در بخشي از اسناد لانه جاسوسي توصيف دقيق و جالبي از نحوه تصميمگيري امام و همچنين شيوه بيان و برخورد ايشان آمده كه خواندني است: «... روش اتخاذ تصميم [امام] خميني آرام و سنجيده است. او با صبر بيپايان، همه نقطه نظرها را گوش ميكند و به هنگام اخذ تصميم، تنها و بدون واسطه اقدام ميكند. وقتي تصميم ميگيرد، قاطعانه از آن دفاع ميكند... در جلسات انفرادي با غربيها يا آنها كه تمايلي به غرب دارند، [امام] خميني بسيار بيتفاوت است و عكسالعملي در مقابل مطالب مورد بحث ندارد. اگر مطلبي ميخواهد بگويد، به روش معمول خود قاطعانه بيان ميدارد. مذاكره به روش معمول (بده و بستان) با [امام] خميني مفهومي ندارد، در او جايي براي سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اينكه كسي بتواند عقايد [امام] خميني را به مقدار قابل توجهي تعديل كند بسيار كم است، زيرا او به اينگونه افراد به ديد تحقير و ظن مينگرد...» در جاي ديگري نيز در مورد امام چنين ميخوانيم: «عقايد [امام] خميني ضد هرگونه خارجي است، مخصوصاً آمريكا. او مايل است كه روابط كلا با آمريكا قطع شود... [امام] خميني داراي عكسالعملي قاطع، سازشناپذير و سخت است.» جالب آنكه مأموران سفارت، خود به پشتيباني مردم از امام اذعان دارند؛ چنانچه يكي از جاسوسان سفارت ميگويد: «نكتهاي كه بخصوص براي من جالب بود، اظهارات مردم در تأييد [امام] خميني در مورد تغيير ارزشهاي غربي است. آيتالله خميني ارزشهاي غرب را رد ميكند و با ارزشهاي غيراسلامي مخالف است.» در يك سند ديگر كه خطاب به وزارت خارجه آمريكا تنظيم شده، به قدرت رعبآور امام در جلب نظر مردم و همچنين آرمانهاي ايشان اشاره شده است: «خميني قادر است در عرض چند ساعت با يك فرمان، نيم ميليون از مردم را به خيابانها بكشاند. سپاه انقلاب او مشتاقانه خود را به سوي هر گروهي پرتاب خواهند كرد... [امام] خميني علاوه بر ايجاد نظم، خواستار آن است كه مردم را هرچه زودتر سر كار برگردانده و براي آنان يك زندگي آبرومند و حتي افزايش سطح زندگي آنان را بر اساس مقياسهاي محلي تأمين نمايد. به من گفته شده كه يك حكومت جمهوري اسلامي معتقد و جدي را نبايد به عنوان يك حكومت بيهوده يا عقبافتاده تلقي كرد. خميني مطمئن به خود، با احاطهاي كامل بر اوضاع و احوال در داخل كشور و شك و بدگمانيهاي فراواني نسبت به غرب و جريانات غربي، براي ما مشكلات جدي زيادي در بسياري از زمينهها و روابط چند جانبه (بينالمللي) به وجود خواهد آورد... ما چيزي كه با آن خميني را تهديد كنيم، نداريم. (به عبارت ديگر ما دليلي براي تهديد [امام] خميني نداشته و اين كار را نميتوانيم بكنيم.) مخصوصاً در سياست مربوط به خاورميانه، [امام] خميني نيرويي خواهد شد كه ما ناچاريم آن را به حساب بياوريم.» در جايي از همين سند، نويسنده به ضعف منابع اطلاعاتي در ميان روحانيون و نيروهاي ارزشي اعتراف ميكند: «آرزو داشتم ميتوانستم بگويم كه تماسهاي خوبي با ملاهاي مهم ـ كه تمام اين مطلب را تأييد بكنند ـ دارم، بديهي است كه چنين تماسي ندارم.»
منبع: احمدرضا شاه علي، انقلاب دوم، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1385، ص 219 تا 221.