سوءاستفاده از آژانس اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) از سوي يكسري روساي جمهور آمريكا كه از قرار معلوم، اين نهاد را ارتش سري خود تلقي ميكردهاند نبايد به هيچ روي نافي نقش مثبتي باشد كه يك سرويس اطلاعاتي داراي مديريت و سازماندهي صحيح ميتواند ايفا كند. قانون امنيت ملي سال 1947 كه سيا را به وجود آورد، به نحوي خاص از حمله ژاپن به پرل هاربور (بندر دريايي آمريكا) ياد ميكند و با مورد توجه قرار دادن اينكه اطلاعات موثر در مورد دشمنان در واقع ميتواند شانس مناقشه را از طريق دادن هشدارهاي لازم در هنگام افزايش خطرناك تنشهاي بينالمللي كاهش دهد، دليل ايجاد سيا را بيان ميكند. اطلاعات جاسوسي به عنوان يك ابزار مثبت براي كاهش شانس جنگ تلقي شده و به سيا به عنوان يك تصفيه خانه مركزي اطلاعات كه سياستمداران را به شيوهاي موثر راهنمايي ميكند نگريسته شده است. هري ترومن رئيسجمهور وقت آمريكا، سيا را يك منبع اطلاعاتي به دقت كنترل شده ميدانست. اگر به سالهاي دهه 40 باز گرديم، ميبينيم بسياري از مردم آمريكا به درستي به گفتوگو با خارجيان مظنون و مشكوك بودند و اين احساس وجود داشت كه يك فرد آقامنش، هيچگاه نامه فردآقا منش ديگر را نميخواند. در آن زمان برخي استدلال ميكردند كه استفاده از جاسوسان و عوامل براي جمعآوري اطلاعات در سرزمينهاي خارجي ذاتاً يك سياست بد است. زيرا اين امر مستلزم شكسته شدن قانون در آن كشورها است، اما به استثناي آنها كه از انزواگرايي محض استقبال ميكنند، اين استدلال دو چيز را ناديده ميگيرد. اول اينكه هر كشوري منافع ملي دارد كه به نحوي اجتنابناپذير با منافع ديگر كشورها در تعارض و ناسازگاري است. به عنوان مثال رقابت براي منافع ميتواند براي رفاه يك كشور و سعادت مردم آن اهميت حياتي داشته باشد. اينكه يك كشور همجوار چگونه به يك بحران بينالمللي پاسخ خواهد داد نيز براي سياستپردازان، يك اطلاعات حياتي به شمار خواهد رفت. دوم اينكه هر كشوري كه به دنبال منافع ملي خود است به نحوي رقابتآميز تلاش ميكند آنچه انجام ميدهد را مخفي سازد و آنچه را كه ممكن است اهداف اصلياش باشد آشكار نسازد. در نتيجه تقريباً همه كشورها در يك مناقشه غيرمسلحانه با كشورهاي رقيب خود هستند. به همين دليل، هر كشور كه به اندازه كافي براي داشتن خدمات ديپلماتيك بزرگ است نيز جاسوسان مختص خود را دارد، زيرا اطلاعاتي كه بينش و بصيرت لازم را در مورد نحوه رفتار و نيات و مقاصد ديگر كشورها را ايجاد ميكنند براي امنيت هر كشوري كه در عرصه بينالمللي تعامل دارد ضروري است و چنانچه به طور صحيح انجام گيرد بازگشت و خروجي قابل توجهي خواهد داشت. يك تلاش و اقدام جمعي اطلاعاتي جدي و پايدار، يك كشور را قادر ميسازد عليه مقولاتي همچون تروريسم بينالمللي بدون آنكه متوسل به حمله يا پرتاب موشكهاي كروز شود وارد اقدام موثر شود. متاسفانه با وجود آنكه سرويس اطلاعاتي آمريكا يك سرمايه بالقوه به شمار ميرفت، عملاً از آن استفاده موثري نشده است. به وجود آمدن يك نهاد اطلاعاتي به عنوان سازماني با اختيارات ويژه، هر چند كاملاً تعريف نشده كه خارج از نظام حقوقي عمل ميكند، ظاهراً براي سياستمداران بيش از حد اغوا كننده است. نقش عمده سازمان سياي آمريكا با شكل جديدي كه به آن داده شده به جاي جمعآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات به زودي به نهادي با اين اقدام تبديل شد كه از آن به عنوان اقدام مخفي ياد ميشود. اقدام مخفي كمي بالاتر از مداخله پنهاني در ديگر كشورها براي وادار ساختن آنها به تغيير سياستهايشان است. در شكل اعلاي آن، اين نهاد حامل سياست تغيير رژيم همانند آنچه با ترور پاتريس لومومبا رئيسجمهور كنگو در سال 1961 و ساقط كردن دولت محمد مصدق نخستوزير ايران در سال 1953 اتفاق افتاد ميباشد. سرنگوني مصدق تبعات و عواقب غيرمترقبهاي داشت كه تا امروز ادامه دارد و منجر به حاكميت 25 ساله محمدرضا شاه پهلوي شد كه اين رژيم هم با رژيم مذهبي كنوني كه در دست روحانيون است جاي خود را عوض كرد. اگر مصدق در قدرت ميبود، ايران به چيزي شبيه تركيه مدرن تحول پيدا ميكرد. مثال ديگري بزنيم، اقدام مخفي عمده سيا در غرب اروپا در طول سالهاي پس از جنگ را نام ببريم كه شامل دور نگه داشتن احزاب بومي كمونيست از دولتهاي مربوط بود. اين كار از طريق پول دادن به احزاب اپوزيسيون و از طريق حمايت از سازمانهاي غيردولتي كه دستور كار ضد كمونيستي داشتند صورت ميگرفت. جايي كه اين سياست موفق بود مثل ايتاليا منجر به ايجاد يك پويايي غلط سياسي شد كه در واقع غير دموكراتيك و مبتني بر فساد بود. اين فساد تا امروز باقي است و ممكن است غيرقابل اصلاح هم باشد و اين هديه ماندگار آمريكا به مردم ايتاليا است و خرابكاريها همچنان ادامه دارد. در موردي نه چندان دور، حمايت سيا از بنيادگرايان اسلامي در جنگ عليه روسها در افغانستان و در معناي واقعي كلمه القاعده را به وجود آورد، نتيجهاي كه اصطلاحاً به آن شكست گفته ميشود.