به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، اگرچه آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی ایران پایگاه خود را در این کشور از دست داد؛ اما دخالتها و توطئههای این کشور پایان نداشت تا اینکه با تسخیر سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 58 از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و افشای اسناد جاسوسی، پایههای قدرت خویش را بیش از هر زمانی متزلزل دید.
آمریکا در همین راستا تلاش خود را برای مقابله با انقلاب اسلامی بیشتر کرد و در 20 فروردینماه 1359 رابطه سیاسی خود را با ایران قطع و دست به یکسری توطئههای نافرجام علیه انقلاب اسلامی از جمله حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی زد، اما پس از گذشت سالها هنوز هم این توطئههای نافرجام باقی مانده است.
حجتالاسلام مهدی ابوطالبی، عضو کارگروه جریانشناسی فرهنگی معاصر مؤسسه امام خمینی(ره) و کارشناس تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر، اما بر این عقیده است که قطع رابطه ایران و آمریکا را تنها نباید به قطع روابط دیپلماتیک محدود کرد؛ وی میافزاید: اگرچه این قطع رابطه دیپلماتیک است، اما آن چه سبب این قطع رابطه شده، تقابلی ایدئولوژیک است.
وی تصریح میکند: «جهانبینی الاهی امام خمینی(ره) در برابر جهان بینی سکولار کارتر تعبیری است که کارشناسان مسائل سیاسی آمریکا به کار میبرند؛ بنابراین زمانی این روابط برقرار میشود که یا آمریکا از استکبارگری خود دست بردارد یا ایران اسلامی خوی استکبارستیزی خود را کنار بگذارد، که با توجه به تقابل ایدئولوژیک موجود، این امر اتفاق نخواهد افتاد».
رسا ـ رابطه ایران و آمریکا در چهارچوب تاریخ مسائل و سیاستهای جهانی چگونه تحلیل میشود؟
آغاز روابط ایران و آمریکا به حدود یکصد سال پیش و به دوره مشروطیت برمیگردد. در دوران مشروطیت که قراردادهای استعماری انگلیس و روس در ایران به امضا رسیده بود، یکی از شیوههای سیاست خارجی استفاده از نیروی سوم بود؛ اما آمریکا در آن دوران به سبب اینکه چندان سابقهای در ایران نداشت، جزو کشورهای استعمارگر منطقه محسوب نمیشد، بلکه نیروی سوم منطقه به حساب میآمد؛ بنابراین در برخی عرصهها قابل اعتماد بود.
رابطه ایران و آمریکا از طریق یکی از مستشاران اقتصادی آمریکا به نام «مورگان شوستر» برقرار شد که با مخالفتهای بسیار زیاد انگلیسها و روسها همراه بود و سرانجام به اخراج این مستشار از کشور انجامید.
پس از جنگ جهانی دوم و با اشغال ایران از سوی متفقین و آمریکا، چهرههای استعمارگری آمریکا به نوعی رو شد؛ البته آن زمان هم روابط اقتصادی بین دو کشور حاکم بود تا اینکه اوایل دهه بیست، پای مستشاران آمریکایی به ایران باز شد. در آن برهه شاهد بودیم که کودتای 28 مرداد که کودتا علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت بود به وقوع پیوست و نخستین برخورد جدی تنشزا بین آمریکا و ایران ایجاد شد.
پس از این کودتا، اگرچه به ظاهر حضور آمریکاییها در ایران و رابطه با حکومت موجود مثبت است، اما برخوردهای آمریکا همان برخوردهای سلطهگرایانه و استکباری است که اوج آن در لایحه کاپیتالاسیون که مصونیت قضایی آمریکایی در ایران را به دنبال داشت، ایجاد شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به نوعی منافع آمریکا در ایران به خطر افتاد. مردم با سر دادن شعار نه غربی و نه شرقی در انقلاب اسلامی، نسبت خود را از قدرتهای سلطهگر که نفوذ زیادی در آن مقطع در ایران داشت، نشان دادند و با تسخیر لانه جاسوسی که از سوی مردم و به طور خودجوش انجام شد، در حقیقت روابط بین آمریکا و ایران حالت بسیار منفعلانه و منفی به خود گرفت و زمینهساز قطع روابط رسمی دیپلماتیک ایران و آمریکا در 20 فروردینماه 1359 شد.
