوليت مترجمي دانشجويان را برعهده گرفت.
با اين حال، او تنها كسي بود كه دست به انتشار خاطرات 444 روز حضور دانشجويان در سفارت آمريكا زد و آن را به زبان انگليسي در كشور كانادا منتشر كرد.
كتاب "تسخير در تهران " كه با عنوان انگليسي "Takeover In Tehran " توسط يك ناشر خصوصي كانادايي منتشر شد، اولين و تنها روايت مكتوبي است كه از درون سفارت تسخير شده آمريكا در تهران انتشار يافته‌ است؛ البته مقدمه ناشر كانادايي بر اين كتاب، تماما عليه جمهوري اسلامي ايران و شخص امام خميني (ره) است.
با اين وجود، خانم ابتكار هم بعدها به جرگه چريك‌هاي پشيمان پيوست و با حمايت خود از جريان فتنه 88، به ويژه در روز 13 آبان كه به جولانگاه برخي افراد براي محو ماهيت استكبارسيتيزي ايران بدل شده بود، رسما پشيماني خود از حضور در جمع فاتحين لانه جاسوسي را اعلام كرد.
معصومه ابتكار كه در دوران اصلاحات تلاش مي‌كرد تا خود را كماكان جزو دانشجويان پيرو خط امام نشان دهد و در مقابل برخي اظهارنظرهاي دوستانش درباره اشتباه بودن! فتح لانه جاسوسي آمريكا واگنش نشان مي‌داد، سال 1388 ترجيح داد تا نه تنها فريادهاي بي‌معني "مرگ بر روسيه " را نشنيده بگيرد؛ بلكه به حمايت از اغتشاشگران بپردازد و از آن‌ها تقدير كند.
"ابراهيم اصغرزاده " و راهپيمايي عليه خدا
در اين ميان، سرنوشت اصغرزاده با ديگر دوستانش هم متفاوت و شايد ناراحت كننده تر بود؛ سرنوشتي كه شخصيت او را از يك دانشجوي پيرو خط امام به تئوري‌پرداز راهپيمايي عليه خدا تنزل داد.
او كه از طراحان اصلي تسخير سفارت آمريكا بود، در دوران اصلاحات كه مسئولان دولت عطش زيادي براي پهن كردن فرش قرمز جلوي پاي مسئولان ايالات متحده داشتند، صريحا از گذشته خود ابراز برائت كرد و اعلام كرد براي بهبود روابط ميان ايران و آمريكا حاضر است به خاطر حضورش در جمع دانشجويان پيرو خط امام، از آمريكايي‌ها عذرخواهي كند.
آقاي اصغرزاده حتي پا را فراتر از اين گذاشت و با زير سوال بردن اقدام دانشجويان، مدعي شد كه "دانشجويان برنامه‌اي براي گروگان‌گيري و يا اقامت طولاني در سفارت نداشتند اما حمايت امام خميني ما را مجبور كرد كه در سفارت بمانيم. "
البته وي بعدا به همين ميزان هم بسنده نكرد و در نظريه‌اي خواستار اعطاي مجوز به راهپيمايي عليه خداوند در صورت خواست مردم شد؛ نظري كه حتي صداي دوستان اصلاح‌طلبش را هم بلند كرد.
از 13 آبان 58 تا 13 آبان 88؛ از "مرگ بر آمريكا " تا "مرگ بر روسيه "
13 آبان در تقويم رسمي كشور و مهمتر از آن در قلب مرم ايران، روز مبارزه با استكبار جهاني است؛ روزي كه يكي از آرمان‌هاي اصلي انقلاب 57 در آن تجلي كرده است.
اگرچه اقدامات و شعارهاي برخي جريانات سياسي در راهپيمايي روز قدس سال 1388 كه در حمايت از رژيم صهيونيستي سر داده شد، از تكميل دگرديسي و استحاله اين جريانات حمايت مي‌كرد اما كمتر كسي گمان مي‌كرد كه اين افراد حتي به گذشته خود نيز رحم نكنند و آن را مورد هجوم قرار دهند.
تجمع اقليتي اغتشاشگر در ميدان هفت تير در روز 13 آبان سال گذشته و سر دادن شعارهايي عجيب مانند "مرگ بر روسيه " و "مرگ بر چين " كه حتي برخي افراد اپوزيسيون خارج‌نشين هم آن را بي معني و بي دليل خواندند، مساله‌اي بود كه به نظر مي‌رسيد برنامه‌اي طراحي شده براي پاك كردن استكبارستيزي از انقلاب اسلامي بود.
اگرچه همان روز هم مردم انقلابي ايران مانند هر سال در چهارراه مرحوم طالقاني و مقابل لانه جاسوي آمريكا حاضر شدند و فرياد مرگ بر آمريكا سر دادند اما اقليت آشوبگر به لطف رسانه‌هاي مخالف جمهوري اسلامي ايران، در صدر اخبار جهاني قرار گرفتند تا به جهانيان اينگونه القا شود كه ايرانيان از مبارزه با آمريكا خسته شده‌اند و خواستار آشتي هستند.
حباب چريك‌هاي پشيمان بر روي آب فتنه
اكنون يك سال از 13 آبان 88 گذشته است. ديگر خبري از اغتشاش در خيابان‌هاي تهران نيست. مردم سنت 30 ساله خود را مجددا در مقابل لانه جاسوسي برگزار كردند.
امروز فقط صداي مرگ بر آمريكا شنيده مي‌شود. ديگر خبري از مرگ بر روسيه و مرگ بر چين نيست. امروز فقط پرچم آمريكا به اتش كشيده مي‌شود، نه سطل هاي زباله شهر.
همين مساله است كه سبب شده تا فعالان سياسي به اين ارزيابي برسند كه ماهيت انقلاب اسلامي در تقابل شديد با نظام استكباري ايلات متحده است و همين تفاوت ماهوي است كه سبب شده تا اين دو هيچگاه نتوانند با يكديگر كنار بيايند.
البته شايد در برخي برهه‌هاي زماني مانند 13 آبان سال گذشته برخي جريانات تلاش كنند تا روح تقابل با استكبار را از ايران بگيرند اما آنچه امروز يعني 13 آبان 89 شاهدش هستيم، از عدم امكان جدا كردن اين روحيه از انقلاب اسلامي مي‌دهد؛ روحيه‌اي كه بعد از 31 سال هنوز هم داغ و پرحرارت است؛ به همان حرارتي كه لانه جاسوسي آمريكا را به تسخير خود درآورد.

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved