ارتش آمریکا در آییننامه رزمی خود در سال 1955 تعریفی جالب از جنگ روانی در عرصه بینالمللی ارائه کرده است. "جنگ روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروه دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد." بر این اساس ایالات متحده از جنگ روانی به عنوان ابزاری مهم در جنگهای مدرن بهره گرفته و تلاش کرده از طریق سایتهای خبری، مطبوعات، خبرگزاریها، رادیوها و تلویزیونها برای تأثیرگذاری روانی بر مردم، احزاب، سیاستمداران، گروهها و سازمانها استفاده کند. از بین بردن امید نزد مخاطبان کشور هدف، بیاعتمادی نسبت به رهبران، شکاف در بین جامعه هدف و ایجاد هراس از تنبیه نظامی از مهمترین هدفهای جنگ روانی میباشد. سانسور، تحریف، ساختن یک یا چند دشمن فرضی، محک زدن، ادعا به جای واقعیت، اغراق، تفرقه، ترور شخصیت و شایعه سازي از جمله مهمترین راهبردهای اساسی جنگ روانی به شمار میرود. در زمينه فعاليتهاي هسته اي جمهوری اسلامی ایران رسانههای غربی و به خصوص آمریکایی – صهیونیستی بر اساس سیاست چماق و هویج جنگ روانی گسترده ای را بر علیه ایران آغاز کردند. مقاله سیمورهرش در مجله نیویورکر مبنی بر اختصاص 400 میلیون دلار کاخ سفید برای گسترش عملیاتهای زمینی بر علیه ایران آغاز ماجرا بود. شائول موفاز وزیر ایرانیزاده رژیم صهیونیستی از اقدام نظامی بر علیه ایران سخن گفت و تأکید کرد: "ایران جهان را میفریبد زمانی میخرد به هر ترتیبی که شده میخواهد ایام را به سلامت بگذراند." به دنبال آن صد جنگنده – بمبافکن اسراییلی با مانور بر فراز یونان عملیات حمله به ایران را شبیهسازی کردند که تمامی رسانههای غربی با آب و تاب تمام آن را مخابره کردند و همگی از حمله قریبالوقوع به تأسیسات هستهای ایران خبر دادند. رئیس اسبق موساد در یک سخنرانی در برابر صدها اسراییلی در جنوب اسرائیل گفت: "ایران ظرف یک سال به نقطه غیرقابل بازگشت در طرحهای هستهای خود میرسد". پایگاه خبری واینت وابسته به روزنامه یدیعوت آخرونوت نوشت: " قبل از آنکه ایران سیستم پدافند روسی اس ای 20 را دریافت دارد باید اسراییل کار را یکسره کند". این عملیات روانی گسترده تا آزمایشات موشکی جدید ایران به شدت ادامه داشت که بعد از آن تا حدود زیادی فروکش کرد. فولکراشتانسل مدیر کل امور سیاسی وزارت خارجه آلمان گفت "به آمریکا اجازه نمیدهیم برای حمله به ایران از خاک ما استفاده کند." این در حالی بود که خانم مرکل صدراعظم آلمان در حاشیه اجلاس گروه هشت در ژاپن از پاسخ به خبرنگاران درباره پرونده هستهای ایران طفره رفته بود. هم زمان رسانههای روسیه از فروش تسلیحات نظامی به ایران در صورت حمله نظامی به این کشور خبر میدادند. دکتر محمود احمدینژاد در پاسخ به جنگ روانی دشمن در نامهای به سران گروه هشت گفت: قدرت آمریکا در حال افول است و در یک مصاحبه مطبوعاتی در مالزی بیان داشت: آمریکا و اسرائیل جرأت حمله نظامی به ایران را ندارند". شواهد و قراین زیادی وجود دارد که نشان میدهد تهدیدات اسرائیل و آمریکا تنها یک جنگ روانی است و سخنان دکتر احمدینژاد با واقعیت نزدیکتر است. در اینجا تنها به بخشی از این شواهد اشاره میکنیم: روزنامه ساندی تلگراف به نقل از منابع پنتاگون نوشت: "بدنبال دیدار دریاسالار مایکل مولن رییس ستاد کل ارتش آمریکا از اسراییل و گفتگو با مقامات سیاسی و نظامی این نگرانی تقویت شده است که اطلاعات محرمانه کافی و دقیق در مورد تأسیسات واقعی ایران و مکان آنها وجود ندارد و لذا مقامات آمریکا نگرانند که حمله احتمالی با ناکامی رو به رو شود. در دیدار مایکل مولن با مقامات اسراییلی چون رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، باراک وزیر دفاع وقت اسرائیل و اولمرت نخستوزیر وقت مشخصات پایگاههای هستهای ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. مایکل مولن در این سفر عواقب بد حمله به ایران را گوشزد کرد و گفت: "این منطقه به خودی خود به شدت بیثبات است و باید از هر گامی که چالش خطرناک محسوب شود و آن را بیثباتتر کند پرهیز کرد." ژنرال کویر واسر مقام پیشین سازمان اطلاعات نظامی اسراییل در سخنانی که تأیید کننده حرفهای دکتر احمدینژاد میشود بیان داشت: "دیگران آرزو میکنند اسرائیل کار را یکسره کند و خود شهامت آغاز اقدام لازم را ندارند." ژنرال ایتان بن الیاهو از فرماندهان نیروی هوایی اسراییل در سخنرانی در یکی از مؤسسات پژوهشی رژیم صهیونیستی گفت: "اگر اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کند باید خود را برای بیست روز حملات موشکی از سوی ایران، سوریه، حزبالله و حماس آماده کند و این در حالی است که به زعم او ممکن است 5 هزار فروند موشک کاتیوشا از سوی حزبالله در جنوب لبنان اسرائیل را نشانه بگیرد "هم زمان فرمانده ستاد مشترک آمریکا هم گفت "از نظر او آمریکا نمیتواند این روزها جبهه سومی بعد از عراق و افغانستان بگشاید." خبرگزاری رویتر نیز به تاکتیکهای غیرمتعارف ایران در صورت حمله نظامی به ایران اشاره کرد و آنها را این چنین برشمرد: 1. عملیات حمله و گریز در خلیجفارس از طریق قایقهای تندرو موشکانداز. 2. حمله موشکی به ناو آمریکا در منطقه خلیجفارس. 3. تسهیل انتقال اسلحه به داخل عراق و استفاده از نیروهای ضد آمریکایی. 4. بیثبات سازی افغانستان برای نیروهای ناتو. 5. حمله به اسرائیل از طریق متحدان منطقهای ایران. هفتهنامه تایم هم در واکنش به حمله نظامی اسرائیل به ایران نوشت: "اگر حمله نظامی به ایران صورت گیرد ایران فورا صادرات نفت از خلیجفارس را با شلیک یکی از موشکهای چینی کرم ابریشم به یکی از تانکرهای نفتکش در تنگه هرمز و یا تأسیسات نفتی یکی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس متوقف خواهد نمود که این بدان معناست که در بدترین شکل ممکن هفده میلیون بشکه از بازار نفت جهانی خارج خواهد شد. باز شدن دست جنگجویان طرفدار ایران در عراق فاجعهای چون عید سال 1968 ویتنام خواهد آفرید. اسرائیل نمیتواند به ایران حمله کند و نبرد را به تنهایی کنترل کند آنها نیاز به این دارند که ارتش کامل ایالات متحده را پشت سر خود ببینند بنابراین تا آن زمان اسرائیل تنها میتواند غرغر کند و آرزو کند تحریمها بر علیه ایران کارگر افتد." مجموعه این واقعیتها موجب شد تا تامکیسی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، برایان وینمن سخنگوی پنتاگون، رایان کروکر سفیر آمریکا در عراق حمله نظامی به ایران را تکذیب کنند. مایکل هایدن رئیس سازمان سیا (CIA) گفت: "نشانهای در دست نیست که ایران برنامه هستهای برای ساخت بمب اتم را از سر گرفته باشد. اما اگر ایران مورد حمله قرار گیرد به حزبالله فشار وارد میکند تا واکنش نشان دهد . رئیس سیا (CIA) افزود: "ضربه صادرات نفت مساوی استفاده از سلاح هستهای بوده و به زیان کشورهای مختلف از جمله آمریکا خواهد بود." و به همین جهت سه نظامی چهار ستاره آمریکا دریادار ویلیام فالون، جان ابیزید و آنتونی زینی با حمله نظامی به ایران مخالفت کردند. مجموعه این شواهد وقراین به خوبی نشان میدهد که حمله نظامی به ایران برخلاف حجم گسترده تبلیغات رسانهای بیشتر جنگ روانی است تا تهدید واقعی.