روز سيزدهم آبان از 2 بعد قابل توجه ، بررسي ، دقت و تحقيق است. از يكطرف مجموعه برنامههاي استعماري و اسارتبار كه امريكا براي استثمار ملت، تدوين كرده بود توسط رژيم بيكفايت و وابسته به شاه به اجرا درميآمد و آيندهيي تيره و تاريك را براي مردم كشور در پي ميآورد. مجموعه افكار، انديشه، عملكردها و برنامههاي براندازي كه آثار زيانبار آن به تدريج خود را نشان ميداد، مردم فقير و درمانده و محروم كشور را فقيرتر و درماندهتر و محرومتر ميساخت.
از طرف ديگر مبارزات پيگير و سرنوشتساز روحانيت سربلند شيعه با اين برنامهها بسياري از نقشههاي پنهان و آشكار رژيم، را افشا ميساخت و دربار را در ادامه اقدامات خود ناكام ميگذاشت. رودررويي روحانيت شيعه به زعامت حضرت آيتالله العظمي امام خميني (ره) با رژيم وابسته شاه، بخش اعظم تاريخ معاصر كشورمان را تشكيل ميدهد. امام خميني (ره) كه دودمان تبهكار پهلوي را به خوبي ميشناختند با برنامههاي منظم و منسجم، به مقابله با برنامههاي اسارتبار شاه پرداختند. حضرت امام خميني برآيند مبارزات رودرروي روحانيت و مردم با رژيم شاه و امريكا و رژيم صهيونيستي محسوب ميشدند. سيزدهم آبانماه روز تبعيد حضرت امام است. بنابراين رژيم با تبعيد حضرت امام عملا با اسلام و روحانيت و مردم در آن روز پشت كرد. تبعيد حضرت امام بياعتنايي به خواستهاي قانوني مردم محسوب ميشد. از آن به بعد علما و مردم با رژيم شاه هيچگاه كنار نيامدند. دربار و درباريان هم هرگز نتوانستند حمايت مردم را از خود كسب كنند. اين دوره 15 ساله كه با بازگشت حضرت امام در 12 بهمن 1357 خاتمه يافت، شورانگيزترين و شگفتآورترين، خونبارترين و در عين حال افتخارآميزترين فرازهاي تاريخ معاصر كشور را تشكيل ميدهد. از آنجايي كه بدون تجزيه و تحليل اين رخداد بسيار مهم و اثرگذار نميتوان به درستي به عوامل اصلي مبارزات خونبار مردم ايران عليه شاه و امريكا و طبعا نميتوان به علتالعلل پيروزي انقلاب اسلامي پي برد ، بر آن شديم كه اين رويداد مهم را دقيقتر مورد بررسي قرار دهيم.
اهميت قيام پانزدهم خرداد
يكي از افتخارآميزترين حوادث تاريخ معاصر قيام 15 خرداد است. اين قيام به قدري شاه و امريكا را در تنگنا قرار داد كه حدي بر آن متصور نبود. فرح پهلوي مينويسد: در 15 خرداد 1342 درباريان قصد فرار از كشور را داشتند. اغتشاش سال 42 با قدرت در هم كوبيده شده و اين موفقيت نه فقط به دليل تصميم راسخ شاهنشاه بلكه به واسطه پايمردي و صلابت اميراسدالله علم بود. علم دستور داد تعداد زيادي از دستگيرشدگان را فورا اعدام كنند. ... متاسفانه محمدرضا باوجود اصرارهاي دلسوزانه اسداللهعلم براي اعدام (امام) خميني دستور داد او را به خارج از كشور تبعيد كنند.
اگر به خوبي از تجزيه و تحليل دربار نسبت به امام و قيام 15 خرداد واقف نباشيم، خود كه صاحب 15 خرداد هستيم قدر آن را نميدانيم و عوامل آن را مورد توجه قرار نميدهيم
لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي
شايد هنوز هم براي عدهاي اين عنوان تازگي داشته باشد. بسياري هم درباره لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي چيزهاي شنيدهاند ولي اطلاع دقيقي از اين مفهوم ندارند. براي اطلاع اين دسته از خوانندگان عزيز قدري موضوع را باز ميكنيم.شاه در تعطيلي مجلسين و پس از ارتحال آيتاللهالعظمي بروجردي شرايط كشور را براي ديكتاتوري فراهم ديد و به برنامهريزيهاي خود جهت براندازي دين اسلام از كشور پرداخت. همان مسيري كه رضاخان 20 سال كشور را به آن سمت و سو سوق داده بود و خسارات جبرانناپذيري به ايران و مردم ايران وارد آورده بود .
درباره اعتقادات مذهبي و ميزان وابستگي محمدرضا به استعمارگران هم نوشتهاند و خودش هم فراوان گفته و نوشته است. او اصولا با اسلام و شيعه مخالف بود. فرح پهلوي مينويسد: «محمدرضا ملاها را به مثابه ارتجاعيترين گروههاي اجتماعي ايران ارزيابي ميكرد و ميگفت: اينها تنبلترين آدمهايي هستند كه خداوند خلق كرده است كه كار نكنند و خرافات را در بين مردم تشويق و منتشر كنند .»
مجري لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي يعني اسدالله علم را هم خوب است در چند خط از قول فرح پهلوي معرفي كنيم: علم ميگفت: دين اسلام مربوط به اعراب است و قبل از آنكه مسلمانان به يكتاپرستي روي بياورند ايرانيان يكتاپرست بودهاند .
حال به موضوع مورد بحث ميپردازيم .
لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در حقيقت اصلاح قانون انتخابات بود. به اين معني كه برابر قانون انتخابات اصلاح شده، اولا: شرط اسلام از انتخابشوندگان و انتخابكنندگان لغو شده بود. ثانيا: به جاي سوگند به قرآن، سوگند به كتاب آسماني قيدگشته بود. اين دو نكته اهداف صهيونيستي تهيهكنندگان لايحه را به روشني نشان ميدهد. واضح است كه مقصود از كتاب آسماني قرآن، تورات و انجيل نبود بلكه عقايد استعماري، خرافي و فاسد و فاسدكننده بهاييت منظور بود. حضرت امام خميني(ره) با توجه به ديد خدايي و تيزبينييي كه داشتند خطر را تشخيص دادند و استراتژي مبارزه را بر مخالفت جدي با اين لايحه قرار دادند و مردم را به آينده تلخ و تاريك كشور كه اجراي اين لايحه به دنبال داشت آگاه كردند .
مبارزه تشديد ميشود
به دنبال مواضع انعطافناپذير امام و روشنگريهاي ايشان، مردم خسته، درمانده و محروم كشور كه از سلطه تبهكارانه دودمان پهلوي خون دل ميخوردند با سرعت بپا خاستند و پشتسر امام ايستادند و از اهداف امام كه لغو اين لايحه استعماري بود حمايت گسترده كردند.
حضرت امام بدون انعطاف و بردباري در برابر دربار ايستاد و با تندترين جملات و خطابها آنها را مورد عتاب و سرزنش قرار ميدادند. حضرت امام از اتحاد علماي اسلام در پاسداري از اسلام در چهاردهم آبانماه 1341 سخن به ميان آوردند و دربار را ترساندند.(5) و در بيستم همان ماه از خطر بزرگي كه اسلام را تهديد ميكند، گفتند. (6)
امام خميني در 2/9/41 مردم را براي مبارزه رودررو با استعمارگران كه براندازي اسلام از كشور را در دستور كار داشتند دعوت كردند. در روزهاي دوم تا نهم آذر حضرت امام 4 سخنراني افشاگرانه و بيپروا در همين راستا داشتند. در روز نهم آذرماه 41 حضرت امام جمعا 2سخنراني تند و تهديدكننده ايراد كردند. (7 )
لغو لايحه
شرايط دربار هر روز در كشور بدتر ميشد و مردم محروم و مظلوم كشور بيش از پيش خود را براي مبارزه جدي با رژيم شاه آمادهتر ميكردند. بايد گفت هرچند همه علما و روحانيت كشور در مبارزه با اين طرح استعماري قيام كردند اما در همه جا سخن از «آيتالله خميني» به گوش ميرسيد.
سرانجام، رژيم منفور شاه كه سخت در جريان مبارزات روحانيت تضعيف و تحقير شده بود و با صراحت ميديد كه هر روز مردم خود را به علماي مبارز كه دشمن شاه هستند بيشتر نزديك ميكنند در 2 مرحله مبادرت به لغو لايحه كرد :
دولت علم به بعضي از علما پيغام داد كه از تعقيب لايحه منصرف شده و قصد ندارد آنرا به اجرا در آورد . هر چند اين عقبنشيني يك پيروزي براي ملت و بويژه علما تلقي ميشد اما با توجه به نيرنگ و فريب دودمان پهلوي كه جزو صفات ثانويه آنها شده بود امام اين حركت را كافي ندانستند و خواستار لغو آشكار و رسمي لايحه توسط جرايد شدند. حتي در نامهاي تند به يكي از علماي قم، ايشان را از انتشار نامه دولت مبني بر لغو لايحه برحذر داشتند و آنرا نشان از دستپاچگي دانستند و غيرضروري خواندند. در پايان مرقوم داشتند : « ميترسم فسادي شود».
تهديد تاريخي شاه
به رغم لغو لايحه توسط دولت، سخنراني تند و افشاگرانه حضرت امام (ره) در نهم آذرماه 1341 در جمع اصناف و بازاريان تهران ايراد شد. حضرت امام(ره) به اسدالله علم اولتيماتوم دادند و خواستار لغو رسمي لايحه شدند. حتي در آن سخنراني حضرت امام (ره) نخستين بار شاه را به جنگ مسلحانه مردمي تهديد كردند و گفتند : « ما تا به حال با اينها (شاه و دربار) مماشات نموده و به نصيحت و تذكر اكتفا كرديم و نگذاشتيم ملت عصباني شود ولي اگر يك روز ملت با حالت عصباني از خانه خارج شود، مطلب صورت ديگري پيدا خواهد كرد. آن روز است كه سرباز به نفع اسلام سرنيزه را بيندازد و ژاندارم تفنگ را، آن روز است كه ديگر نه كاخي براي علم باقي خواهد ماند و نه كاخي مرتفعتر از آن. »(8) سخنرانيهاي روزهاي پنجم و يازدهم چيزي ديگر براي دربار باقي نگذاشت. ... از ري نوشتند ما 5 هزار نفر با كفن آمادهايم... از لرستان نوشتند طايفههايي باكفن حاضريم.مردم بيدارند . يك مملكت بيدار عقب افتاده است ؟(9)
امام آنگاه براي نشان دادن موقعيت روحانيت و ميزان موقعيت شاه، دربار را به يك دوئل تاريخ فراخواندند و به قول امروز به يك برآورد علمي از موقعيت روحانيت و دربار دست زدند. امام خميني(ره) به دولت و دربار پيشنهاد كردند :
شما بگوييد ما ميخواهيم يك اجتماع بزرگ از طرفداران خود در يك منطقه مثلا در شرق تهران تشكيل دهيم و تشكيل دهيد. ما هم به مردم و هواداران خود ميگوييم كه مثلا در غرب تهران به تشكيل يك اجتماع بپردازند. آنگاه خواهيد ديد كه پشتيبانان ما بيشترند يا طرفداران شما .
آنگاه حضرت امام (ره) براي آنكه دربار تصور نكند اين پيشنهاد يك بلوف است، تشييع جنازه تاريخي و شكوهمند مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي را به رخ شاه كشيدند .
لغو لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي
سرانجام شاه در يك عقبنشيني خفتبار و آشكار، از به جريان انداختن لايحه استعماري خود عقب نشست و رسما و با انعكاس در جرايد لغو آنرا اعلان نمود .
استراتژي امريكا براي سلطه بر ايران
قدرتهاي سلطهگر براي سلطه بر كشورها، از استراتژي خاصي كه متناسب با شرايط فرهنگي اجتماعي مردم مختلف است استفاده ميكنند. اين قدرتها در اداره جهان به رغم تفاوت ديدگاهها كه حاصل خاستگاه آنهاست در يك نكته مشتركند و آن اينكه مردم كشورها را فقير و نيازمند ميخواهند. فقر موجب پذيرفتن هرگونه ننگ و سلطه است .
امريكا براي تسلط هر چه بيشتر بر ايران درصدد برآمد تا با نابودي كشاورزي و دامداري، ايران را به صورت يك كشور نيازمند در ابتداييترين نيازهاي داخلي درآورد. آنگاه خواستههاي خود را ديكته كند. فرح پهلوي در اين مورد ميگويد :
«در زمان كندي، طرحي براي اصلاحات در ايران توسط «والتر ويتمن روستو» تهيه شد كه سرفصل اساسي آن اصلاحات ارضي بود».
هر چند شكل طرح مساله تا حدي عوامفريبانه و جنبه تبليغاتي داشت اما با توجه به ماهيت دربار و رژيم پهلوي و شخص اسدالله علم كه يك عنصر سرتاپا فساد و وابسته به قدرتهاي استعمارگر بود، هيچ آدم فهيمي فريب نخورد و تحتتاثير قرار نگرفت .تجزيه و تحليل اين لوايح و مقاومتها و مخالفتهاي حضرت امام خميني(ره) با شاه و دربار و با اين لوايح اسارتبار و ذلتآور تا تبعيد حضرت امام(ره) در سيزدهم آبانماه 1343 نيز به وقت ديگري موكول ميكنيم .
شاه پس از به اجرا درآوردن دستورالعملهاي امريكا در نابودي كشاورزي و دامداري و وابسته كردن به واردات محصولات كشاورزي و دامي از امريكا و متحدان امريكا در تكميل روند وابستهتر شدن كشور لايحه استعماري، كاپيتولاسيون را به مجلس داد. در اين لايحه تمام مستشاران سياسي و نظامي و جاسوسي امريكا در ايران مصونيت كامل مييافت اين لايحه علاوه بر آنكه دست امريكاييها را در ايران براي هر جنايتي بازميگذاشت، دست مقامات كشور را براي تعقيب جنايتكاران ميبست. اين آغاز يك مبارزه جدي رودرروي روحانيت با شاه شد. علما و در راس آنها حضرت امام خميني (ره) كه شاه، امريكا، انگليس، رژيم صهيونيستي و ديگر استعمارگران را به خوبي ميشناختند و از جنايات بيشمار آنها در كشورمان شناخت داشتند لايحه كاپيتولاسيون را آغاز اشغال كشور توسط امريكا دانستند. امام ديدند اينجا ديگر جاي سكوت و مماشات نيست. مماشات چندين ساله علما بود كه شاه را در وابسته كردن كشور به بيگانگان تشويق كرده بود. امام در مبارزه با شاه و نقشههاي خائنانهاش شمشير را از روبستند به همين دليل در روز چهارم آبانماه 1343 تندترين، سختترين، مستدلترين و حماسيترين و خلاصه شجاعانهترين سخنرانيها را به بهانه مخالفت با كاپيتولاسيون عليه شاه ايراد كردند .
تبعيد امام
شاه كه با عملكرد ناصواب و زشت خود عملا كشور را وابسته تام و تمام به امريكا كرده بود در روز سيزدهم آبانماه 1343 حضرت امام را به تركيه تبعيد كرد .
پس سيزدهم آبان يك روز تاريخي است . روزي كه حضرت امام(ره) به اتهام مبارزه با امريكا و شاه از ايران تبعيد شد تا ديگر هيچ كس با امريكا مخالفت نكند و از جنايات آنها سخن به ميان نياورد. تا ساده و راحت به تاراج ثروتهاي كشور بپردازد. تا همه امكانات كشور را براي كنترل خاورميانه و حمايت از رژيم صهيونيستي به كار گيرد ، تا مردم را در فقر و محروميت قرار دهد ، تا فساد را بين جوانان توسعه دهد و خلاصه تا ساده و راحت به اسلامزدايي در ايران و در منطقه بپردازد و به قتل و غارت مردم ادامه دهد. اصلا ماهيت انقلاب اسلامي تا آخر ضدسلطه است .
اشغال لانه جاسوسي
15 سال پس از تبعيد حضرت امام(ره) و كمتر از يكسال بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي جوانان متعهد و انقلابي كه ميدانستند سفارت امريكا در تهران فقط و فقط به جاسوسي عليه ايران و ايرانيها مشغول است در يك اقدام انقلابي به اشغال لانه جاسوسي دست زدند. آنها به خوبي ميدانستند تا اين مركز جاسوسي داير است انقلاب دچار بحران خواهد شد؛ چون اين مركز با سازماندهي نيروهاي مخالف و جاسوسهاي داخلي و بينالمللي و... به ايجاد بحران ميپرداخت و انقلاب را با مشكل مواجه ميساخت. امريكا هر چند پس از پيروزي انقلاب مزدورانه و منافقانه انقلاب را به رسميت شناخت؛ اما امام ميدانستند كه اين حركت امريكا فريبي بيش نيست. هرچه بود مردم ايران در تبعيت از امام از حركت انقلابي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام حمايت كردند .
اسناد منتشر شده لانه جاسوسي به دنيا نشان داد كه درك دانشجويان در تشخيص آنكه سفارت امريكا فقط و فقط به جاسوسي عليه ايران و مردم ايران مشغول بوده است، تشخيصي درست و اساسي بوده است. گرچه اشغال لانه جاسوسي در نگاه اول يك نوع انتقام انقلاب اسلامي از استعمار امريكا تلقي ميشد اما به تدريج اشغال لانه جاسوسي ابعادي گسترده يافت و شهرتش عالمگير شد. بويژه زماني كه دانشجويان فهرست عوامل امريكايي و جاسوسان امريكا را منتشر كردند، معلوم شد كه امريكاييها حتي در اعماق مراكز حساس كشور نفوذ كردهاند. جاسوسان امريكا كه بنا به مصلحت انديشي استعمارگران تغيير چهره داده و حتي در بعضي از نهادها هم براي براندازي و ايجاد بيثباتي و بحران نفوذ كرده بودند خشم عمومي را به اوج رساند .
حضرت امام (ره) كه اشغال لانه جاسوسي را انقلابي بزرگتر از انقلاب 22 بهمن ميدانستند، اعتقاد داشتند كه در 22 بهمن 57 شاه، دولت، دربار و وابستگان آنها شكست خورده و از دور خارج شدند اما اشغال لانهجاسوسي و افشاي عملكرد جاسوسان در كشور و در منطقه و انتشار آنها، در حقيقت امريكا را به زانو درآورد؛ چون امريكا پس از لو رفتن ترفندها، نقشهها و عواملش به زمان زيادي نياز داشت تا تجديد سازمان كند و به نظر نويسنده ضربهيي كه امريكا از اشغال جاسوسي در تهران خورد هرگز ترميم نشد. امريكا در يك اقدام انفعالي ورود كتابهاي حاوي اسناد لانه جاسوسي منتشر شده توسط دانشجويان را به امريكا ممنوع كرد. حال آنكه كليت موضوع به رغم نظر امريكا افشا شده بود و مردم دنيا در جريان خيانتهاي امريكا به مردم مستقل و كشورهاي مستقل قرار گرفتند .
امروز كه بيش از 30 سال از اشغال جاسوسخانه امريكا ميگذرد اين انقلاب اسلامي است كه سربلند در مبارزه با امريكا، محبوب مردم عالم و مطلوب مبارزان است، برعكس امريكا هم هر روز در امريكا و در خارج از امريكا منفورتر و مطرودتر ميشود. راستي دنيايي تفكر و تحليل و دقت و جهانبيني در رهنمودهاي مقام معظم رهبري نهفته است كه ما با هر كشوري مذاكره كنيم، نبايد با سران جنايتكار كاخ سفيد به مذاكره بنشينيم. بطور قطع در چنين مذاكراتي هيچ چيزي عايد ما نميشود، برعكس صولت ضدامريكايي انقلاب شكسته ميشود .
منابع :
1. دختر يتيم از فرح پهلوي ج اول /ص438 و 439
2. دختر يتيم از فرح پهلوي ج اول /ص440
3. دختر يتيم ج 2/ص445
4. صحيفه امام ج اول /ص 87
5. صحيفه امام ج اول /ص91
6. صحيفه امام ج اول /ص93
7. صحيفه امام ج اول /ص100
8. صحيفه امام ج اول /ص 106
9. صحيفه امام ج اول /ص 120