رسا ـ آیا تحولات نفتی هم در ایجاد این ارتباط نقشی داشته است؟
پیش از پرداختن به این سؤال باید بگویم که آمریکاییها همواره به دنبال سلطه در ایران بودهاند و آن زمانی هم که با این کشور رابطه داشتند به دنبال امضای نوعی انحصار روابط نظامی با ایران بودند؛ یعنی ایرانیان تنها باید با آمریکاییها دارای این نوع روابط باشند. اما درباره نقش تحولات نفتی در ایجاد ارتباط آمریکا با ایران، باید گفت که پس از جنگ جهانی دوم، خوی استکباری و استعمارگری آمریکا بیشتر جلوه کرد.
نخستین برنامهای آمریکاییها پس از دهه بیست به دست آوردن امتیاز نفت شمال در مقابل انگلیسها که امتیاز نفت جنوب را داشتند، بود. البته در این تقابل، روسها هم به دنبال گرفتن امتیاز نفت شمال بودند که خوشبختانه نمایندگان مجلس شورای ملی ایران با تصویب قانونی که براساس آن هیچگونه امتیاز نفتی را صادر نمیکرد، این اتفاق نیفتاد که البته به کودتای 28 مرداد علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت انجامید که پس از آن دوباره پایه شرکتهای خارجی در بحث نفت ایران باز شد که بسیاری از این شرکتها آمریکایی بودند.
رسا ـ برخی معتقدند اختلاف ایران و آمریکا ریشهای است و جایی برای طرح ندارد؛ نظر حضرتعالی در این زمینه چیست؟
اختلاف ایران و آمریکا یک اختلاف بنیادی است که از شعار و جوهر انقلاب اسلامی برمیخیزد؛ شعار حکومت اسلامی و حکومت الله که امام خمینی(ره) سر دادند و انقلاب را بر این مبنا جلو بردند خلاف آن چیزی بود که آمریکاییها و اساساً غربیان در دنیا دنبال میکردند. غربیان به دنبال یک تمدن سکولار بشری بودند و امام راحل به دنبال تشکیل یک حکومت دینی و الهی بود.
آمریکاییها از بعد فرادینی به این امر مینگریستند و با روحیه استکباری به دنبال بسط قدرت خود و یکهتازی در دنیا بودند؛ در آن مقطع شاهد بودیم که با زمینهسازی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قدرت خود را در منطقه تثبیت کردند. در مقابل این حرکت استعماری، اما ایران به دنبال مقابله با ظلم، سلطهگری و استکبار گام برمیداشت؛ اساساً نگاههای دو طرف متفاوت بود و به طور طبیعی، روز به روز این روابط را تیرهتر میکرد.
آمریکاییها در کودتای 28 مرداد دشمنی خود را به ایران نشان دادند و پس از انقلاب اسلامی هم با قطع رابطه سیاسی خود با ایران، دست به یکسری توطئههای نافرجام علیه انقلاب اسلامی از جمله حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی، انهدام هواپیمای ایرباس و تحریم اقتصادی زدند که پس از گذشت سالها، هنوز هم این روابط خصمانه خود را به ملت ایران نشان میدهند.
روابط خصمانه غربیها به سردمداری آمریکا در یکی دو دهه اخیر در قالب رفتارها و صحبتهای تحریکآمیز و تحریمهای مختلف علیه ایران دنبال میشد؛ نوع برخورد سیاستمداران آمریکا از بوش پدر گرفته تا بوش پسر، همینطور کلینتون و اکنون اوباما که همواره سیاست خصمانه و تقابلی را با ایران داشتند، حکایت از خوی استعماری این دولتها داشت. آنان ایران را محور شرارت میخواندند و این کشور را تهدید به جنگ میکردند؛ پروژه ایرانهراسی را برای کشورهای منطقه به ویژه کشورهای مسلمان عربی به راه انداختند و هیچگاه به دنبال یک رابطه مسالمتآمیز با ایران نبوده و نیستند.
