نقاط عطف روابط ايران و آمريكا از ديد گري سيك

سايت ايرانيان انگلستان

گري سيك در روابط ايران و آمريكا نامي شناخته شده است، او كه ناخداي بازنشسته نيروي دريايي آمريكايي است، در زمان انقلاب ايران، عضو شوراي امنيت ملي ايالات متحده بود و در جريان گروگانگيري ديپلماتهاي آمريكايي در تهران نقش مهمي ايفا كرد.
وي تأليفاتي هم در زمينه ماجراي گروگانگيري و روابط ايران و آمريكا دارد.
سخنراني گري سيك در دانشگاه لندن، مروري بر تاريخچه روابط ايران و آمريكا با تأكيد بر نقاط عطف روابط دو كشور بود و وي پس از سخنراني به پاسخگويي به پرسشها پرداخت.
گري سيك ديدگاه خود را در سخنراني اش اين گونه مطرح كرد كه رابطه جمهوري اسلامي و ايالات متحده به شكل عجيبي دچار عدم توازن است، به اين معني كه هر گاه آمريكا آماده و خواهان بهبود رابطه با ايران بوده، ايران خود را پس كشيده و هرگاه ايران ابراز تمايل كرده، آمريكا بي ميلي نشان داده است.
وي گفت كه براي بهبود رابطه ايران و آمريكا، بايد اين عدم توازن از ميان برود و زماني فرا برسد كه رهبران هر دو طرف عزم جدي براي بهبود رابطه از خود نشان دهند اما انتظار نمي رود چنين رويدادي در آينده نزديك اتفاق بيفتد و دو طرف براي رسيدن به چنين مرحله اي راه درازي در پيش دارند.
به گفته گري سيك، اين موضوع نبايد از نظر دور بماند كه جمهوري اسلامي با انقلاب روي كارآمده و انقلابها نتابج و آثار شگفت آوري دارند و گاه براي ديدن اين نتايج بايد دهها سال به انتظار نشست و مهمتر اينكه، انقلاب ايران، انقلابي ضدآمريكايي بوده است.
وي همچنين شيوه ديپلماسي ايران و آمريكا را در برابر يكديگر بسيار متفاوت از يكديگر دانست و گفت ديپلماسي ايراني به بازي شطرنج مي ماند كه بازيگر هميشه انگيزه خود را از هر حركت پنهان مي كند و براي حركت بعدي در انتظار واكنش طرف مقابل مي ماند، در حالي كه ديپلماسي آمريكايي مانند فوتبال آمريكايي پر شر و شور و غوغاست و همراه با حركتهاي هيجان آلود است.
ايران و آمريكا پيش از انقلاب
  
  اين موضوع نبايد از نظر دور بماند كه جمهوري اسلامي با انقلاب روي كارآمده و انقلابها نتابج و آثار شگفت آوري دارند و گاه بايد براي ديدن اين نتايج بايد دهها سال به انتظار نشست و مهمتر اينكه، انقلاب ايران، انقلابي ضدآمريكايي بوده است

 
گري سيك در دانشگاه لندن
گري سيك در بررسي تاريخ تحولات ايران و آمريكا از جنگ جهاني دوم شروع كرد كه به گفته وي در آن زمان ايرانيها نگاهي مثبت به آمريكا داشتند و به آن به ديد كشوري ضداستعماري مي نگريستند كه پس از پايان جنگ به ايرانيها كمك كرد تا به اشغال خاك كشورشان به دست ارتش شوروي پايان دهند و مي توانست قدرتي در برابر بريتانياييها باشد كه ايرانيها تجربه خوشايندي از روابطشان با آن نداشتند.
شركت آمريكا در كودتاي 28 مرداد 1332 كه به سرنگوني دولت ملي محمد مصدق در ايران انجاميد، نقطه عطف مهمي بود كه به گفته گري سيك، از آن پس نگاه ايرانيان نسبت به آمريكا را تغيير داد.
روابط دولتهاي ايران و آمريكا از آن پس رو به گسترش نهاد و نقطه اوج آن، ديدار ريچارد نيكسون رئيس جمهور آمريكا با همراهي وزيرخارجه معروفش هنري كيسينجر از ايران در سال 1972 بود كه به گفته گري سيك، ريچارد نيكسون در اين ديدار علناً به شاه ايران گفت: "از من مراقبت كن (Protect me)"!
به گفته گري سيك، آمريكا كه در آن زمان بشدت در جنگ ويتنام درگير و توان خود را بر جنوب شرق آسيا متمركز كرده بود، بشدت به متحداني نياز داشت كه در حفظ منافعش در ديگر نقاط جهان ياري برسانند و از اين رو، سياست خود را در خاورميانه بر اين مبنا قرارداد تا ايران به عنوان نماينده و حافظ منافعش در خاورميانه عمل كند.
گري سيك گفت كه ريچارد نيكسون به شاه ايران پيشنهاد داد كه در برابر كمك به حفظ منافع آمريكا در خاورميانه هر چه بخواهد از او طلب كند و حاضر است بجز سلاح اتمي و سيستم موشكي هرگونه تجهيزات نظامي كه مي خواهد به كشورش بفروشد، فرصتي كه شاه بخوبي از آن بهره جست و در سايه افزايش بهاي نفت در بازارهاي جهاني مقادير هنگفتي تجهيزات پيشرفته نظامي از آمريكا خريداري و برنامه اي براي ترقي سريع كشور آغاز كرد.
پس از انقلاب
گري سيك در ادامه به صورت گذرا به انقلاب ايران و ماجراي گروگانگيري پرداخت و به ماجراي معروف به مك فارلين، يا آن گونه كه در آمريكا مشهور است، ايران - كنترا رسيد كه به عقيده وي، نقطه عطف مهم ديگري در روابط دو كشور است.
در اين ماجرا كه در زمان جنگ ايران و عراق رخ داد، آمريكا با هدف آزادسازي گروگانهايش در لبنان از دست چريكهاي مورد حمايت ايران مخفيانه به ايران سلاح فروخت اما اين معامله پنهان طي گزارش يكي از مجلات لبناني لو رفت.
طي اين ماجرا، رونالد ريگان، رئيس جمهور وقت آمريكا حتي دو تن از مقامات خود را با هواپيمايي به تهران فرستاد تا با اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي و سياستمدار پرنفوذ ايراني ديدار كنند كه به مواضع عملگرايانه شهرت داشت اما آقاي هاشمي بعدها اعلام كرد كه از ديدار با فرستادگان رونالد ريگان خودداري ورزيد و رابطه پنهان ايران و آمريكا از آن بيشتر پيش نرفت.
  
  نيكسون به شاه ايران گفت: از من محافظت كن

 
گري سيك
اين گام كه مي توانست باب بهبودي روابط ايران و آمريكا را بگشايد، به اعتقاد گري سيك، عربها را بشدت ترساند.
آغاز حضور نظامي جدي آمريكا
نقطه عطف بعدي كه گري سيك در روابط ايران و آمريكا براي آن اهميت زيادي قائل است و معتقد است آن گونه كه بايد مورد توجه تحليلگران قرارنگرفته، تصميم آمريكا در سال 1986 براي نصب پرچم خود روي نفتكشهاي حامل نفت كويت در خيلج فارس، به منظور حمايت از آنها در مقابل حملات ايران است.
به گفته گري سيك، اين اقدام سرآغاز حضور پررنگ و جدي ارتش آمريكا در خليج فارس شد.
وي كه خود به عنوان افسر نيروي دريايي آمريكا، سالها پيش از آن تاريخ در خليج فارس خدمت كرده، حضور نظامي آمريكا پيش از 1986 را نسبت به سالهاي پس از آن ناچيز مي داند، اين حضور نظامي در اواخر جنگ ايران و عراق به حمله ناوهاي آمريكايي به سكوهاي نفتي و ناوگان نيروي دريايي ايران و همچنين يك فروند هواپيماي مسافربري غيرنظامي اين كشور انجاميد.
در اشاره به نقطه عطف بعدي در روابط ايران و آمريكا، گري سيك به جورج بوش (پدر) اشاره كرد كه به ايران پيام فرستاد كه اگر به آزادي باقيمانده گروگانهاي آمريكايي در لبنان كمك كند، او نيز حاضر به كمك به حل مسائل كشورش با ايران است.
گري سيك گفت كه ايران به ابتكار بوش پدر واكنش مثبت نشان داد و كمكش به آزادي گروگانهاي آمريكايي لبنان انجاميد اما جورج بوش كه واپسين ماههاي رياست جمهوري را مي گذراند و درگير تلاشهاي انتخاباتي بود، عمل به وعده اش به ايران در اولويت كارهايش قرار نداشت، سرانجام آقاي بوش در انتخابات شكست خورد و جانشينش بيل كلينتون هم به جاي اينكه به وعده هاي جورج بوش عمل كند، با در پيش گرفتن سياست مهار دوگانه، ايران را در كنار عراق قرار داد و سياست خود را بر انزواي اين دو كشور از صحنه جهاني و جلوگيري از ايفاي نقش آنان در خاورميانه قرار داد.
گري سيك اعتقاد دارد كه ايران بدين ترتيب احساس سرخوردگي و فريبخوردگي كرد، بويژه آنكه اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور ايران نيز در سال 1995 اقدام به عقد قراردادي يك ميليارد دلاري با شركت نفتي آمريكايي كونوكو كرد كه در آن زمان بنابر قوانين آمريكا، اقدامي كاملاً قانوني بود و گام بزرگي در جهت عادي سازي روابط ايران و آمريكا محسوب مي شد اما دولت بيل كلينتون بلافاصله با صدور دستور تحريم ايران، مانع از عملي شدن معامله ايران با كونوكو شد و در عين حال تدابيري اتخاذ كرد تا ديگر كشورها نيز نتوانند بازاري را كه كونوكو از دست يافتن به آن بازماند به دست بياورند و در ايران سرمايه گذاري كنند.
لابي هوادار اسرائيل
گري سيك نقش لابي هوادار اسرائيل را در جلوگيري از عادي شدن روابط ايران و آمريكا در اين مقطع مؤثر مي داند و مي گويد كه طرح تحريم ايران در كميته امور عمومي آمريكا و اسرائيل (آيپاك) تدوين و در دستور كار كنگره آمريكا قرار گرفت اما بيل كلينتون پيش از تصويب اين طرح در كنگره پيشدستي كرد و تحريم ايران را به عنوان دستور رياست جمهوري ابلاغ كرد.
گري سيك در پاسخ به پرسش حاضران تأكيد كرد كه به عقيده او اگرچه لابي هوادار اسرائيل در سياستگذاري ايالات متحده نفوذ مهمي دارد اما نمي توان گفت كه خط مشي سياست خارجي آمريكا را اين لابي تعيين مي كند.
  
  معامله پنهان ايران و آمريكا در زمان جنگ ايران و عراق عربها را بشدت ترساند

 
گري سيك
وي به شوخي گفت كه آمريكا خودش به اندازه كافي توانايي ارتكاب اشتباههاي بزرگ را دارد و لازم نيست تا اين اشتباهات را اسرائيل به آن تحميل كند.
در مورد دوران پس از روي كارآمدن محمد خاتمي در ايران، گري سيك گفت كه آقاي خاتمي در مصاحبه اش با كريستين امانپور، خبرنگار سي ان ان، پيامهاي مثبتي به آمريكا فرستاد و مادلين آلبرايت، وزيرخارجه وقت آمريكا نيز طي دو سخنراني كه در يكي از آنها از نقش آفريني آمريكا در كودتاي 28 مرداد پوزش خواست با پيامهاي مثبتي به آقاي خاتمي پاسخ گفت اما در ادامه، قدمهايي از جانب ايران براي بهبود رابطه با آمريكا برداشته نشد.
گري سيك گفت كه ايران نسبت به حادثه يازدهم سپتامبر و محكوم كردن آن بيش از كشورهاي عربي نسبت به آمريكا همدردي نشان داد و در حمله آمريكا به افغانستان و سقوط طالبان نيز به آمريكا ياري رساند اما جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا در عوض، طي سخنراني مشهور خود ايران را عضو محور شرارت لقب داد.
گري سيك سپس به حمله آمريكا به عراق اشاره كرد و گفت كه در آن زمان ايران طي نامه اي كه جزئيات آن فاش شده به آمريكا پيشنهاد داد تا تمام مشكلاتش را با ايران از طريق مذاكره حل كند اما آمريكا كه در سرنگون كردن حكومت صدام حسين موفق شده و در آن زمان خود را در اوج قدرت مي ديد وقعي به اين پيشنهاد ننهاد و باز هم فرصت ديگري از دست رفت.
وي در مورد مذاكرات اخير ايران و آمريكا بر سر عراق نيز گفت كه هر دو طرف خيلي عصبي در اين مذاكرات حاضر شده و گويا جز اينكه بر سر يكديگر داد بزنند، نتيجه اي از اين مذاكرات حاصل نشده است.
آقاي سيك، با اشاره به برنامه هاي گسترده وزارت خارجه آمريكا درباره ايران و تمركز اين وزارتخانه بر زيرنظر قرار دادن كليه اقدامات و حركات در ايران، به بودجه 75 ميليون دلاري اشاره كرد كه به درخواست كاندوليزا رايس، وزيرخارجه آمريكا و به منظور ياري رساندن به نهادهاي مدني ايراني به تصويب كنگره رسيد اما به عقيده گري سيك، در نهايت ابزاري براي حكومت ايران براي برخورد با فعالان مدني و حقوق بشر شد.
مناقشه اتمي
گري سيك در ادامه به مناقشه اتمي ايران پرداخت و گفت كه هنگامي كه دولتهاي سه گانه اروپايي مذاكره با ايران را براي حل اين مناقشه آغاز كردند، اطرافيان جورج بوش به وي گفتند كه اعتمادي به اين مذاكرات ندارند و بعيد مي دانند كه اين مذاكرات به نتيجه برسد و توصيه كردند كه آمريكا مستقيماً در مذاكرات دخالت نكند.
گري سيك همچنين اعتقاد دارد كه در مذاكرات اتمي ايران و اتحاديه اروپا فرصتهايي به وجود آمده كه ايران از آنها استفاده نكرده و اينكه ايرانيها عزم جدي براي به نتيجه رساندن مذاكرات از خود نشان ندادند، در حالي كه در ديپلماسي شرط نتيجه بخش بودن مذاكرات اين است كه هر دو طرف واقعاً هدف مشخصي از مذاكرات دنبال كنند و در جهت آن حركت كنند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا به عقيده وي امتيازاتي كه اتحاديه اروپا براي حل مناقشه اتمي ايران پيشنهاد كرده قانع كننده بوده است يا نه گفت كه ايران اين امتيازها را كافي ندانست و نپذيرفت و در مقابل طرف اروپايي هم از پذيرش امتيازها و شرايطي كه ايران پيشنهاد كرده بود سرباز زد، در حالي كه طرفين مي توانستند راه حلهاي يكديگر را بررسي كنند و به نتيجه اي برسند.
مخالفان جمهوري اسلامي
از گري سيك پرسيده شد كه آيا مخالفان جمهوري اسلامي آن قدر جدي هستند كه آمريكا بتواند براي جايگزين كردن آنان به جاي جمهوري اسلامي بكوشد.
وي به مجاهدين خلق اشاره كرد كه با اينكه از نظر آمريكا سازماني تروريستي است، حاميان جدي و پرنفوذي ميان دولتمردان و قانونگذاران آمريكايي دارد اما گفت كه مجاهدين را فرقه اي مي داند كه شخصاً هيچ احترام و اعتباري برايش قائل نيست و حكومت "ملايان" را در ايران به مجاهدين خلق ترجيح مي دهد.
گري سيك در مقابل به جامعه ايرانيان خارج از كشور اشاره كرد و گفت كه اين جامعه تواناييها و امكانات زيادي براي ايجاد تحول در ايران دارد و براي مثال، جامعه ايراني در آمريكا، ثروتمندترين و تحصيلكرده ترين جامعه مهاجري است كه آمريكا به خود ديده اما متأسفانه حس همكاري و همبستگي در اين جامعه وجود ندارد و گويا همه مي خواهند نخست وزير باشند و كسي نمي خواهد دنباله رو باشد.
به عقيده گري سيك اگر جامعه مهاجر ايراني سازماندهي و همبستگي پيدا كند مي تواند در تغيير وضعيت ايران نقش ايفا كند.
سهميه بندي بنزين
گري سيك در سخنان خود در مورد ايران حتي به سهميه بندي بنزين هم اشاره كرد و گفت كه اين اقدام بايد خيلي زودتر از اينها انجام مي گرفت، چراكه دولت ايران هزينه هنگفتي بابت واردات بنزين پرداخت مي كرد و آن را به بهاي بسيار اندكي در اختيار مردم قرار مي داد، بخشي از آن نيز به خارج قاچاق مي شد.
به عقيده گري سيك، تحريم ايران از سوي شوراي امنيت و احتمال اينكه در آينده، بنزين هم در اين تحريمها لحاظ شود بهانه خوبي به دست دولت ايران داد تا بنزين را سهميه بندي كند كه البته مقاومتها و تشنجهايي همچون به آتش كشيدن چند جايگاه فروش بنزين هم در پي داشت اما به نظر مي رسد كه وضعيت سهمينه بندي بنزين اكنون ثبات يافته است.
گري سيك گفت كه ايران در آينده بايد موارد بيشتري از اين نوع سهميه بنديها و حذف يارانه ها به خود ببيند كه طبيعتاً هر كدام با تشنجهايي همراه خواهد بود.

 

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved