اطلاعيه افشاگرى شماره 8



بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم 21/8/58
     سلطه نظامى آمريكا بر كشورهاى مستضعف جهان به عنوان پشتوانه مستحكم امپرياليسم براى كنترل كشور و جلوگيرى از انقلابات و حركتهاى آزادى‏بخش است. وابسته كردن ارتشها به اسلحه و جنگ‏افزار آمريكايى و استقرار سيستمى كه فقط كارشناسان آمريكايى مى‏توانند آن را اراده كنند و همچنين تطميع ژنرالهاى ارتش از ابتدايى‏ترين سياستهاى امپرياليسم در كشورهاى در بند جهان سوم است.
     در ايران نيز آمريكاى جنايتكار چنين عمل كرده بود. شاه خائن توسط مستشاران نظامى آمريكايى
ارتش را در جهت منافع آمريكا طرح‏ريزى نموده و اكثر امراى ارتش را تطميع نموده و بسيارى از
سيستمهاى اطلاعاتى وسيع را در آن پياده كرده بود. از آن خطرناكتر آنكه با ايجاد مستشارى، مستقيما
ارتش را زير آموزش و كنترل خود داشته است. آمريكا در حقيقت ارتشى ساخته بود كه به جاى دفاع از
منافع خلق مسلمان ايران و به جاى دفاع از استقلال و اسلاميت ايران براى دفاع از منافع او در منطقه و در مقابل انقلابيون عمل مى‏كرد. 
    در حقيقت ارتش ايران در زمان شاه خائن جزئى از نيروى آمريكا بود كه مجهز به آخرين جنگ
افزارهاى آمريكايى مثل هواپيماهاى  F-14 و  F-15بود كه حتى بعضى از آنها تنها در ارتش آمريكا يافت
مى‏شود. منطق حكم مى‏كند كه قدرت چپاولگرى مثل آمريكا هرگز نمى‏تواند به فكر منافع ملت ايران
باشد. اسلحه‏هاى آمريكايى، آموزش و استقرار سيستمهاى اطلاعاتى وسيع در ارتش صرفا در جهت
منابع مستقيم آمريكا بوده است. اينك به جهت روشن‏تر كردن خطوطى كه حكومت مستقيم آمريكا را در
ارتش سابق ايران ثابت مى‏كند به ارائه اطلاعات و اسناد ذيل مبادرت مى‏ورزيم.
1ـ ايجاد مستشارى: در اين باره دو سند ارائه مى‏گردد.
سند الف: به نام مأموريت ارتش آمريكا و فعاليتهاست كه در آن هدف آمريكا از ايجاد مستشارى را
صريحا حضور نظامى آمريكا در ايران براى دفاع از منافع آمريكا مى‏خواند.
سند ب: يك مستشار نمونه را معرفى مى‏كند كه چگونه در سراسر انقلاب سعى در جاسوسى در ارتش،
كنترل آن و بالاخره حمايت مستقيم و ماهرانه در مأموريت‏هاى نظامى تهران داشته است.

سند الف: مأموريت ارتش آمريكا و فعاليتها
     مستشارى مهمترين حضور نظامى آمريكا در ايران است. هدفش بالا بردن كارآيى نيروهاى نظامى
ايران به منظور مقاومت در مقابل تجاوز و ادامه حفظ منافع آمريكا در ايران است.
     اين ارتش در 1941 به وجود آمد و در 1943 و 1947 تجديد سازمان يافت (قرارداد آمريكا و ارتش
ايران). توافق اساسى بين حكومت آمريكا و دولت ايران اين بود كه نظارت و كمك ارتش آمريكا به ارتش
ايران (زمينى، دريايى، هوايى) ادامه يابد. از 1950 قرار داد كمك دفاعى مشترك بين دولت ايران و دولت
 
آمريكا در سه زمينه منعقد گرديد.
     اين توافق كه با توافق ارتشى ARMISH متفاوت بود، در زمينه كمك ادارى و سازماندهى بود.
     در 1942 اولين كمك بزرگ به ارتش ايران تحويل گرديد.
     در 1958 نزديكتر شدند ARMISH و MAAG.
     در 1965 فروش نظامى خارجى و برنامه‏هاى اعتبارى آغاز شد. موفقيت اين برنامه موجب قطع
كمكهاى بلاعوض در 1972 بود. MAAG از  Major - Gonraدستور مى‏گيرد و هدف اين مستشارى با
مشاوره روزانه به بالاترين افراد ارتش ايران مى‏باشد و اين كار با در جريان گذاشتن شاه انجام مى‏شود.
كارمندان ARMISH - MAAG بر كار فرماندهان ستاد ارتش شاهنشاهى مشاوره كامل مى‏نمايند.
     هر عضو ايرانى كه فرمانده عمليات ـ اطلاعات تجسسى لجستيك (پشتيبانى) نقشه‏ها و برنامه‏هاست،
يك نفر راهنماى خارجى دارد كه معمولاً يك سرهنگ است.
     مسئول مدرنيزه كردن ارتش شاهنشاهى ايران در رابطه با برنامه 1972 مى‏باشد. ايران سفارش
وسائل و خدمات به ارزش كمى بيش از ده ميليارد دلار كه شامل خدمات است به آمريكا داده است.

سند ب ـ مأموريت مستشارى دريايى
     ناخدا (كاپيتان) هالينگ ورث در طول دوره منتهى به انقلاب، وابسته دريايى سفارت آمريكا در تهران
بوده است. وى در طول ماههايى كه اين انقلاب نضج مى‏گرفت به دقت تغييرات رخ داده در نيروى دريايى
ايران را گزارش مى‏نمود. خوش‏مشربى و مهارت او در برقرارى دوستى منتج به گزارشهاى اطلاعاتى قابل
اطمينان و بموقع مى‏شده است. در كمتر از چند هفته با بسيارى از وابسته‏هاى خارجى تماسهاى نزديك
گرفته و گفتگوهاى تقريبا مفيد متقابل ترتيب داده است. او كشش‏ها و شكافهايى را كه در نيروى دريايى
ايران خود شاهد بروزشان بود به طور بحرانى گزارش مى‏نمود. او در آخرين هفته‏هاى قبل از انقلاب ايران
با شرايط تحت فشار متعددى مواجه شد، عكس‏العمل او تقريبا در تمام اين موارد كه شامل اقدام به
آدمكشى هم مى‏شد (ممكن بود بشود) نمونه وار با آرامش، قاطعيت، و انديشه منطقى همراه بود. هنگامى
كه موقعيت محلى بشدت وخيم گشته و به اخراج آمريكاييها كشيد ناخدا هالينگ ورث، رل مؤثرى در
طرح نقشه به تناسب مراحل و فازهاى عمليات اين تخليه (فرار) بزرگ به عهده داشت. خبرگى و درك
مسئوليت و اقدام بموقع او، سلامتى و حركت به موقع هزاران آمريكايى و خارجى ديگر را هنگام خروج از
كشور تضمين نمود. كوششهاى خستگى‏ناپذير و بدون خودخواهى وى كمك بى‏حدى در چنين فرار
موفقيت‏آميزى نمود. بارها در غيبت وابسته دفاع وظايف محوله را انجام داد. در اين سطح، او هم اكنون
مسئوليت و تأثير بسزايى را به عنوان وابسته نظامى قبول كرده است.
     ناخدا هالينگ ورث افسرى عالى‏دست در ميان همقطارانش و يك حرفه‏اى واقعى و وابسته (A.T.T)
بسيار شايسته مى‏باشد.
     رفتار شخصى وى طبعا با توجه به استاندارد تحمل، عملكرد و ادب و تواضعى كه اين افسر را برجسته
مى‏كند نمونه است.
 
     حمايت مستقيم و ماهرانه اين افسر وى را در مأموريت‏هاى نظامى در تهران به طور قابل توجهى اثر
كلى دفتر وابسته دفاع را افزايش داده است.
2ـ ايجاد يك سيستم اطلاعاتى وسيع: در افشاگرى شماره 6 از طرح IBEX صحبت شد. در اينجا سندى
ارائه مى‏گردد كه مستشاران آمريكايى بسيارى از اطلاعات دقيق را به ايرانيان نيز نمى‏داده‏اند. در اينجا اين
سؤال پيش مى‏آيد كه يك دولت خارجى چه اطلاعات سرّى و مهمى در كشور ما مى‏تواند داشته باشد كه
دولت آن كشور صلاحيت داشتن آن را ندارد؟ به راستى چه كسى حكومت مى‏كند؟
سند: محرمانه
از: وزارت امور دفاعى ـ واشنگتن
به : ARMISH-MAAG تهران
موضوع: راهنما براى حد افشاى اطلاعات در ايران
راهنماى فعلى مصوب 1979/12 مارچ به ترتيب زير است: مطابق با 21 اسفند
افشاى اطلاعات محرمانه نظامى براى ايران
كه به ترتيبى كه در زير گفته مى‏شود تغيير مى‏كند:
زمينه:
     الف: بحران سياسى و نظامى كه در اين تاريخ جريان دارد و انتظار مى‏رود كه براى مدتى ادامه داشته
باشد سؤالى را براى ما در رابطه با توانايى دولت موقت ايران براى حفظ اسرار محرمانه نظامى دولت
آمريكا مطرح مى‏كند.
     ب: اين احتمال مى‏رود كه اطلاعات محرمانه نظامى كه قبلاً براى دولت ايران آشكار بود مورد مخاطره
قرار گرفته باشد. دولت ايالات متحده ادامه اين مخاطره را به هيچ وجه در زمان حاضر نمى‏تواند قبول كند.
     ج: در موقعيت فعلى حداقل اطلاعات ممكنه مى‏بايست به دولت ايران داده شود.
خطوط كلى راهنما براى افشاى اسرار:
الف: هيچ‏گونه اسامى رمز جديدى كه باعث افشاى اسرار به دولت ايران بشود بدون تأييد كميته سياست
افشاگرى مستقر در واشنگتن نبايد استفاده كرد.
ب: مسايل زير فورا بايد عمل شود:
     قابليت دولت ايران براى دريافت اطلاعات در موارد زير مردود شناخته شد.
     به طريقى كه در ضميمه الف كتاب اول كميته سياست افشاگرى نوشته شده است:
فصل اول: تشكيلات ـ تعليم دهى ـ و كارمندان نيروهاى انتظامى
فصل دوم: تداركات و مهمات نظامى
فصل چهارم: توليد اطلاعات
فصل پنجم: عمليات نظامى مختلط ـ برنامه ريزى و آمادگى
فصل هشتم: اطلاعات نظامى
     اين ممنوعيت تا وقتى مؤثر باقى مى‏ماند كه يكى از موارد زير پيش آيد:
 
     1ـ كميته ملى سياست افشا كردنها بتواند تصميم بگيرد كه آيا دولت ايران به طور مناسبى قادر است كه
اسرار محرمانه نظامى آمريكا را حفظ كند.
     2ـ دولت ايران ظاهرا توافق نامه بين دو كشور راجع به امنيت عمومى اطلاعات را كه در تاريخ 6 ژوئن
74 بسته شده تحكيم كرده باشد.
     اين ممنوعيت فاش كردن اطلاعات بجز در مورد ج كه در پايين ذكر مى‏شود در همه موارد ذكر شده
مى‏بايد اعمال گردد. هم در مورد مسايل قبل هم در مواردى كه در آينده پيش مى‏آيد.
اين ممنوعيت شامل موارد زير نمى‏شود:
     براى افشاى سمعى يا بصرى مطالب براى كارمندان ايرانى كه تعليم مى‏بينند مگر اينكه مقامات صلاح
ببينند كه اين گونه افشاگريها به صلاح آمريكا نباشد.
     اين راهنماييها شامل مطالب محرمانه‏اى كه از طريق پيمان سنتو ممكن است به ايران برسد نيز مى‏شود.
خود اين مطالب هم قابل افشا براى دولت ايران نمى‏باشد.
     3ـ وابسته كردن امراى بلندمرتبه ارتش: در افشاگريهاى قبل خصوصا در سند افشاگرى شماره 7
نمونه‏هايى را ارائه داديم.
دانشجويان مسلمان پيرو خط امام

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved