امريكا در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي هميشه به عنوان تهديدي بالقوه عليه ايران مطرح بوده و تقريبا از پيروزي انقلاب تاكنون شدت جريان چالش بين دو طرف با نوسانات كاهنده و يا فزاينده روبرو بوده است. اما در هيچ زمان نمي توان گفت اين تهديد به نقطه قابل قبول و عادي رسيده باشد . امريكا گذشته از سامان دهي چند كودتا عليه انقلاب اسلامي براي آزاد سازي گروگان هاي خود به حمله نظامي مستقيم هم دست زد كه در صحراي طبس درس بزرگي آموخت . در جريان جنگ تجاوزكارانه و تحميلي عراق عليه ايران نيز به بهانه برخورد نفتكش بريجتون با مين، به تجاوز محدود نظامي عليه سكو هاي نفتي ايران اقدام كرد و در اقدامي سبعانه، هواپيماي مسافر بري ايران را با موشك مورد حمله قرار داد كه موجب كشته شدن 290 مسافر بي گناه شد . در اين سالها ايران نيز دست و پا بسته نبوده و متناسب با فرصتها و امكانات خود به منافع امريكا در ايران و منطقه ضربه زده است كه نقطه اوج آن تسخير سفارت امريكا در تهران و افشاي اسناد اين سفارتخانه درباره مداخلات آن كشور در ايران و منطقه بود كه در هزاران نسخه چاپ شد. اما به نظر مي رسد پس از سه دهه چالش، اكنون شرايط براي هر دو طرف وارد مرحله تعيين كننده اي شده كه در هيچ دوره اي به حساسيت زمان فعلي نبوده است . تحليل وضعيت موجود محافظه كاران جديد در امريكا در حال حاضر در موقعيتي قرار دارند كه تصور مي كنند براي تثبيت رهبري دنيا به دست آمريكا لازم است به رغم مخالفتهاي داخلي و خارجي، به بحران سازي در جهان ادامه دهند و اگر لازم شد بار ديگر به قوه نظامي متوسل شوند . سياست امريكا در قبال ايران استفاده از چماق و هويج به صورت هم زمان است . البته در اكثر مواد سهم چماق بيش از هويج است . در اين ميان اتحاديه اروپايي كه مايل نيست پس از از دست دادن افغانستان و عراق ، از صحنه ايران نيز خارج شود و عرصه خاورميانه را براي يكه تازي رقيب بد سگال خالي گذارد ؛ مي كوشد به طرف ايراني بقبو لاند كه مي تواني از غني سازي اورانيوم دست برداري واز طريق كنار آمدن با اروپا، امنيت خود را در سايه همكاري با اتحاديه اروپائي تضمين كني. نتيجه آن كه اروپا بتواند كارتي مهم در برابر بازي با ايالات متحده امريكا داشته باشد . اين مساله بويژه پس از افشائ طرح موسوم به « خاورميانه بزرگ » براي اتحاديه اروپا اهميت مضاعفي پيدا كرد، چون اتحاديه اروپا مي داند با برخورداري از مناسبات ويژه با ايران مي تواند سهم مناسبي براي خود در آينده خاورميانه داشته باشد . در اين موقعيت دو بازيگر مهم يعني روسيه و چين هر كدام در دو بستر جداگانه يك رويا را دنبال مي كنند . اين دو كشور برخوردار از حق وتو و سلاح هسته اي مي كوشند با در پيش گرفتن بازي با حاصل جمع جبري صفر، وضعيت به نحوي ساماندهي شود كه در صورت پيروزي ايران در ميدان زور آزمائي براي دستيابي به تكنولوژي هسته اي، ضربه اي كاري به موقعيت رقيب يعني امريكا وارد شود . اگر ايران سرانجام به سازش تن دهد باز هم نياز بيشتري به آنها خواهد داشت و بنابراين مي توانند در بازي شطرنج خود با امريكا از موقعيت ايران همچون گذشته بهره بگيرند . اكنون با در نظر گرفتن وضعيت موجود بايد به بررسي احتمال حمله امريكا به ايران پرداخت. بررسي احتمال حمله امريكا به ايران در اين بحث به قانون احتمالات در تحليل اين موضوع توجه شده است زيرا هر گونه مطلق انديشي در باره تحقق يافتن يا تحقق نيافتن حمله امريكا به ايران ما را دچار انحراف در تحليل مي كند . چون خوش خيالي بيش از حد و اطمينان كامل از قدرت پيدا نكردن مقام هاي امريكائي براي صدور دستور حمله به ايران موجب بروز رفتارهايي مي شود كه علاوه بر تهديد امنيت ملي ممكن است موجب دريافت ضربات غافلگيرانه از سوي دشمن شويم . همچنان كه هر گونه بزرگ نمائي و نظريه پردازي ناشيانه در باره توطئه دشمن موجب ايجاد نگراني بي مورد در جامعه و تاثيرات سوء سياسي، امنيتي و اقتصادي در كشور مي شود . بنابراين موضوع را بايد در سطح يك احتمال منطقي تحليل كرد و متناسب با آن تمهيدات لازم را به اجرا گذارد . احتمال اول: حمله فراگير به ايران چنين اقدامي در وضعيت كنوني كه امريكا در عراق و افغانستان به ثبات مورد نظر دست نيافته است بسيار دور از انتظار است . ضمن آن كه امريكا براي چنين حمله اي به بودجه و امكاناتي تقريبا دو برابر انچه كه در عراق بكار گرفت نياز دارد . علاوه بر آن هنوز امريكا نتوانسته است براي توجيه افكار عمومي داخل و خارج اين كشور بهانه اي مناسب پيدا كند . ادعاي دستيابي ايران به سلاح هسته اي هنوز با نگراني عمده در باور مردم غرب روبرو نشده است چون ايران با دادن اطمينان به جامعه جهاني و اجازه دادن به بازرسي موردي اژانس بين المللي انرژي هسته اي از تاسيسات هسته اي خود، تبليغات غرب را تا حدود زيادي خنثي كرده است . در اين شرايط امريكا با چه توجيهي مي تواند به ايران حمله سراسري كند؟ احتمال دوم : حمله محدود در اين فرض امريكا در موقعيتي وارد عمل مي شود كه ارزيابي اش اين باشد كه وارد كردن ضربه محدود به ايران مي تواند موجب تغيير حكومت و يا حداقل تغيير رفتار حكومت ايران در برابر امريكا شود . در حالي كه تجربه گذشته نشان مي دهد اين گونه اقدامات، موجب برانگيختن احساسات ملي در ايران و در نهايت تضعيف بيش از پيش موقعيت امريكا در افكار عمومي مردم مي شود . علاوه بر اين امريكا مي داند كه ايران قادر است پاسخ هاي غير قابل پيش بيني به حملات محدود امريكا بدهد . همين موضوع ترديد هاي جدي بر فرضيه ضربه محدود وارد مي سازد، بطوري كه اين احتمال را كمتر از احتمال حمله فراگيرامريكا به ايران مي توان ارزيابي كرد . احتمال سوم : افزايش فشار سياسي تبليغاتي تا رسيدن به سازش اين احتمال با در نظر گرفتن تمام عوامل تاثير گذار در مناسبات ايران و امريكا بيش از احتمالات ديگر بخت تحقق دارد . با اين وجود تعيين ابعاد سازش و توافق هاي احتمالي بسيار دشوار است . اما به يقين تاثيرات تعيين كننده اي در آينده ايران و منطقه خواهد داشت. اگرچه لازم است به بررسي دلايل اين كه چرا اين احتمال نسبت به ديگر احتمالات قوي تر است پرداخته شود اما بنا به دلايلي چند كه در اين نوشتار، ضرورتي براي مطرح كردن آنها وجود ندارد، به بحث مهم تر از آن مي پردازيم كه تمهيدات لازم براي افزايش قدرت چانه زني ايران در برابر فشار امريكا و كاهش خطر بروز جنگ دو كشور است. بطور قطع موارد ذيل توان ملي را براي كاهش تهديد عليه امنيت ملي ، افزايش مي دهد: ۱- حضور گسترده مردم در صحنه ۲- ايجاد اعتماد عمومي براي گسترش همبستگي ملي از طريق انجام دادن اصلاحات سريع در نظام سياسي، اقتصادي و فرهنگي كشور . ۳- برخورد با هر گونه عاملي كه نارضايتي عمومي را افزايش مي دهد و موجب دلسردي در ميان مردم مي شود . ۴- ايجاد باور هاي صحيح در ميان مردم كه بيشتر به آنچه كه به دست آورده ايم و داريم افتخار كنيم و كمتر به آن چيزهائي بيانديشيم كه نبايد داشته باشيم. ۵- افزايش امنيت جمعي در ميان اكثريت جامعه و ايجاد ناامني براي فرصت طلبان و سود جوياني كه منافع ملي را فداي منافع گروهي يا فردي خود مي كنند. نتيجه گيري : تهديد امريكا عليه ايران، جدي است اما احتمال عملي شدن آن اندك به نظر مي رسد، بنابراين بايد هوشيار بود و اقدامات لازم را براي مقابله با اين تهديد به عمل آورد. اين اقدامات، تنها بعد نظامي ندارد و تمام ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي را شامل مي شود. همچنين بايد شرايط ويژه را در كشور برنامه ريزي كرد بدون آن كه لازم باشد اقدامات نمايشي و تبليغاتي به عمل آوريم كه موجب نگراني در جامعه و احيانا تاثيرات سوء اقتصادي و امنيتي شود .