شيطان در قلعه‌مرغي

ليلا كاظمى

 ماجرا از اين قرار بود: آمريكا كه همه دنيا را به تحريم ايران مجبور كرده بود، خودش فهميده بود كه بدون ايران شانسي ندارد.
ريگان حتي در آن سال‌هاي آخر كه مبتلا به آلزايمر و فراموشي شده بود هم از مسلمان‌ها مي‌‌ترسيد.
هميشه مواظب بود مسير حركتش طوري باشد كه اصلا از جلوي يك مسجد يا مركز اسلامي رد نشود. هيچ‌وقت يادش نرفت كه يك نماز جمعه، باعث سرنگوني دولتش شد.
توي نماز جمعه تهران، آيت‌الله هاشمي كه خبر را داد، نمازگزارهاي تهراني دست‌‌هايشان را مشت كردند و با حداكثر توانشان فرياد زدند «مرگ بر آمريكا». همه ذوق كرده بودند.
توي آمريكا و اروپا اما شهروندها نمي‌دانستند بايد عصباني باشند يا نه. همه بهت‌شان زده بود. دولت آمريكا كه خودش تحريمي جهاني عليه ايران به راه انداخته بود، حالا داشت با ايران معامله و حتي مذاكره مي‌كرد و اين بار، ايراني‌ها به آمريكا توجه نمي‌كردند.
علي‌رغم تشكيل چهاركميسيون براي بررسي ابعاد رسوايي، هنوز هم اطلاعات در مورد سفر رابرت مك فارلين، مشاور امنيتي ريگان و همراهانش به تهران كامل نيست. مجموعه اطلاعات منتشر شده، اين تصوير كلي را نشان مي‌دهد:
رونالد ريگان، چهلمين رئيس‌جمهور آمريكا، مثل همتاي قبلي خود كارتر، مايل به از سرگيري روابط با ايران منتها با ايران مطلوب خود آمريكا بود.
ماجراي ربوده‌ شدن هفت آمريكايي در بيروت (از جمله ويليام باكلي، كارمند سيا) در سال‌هاي 1984 تا 1985 هم به انگيزه اصلي اضافه شده بود. آمريكايي‌ها مي‌خواستند از ايران براي مذاكره با حزب‌‌الله لبنان هم استفاده كنند.
گزارش تاور (گزارش يكي از همان چهار كميسيون)، علت اقدام آمريكا را دو مورد عنوان كرده است: 1 ـ نجات گروگان‌هاي آمريكايي در بيروت 2 ـ علاقه باطني آمريكا به برقراري روابط با ايران و جلوگيري از دخالت شوروي در ايران، در بحران احتمالي بعد از درگذشت امام خميني.
مشاوران امنيتي ريگان، مأمور بررسي زمينه‌هاي مناسب براي اين منظور بودند. نتيجه بررسي‌هاي آن‌ها، تأمين سلاح‌هاي مورد نياز ايران، از جمله موشك‌هاي تاو و هاگ در ازاي آزادسازي گروگان‌هاي آمريكايي بود، تا از اين طريق، باب بحث و مذاكره باز شود.
گره آمريكايي‌ها به دست دو دلال بين‌‌المللي اسلحه باز شد. منوچهر قرباني‌فر و عدنان خشوقي، از طرف‌هاي معامله ايران در بازار آزاد اسلحه بودند. ارتباط اين دو با پنتاگون، از طريق ژنرال اليور نورث، يكي از مسؤولان اطلاعاتي پنتاگون بود.
نورث و قرباني‌فر، همديگر را در پاريس ديدند، مارس 1986. قرباني‌فر در اين ديدار، فهرستي از 240 نوع اسلحه يا قطعات تسليحاتي كه فكر مي‌كرد مورد نياز ايران است را به نورث داد. او خودش هزينه پيش‌پرداخت را هم به عهده گرفت. او بعدها در خاطراتش نوشت كه آن موقع فكر مي‌‌كرده ايران و آمريكا به زودي روابط‌شان را از سر مي‌گيرند، و اين فرصتي است كه او خودش را به عنوان مبتكر اين معامله سياسي جا بزند. براي اين كه آمريكا خودش مستقيما به ايران سلاح نفروخته باشد، اليور نورث به عنوان خريدار واسطه، اسلحه‌ها را از پنتاگون مي‌خرد. در 19مي 1986 طي يادداشتي به جان پويندكستر، مشاور امنيتي ريگان، خبر مي‌دهد كه زمان براي پرواز به تهران، مناسب است.
قرار شد انجام كار به عهده رابرت مك فارلين، مشاور امنيتي قبلي باشد. روز 23 مي 1986 (4 خرداد 1365) مك‌فارلين و اليور نورث همراه با چهار آمريكايي ديگر كه احتمالا مأمور سيا بودند و همچنين يك دلال اسرائيلي راهي ايران شدند. نقش رژيم صهيونيستي در اين ماجرا، هنوز هم معلوم نيست.
