دستاوردهاي تسخير لانه جاسوسي به روايت يكي از دانشجويان
رضا سیفاللهی معاون هماهنگ کننده دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و از تسخير كنندگان لانه جاسوسي است . او در سالروز تسخیر سفارت آمریکا در ایران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در بیان عواملی که منجر به تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا شد، گفت: « شرایطی که مربوط به مقدمات تسخیر لانهی جاسوسی است در واقع از مقطع پیش از انقلاب شروع شد که آمریکا در امور داخلی ایران مداخله کرد ( یعنی در ۲۸ مرداد سال ۳۲ ). سپس حادثه شکلگیری دولت موقت و از همه مهمتر عملکرد این دولت در عرصه بینالمللی به ویژه در ارتباط با آمریکا نکته مهم دیگری بود كه زمینهساز این حرکت شد.» وی با بیان این که تحرکات آمریکا نکته دیگر مد نظر دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانهی جاسوسی بود، افزود: «این تحرکات در چند محور مورد نظر ما بود، آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی به هیچ وجه حاضر نشد نسبت به پیروزی انقلاب و استقرار یک نظام جدید به جای رژیم شاهنشاهی وابسته کمترین واکنش مثبت و همراهی نشان دهد، بلکه دشمنی با نظامی که جایگزین نظام شاهنشاهی وابسته به آمریکا شده بود امری کاملا روشن بود.» وی با اشاره به دخالت مستقیم آمریکا در امور داخلی ایران در جریان کودتای ۲۸ مرداد و پس از آن گفت: « سابقه ذهنی و عملی دخالت آمریکا در امور داخلی ایران وجود داشت، اما حرکت دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی این کشور صرفا بر اساس این ذهنیت نبود و الا باید اول انقلاب سفارت آمریکا تعطیل میشد. کما این که برخی گروهها با قصد چنین کاری اقداماتی انجام دادند، اما مورد پذیرش مردم و امام(ره) قرار نگرفت.» وي با اشاره به اقدامات نسنجیده و زشت آمریکا در مواجهه با انقلاب ایران اظهار داشت: « آمریکا شاهی را که مردم از کشورشان بیرون کرده بودند و قصد استرداد و محاکمهاش را داشتند، پناه داده بود و این کار یک دهنکجی به مردم انقلابی ایران بود. به نظر میرسید یا آمریکا مشغول توطئهای مثل کودتای ۲۸ مرداد یا ایجاد جنگ روانی علیه ملت ایران است یا میخواهد به ضد انقلاب و افراد وابسته رژیم شاهنشاهی القا کند که محوریت شاه با هدایت و حمایت آمریکا نسبت به ایران وجود دارد واین نوعی حمایت بود که در ورای آن توطئهای خوابیده بود.» سیفاللهی ادامه داد: « در هر حال این اقدامات مخالف منافع ملی ایران و شعارهای انقلاب بود و از سویی تحرکات بعضی دولتمردان دولت موقت مثل ملاقات با برژینسکی دانشجویان را بسیار حساس کرده بود که در نهایت هم معلوم نشد این ملاقات چگونه و با درخواست کدام طرف و با چه هدفی انجام شد. این مذاکرات کاملا مشکوک بود. از همه خطرناکتر توطئههایی بود که در دانشگاهها، محیطهای کارگری و اصناف مختلف کشور با دامن زدن به مسایل قومیتی دیده میشد. در آن مقطع در کنار مرزها شاهد فتنهها و توطئههای گوناگونی بودیم که باعث تضعیف حاکمیت و نظام نوپای انقلاب بود، اینها بسیار خطرناک بود و بوی توطئه براندازی میداد.» وی همچنین با بیان این که آمریکا با مقایسه غلط ۲۸ مرداد و انقلاب اسلامی ایران به دنبال توطئهی جدید از نوع کودتا بود تاکید کرد:« با اقدام انقلابی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام این توطئهها نقش بر آب شد. با این کار انفعال، حرمان و به هم ریختن نقشهها نصیب آنان شد و در مجموع شرایطی یه وجود آمد که بسیاری از تهدیدهای آنها به فرصت برای نظام تبدیل شد.» سیفاللهی در ادامه با اشاره به انتقاد دانشجویان پیش از تسخیر سفارت در مورد دیدار با برژینسکی از سوی اعضای دولت موقت گفت: « در این باره در سطوح مختلف اعتراضاتی از سوی دانشجویان دانشگاههای مختلف صورت گرفت و نامهای به حضرت امام(ره)، مسوولان شورای انقلاب و رییس دولت موقت نوشته شد. گروهها و احزاب کشور نسبت به ابهامات این دیدار موضعگیری کردند و این حرکت کاملا مشکوک ، محکوم شد.» وی با تاکید بر لزوم در جریان بودن امام(ره) از چنین دیداری اظهارداشت: « حضرت امام(ره) نسبت به این ملاقات در جریان نبودند، نه تنها از ایشان اجازه نگرفته بودند، بلکه اطلاع هم نداشتند. چرا که امام(ره) با دیداری که اهداف آن معلوم نبود مخالفت میکردند.» سیفاللهی گفت: «دانشجویان پیگیر اعتراضات بودند، اما دولت موقتیها خود را موظف به پاسخگویی به معترضین و دانشجویان نمیدانستند. آنها دانشجویان را قشر رادیکال و تندی میدانستند که نباید در ادارهکشور به نظرات آنها توجه کرد. دولت موقت انتظار داشت کارهایش بیچون و چرا مورد تایید مردم و دانشجویان باشد در حالی که کشور انقلابی بود و زحمتهای بسیاری برای انقلاب کشیده شده بود و مردم انقلابی نسبت به تحرکات مشکوک بعضی از اعضاء دولت موقت حساس بودند و واکنش منفی نشان میدادند.» وی در توضیح نحوه تعامل دولت موقت و دانشجویان و علت رویکرد انتقادی دانشجویان نسبت به دولت با اشاره به نتیجه ضعیف سیاستهای دولت خاطرنشان کرد: « در آن زمان جای جای کشور در شعلههای ناشی از فتنه و توطئه میسوخت و دولت موقت هیچ گونه حضوری در مهار توطئهها نداشت و تلاشهای دانشجویان برای یاری رساندن به دولت نیز با واکنش منفی دولتمردان دولت موقت مواجه میشد. در حالی که ادامه وضع و استمرار توطئهها خطرناک بود. در شهرهای مختلف ایران ، مزارع کشاورزان به آتش کشیده میشد. دانشگاهها عرصه تاخت و تاز گروههای اپوزیسیون انقلاب بود و دولت هیچ کاری نمیکرد. در این فضا دانشجویان ابتدا برای یاری دادن به دولت تلاش میکردند. با این اعتقاد که آن را دولت منصوب امام(ره) و انقلاب میدانستند، اما دولت موقت از این همکاری استقبال نکرد و مسیر ضعیف و غیرمدبرانه خود را ادامه داد. از سویی در آن مقطع که نظام سعی در تثبیت قانون اساسی جدید داشت آنها بعضا به صورت علنی و بعضی دیگر پنهاني با برخی اصول مثل ولایت فقیه مخالفت میکردند و برخی از آنها خواهان قانون اساسی الهام گرفته از غربیها بودند. با اين حال هدف دانشجویان پیرو خط امام استعفای دولت موقت نبود، حتی در بدبینانهترین سناریوها، موفقیت دولت در برخورد با دانشجویان را تصور میکردند. اما وقتی مردم و امام(ره) از این حرکت حمایت کردند، دولت موقت در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفت. ما برای این که دولت موقت سقوط کند، کاری انجام ندادیم و این دولت موقت بود که نتوانست خود را با خواستههای مردمی ، امام و دانشجویان منطبق کند و استعفا داد. ابتدا در اعتراض به اقدام دانشجویان تهدید به استعفا کرد و وقتی استعفانامهاش را به امام (ره) داد، ایشان هم پذیرفتند.» سیفاللهی در ادامهگفت وگو با ایسنا درباره نحوه شکلگیری فکر تسخیر لانه جاسوسی امریکا گفت: « هسته شکلگیری این حرکت مربوط به دانشگاه صنعتی شریف بود، آنجا سازمانی از دانشجویان معتقد به امام(ره) و اصول انقلاب وجود داشت که پیشنهاد اولیه را داد، بعد با نمایندگان انجمنهای اسلامی دانشگاههای دیگر در میان گذاشت که آنها هم قبول کردند. حدود دو ماه قبل از این حرکت ابعاد مختلف اعتراضات و مبارزات دانشجویی مورد ارزیابی قرار گرفت. این ارزیابیها تبدیل به طراحی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا شد. مناسبترین روز و زمان برای این اقدام ۱۳ آبان تعیین شد و دانشجویان به شیوههای خاص خود وارد این حرکت عظیم شدند.» وی با بیان اینکه دولت موقت نسبت به این حرکت در کمال بی اطلاعی قرار داشت، تصریح کرد: « در طول این دو ماه یکی از نگرانیهای ما این بود که این حرف به گوش دولتمردان برسد و از ابتدا با آن مخالفت کنند. آن زمان سیستم اطلاعاتی در اختیار دولت موقت نبود و دانشجویان هم اساسا با کارهای زیرزمینی از زمان شاه آشنایی داشتند. ما دقت زیادی داشتیم که این حرکت منتشر نشود و آن را با افرادی که مورد اعتماد نبودند، در میان نمیگذاشتیم . زمانیکه این بحث میان دانشجویان مطرح میشد افکار مختلفی به میدان میآمد از جمله این که مثلا سفارت شوروی سابق و انگلستان هم گرفته شود، اصحاب این فکرها در دانشگاههای مختلف پراکنده بودند، ما به آن پیشنهادات به عنوان یک حرکت انحرافی نگاه میکردیم. چرا که با وجود رفتارهای نامطلوب این دولتها، رفتار آمریکا با انقلاب ما کاملا خصمانه بود و باعث تحقیر ملت ایران میشد. اقدامات دولت آمریکا رسما و علنا مخالفت با امام بود و بوی فتنه و توطئه میداد و کارهایی مثل کودتای نوژه نیز این را تایید میکرد و نفوذ آمریکاییها در ردههای دولتی که قبلا وابسته به ایالات متحده آمریکا بودند و بویژه در میان نظامی ها امر واضحی بود.» سیفاللهی درمعرفی طیف مخالفان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به مخالفت طیف لیبرال با این حرکت اشاره کرد و گفت: « طیفهای لیبرال که تبلورشان در دولت موقت بود کاملا با این اقدام مخالف بودند. البته شاخه دانشجویی نهضت آزادی در آن زمان این کار را تایید کرد، اما مشخص نشد که یک حرکت منسجم گروهی بود یا انفعالی و انفرادی .» وی همچنین تصریح کرد: « گروههای سیاسی حتی آنهایی که در جبهه مخالف با دانشجویان پیرو خط امام بودند، مثل منافقین و یا گروههای چپ به ناچار این حرکت را تایید کردند. آنها به ما و این حرکت اعتقادی نداشتند، اما وقتی در مقابل امواج خروشان حمایت مردم قرار گرفتند، ناگزیر از حمایت و دست کشیدن از مخالفت با نیروهای خط امام بودند. ازسویی آنها خود به روش دولت موقت انتقاد داشتند و آن را حرکت در مسیر وابستگی مجدد به آمریکا میدانستند و با این مواضع نمیتوانستند در مخالفت با دانشجویان خط امام با دولت موقت هم نظر باشند.» سیفاللهی درباره عدم اطلاع منافقین از این اقدام نیز اظهارداشت: « پیش از پیروزی انقلاب صفوف منافقین ازصفوف دانشجویان پیرو خط امام کاملا جدا بود . با پیروزی انقلاب اسلامی این جداسازی رسمیت یافت. حتی به خاطر دارم در شرایط فتنه گنبد وقتی تعدادی از دانشجویان مسلمان دانشگاه شریف ( در بین آنها تعدادی از منافقین هم حضور داشتند ) برای خدمترسانی به مردم به آنجا رفته بودند با دانشجویان مدافع انقلاب اختلاف پیدا کردند و از هم جدا شدند.» وی اضافه کرد: « حتی در راستای مبارزه با فتنه داخلی نمیتوانستیم با آنها یک روش و هدف مشترک داشته باشیم بر همین مبنا حیطه بندی را نسبت به هم کاملا رعایت میکردیم. به هیچ وجه آنها را محرم نمیدانستیم.» سیفاللهی در ارتباط با پیگیری مجلس شورای اسلامی برای حل مسالهی گروگانگیری نیز خاطرشان کرد: « مجلس در دوره اول و دورههای بعد همواره از این اقدام دفاع کرد حتی مجالس بعدی ۱۳ آبان را روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری کردند. به دلیل تایید مجلس بود که امام(ره) حل بحران مساله گروگانگیری را به آنها محول کردند که مجلس هم با چهار راهبرد ابلاغی امام راحل سعی کرد از این حقوق دفاع کند و آن چارچوب را برای اجرا به مسوولین دولت موقت ابلاغ کرد.» وی در بخش دیگری از این گفتوگو به مذاکراتی که در راستای استرداد گروگانها انجام شد، اشاره کرد و گفت: « با میانجیگری دولت الجزایر مذاکره با آمریکاییها برای تامین خواستههای ملت ایران آغاز شد. در این مرحله بعضی از خواستههای دانشجویان تامین شد. دولت آمریکا مجبور شد شاه را از كشورش بیرون کند. با این کار هیمنه آمریکاییها شکست و پیام بسیار مهمی برای وابستگان به آمریکا در دنیا در ناتوانی این کشور یعنی آمریکا در حمایت از دست نشاندگان آمریکایی در مقابل مردم به ثبت رسید.» سیفاللهی اضافه کرد:« بیرون کردن شاه از آمریکا و شکستن هیمنه ابرقدرتی مهمترین دستاورد تسخیر لانه بود. علاوه بر این آمریکا از ایران عذرخواهی کرد. کارتر نامهای به امام(ره) نوشت که منفعلانه و از سر استیصال بود. امام(ره) هم دستور انتشار آن نامه را داد که آمریکا در یک اقدام انفعالی آن را تکذیب کرد. پس از آن وزیر خارجه آمریکا نسبت به سابقه مداخلات دولت آمریکا در امور داخلی ایران عذرخواهی کرد که این هم مزید بر خواستههای دانشجویان بود.» وی یادآور شد: « البته درباره استرداد اموالی که آمریکاییها بعد از تسخیر بلوکه کرده بودند و اموال شاه به دلیل ضعف مفرط سیستم اجرایی به نظر من خوب عمل نشد، در این بخش سوالها و ابهامات جدی وجود دارد.» وی در ادامه با مقایسه تحرکات آمریکا در ایران در دو مقطع حال حاضر با زمان گروگانگیری گفت:« شباهتهای زیادی در این زمان با آن دوره وجود دارد، اولا آن زمان ملتی انقلاب کرده بود و یک شاه وابسته به آمریکا را کنار گذاشته بود. آمریکا پیام مردم در آن زمان را نتوانست درک کند و نسبت به شناسایی حق مسلم ملت ایران در تعیین سرنوشتش کوتاهی کرد، در حالی که میتوانست روابط را متناسب و بر اساس احترام متقابل و در راستای جبران اشتباهات گذشته بازسازی کند. آنها در آن زمان به خواسته مردم ایران دهن کجی کردند و شاه را پس از مدتی به کشورشان راه دادند. از نظر ما این دهن کجی و حرکت سربالا و نفی حاکمیت و انقلاب مردم ایران بود.»