غربیها و به در رأس آنها آمریکا، همواره با افزایش تنش و تهدید تا میتوانستند از طریق برخوردهای سخت مانند جنگ و کودتا در صدد تضعیف انقلاب و نظام اسلامی ایران بودند. پس از دهه اول با عدم موفقیت در این اقدامات، به این نتیجه رسیدند که اقدامات سخت فایدهای ندارد؛ بنابراین به اقدامهای نرم و جنگ نرم در قالبهای فرهنگی و رسانهای روی آورند.
رسا ـ آیا قطع رابطه ایران و آمریکا را میتوان در حد مناسبات دیپلماتیک مورد تحلیل قرار داد؟
قطع رابطه ایران و آمریکا را هرچند قطع روابط دیپلماتیک است اما نباید به این سطح محدود کرد. امروزه برخی بحثی را پیرامون ارتباط با آمریکا مطرح میکنند و معتقدند باید مانند کشورهای اسلامی دیگر با آمریکا روابط عادی برقرار کرد؛ اما در طول سالهای گذشته شاهد بودیم که شخصتهای سیاسی و علمی آمریکا با ارائه سخنانی تحریکآمیز نشان دادند که به راحتی نمیتوان با این کشور رابطه برقرار کرد؛ اگرچه این قطع رابطه دیپلماتیک است، اما آن چه سبب این قطع رابطه شده، تقابلی ایدئولوژیک است.
جهانبینی الاهی امام خمینی(ره) در برابر جهان بینی سکولار کارتر تعبیری است که کارشناسان مسائل سیاسی آمریکا به کار میبرند؛ بنابراین زمانی این روابط برقرار میشود که یا آمریکا از استکبارگری خود دست بردارد یا ایران اسلامی خوی استکبارستیزی خود را کنار بگذارد، که با توجه به تقابل ایدئولوژیک موجود، این امر اتفاق نخواهد افتاد.
امام راحل درباره رابطه آمریکا با ایران فرمودند که این رابطه، رابطه گرگ و میش است. گرگ و میش هیچگاه نمیتوانند با هم رابطه مسالمتآمیزی برقرار کنند.
رسا ـ نهضت بیداری اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) چه نقشی در این مناسبات داشت؟
بازتاب بیداری اسلامی و دینی انقلاب اسلامی ایران را باید در سطح دیگری که همانا بیداری مستضعفان علیه مستکبران است مورد تحلیل قرار داد. جلوههایی از این بیداری اکنون در کشورهای آمریکای لاتین که شاید به نوعی نگاههای دینی هم نداشته باشند، دیده میشود.
فضای انقلاب اسلامی مبارزه با استکبارستزی قدرتهای دنیا است؛ اگرچه برخی کشورها با نگاههای اسلامی در عرصههای اجتماعی حرکت نمیکردند اما نگاههای ضد استعماری و ضد سلطه خود را که عموما هم علیه امریکا است، از ایران الهام گرفتهاند و در مقابله با استکبارگری و سلطهگری آمریکا، روابط خود را با ایران تقویت کردند.
این جریان درباره قیامهای کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه هم قابل طرح است. حرکتهایی که اکنون در خاورمیانه و جهان اسلام انجام میشود از تلاش ملتهای مسلمان برای پایین کشیدن حکومتهای استبدادی و پادشاهی و جایگزین کردن سیستمهای دموکراسی در این کشورها حکایت دارد که البته به سبب اینکه اکثر مردم این کشورها مسلمان هستند، این دموکراسی را در قالب اسلامی میبینند.
تحرکات کشورهای اسلامی مقابله با آمریکا و اسرائیل و در حقیقت مقابله با تحقیری است که اینان پس از جنگهای اعراب و اسرائیل برای مسلمانان و به ویژه کشورهای عربی ایجاد کردند؛ قیام ملتهای مسلمان منطقه که از انقلاب اسلامی الهام گرفته و بیداری ملتهای دنیا را در بعد اسلامی و دینی و بعد استضعاف و استکبار به دنبال داشته، در حقیقت مقابله با سلطهگری آمریکا است.
رسا ـ برخی میپرسند اگر حرکت ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی تأثیر پذیرفته؛ پس چرا پس از سی سال این تأثیرپذیری صورت گرفته است، با توجه به این پرسش بفرمایید نقش این تحول در بیداری اسلامی ملتهای منطقه چیست؟
علت اینکه این تأثیرپذیری امروز در صحنه سیاسی خود را نشان میدهد آن است که کشورهای مسلمان و کشورهای منطقه خاورمیانه دیدند ایرانیها سی سال پیش به آمریکاییان نه گفتند و در مقابل این کشور ابرقدرت رسماً ایستادند؛ آمریکاییها با تحمیل هشت سال جنگ و تحریمهای اقتصادی و سیاسی مختلف علیه ایران، نتوانستند به مقاصد شوم خود دست یابند؛ در این بین با تشدید فشارهای آمریکا، ایران اسلامی نه تنها ذرهای کوتاه نیامد، بلکه بر قدرتش نیز افزوده شد.
پیشرفت علمی و افزاش قدرت سیاسی ایران در منطقه خاورمیانه به ملتهای مسلمان نشان داد که انقلاب اسلامی با ایستادن در برابر آمریکا نه تنها تضعیف نشده، بلکه قدرتمندتر هم شده است و این خود دلیلی شد که ملتهای مسلمان منطقه پس از سی سال از انقلاب اسلامی ایران الگو پذیرند.
رسا ـ آیا میتوان گفت الگوی انقلاب اسلامی در سطح کشورها تحقق یافته است؟
هرگز نباید فکر کرد که الگوی انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه تحقق یافته است و آنان یک حکومت دینی مانند ولایت فقیه ایجاد خواهند کرد؛ اما اولاً در کشوری مانند مصر حسنی مبارکی که هم پیمان رسمی با آمریکا بود از سوی مردم اخراج شد و اگرچه با دخالت غربیها و ارتش مصر مشابه حسنی مبارک بر سر کار آید، اما همگان بر این عقیدهاند که نه گفتن به حسنی مبارک نه گفتن به آمریکا است.
بنابراین باید گفت که الگوی انقلاب اسلامی تا درجهای تحقق یافته است؛ چرا که در جریان حوادث مصر دیدیم که مقامهای مصری رسماً اعلام کردند به دنبال روابط خوب با ایران هستند؛ کانال سوئز را به روی کشتیهای ایرانی باز کردند و این خود عملاً تحقق سیاستهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی است. کشورهای منطقه تا حدودی به الگوی انقلاب اسلامی نزدیک میشوند، اما قطعاً نباید انتظار داشت که الگویی مانند انقلاب اسلامی در این کشورها شکل گیرد.
این را هم باید در نظر بگیریم که اکثریت در کشورهای خاورمیانه اهل سنت هستند و الگوهایشان به نگاههای سنی نزدیکتر است؛ بنابراین نمیتواند الگویی شبیه به انقلاب اسلامی با درجه بالا در این کشورها شکل بگیرد، اما در هر مرحلهای که یک قدم به انقلاب اسلامی نزدیک شود یعنی تحقق الگوی انقلاب اسلامی با مراتب مختلف.
رسا ـ الگوی ایران اسلامی را در چند سطح میتوان طرح کرد؟
الگوی ایران اسلامی در چهار سطح قابل طرح است. سطح اول نه گفتن به سیاستهای آمریکایی و اسرائیلی است؛ سطح بالاتر آن است که لزوماً سیاستهایی متناسب با سیاستهای خارجی ایران را اعمال کنند، یعنی کاملاً ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی؛ مرحله بالاتر از آن نزدیک شدن در مدل حکومتی به جمهوری اسلامی ایران است یعنی پیاده کردن یک مدل مردمسالاری دینی و سطح عالیتر که شاید در کشورهای شیعهنشین اتفاق افتد، آن است که نظامی شبیه نظام ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران در این کشورها شکل گیرد.
رسا ـ برخی از سر وادادگی و به سبب وابستگیهای پنهان به دنبال ارتباط مستقیم ایران و آمریکا هستند، آیا تلاش اینان به سرانجام خواهد رسید؟
این تلاش قطعاً به سرانجام نخواهد رسید؛ چراکه همانطور که گفتم ریشه این قطع روابط و در حقیقت تقابلی که بین ایران و آمریکا وجود دارد ریشهای ایدئولوژیک است و به نگاه دینی و حکومت و بحث استکبارستیزی ایران و خوی استکباری آمریکا بر میگردد؛ بنابراین روابط آمریکا با ایران به این راحتی قابل تحقق نیست.
آمریکاییها رسماً در عرصه بینالملل گفتهاند که نمیخواهند پس از فروپاشی شوروی، کشوری دیگر به عنوان رقیب آنان در دنیا سر بلند کند و در مقابل ایران اسلامی هم هرگز زیر بلیط آمریکا نمیرود. آمریکاییها سیاستهای کلی جهانی و بینالمللیشان خلاف سیاستهای ایران است و این خود از ارتباط بین این دو کشور جلوگیری میکند.
ساستهای بینالمللی آمریکا با ایران کاملاً متفاوت است؛ سیاستهای منطقهای آمریکا در خاورمیانه تقویت اسرائیل و حذف فلسطین و حزب الله لبنان است و سیاست ایران کاملا خلاف این است؛ از اینرو هرگز نمیتوان پای میز مذاکره حاضر شد. البته ایرانیان اعلام کردند که در صورت مذاکره باید حالات طرفین حالت تساوی باشد که آمریکاییها نمیتوانند بپذیرند. در اینباره یکی از محققان مرکز مطالعاتی آمریکا گفته است که چنین چیزی امکان ندارد. وی در میگوید «گویا ایرانیها فهمیدهاند که آمریکا میخواهد همان بلایی را سر آنان بیاورد که نتانیاهو سر یاسر عرفات آورد».
زمانی که اوباما به عنوان رییس جمهور آمریکا انتخاب شد و بر سر کار آمد، گفت حاضریم با ایرانیان دست دوستی دهیم که رهبر معظم انقلاب در جواب این گفته فرمودند «زیر این دستکش مخملی یک پنجه آهنین است». آمریکا اگرچه به ظاهر برای رابطه با ایران ابراز تمایل کند اما حرفهایی که خود محققان و سیاستمداران این کشور گفتهاند نشان میدهد که حسن نیت ندارند و حتی نزدیک شدن به ایران را برای از بین بردن ایران میخواهند، همانطور که درباره شوروی چنین سیاستی را به کار بردند.
تقابل ایران با آمریکا یک تقابل جدی است که منافع و سیاستها آن از سطح کلان و ریشهای با هم متفاوت است. آمریکاییها دوست ندارند ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی قدرتمند و تقویت شود و هیچگاه دوست ندارند رشد کند تا به عنوان الگویی برای دنیا مطرح شود؛ کسانی که خیال میکنند با آمریکاییها رابطه برقرار کنیم مشکلات اقتصادی کشور حل میشود، خیالی واقعاً خام است چراکه اساساً آمریکاییها هیچ پیشرفتی را برای ایران اسلامی نمیپسندند.
البته برخی در دورههای قبل به دنبال رابطه با آمریکا بودند که امروز میبینیم کسانی مخالف نظام اسلامی ایران از آن سوی مرزها دست در دست این افراد، در تلاشند که اصل جمهوری اسلامی را به زمین بزنند.
رسا ـ با تشکر از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید؟