چرا براي ملاقات با برژينسكي از امام اجازه نگرفتم؟



مهندس مهدي بازرگان فرداي روزي كه لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام تسخير شد، از مقام نخست‌وزيري استعفا كرد. وي در مصاحبه خداحافظي خود چنين گفت:
ما در اين مدت گام به گام راه رفتيم و غير از اين بلد نبوديم و خيلي متأسفم از اين نقش و ضعف خودمان چون ما بشر بوديم و راه ديگري بلد نبوديم.» بازرگان در ادامه سخنان خود گفت:
«ما از اول مواجه شديم با مخالفت‌ها و مزاحمت‌هاي دشمنان. حالا هم به دوست كار ندارم و چه احزاب افراطي چپ داخلي و چه دشمنان خارجي، كه در مقاطعي به حدّي بود بطوري كه مجال فكر كردن براي اين دولت وجود نداشت. ناراحتي ما تعدّد مراكز تصميم‌گيري، تعدد بازخواست‌ كردنها، و عواملي كه عمل مي‌كند [بود] و با خود مي‌گفتيم: انشاالله يواش‌يواش خوب مي‌شود و مي‌بينيم روزي كه مملكت تكليفش روشن باشد و يك حكم و يك خدا و يك قانون و يك مجلس و يك محور باشد، و حالا خيلي متأسفم كه پس از 9 ماه كه مي‌خواهيم برويم آرزوي ما تحقق پيدا نكرده، و نگراني ما اين است كه مي‌بينيم با اين مجلس بررسي نهايي قانون اساسي، و تغييراتي كه در پيش‌نويس قانون اساسي داده‌اند، بيم آن مي‌رود تا بعد هم باز مملكت چند قطبي باشد و كسي تكليف خودش را نداند و عوامل متعددي روي دولت و مسئولين عمل بكند. قطب اداري، قطب اجتماعي، قطب سياسي، قطب ديني و قطب اقتصادي و ما با اين نگراني بزرگ ترك مي‌كنيم كه مملكت بعد از تصويب قانون اساسي باز هم دچار هرج و مرج باشد و حاكميت طبقاتي بر آن حكمفرما باشد و اميدواريم كه اين نگراني مرتفع شود.» مهندس بازرگان در مورد علت استعفاي خود اظهار داشت: «اين اواخر گفته شده كه اشغال سفارت آمريكا و گفت و شنودهاي بعد از آن موجب استعفا شده ولي به هيچ وجه اين صحيح نيست اين مسئله خيلي مسئله قديمتر از اين زمان اخير بوده است». وي افزود:
«اين مسئله كه چرا ملاقات با وزير مشاور رئيس جمهوري آمريكا در بوق و كرنا گذاشته نشده بود و يا به عرض و اجازه امام نرسيده اين ايراد به نظر من ايراد خيلي بيجائي آمد. از اينرو به احمد آقاي خميني گفتم در اين مدت من و همكاران شايد با بيش از دويست وزير و سفير ملاقات كرده‌ايم و هيچيك را به شوراي انقلاب نگفته‌ايم و نه فلان حزب و يا روزنامه و نه خدمت امام؛ و اصلاً معمول و معقول نبوده. كاردار قبلاً به ما اطلاع داد كه به الجزاير كه مي‌رويد برژينسكي هم هست و ممكن است به ملاقات شما بيايد. اينرا آقاي دكتر يزدي مي‌دانست و من از ايشان خواهش كردم كه شب قبل خدمت امام برسيم مطالب مختلف و از جمله روابط ما با آمريكا چگونه باشد و يا چگونه خوب است و ايشان چه فرمايشي دارد. اين صحبتهائي بود كه كرده‌اند. مگر من هويدا هستم و يا محمدرضا شاه كه آب خوردن را اجازه بگيريم. اگر بنا باشد نخست‌وزير، وزير امور خارجه، و وزير دفاع مورد اعتماد نباشند، و تشخيص ندهند كه وقتي با يك وزير ملاقات مي‌كنند چه بايد بگويند آنها را نبايد نگهداشت، و امام هم هيچوقت چنين توقعي از ما نداشتند. يك چيز فقط عامل استعفاي ما بود آنهم مصلحت‌انديشي به مملكت و اجازه دادن به اينكه انقلاب و جمهوريت و مملكت پيش برود. چون ما در مرحله‌اي رسيده بوديم كه مي‌ديديم بن بست است و ديواري جلوي ماست و ما نمي‌توانيم جلو برويم و راه از هر طرف بسته است و استعفاي من بدنبال استعفاي مكرر و متوالي همكارانم بود».
نتيجه كار آن شد كه بازرگان رفت بقيه هيئت دولت تحت سرپرستي شوراي انقلاب به كار خود ادامه دادند و لانه جاسوسي همچنان در تسخير دانشجويان باقي ماند.

منبع: غائله چهاردهم اسفند 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، انتشارات نجات، 1377، ص 242 و 243.

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved