تسخير لانه جاسوسي به عنوان واقعهاي كه تأثير شگرفي بر فضاي سياسي ـ اجتماعي جامعه آن روز ايران گذاشت، تمامي گروههاي سياسي را مجبور به موضعگيري كرد. به دليل حمايت قاطع امام از حركت دانشجويان، هيچ گروهي با اين حركت مخالفت نكرد، اما به تدريج و با افشاي اسناد و مدارك سفارت عليه بسياري از گروههايي كه فقط در ظاهر با اين كار دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و كل حركت انقلاب همراه بودند، آنان مجبور به موضعگيري ضددانشجويان شده و به تناقضگويي افتادند. همين مسأله موجب شد تا راه اين گروهها از راه انقلاب جدا شد و نيروهاي انقلابي و اصولگرا، توانستند در پيشبرد اهداف انقلاب نقش بيشتري برعهده بگيرند. در اين ميان، سقوط دولت موقت در همان روزهاي نخستين تسخير لانه جاسوسي نيز تأثير زيادي بر تقويت موضع دانشجويان گذاشت. مسأله دوم آنكه اگر چه افشاي اسناد لانه جاسوسي رسواكننده بسياري از گروهها و دستههاي سياسي غيرانقلابي و ضدانقلابي بود، اما بر قدر و منزلت نيروهاي انقلاب، ياران امام (ره) و نهادهاي انقلابي مانند سپاه و دادگاههاي انقلاب افزود؛ زيرا در اسناد ياد شده به شدت، به اين افراد و نهادها حمله شده بود و آنها مخالف منافع و ارزشهاي انقلابي دانسته شده بودند. اين مسأله بر تثبيت خط امام در ساختار نظام جمهوري اسلامي تأثير زيادي داشت و از سوي ديگر، موجب شد تا در مدت چهار تا پنج سال، بسياري از سازماندهندگان حركت تسخير لانه جاسوسي، در نهادهاي قدرت نظام جمهوري اسلامي ايران حضور يابند. به عبارت ديگر، ورود نيروهاي انقلابي جوان به عرصه مديريتي از ديگر پيامدهاي آن حركت ارزشمند بود. نكته سوم به دو دستاورد مهم تسخير لانهي جاسوسي مربوط ميشود. تسخير سفارت سابق آمريكا شور و نشاط انقلابي را كه به علت رفتار محافظهكارانه دولت موقت كاهش يافته بود، دوباره به جامعه ايران تزريق كرد و به تقويت همگرايي و وحدت ملي كشور كمك كرد. همين مسأله در توانمندسازي كشور براي مقابله با تجاوز رژيم بعث عراق به مرزهاي ايران نقش مهمي را ايفا كرد. از سوي ديگر، با افشاي اسرار سازمان سيا و بر هم خوردن نظام جمعآوري اطلاعات اين سازمان در ايران، فعاليتهاي خرابكارانه سيا در منطقهي ايران تا مدتي مختل شد و تمام آزاديخواهان و نيروهاي ضد استعماري در سراسر جهان به اين نكته پي بردند كه آمريكا با وجود ادعا و سروصداي فراوان، يك قدرت پوشالي بيش نيست و ميتوان آن را به راحتي به زانو درآورد. در واقع گروگانگيري 53 جاسوس آمريكايي در ايران، پس از شكست ارتش اين كشور در جنگ ويتنام، بيشترين تحقير و رسوايي را براي سردمداران كاخ سفيد به دنبال داشت. اما نكته آخر به قرارداد الجزاير مربوط ميشود كه عامل حل و فصل بحران گروگانگيري محسوب ميشود. در قالب اين قرارداد، آمريكا مجبور به پذيرش شرايط ايران و از جمله عاديسازي وضعيت مالي ايران، توقف اقدامات حقوقي ضدكشورمان، مداخله نكردن در امور داخلي ايران و استرداد داراييهاي ايران شد. هر چند آمريكا در طول سه دههاي كه از حيات جمهوري اسلامي ميگذرد، بارها تعهدات خود در اين قرارداد را زير پا گذاشته، اما اعتراف به برخي مسايل و از جمله پذيرش دخالت در امور داخلي يك كشور مستقل، دستاورد مهمي براي جمهوري اسلامي محسوب ميشود و خلاصه آنكه پيامدهاي پربركت تسخير لانه جاسوسي با گذشت بيش از سه دهه همچنان در ايران اسلامي ساري و جاري است.
منبع: احمدرضا شاه علي، انقلاب دوم، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1385، ص 250 تا 252.