عبارت فوق از اظهارات يكي از اعضاي برجسته پيشين سازمان سيا به نام «رلف مك گين» ميباشد كه 25 سال از عمر خود را در خدمت اين سازمان جهنمي سپري كرده است. وي اين سخنان را در اواخر سال 1984 در جلسهاي با حضور چند تن از اعضاء و رؤساي سابق سازمان سيا اظهار داشت و افزود: «سازمان سيا بنگاهي براي طراحي عمليات پنهاني است.» «جان استاك ول» يكي ديگر از اعضاي سابق سازمان سيا ميباشد كه در اين جلسه حضور داشت. وي گفت: «ظرف 30 سال گذشته تا كنون بيش از 5/1 ميليون نفر در عمليات پنهاني سازمان سيا به قتل رسيدهاند». وي افزود: «اين تعداد جزو ارقامي است كه در اوراق رسمي سازمان به ثبت رسيده است و غير از آمار تلفات در جريان برخوردهاي نظامي است.» وي كه اخيراً كتابي تحت عنوان «سيا در دهه 70» نوشته، گفته است «بيشتر قربانيان عمليات سيا در كشورهاي جهان سوم هستند.» سازمان جاسوسي سيا طي 15 سال از سال 1961 تا 1976 بيش از 900 فقره عمليات محرمانه گسترده عليه سياستمداران و رژيمهاي «نامطلوب» انجام داده است. در سال 1949 در آمريكا قانوني به تصويب رسيد كه به موجب آن سازمان سيا اختيار يافت تا بودجه خود را بدون تقديم به كنگره به صورت سري به مصرف برساند و كليه وظايف جاسوسي مسائل سياسي و امنيت داخلي و خارجي منحصراً به رئيس سازمان سيا سپرده شد كه زير نظر مستقيم و طبق دستور رياست جمهوري انجام وظيفه كند و ديگر سازمانها و مراجع دولتي آمريكا حق كنترل و مداخله در امور سازمان را نداشته باشند. از سال 1949 به بعد دنيا مانند يك گوي بازيچه دست اين سازمان قرار گرفت و در حقيقت اين سازمان سيا بود كه ميتوانست تصميم بگيرد كه كدام كشور و سياستمدار و كدام دولت جزو متحدان آمريكاست و بايد تقويت شود و كدام سياستمدار و كدام كشور بايد توسط «سيا» گوشمالي داده شود تا مجبور شود حلقه بندگي و غلامي آمريكا را بيچون و چرا بر گردن اندازد. در فاصله 40 سال گذشته سازمان سيا بسياري از رهبران آزاديخواه كشورهايي را كه حاضر به پذيرفتن سلطه سياه و جابرانه آمريكا نبودهاند، به قتل رسانده است. در زمان «ويليام كلبي» رئيس سابق سازمان سيا، سلاح بيصدائي با محتواي هفت تير مانند كه هر گلوله آن در حقيقت مجموعه متراكمي از باروت و زهر بوده است اختراع شد كه براي كشتن رهبران سياسي و رؤساي كشورها مورد استفاده مأمورين و تروريستهاي سازمان سيا قرار ميگرفت. اين سلاح كاملاً بدون صدا بود و چون فاقد گلوله سربي بود در بدن مقتول اثري از خود بر جاي نميگذاشت و كسي متهم به قتل نميشد. در سال 1985 هنگامي كه چوئن لاي نخستوزير چين كمونيست از كشور برمه ديدن ميكرد بمبي توسط مأموران سيا سر راه او منفجر شد كه اگر چوئن لاي قبلاً تغيير مسير نداده بود در دم جان ميسپرد. مأموران سيا در نظر داشتند اين قتل را به گردن دولت برمه اندازند. ولي اين نقشه مؤثر واقع نشد. در سال 1960 سازمان سيا ميخواست به وسيله يك مسواك آلوده به زهر به زندگي پاتريس لومومبا رهبر سياهان افريقا در كنگو خاتمه دهد و اين نقشه انجام نشد تا اينكه عوامل سيا وسيلهاي براي فرار لومومبا فراهم كرده و او را با رگبار گلوله از پاي در آوردند. سازمان سيا در سال 1961 تصميم گرفت به وسيله يك سيگار برگ آلوده به زهر به زندگي فيدل كاسترو رهبر كوبا خاتمه دهد. در يك برنامه رقص و آواز قرار بود يك جاسوسه زيباروي اين سيگار را به فيدل كاسترو بدهد كه البته سياستمدار كوبائي به طرز معجزهآسائي از اين دام رست و قتل او نافرجام ماند. در پي پيروزي انقلاب ساندينيستها در 1979 چندين بار رهبران دولت انقلابي نيكاراگوئه از سوء قصد عوامل سازمان سيا جان سالم به در بردند.
منبع: احمد ساجدي، سازمانهاي جاسوسي دنيا، محراب قلم، ص 98 و 99