تباني آمريكا و اسرائيل در حمله به لبنان



پيشينه پشتيباني امريكا از اسرائيل در قضيه يورش به لبنان را بايد در معادلات مربوط به جنگ سرد جست‌وجو كرد. در واقع نابودي جنبشهاي فلسطيني از زماني در دستور كار سياست خارجي امريكا قرار گرفت كه فلسطين در مناسبات بين‌المللي در كنار اتحاد جماهير شوروي قرار گرفت. هنري كيسينجر، طراح اصلي اين سياست، از سال 1970 در پي آن بود كه دگرگونيهاي بنيادين در سياستهاي امريكا در منطقة خاورميانه به وجود آورد. از اين زمان به بعد، نظريه طرح مسئله فلسطينيان صرفاً به منزله آوارگان و حل اين مشكل از راه گفت‌وگو بين اسرائيل و كشور‌هاي عربي، جاي خود را به اين نظر داد كه جنبش فلسطين در چارچوب تنشهاي بين‌المللي امريكا و شوروي مطرح است.
كيسينجر در پي همين سياست، اشغال لبنان و بيرون راندن نيرو‌هاي ساف را دستاورد بزرگي براي خاورميانه و برقراري آشتي در اين منطقه مي‌دانست . وي در اين رابطه گفت:‌
...در اين وضعيت خاص [پس از اشغال لبنان]، نتايجي به دست آمده كه زمينه را براي برقراري صلح در خاورميانه، كه به مصلحت امريكا و كشور‌هاي ميانه‌رو در منطقه است، فراهم كرده است. بنابراين، به هيچ‌وجه مصلحت هيچ جناحي نيست كه سازمان آزادي‌بخش فلسطين دوباره در لبنان حاكم شود و يا سوريه بر بيروت مسلط شود. همچنين، به مصلحت ايالات متحده نيست كه راديكاليسم عرب را نجات دهد و به كساني كه از لحاظ نظامي به شوروي وابسته‌اند پاداش دهد.
 بنابر آمار‌هاي پنتاگون، در سه ماه نخست 1982، مقادير بسياري تسليحات نظامي از امريكا به اسرائيل فرستاده شد. ميزان تسليحات فرستاده شده، بيش از 50 درصد از سال پيش بيشتر بود و شامل تجهيزاتي مي‌شد كه مستقيماً در لبنان از آنها استفاده شد. سخنگويان پنتاگون گفته‌اند كه فرستادن اين سلاحها در ماه ژوئن، يعني هنگام يورش به لبنان، به اوج رسيد. اين سلاحها شامل بمبهاي هوشمند بود كه در بيروت به كار گرفته شد. يكي از همين بمبها ساختماني را كه گمان مي‌رفت ياسر عرفات در آن است ويران كرد و موجب كشته شدن 100 نفر شد.
پشتيباني امريكا از اسرائيل به پشتيبانيهاي نظامي و فرستادن تجهيزات محدود نشد. بيست روز پس از آغاز يورش، يعني در 26 ژوئن، شوراي امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه‌اي صادر كرد و از دو طرف درگيري خواست به دشمنيها پايان دهند؛ اما امريكا همچون هميشه اين قطعنامه را نيز در پشتيباني از اسرائيل وتو كرد. استدلال امريكاييها در وتوي قطعنامه اين بود كه قطعنامه سرپوشي است براي باقي نگه‌داشتن ساف به منزله يك نيروي زنده سياسي.

منبع: علي‌اكبر ولايتي، جمهوري اسلامي ايران و تحولات فلسطين، مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي، 1386، ص 54 تا 56.

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved