مناÙع ما ایجاب می‌کرد با انقلاب بسازیم
از آن به بعد سال‌های بسیاری را در کشورهای مختل٠گذراند Ùˆ در دوجین سÙارتخانه‌های ایالات متØده در مناصب گوناگونی کار کرد Ú©Ù‡ البته مهم‌ترینشان Øضور در ایران به عنوان مسئول روابط عمومی سÙارت بود، از اواخر سال Û±Û³ÛµÛ· تا سال Û±Û³ÛµÛ¹ Ùˆ پایان ماجرای تسخیر سÙارت آمریکا Ùˆ گروگان‌گیری. این Ú¯Ùت‌وگوی اوست در ژانویهٔ Û±Û¹Û¹Û¹ با ریچارد جکسن از واØد تاریخ Ø´Ùاهی مرکز مطالعات دیپلماتیک وزارت امور خارجه آمریکا پیرامون یک عمر Ùعالیت‌هایش در دستگاه دیپلماسی این کشور؛ روایت خاطراتش از ایران در آن روزها Ùˆ نیز نقدهای تند Ùˆ تیزی Ú©Ù‡ بر سیاست خارجی کشورش در قبال Øکومت پیشین Ùˆ Ùعلی ایران دارد. بعد از Ù‡Ùت سال کار در وزارت امور خارجه در واشنگتن، شما را به سمت مهم مسئول روابط عمومی سÙارت آمریکا در تهران گماشتند. این برای شما کار در Ùضای تازه‌ای بود. Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ این اتÙاق اÙتاد؟ اول به من مأموریت سÙارت آمریکا در کینشاسا را دادند، پایتخت Ú©Ù†Ú¯Ùˆ. جان راینهارت Ú©Ù‡ آن زمان مسئول واØد بود، Ú©Ù„ÛŒ دلخور شد Ú©Ù‡ من بهش Ú¯Ùتم Ùکر می‌کنم خیلی خوششان نیاید من بروم آنجا چون خیلی وقت پیش با موبوتو، رئیس‌جمهور زئیر آشنا بودم Ùˆ خیلی با همدیگر خوب نساخته بودیم. راستش را بگویم اینکه دلم نمی‌خواست برگردم کینشاسا. راینهارت خودش جزو کارشناسان Ø¢Ùریقا Ùˆ در نیجریه سÙیر بود دیگر. بله. ضمناً رئیس ادارهٔ Ø¢Ùریقای USIS - یواس‌آی‌اس- (واØد اطلاع‌رسانی Ùˆ روابط عمومی دولت ایالات متØده) Ùˆ ادارهٔ Ø¢Ùریقای وزارت امور خارجه هم بود. اØتمالاً می‌دانست رابطهٔ من با شومبو در Ú©Ù†Ú¯Ùˆ خوب بوده ولی با موبوتو نه. این شد Ú©Ù‡ ØÚ©Ù… تهران را برایم زدند Ú©Ù‡ سمت خیلی مهمی بود. اما من با این تصور به تهران نرÙتم Ú©Ù‡ واØد اطلاع‌رسانی Ùˆ روابط عمومی لط٠خیلی بزرگی در Øقم کرده. به نظر نمی‌آمد آیت‌الله خمینی Ùˆ انقلابیون خیلی با آمریکا Ùˆ آمریکایی‌ها خوب باشند. کشور در گیرودار تغییراتی بنیادین Ùˆ نزاع‌های داخلی بود. مأمورانی Ú©Ù‡ ØÚ©Ù… ایران می‌گرÙتند اجازه نداشتند هیچ وابسته یا همراهی با خودشان ببرند. البته ایران آن زمان خودش در کشاکش انتقال قدرتی دردناک بود؛ قبل از اینکه شما را گروگان بگیرند، چند وقت مسئول روابط عمومی سÙارت بودید؟ چهار، پنج ماه. من Ú©Ù…ÛŒ از بعد رÙتن شاه از کشور Ùˆ بازگشت پیروزمندانهٔ آیت‌الله خمینی وارد ایران شدم. طعنه‌آمیز است. یکی از دلایل این Ú©Ù‡ به من ØÚ©Ù… ایران دادند این بود Ú©Ù‡ Ú©Ù„ÛŒ از آدم‌های رده بالای دولت ایران زبان Ùرانسوی بلد بودند، از جمله‌شان البته شخص شاه. اشاره کردید Ú©Ù‡ از قبل هیچ ارتباطی با ایران نداشتید. با توجه به سوابق‌تان Ùˆ این Ú©Ù‡ با زبان Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ کشور Ùرانسه آشنا بودید، در سال‌های اقامت آیت‌الله خمینی در پاریس هیچ ارتباط یا روابطی با او نداشتید؟ نه، اصلاً هیچ. من دربارهٔ ایران هیچ نمی‌دانستم. اطلاعات اولیهٔ معمول را به من دادند، در نتیجه نمی‌توانم بگویم برایم مثل تجربهٔ ویتنام بود Ú©Ù‡ بی‌هیچ آمادگی‌ای مستقیما منتقل شدم. اطلاعات مقدماتی معقولی بهم دادند اما دورهٔ آموزش زبان نگذراندم. آن اطلاعات اولیه شما را برای مواجهه با Ú†Ù‡ چیزی آماده کرد Ùˆ خودتان Ú©Ù‡ به آنجا رسیدید با Ú†ÛŒ مواجه شدید؟ آن اطلاعات اولیه اساساً سعی می‌کردند روی این نظر تأکید کنند Ú©Ù‡ مناÙع ما ایجاب می‌کند با آیت‌الله خمینی Ùˆ Øکومتش بسازیم Øتی به رغم این Ú©Ù‡ انقلابیون با ما دشمن بودند Ùˆ از آمریکایی‌ها بدشان می‌آمد. عمده‌اش به دلایل تجاری بود، قراردادهای آموزش نظامی Ùˆ ساخت‌وساز. آن زمان اصل انتقال قدرت اتÙاق اÙتاده بود. همهٔ بØث‌ها Øول ثبات ایران قبل از رسیدن شما به آنجا انجام شده بود. وقتی وارد ایران شدید، مأموریت‌تان سر Ùˆ سامان دادن به اوضاع بود دیگر. انتقال قدرت اصلاً نشده بود. اما همه روی این نظر تواÙÙ‚ داشتند Ú©Ù‡ آیت‌الله خمینی Ùˆ انقلابیون واقعاً چند مدتی قدرت را در دست خواهند داشت. بنابراین ما هم باید عملی Ùˆ کاربردی Ùکر می‌کردیم Ùˆ یاد می‌گرÙتیم با آن‌ها بسازیم. سر بØران گروگان‌گیری ما در تهران کاردار داشتیم. زمانی Ú©Ù‡ شما به ایران رسیدید، سÙارت سÙیر داشت؟ نه، سÙیر رÙته بود. سÙیر قبلی Ú©ÛŒ بود Ú©Ù‡ رÙته بود؟ ویلیام سولیوان، Ú©Ù‡ من زمان بازرسی‌مان از Ùیلیپین دیده بودمش. Ùˆ آن زمان کاردار هم بروس لینگن بود دیگر؟ بله، زمانی Ú©Ù‡ من به آنجا رسیدم بروس لینگن کاردار بود. به نظر می‌آید مشخصاً یک‌جورهایی پیش‌بینی اتÙاقات بد را کرده بودند، پیش‌بینی موج اØساسات ضد آمریکایی را. آن زمان به چشم من نمی‌آمد Øتی میان آدم‌های رده بالای Øکومت تازه جریان قدرتمند ضد آمریکایی‌ای باشد. باید یادتان باشد Ú©Ù‡ Øتی بعضی از خود این آدم‌ها گذرنامهٔ آمریکایی داشتند. Ú©Ù„ÛŒ وقت توی ایالات متØده زندگی کرده بودند. در واقع رÙتار اغلب ایرانی‌ها با ما Ù…Øض اØتیاط دوستانه بود. جلوی باجه‌های کنسولگری هر روز صÙ‌های طولانی داشتیم از آدم‌هایی Ú©Ù‡ می‌خواستند ویزای ورود به خاک ایالات متØده بگیرند. برخورد ایرانی‌های نخبهٔ تØصیلکرده با آمریکا دوستانه بود یا خودشان داشتند هد٠دشمنی Øکومت می‌شدند یا این Ú©Ù‡ هنوز این اتÙاق Ù†ÛŒÙتاده بود؟ چرا، مدتی Ú©Ù‡ از اقامتم در ایران گذشت، چندتایی کلمهٔ Ùارسی یاد گرÙتم، از جمله «طاغوتی» Ú©Ù‡ معنایش می‌شد «آدم آلوده Ùˆ Ùاسد». این‌ها دیگر طاغوتی Ù…Øسوب می‌شدند. این آدم‌ها در ایران می‌ماندند چون اگر می‌رÙتند تمام مال Ùˆ اموالشان مصادره می‌شد. اما خانواده‌هایشان را می‌Ùرستادند خارج کشور. Ú©Ù„ÛŒ از ایرانی‌ها از رÙتارهای خشن جوان‌هایی Ú©ÙÙری بودند Ú©Ù‡ جلوی ماشین‌هایشان را می‌گرÙتند Ùˆ سین‌جیمشان می‌کردند. درگیری Ùˆ هرج‌ومرج زیاد بود. اقتصاد Ùلج شده بود. شهر جنگلی بود از جرثقیل‌هایی Ú©Ù‡ به Øال خودشان‌‌ رها شده بودند. تمام پروژه‌های ساخت‌وساز متوق٠شده بود. شرکت‌های صنعتی قطعه Ùˆ متخصص نداشتند. مشخصاً نوعی تعصب مذهبی نوپا. بله، خیلی این جوری بود. صدای اذان می‌شنیدی Ùˆ Ú©Ù„ÛŒ راهپیمایی‌های خیابانی انجام می‌شد. مسالمت‌آمیز Ùˆ در آرامش؟ مسالمت‌آمیز به این معنا Ú©Ù‡ دیگر کسی Ú©Ùشته نمی‌شد. شش ماه پیشترش Ú©Ù„ÛŒ آدم‌ها وسط خیابان‌ها Ù…Ùرده بودند. اما نهایتاً آیت‌الله خمینی پیروز شده بود. با این ‌Øال اØساس من این بود Ú©Ù‡ آن راهپیمایی‌های خیابانی خودجوش نبودند. روØانی‌های ایران برنامه‌ریزی Ùˆ برگزارشان می‌کردند. روØانی‌های سÙÙ†ÛŒ مخال٠این نظرند Ú©Ù‡ در سنت اسلامی روØانیتی وجود داشته اما ایرانی‌ها شیعه‌اند Ùˆ روØانی‌های شیعه مکرراً نه Ùقط در سیاست بلکه تقریباً در همهٔ وجوه زندگی مردم Øضور داشته‌اند. اØتمالاً وقتی رسیدید با این وضعیت مواجه شدید Ú©Ù‡ کارتان به نسبت گستردگی Ùˆ وسعت وظایÙØ´ در زمان Øکومت شاه، Ù…Øدود‌تر Ùˆ کمتر شده. کار Ú†Ù‡ طور به نظرتان می‌آمد؟ دقیقاً همین‌طور است. تا قبلش Øضور آمریکایی‌ها در ایران مهیب بود، به خصوص در امور نظامی. به خاطر آمدن آیت‌الله خمینی Ùˆ بلاتکلیÙی‌هایی Ú©Ù‡ پیش آمده بود، Øالا البته Ú©Ù‡ مأموریت این بود Ú©Ù‡ Øضورمان را کاهش بدهیم یا دست‌کم کاری کنیم کمتر معلوم باشد. بین همهٔ کشورهای دنیا، هند را Ú©Ù‡ کنار بگذاریم (Ú©Ù‡ من در دوران بازرس بودنم دیده بودم Ùˆ در جریان کم‌ Ùˆ کی٠کار آمریکا در آنجا قرار گرÙته بودم) دولت آمریکا بیشترین میزان دیپلماسی آشکار را در ایران داشت. در تهران USIS (یواس‌آی‌اس) Øتی یک چاپخانهٔ بزرگ Ùˆ ساختمانی هشت طبقه Ùقط برای آموزش زبان انگلیسی داشت. همه می‌خواستند انگلیسی یاد بگیرند. یواس‌آی‌آس یک مرکز Ùرهنگی Ù…Ùصل هم آنجا داشت با یک تالار نمایش بزرگ. روی صØنه‌اش می‌شد Ùوتبال بازی کرد؛ صØنه‌اش می‌چرخید بنابراین زمانی Ú©Ù‡ روی نیمهٔ رو به تماشاگران صØنه نمایش داشت اجرا می‌شد، می‌توانستند توی نیمهٔ Ù¾Ùشتی صØنه Ùˆ اسبابش را عوض کنند. یک کتابخانهٔ عظیم هم بود. به علاوه، یواس‌آی‌آس در استان‌های دیگر هم شعبه داشت Ùˆ انواع دوره‌های آموزش زبان برگزار می‌کرد. Ú©Ù„ÛŒ کار بود Ú©Ù‡ من باید بهشان می‌رسیدم. اما با این Øجم عظیم از کار اداری Ùˆ اجزای مرتبطش (اعضای ارتش، مشاوران نظامی، مأموران سی‌آی‌ای) Ú©Ù‡ خیلی‌هایشان تا قبل از انقلاب مناÙع قانونی Ù…Ùصل در آنجا داشتند، اØتمالاً Ùرایند آزاردهنده Ùˆ طاقت‌Ùرسایی بوده دیدن این Ú©Ù‡ این آدم‌ها مجبور بودند در مواجهه با واقعیت تازه مدام آزمون ‌و خطا کنند. جلسه‌های اعضای سÙارت Ú†Ù‡ طور بود؟ نظامی‌ها از همه مبهوت‌تر Ùˆ گیج‌تر بودند چون تا قبل از آن اصل کارشان Ùروش Ø³Ù„Ø§Ø Ø¨Ù‡ ایران Ùˆ دادن آموزش‌‌های نظامی به ایرانی‌ها بود، روندی Ú©Ù‡ اطلاع ازش باعث شد من به نکتهٔ مهمی Ù¾ÛŒ ببرم: ایالات متØده Øجم عظیمی Ù†Ùت از ایران می‌خرید Ùˆ اØساس نیاز می‌کرد Ú©Ù‡ به طریقی این هزینه‌اش را جبران کند. بنابراین ما هم به ایران Ø³Ù„Ø§Ø Ù…ÛŒâ€ŒÙروختیم. شاه اØمق بود Ú©Ù‡ آن همه Ø³Ù„Ø§Ø Ø®Ø±ÛŒØ¯ØŒ سلاØ‌هایی Ú©Ù‡ Øتی با آن برنامه‌های آموزش نظامی Ù¾Ùرهزینه هم واقعاً هیچ‌وقت به‌کار نیامدند. خودبزرگ‌بینی! استÙادهٔ بد Ùˆ نادرست از میلیارد‌ها دلار پولی Ú©Ù‡ انقلابی‌ها یکریز درباره‌اش Øر٠می‌زدند. شاید اتÙاق مهم‌تری Ú©Ù‡ در خود ایالات متØده خیلی ازش خبر ندارند، Ù…Øصولات کشاورزی‌ای بود Ú©Ù‡ ما سخت می‌کوشیدیم به ایران بÙروشیم، Ù…Øصولاتی Ú©Ù‡ بازار داخلی ایران را به گرÙت Ùˆ گیر انداختند، مثلاً دامدار ایرانی نمی‌تواند مرغ را به قیمتی تولید کند Ú©Ù‡ ما در کارخانه‌هایمان تولید می‌کنیم، بنابراین Ù†Ùرت ایرانی‌ها از آمریکایی‌ها Øسابی بود Ùˆ شرایط آماده Ùˆ مهیا بود تا برای بسیج جمعیت علیه ایالات متØده استÙاده شود. من با Øکومت سرکوبگر شاه خیلی همدلی نداشتم اما ØرÙØ´ بیراه نبود وقتی ادعا می‌کرد من هم مثل یک شاه سوئدی Øکومت می‌کردم اگر رÙتار مردم کشورم مثل سوئدی‌ها بود. قبلاً هم Ú¯Ùته‌ام Ú©Ù‡ به نظر من ایالات متØده نباید از Øکومت‌های بد Ùˆ دیکتاتوری‌ها Øمایت کند؛ ما می‌توانیم با این کشور‌ها روابط کاری Ùˆ تجاری داشته باشیم بی‌آنکه این Øس را بهشان بدهیم Ú©Ù‡ ما آن‌ها را سر کار آورده‌ایم‌ Ùˆ تØت Øمایت ایالات متØده‌اند. ایران نمونهٔ مشخص Ùˆ رسوای این قضیه است.‌‌ همان اوایل Øکومتش شاه یک بار سرنگون شده بود Ùˆ بعد سی‌آی‌ای دوباره برش گردانده بود به قدرت. مصدق می‌خواست صنعت Ù†Ùت را ملی کند Ùˆ به قول خودش «پست‌Ùطرت‌ها» را از کشور بیرون بیندازد. کتابی منتشر شده از یکی از عاملان این عملیات در آن دوره، کرمیت روزولت؛ نویسنده‌ به خودش می‌بالد Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ طور با مصدق مقابله کردند. به نظر من جالب است Ú©Ù‡ این کتاب مدت کوتاهی بعد از انتشار، کامل گم‌ Ùˆ گور شد. نه Ùقط این Ú©Ù‡ نمی‌شود از هیچ جا خریدش بلکه توی هیچ کتابخانه‌ای هم پیدا نمی‌شود. همین نشان‌دهندهٔ وسعت عملیات سی‌آی‌ای است، عملیاتی Ú©Ù‡ باعث شده کتاب کرمیت روزولت گم‌ Ùˆ گور شود. در آن کتاب نویسنده تعری٠می‌کند Ú©Ù‡ سی‌آی‌ای Ú†Ù‡ طور دوباره شاه را سر کار آورد. Ùکرش را بکنید، آن همه سلاØ‌هایی Ú©Ù‡ ما به ایران Ùروختیم Ùˆ آن همه پول هدر کردن‌ها Ùˆ همچنین ضرباتی Ú©Ù‡ به کشاورزی Ùˆ Øساسیت‌های Ùرهنگی‌شان زدیم، Ùˆ نهایتاً هم این Ú©Ù‡ ما شاه را دوباره به تخت ‌طاووسش برگرداندیم. کمتر کسی Ø´Ú© دارد Ú©Ù‡ ایرانی‌ها خیلی جدی از ما بدشان می‌آمد، نکته‌ای Ú©Ù‡ رسانه‌های ما در دوران بØران گروگان‌گیری هیچ اشاره‌ای بهش نمی‌کردند. اما تعدادی از همکاران من در سÙارت از این Ù†Ùرت باخبر بودند. چندتایی‌شان آن قدر خوب Ùارسی Øر٠می‌زدند Ú©Ù‡ می‌توانستند وسط جمعیت ایرانی‌ها Ú¯Ù… بشوند. رابط‌ها Ùˆ مأموران خوبی داشتیم Ú©Ù‡ ایران را خوب می‌شناختند، بنابراین برای درک ایرانی‌ها خیلی هم دستمان خالی نبود.
منبع: تاریخ ایرانی