قرباني‌فر به نورث اطمينان داده بود كه ايراني‌ها منتظر تحويل سلاح هستند و حتما از آن‌ها استقبال خواهند كرد. او خودش به مقامات ايران، خبر ورود هواپيما و هيأت آمريكايي را داده بود.
اسم و سمت مك فارلين قرار بود تا زمان حضور در ايران، مخفي بماند. مك فارلين، پيام ويژه‌اي از سوي ريگان به همراه داشت، همراه با يك انجيل امضا شده توسط ريگان، سه قبضه كلت براي سران سه قوه و يك كيك كه شكل كليد داشت. قرار بود كيك در ضيافتي با مقامات ايران خورده شود و كليد قفل روابط دو كشور باشد.
وقتي كه هواپيما در فرودگاه قلعه‌مرغي به زمين نشست، مك فارلين خودش را معرفي كرد. ايراني‌ها برايشان هيچ اهميتي نداشت. تازه گذرنامه او هم جعلي بود. طرف‌‌هاي ايراني سلاح‌هايشان را مي‌خواستند. سلاح‌هايي كه فقط يك چهارم آن‌ها همراه مك فارلين بود.
مك فارلين و بقيه، روز اول را در فرودگاه سركردند. آن‌طور كه هاشمي رفسنجاني در خاطراتش مي‌گويد، كيك را هم نيروهاي امنيتي فرودگاه خوردند. روز بعد بالاخره اجازه ورود هيأت آمريكايي داده شد.
مذاكره با مك فارلين را فريدون وردي‌نژاد، از مسؤولان حفاظت اطلاعات سپاه (كه بعدها مدير خبرگزاري ايرنا شد) به عهده داشت. مك‌فارلين خواستار ديدار با سران سه قوه بود. ولي آنها هيچ‌كدام علاقه‌اي به گفت‌وگو نداشتند.
مك فارلين عصباني بود. مي‌گفت: «من اگر به شوروي رفته بودم، تا حالا گورباچف سه‌بار به ديدنم آمده بود.» ايراني‌ها هم وقتي عصباني شدند كه متوجه حضور يك اسرائيلي در ميان همراهان او شدند.
به علاوه اين كه آمريكايي‌ها، هم تمام تسليحات را نياورده بودند و هم قيمت آن‌هايي را كه آورده بودند، بيشتر از مبلغ مورد توافق اعلام كردند. آن‌ها 21 ميليون دلار مي‌خواستند و ايران فقط 14 ميليون دلار پرداخت كرد.
مك فارلين بعد از سه روز برگشت. ماجرا وقتي افشا شد كه قرباني‌فر به خاطر تحويل نگرفتن پول پيش پرداخت از طرف آمريكايي، ماجرا را به خبرنگار نشريه «الشراع» لبنان انتقال داد. امام بلافاصله به مقامات ايران دستور داد كل ماجرا را به اطلاع مردم برسانند. آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني خبر را در نماز جمعه 13 آبان 65 افشا كرد. بعد از افشاي ماجرا، كاخ سفيد و بقيه ابتدا ماجرا را تكذيب كردند. اما بعد از پيگير‌هاي مطبوعات آمريكا، به تناقض‌گويي افتادند.
آخرين حربه ريگان براي فرار از رسوايي سياسي، اين بود كه خودش اعتراف به يك كار خلاف قانون ديگر كرد تا ذهن‌ها كمي از اصل قضيه منحرف شود. خود كاخ سفيد افشا كرد كه قرار بوده سود حاصل از اين معامله، به ضد انقلابيون نيكاراگوئه، معروف به «كنترا»ها داده شود. كه كنگره كمك به آ‌ن‌ها را ممنوع كرده بود، كاخ سفيد در نامه‌اي رسمي از مطبوعات آمريكا خواست به جاي واژه «ايران‌گيت» از «ايران ـ كنترا» استفاده كنند.
 
همه قربانيان ايران گيت
ريگان سر اين ماجرا، تمام آبروي سياسي‌اش را خرج كرد. او خودش ايران را تحريم تسليحاتي كرده بود. خودش گفت‌وگو با گروگانگيرها را ممنوع كرده بود. خودش از كشورهاي دنيا خواسته بود با ايران قطع رابطه كنند.
به علاوه او كارهاي خلاف قانون هم كرده بود. برخلاف قانون به شوراي امنيت ملي كه فقط جنبه مشورتي دارد، مسؤوليت سياسي داده بود و برخلاف قانون كنگره، به كنتراها كمك كرده بود. ريگان توانست تا آخر دوره رياست جمهوري‌اش دوام بياورد. ولي بقيه قربانيان بلافاصله بر كنار شدند :
تلويزيون دارد توضيحات ژنرال نورث درباره ايران‌گيت را نشان مي‌دهد و مرد هيچ توجهي ندارد. او به خبرنگار تايم گفته بود كه «نيازي به تماشاي تلويزيون ندارم؛ مطمئن‌ام كه دروغ مي‌گويند.»
 

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved