ارتباط با دانشآموختگان غرب فرصت آمريكا براي بازسازي وجه خود در خاورميانه
به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي و جنگ نرم خبرگزاري فارس، انديشكده مطالعات استراتژيك و بينالملل با انتشار گزارشي مفصل در مورد فضاي ديپلماسي عمومي در منطقه خاورميانه، ميكوشد راهكاريهاي مناسب براي پيشبرد اهداف سياست خارجي آمريكا در اين منطقه ارائه كند. بنا به ادعاي كارشناس اين گزارش، اقدامات حمايتي مناسب ميتواند پذيرش گفتمان و مباحث ديپلماسي عمومي را تسهيل كند، مدلهاي تجاري پايداري را براي سازمانهاي مختلف جامعه مدني ممكن سازد و تمهيدات لازم را براي كارگشايي عرصه سياست گذاري در اين منطقه فراهم آورد.
انديشكده مطالعات استراتژيك و بينالملل، در اين گزارش ميكوشد دولتمردان غربي را از فرصت پيشآمده براي حضور هر چه پررنگ تر در خاورميانه آگاه سازد و به آنها پيشنهاد ميدهد كه در لفافه تقويت فضاي ديپلماسي عمومي، بيش از پيش در امور داخلي اين كشورها دخالت كنند. يكي از راهكارهاي پيشنهادي وي وارد ساختن كارشناسان بومي به سيستمهاي حكومتي ميباشد كه در غرب تحصيل كردهاند.
* زمان آن فرا رسيده است كه ديپلماسي عمومي را در خاورميانه تقويت كنيم
زمان آن فرا رسيده است كه ديپلماسي عمومي را در خاورميانه تقويت كنيم. قيام مردم عرب نشان داد كه نيروييِ مردمي، براي حل مسائل ديپلماسي عمومي شكل گرفته و لازم است كه حكومتها راهحلهاي بهتر و مناسبتري نسبت به گذشته براي حل اين مسائل جستجو كنند. با اين حال لازم به ذكر است كه ارتقاي [ظرفيت] سرمايه انساني و فضاي ديپلماسي عمومي، نيازمند سرمايهگذاري بلند مدت و مداوم است. همچنين انجام چنين اقداماتي به كمكهاي خارجي نيز مشروط ميشود: زمينههاي همكاري مشتركي كه ظاهراً چندان ضروري به نظر نميرسند (از جمله بهداشت و آموزش)، بيش از مسائل سياسي بسيار حياتي براي حاميان غربي، در ميان رهبران عرب، انگيزه همكاري و تعامل ايجاد ميكنند. اقدامات حمايتي مناسب ميتواند پذيرش گفتمان و مباحث ديپلماسي عمومي را تسهيل كند، مدلهاي تجاري پايداري را براي سازمانهاي مختلف جامعه مدني ممكن سازد و تمهيدات لازم را براي كارگشايي عرصه سياست گذاري در اين منطقه فراهم آورد.
* ظرفيت بالايي در ميان جوانان كشورهاي عرب وجود دارد كه بايد روي آن سرمايه گذاري كرد
قيام مردم عرب نشان داد كه استعداد و ظرفيت بالاي جوانان عرب، مدت مديدي از سوي جريانها و فضاي سياسي پيراموني ايشان ناديده گرفته شده است. اين قيام خطرات اوضاع كنوني را برملا ساخت؛ اين قيام به آشكار شدن يكي از تراژيكترين محصولات جانبي استبداد كمك كرد: استعداد تلف شده.
سازمان دهندگان اعتراضات اخير در مصر و ديگر نقاط منطقه، توانمندي و فراست برابر با تواناييهاي سياستمداران آمريكايي كه براي دست يافتن به سمتهاي دولتي ميكوشند، از خود نشان دادند. آنها با استفاده از اينترنت تبليغ را در دستور كار خود قرار دادند، تودهها را بسيج نموده و پايههاي حركت خود را استحكام بخشيدند. آنها همچنين از ايستگاههاي تلويزيوني بهره گرفتند و روند استراتژيك خود را از "سياستهاي بهتر " به سمت "درآمد بهتر " تغيير جهت دادند.
در هر حال ايشان با به كار گيري خلاقيت و نيرو محركه توانمند خود، در ماههاي پس از آغاز اعتراضات تلاش خود را به كار گرفتند تا مسير خود را از حمايت صرف به سمت سياست گذاري تغيير دهند. از همان ابتداي كار مخالفتهاي بسياري با ايشان به عمل آمد. خفقان بروكراتيك بدان معناست كه اين فعالان بيشتر عمر خود را صرف ايجاد وبلاگ براي شرارتها و بيعدالتيهاي سياسي كردهاند، نه اينكه داخل در نظام سياسي بوده و به ايفاي نقش بپردازند. در واقع، فساد نظام قديمي سبب شد بسياري به اين نتيجه برسند كه همه عالم سياست فاسد است و از اين رو تمايلي ندارند كه بخشي از آن باشند. جدايي طولاني مدت از روندها و جريانات سياسي مانع آن شد كه ايشان بياموزند چگونه خط مشيهاي سياسي مستحكم ايجاد كرده، از صاحبان قدرت امتياز بگيرند و با ديگر سرمايه گذاران اين حوزه وارد مذاكره شوند. جنبش مشهور بچههاي فيسبوك (Facebook kids) "انقلابهاي گمنام " را رقم زدند بدون آنكه از رهبر يا خط مشي سياسي مشخصي پيروي كنند.
اوضاع در كوتاه مدت به نظر نميرسد كه به نفع آنها باشد. از آنجا كه رئاليسم، ايدهآليسم را تحتالشعاع قرار ميدهد و چشم انداز سياسي به صورت فزاينده چند پاره و پيچيده ميشود، بازيگران سياسي متعارفتر و منطقيتر، به نظر ميرسد كه بچههاي فيسبوك را به حاشيه برانند. اما در بلند مدت اوضاع به نحو ديگري براي اين گروه رقم خواهد خورد. پاياترين دستآورد اين فعالان اعمال تغييرات راديكال از بالا نبود، بلكه موفق شدند رويكرد و انتظارات را از پايين تغيير دهند. بيش از هر زمان ديگري، افراد جوان خطراتي را كه آينده كشورشان را تهديد ميكرد احساس كرده و خواهان برطرف ساختن مسائلي شدند كه در حوزه ديپلماسي عمومي، مسير ايشان را مختل ميساخت. حكومتها، به نوبه خود، خود را در موضعي يافتند كه ميبايست براي عبور از آن، راهكارهاي بهتري را نسبت به گذشته به كار بگيرند.
* قيام مردم عرب فضاي مناسبي را براي انجام برنامههاي مطلوب غرب ايجاد كرده است
همزمان با وزش طوفان تغييرات در سراسر جهان عرب، زمان آن فرا رسيده است كه فضاي سياست گذاري در اين منطقه تقويت و ارتقا بخشيده شود. در بلند مدت، تلاشي منظم و هماهنگ ميتواند به تقويت فضايي كمك كند كه در آن نسلهاي جوان حضوري فعالتر و ارتباطي مؤثرتر با سياست گذاري داشته باشند و وارد فضايي خارج از فضاي اينترنتي شده و در ميان افراد و سازمانهاي جامعه مدني و حكومتهاي خود قرار گيرند. چنين فضايي ميتواند اسباب تقويت صلح و امنيت منطقه و همچنين آمريكا را فراهم آورد. اين اقدامات بلافاصله به ثمر نخواهند نشست، اما تأثير آنها پايدار خواهد بود و در آينده سبب تحصيل ثمرات ميشود.
اين نگارش به بررسي شيوههايي ميپردازد كه از طريق آنها يك بازيگر خارجي قادر خواهد بود، به انجام اقداماتي مبادرت ورزد كه فضاي ديپلماسي عمومي را در خاورميانه تقويت ميكند. با اتكا بر مصاحبههايي كه در اين منطقه صورت گرفت و با توجه به پژوهش اصلي، اين پژوهش به شناسايي انگيزههاي مشتركي كه سبب بالا رفتن پذيرش وروديهاي خارجي از جانب حكومتهاي اين منطقه ميشود، پرداخته و شيوههايي را پيشنهاد ميدهد كه از طريق آن اين وروديها به نحوي هدف گذاري ميشوند كه حداكثر تأثير گذاري را به همراه داشته باشند. همچنين موارد تجربه شدهاي ارائه خواهد شد كه در آنها بازيگران خارجي موفق شدهاند روابط پايداري را ايجاد كنند كه سبب شكل گيري و تثبيت نهادهاي سياست گذاري در نقاط مختلف دنيا شده است.
اين پيشنهادات قرار نيست كه در يك بازه زماني كوتاه مدت به سرانجام برسند. انقلاب در مصر و تونس نشان داد كه كنار رفتن يك نظام فرسوده در مقايسه با دشواريهاي روند شكل گيري يك نظام جديد، بسيار سريعتر اتفاق ميافتد. توسعه سرمايه انساني و تقويت فضاي ديپلماسي عمومي، سرمايهگذاري بلند مدت و التزام هميشگي به كار را ميطلبد. در مورد سرمايه انساني، ميبايست به هزينه كردن زمان و انرژي فراوان، كارشناساني را توليد كرد كه بتوانند به راحتي قلم بزنند؛ به خصوص كساني كه حاضر باشند آزادي تلاشها و نگارشهاي آكادميك خود را در برابر تأثير گذاري سياسي هر چه بيشتر، قرباني كنند. چنين سرمايه گذاري ميبايست براي مدت طولاني ادامه يابد تا بتواند از كارشناسان جواني كه به تدريج وارد بازار كار ميشوند، حمايت كند. برخي بر اين باورند كه زبان يكي از مهمترين عناصر اين روند است. توانمندي در برقراري ارتباط مؤثر و كارآمد با زبان انگليسي، نه تنها براي تأثير گذاري سياسي ضرورت دارد، بلكه بيش از هر زمان ديگري اهميت يافته است. سرمايه گذاري براي تحصيل چنين توانايي در ميان كارشناسان كوشا، يكي از مهمترين عناصري است كه منجر به افزايش شمار افرادي ميشود كه ميتوانند به صورت مؤثر در عرصه سياست گذاري فعاليت كنند.
همچنين هيچ يك از اين پيشنهادات ضرورتا عيني و ملموس نيستند. در مورد مسئله فضا، لازم است با انجام بررسي جامعي معلوم شود كه حكومتهاي خاورميانه در مورد كدام دسته از مسائل سياست گذاري حاضر به پذيرش راهكارهاي خارجي هستند؛ در ادامه اكوسيستمي كه در آن نهادهاي ديپلماسي عمومي زيست ميكنند بررسي شود و در نهايت از ايجاد مدل تجاري حمايت شود كه از طريق آن پيشرفت و موفقيت چنين نهادهايي ممكن ميشود. بدين منظور در آينده سرمايه گذاري در بخشهايي ضرورت خواهد يافت كه در زمره منافع حاشيهاي و ثانوي گروههاي حمايتي قرار ميگيرند. اين روند همچنين اين گروهها را ملزم ميسازد به روند رشد بومي كمك كنند؛ رشدي كه سازمانهاي ديپلماسي عمومي در خاورميانه براي رسيدن به حضوري فعال و نسبتاً مستقل، بايد بدان دست يابند.
* ضعف فضاي سياسي و گفتمان ديپلماسي عمومي در خاورميانه، سبب تضعيف جوامع مدني كشورهاي اين منطقه شده است
- فضاي سياسي
ضعف گفتمان ديپلماسي عمومي در خاورميانه هم دليل و هم نتيجه ضعف فضاي سياست گذاري است. حكومتهاي مستبد، سياستهاي توزيعي و جامعه مدني ضعيف همگي سبب تضيف تبادلات ميان نهادهاي غير حكومتي و سياستگذاران حكومتي شدهاند؛ تبادلي كه ميتواند به پخته شدن و ارتقاي تصميم سازيهاي سياسي كمك كند.
انزواي نسبي روندهاي سياست گذاري از موشكافيها و مداقههاي مجامع عمومي، نه تنها توانمندي حكومتها را در واكنش به چالشهاي داخلي و خارجي تضعيف كرده است، بلكه كارشناساني را كه ميتوانند نقشي مؤثر در فضاي كنوني و آتي ايفا كنند دلسر نموده، حمايت عمومي را از تصميم سازيهاي حكومتي تضعيف كرده و ابراز هر گونه نوآوري و معيشت آفريني سياسي را اگر نگوييم ناممكن، بسيار دشوار ساخته است.
* اختلافات بسيار و چشمگير ميان كشورهاي خاورميانه اوضاع را دشوارتر ساخته است
عليرغم زمينههاي مشترك بسيار، تنوع و تفاوت بسيار چشمگيري در ميان كشورهاي خاورميانه مشاهده ميشود. برخي از كشورهاي خاورميانه بسيار ثروتمند و برخي فقير هستند. در برخي از آنها مباحث سياسي از طريق سر و صدا كردن و تهديد پيش ميرود، در برخي ديگر بسيار پنهاني و در نهان اين امور به وقوع ميپيوندند. برخي از آنها سرشار از جوانان تحصيل كرده هستند و برخي چيزي براي طرح كردن ندارند. علاوه بر اين هر كدام از اين كشورها با مشكلاتي متفاوت دست و پنجه نرم ميكنند و بسياري از آنها بر مسائل داخلي و نه مسائل منطقهاي متمركز شدهاند. برنامه ريزي براي رشد در عرصه تأسيسات آب بهداشت و برق، اصلاح دورههاي آموزشي و بحث و گفتگو در باب ورود زنان به بازار كار، مسائل مشتركي هستند كه در اين منطقه مطرح ميشوند، اما شرايط هر يك از اين كشورها با ديگري متفاوت است و سياستها به نحوي است كه حكومتها را وادار ميسازد اين مسائل را به عنوان مسائل داخلي در نظر بگيرند. از اين رو، طرق مختلف حمايت از يك فضاي تصميمگيري توانمند داخلي، با توجه به شرايط و مسائل هر يك اين كشورها، متفاوت خواهند بود. با اين حال، برخي از جريانات مشترك منطقهاي آشكار و مشخص هشتند.
* بايد روي اقداماتي سرمايه گذاري كرد كه حكومتهاي خاورميانه آن را ميپذيرند
شكي نيست كه در حال حاضر و پيش از اين اشتهاي فراواني براي به كار گيري ديپلماسي عمومي در خاورميانه وجود دارد. در دوره پسا استعماري، نخبگان تحصيل كرده در اروپا و آمريكا، عنصر ضروري عملكرد حكومتهاي تازه به استقلال رسيده بودند. با خروج عوامل استعماري، اعراب جواني كه از دانشگاههاي غربي تحصيل كرده بودند نيروي تكنيكي و مديريتي لازم را براي حكومتهايي فراهم ميآوردند كه به شدت به ايشان نيازمند بود. در سالهاي مياني قرن پيشين، تكنوكراتهاي شرقي از دل باديه نشينان عربي، بناي شوراي همكاري خليج [فارس] را پي ريزي كردند.
امروز، بيش از هر زمان ديگري، حكومتهاي سراسر منطقه اين نياز را در خود ميبينند كه كيفيت آنچه را كه انجام ميدهند بالا ببرند. چند دهه پيش استخدام رسمي دولتي، انگيزهاي بود براي افراد جوان تا تحصيلات خود را تكميل كنند و ادامه يافتن روند استخدام رسمي ايشان هم به نوعي سبب استحكام شبكه امنيت اجتماعي ميشد و هم روشي بود براي ايجاد وفاداري به حكومت. بسياري از كشورهاي خاورميانه همچنان نزديك به 20 درصد از هزينههاي سالانه حكومت را صرف پرداخت حقوق كارمندان دولتي ميكنند. با اين حال، با افزايش جمعيت و پيچيدهتر شدن وظايف و كارويژههاي حكومت، نقش حكومت به عنوان استخدام كننده، به شدت تحت الشعاع قرار گرفت. سازمانها و كارمندان پيشين، به طور فزايندهاي از برآوردن نيازهاي جاري، چه برسد به نيازهاي آتي، باز ماندند. رشد مؤسسات مالي بينالمللي، حكومتها را ملزم به همكاري با اين سازمانها كرد؛ رشد تجارت بينالمللي، سبب گرايش افراد بيشتري به تجارت بينالمللي گرديد. از آن مهمتر، تطبيق شرايط بينالمللي با شرايط محلي، آگاهي مردم از اوضاع خارج از كشورهاي خود، نفوذ و گسترش تكنولوژي و سرعت بالاي تغييراتي كه خاورميانه را در بر گرفته است، همه و همه حكومتها را به سمت كارايي و سازگاري هر چه بيشتر سوق داد. وظايف حكومتها پيچيدهتر شده است و آنها را ملزم ميسازد كه با كسب توانمنديهاي لازم نيازمنديهاي آتي را پيش بيني و ارزيابي كنند به جاي اينكه صرفاً به تأمين نيازمنديهاي جاري بيانديشند.
* استفاده از دانشآموختگان بومي كه در غرب تحصيل كردهاند بايد در اولويت قرار گيرد
در مقابل، حكومتها اقدامات اندكي در جهت بازتعريف خود ترتيب دادهاند. يكي از نشانههاي اين مسئله آن است كه حكومتها به شدت در پي اجراي برنامههاي آموزش مديريت اجرايي براي كارمندان خود هستند؛ يا در دانشگاه امريكن قاهره، دانشكده حكومتداري دوبي يا ديگر نهادهاي موجود در منطقه. اين برنامهها، به جاي آنكه به ايشان بگويند چه كاري را انجام دهند، بيشتر به افراد ميآموزند كه چگونه كارها را بهتر انجام بدهند. به عبارت ديگر ايشان به برنامهريزيهاي استراتژيك، مديريت اجرايي، منابع انساني و تأمين و توزيع بودجه، گرايش دارند به جاي اينكه براي مثال به نظارت بر ارتباطات راه دور بپردازند. ايشان به هر نحو در پي وارد ساختن روندهاي جديد در عملكردهاي حكومتهاي خود، بازانديشي در نقش كارمندان و تقويت ايشان براي انجام هر چه بهتر وظايفشان هستند.
دومين تغيير و تحولات مربوط به اقبالي است كه نسبت به شركتهاي مشاوره بينالمللي براي كسب راهكارهاي كارشناسي، به وجود آمده است. چندين شركت مشاوره بينالمللي، از مككنزي گرفته تا بوز و شركت مانيتور گروپ، همه و همه اقدامات بخش عمومي را در خاورميانه تقويت ميكنند. عمده كارمندان ايشان فارغ التحصلان عربي هستند كه دانشگاههاي غربي تحصيل كردهاند يا افرادي بومي كه خارج از كشورهاي خود در حوزههاي مختلف مشغول به كار هستند. در برخي موارد، شركتها اطلاعات تكنيكي فراهم ميآورند، مانند آنچه كه شركتهاي مشاوره خارجي براي شكل گيري و طراحي ابوظبي 2030 ترتيب دادند. شماري از گروههاي مشاوره بينالمللي برجسته، به حكومت امارات در زمينههاي مختلفي از جمله ملاحظات زيست محيطي، استفاده از سرزمينها، حمل و نقل و فضاي آزاد آينده ابوظبي، مشاوره دادند. در برخي موارد، مشاوران به عنوان ملازمان حكومتي برگزيده شدند. براي مثال، در سال 2009 وزير بهداشت مصر با همكاري بانك جهاني پروژه بيمه بهداشتي را آغاز كرد و در اين پروژه به جاي كارمندان وزارت بهداشت، از مشاوران شركت مككنزي بهره برد. با اينكه اين مشاوران مليت مصري داشتند، سرپرست وزارت خانه مذكور اين افراد را شايسته انجام اين كار ميدانست كه به اندازه كافي در معرض فضاي بينالملل قرار گرفتهاند و بعيد به نظر ميرسيد كه تمايل داشته باشند به صورت مستقيم براي حكومت مصر كار كنند.
حكومتهاي اين منطقه همچنين نشان دادند كه به توسعه و تقويت تخصصهاي تكنيكي به منظور همكاري هر چه بهتر با مؤسسات بينالمللي تخصصي، بسيار اهميت ميدهند (مانند مؤسسات مالي بينالمللي). در موارد متعدد، حكومتها با پيشنهاد حقوق بالاي غير دولتي، تلاش كردند افراد شايسته بومي را براي انجام اين اقدامات به كار گيرند، اما اين افراد نسبتاً در انزوا قرار گرفته و اين استخدام دولتي را به منزله آينده كاري خود تلقي نميكنند.
براي مثال در لبنان، حكومت واحدي را در وزارت دارايي ايجاد كرده تا با ارائه مشاورههاي سياست گذاري اقتصادي، به اجرايي ساختن استراتژيهاي اصلاحات اقتصادي كمك كند. اين وزارت خانه با كمك گرفتن از بودجه برنامه توسعه سازمان ملل، نزديك به 40 لبناني را وارد اين سيستم كرده است (بدون آنكه مزاياي خدمات دولتي را به ايشان اختصاص دهد)، تا روي مسائل تكنيكي همچون اصلاحات گمركي، مالياتي و استراتژيهاي بازپرداخت وام، كار كنند. كارشناسان اين برنامه همچنين در مورد مسائل مربوط به معاهدات و توافقات مالياتي، مشاورههاي قانوني ارائه ميكنند. همچنين، در مصر، حكومت مبارك نزديك به 100 جوان مصري را وارد وزارت دارايي كرد تا از اين طريق به نحوي يك "حركت سريع رو به جلو " ايجاد كند؛ اين افراد هم از حقوق بيشتري بهرمند ميشدند و هم در يك فرايند آموزشي قرار ميگرفتند كه تواناييهاي كار گروهي را در ايشان ايجاد و تقويت ميكرد. با توجه به 7 ساله وقفه در استخدام نيروهاي جديد براي حكومت و بيميلي افراد به كار دولتي در مصر، وزارت خانه مذكور اعلام كرد كه فاقد هر گونه نيروي كارشناس بوده و به شدت نيازمند تقويت و پرورش استعدادهاي رو به رشد خود ميباشد. در واقع شركت كنندگان در برنامه حركت سريع رو به جلو در مصر همگي از دانشگاه امريكن در مصر فارغ التحصيل شده بودند.
در نهايت اينكه، در بسياري از كشورهاي شوراي همكاري خليج [فارس]، چالشهاي جمعيت شناختي به شدت بر شانههاي رهبران اين كشورها سنگيني ميكند و حكومتها به دنبال آن هستند كه هر جوان بومي با استعدادي را كه به او دسترسي پيدا ميكنند، به كار گيرند. براي مثال در امارات متحده عربي، با پيشنهاد حقوق بسيار عالي، جوانان مستعد و مطلوب را به كار ميگيرد. يكي از اين نهادها مرجع امور اجرايي (Executive Affairs Authority) است كه ارتباط نزديكي با محمد بن زياد، نايبالسلطنه ابو ظبي دارد. اين نهاد با به كار گيري 30 كارشناس ساكن در امارات و 20 كارشناس اماراتي خارج از اين كشور، همچون محيطي براي پرورش استعدادهاي محلي عمل ميكند و جوانان با استعداد اماراتي را آموزش داده، وارد محيط بينالمللي كرده و ايشان را در موقعيتهايي قرار ميدهند كه با مسائل چالش برانگيز دست و پنجه نرم كنند. با توجه به ارتباط نزديك اين نهاد با وليعهد، كه سبب شده آن را به عنوان نهادي منتخب در حكومت بشناسند و با در نظر گرفتن تلاشهاي استراتژيك آشكاري كه وليعهد از آنها حمايت ميكند، مرجع امور اجرايي، گروهي متشكل از كارمندان نخبه حكومتي ميباشد كه در محيطي فعاليت ميكنند كه بيشتر افراد فعال در آن از حكومت انتظار دارند حكومت استخدام ايشان را در كارهاي دولتي تضمين كند.
* چالشهاي پيش روي وروديها
با اين حال، جداي از نيازي كه نسبت به ضرورت كمكهاي خارجي براي تقويت ظرفيتهاي حكومتي احساس ميشود، تمايل به پذيرش مشاوره در عرصه ديپلماسي عمومي، با محدوديتهاي مهمي مواجه است. در كل، حكومتها بيشتر خود را به پذيرش مشاوره در زمينه مديريت دولتي، راغب نشان دادهاند. به عبارت ديگر، اين حكومتها نسبت به تاكتيكهايي كه اجراي سياستها را تسهيل ميكنند پذيرايي خوبي دارند در حالي كه تمايل چنداني به مشاوره در زمينه استراتژيهاي حكومتداري، نشان نميدهند.
مهمتر اينكه، بسياري از مسائلي كه براي مخاطبين بينالمللي اهميت بسيار زيادي دارند ـ صلح و امنيت، مقابله با افراط گرايي، تساهل مذهبي، دموكراسي سازي و حقوق بشر ـ به عنوان امتيازهاي خاص حكمرانان اين كشورها، تلقي ميشوند. اين واقعيت اصلاً تصادفي نيست كه تمام وزيران دفاع، امور خارجه و امور داخلي در كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج [فارس] از اعضاي خانواده سلطنتي بوده و بسياري از ايشان برادر يا خواهر يا ديگر اقوام نزديك پادشاه ميباشند. ديگر مقامات اين منطقه كنترل اندكي بر اين وزارت خانهها دارند، اما مسئلهاي همچون صلح و امنيت، همواره تحت كنترل بي چون و چراي پادشاه قرار ميگيرد.
* تونسيها به دنبال تغييرات گسترده در سياست، جامعه مدني، تجارت، كار هستند و آمريكا براي كمك به آنها بايد شيوههايش را به شدت تغيير دهد تا ارتباطي عميق با جامعه پيدا كند
تونسيها در حال تشكيل احزاب سياسي هستند و در عين حال جامعه مدنيشان را هم تقويت ميكنند. آنها آزادي بيان را گسترش ميدهند و تحصيلات و مهارتهاي شغلي را بهبود ميبخشند. آنها به دنبال رشد تجاري و ابتكارهاي شغلياند؛ و ما نيز، در صورتي كه مردم تونس از ما كمك بخواهند، آمادهايم تا در اين تلاشها ياريشان كنيم.
كمك به تونسيها در جهت غنيمت شمردن اين فرصت استثنايي و حصول اطمينان از حركت موفق از اين فرصت به دموكراسي، مستلزم اين است كه مدل مشاركتمان را به شدت تغيير دهيم. نياز داريم كه بسيار فراتر از وزارتخانههاي دولتي رويم تا تا به شكلي عميق و گسترده با جامعه تونس در ارتباط باشيم.
* هرم وارونه و نمونههاي آن مثل تونس ما را ملزم ميسازد كه همراه با مشاركت سياسي، اجتماعي و اقتصادي بيشتر شهروندان، ما نيز جهتگيري ديپلماسي خود را مجدداً تغيير دهيم
اين هرم وارونه ما را ملزم ميسازد كه جهتگيري بنيادي ديپلماسي خود را مجدداً تغيير دهيم. تونس همانطور كه آتشي بزرگ را در خاورميانه شعلهور ساخت، طلايهدار اتفاقات جهاني نيز هست. شهروندان كشورهاي سراسر دنيا هر روز بيش از پيش جريانهاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي را پيش ميبرند و ما بايد پابهپاي آنها حركت كنيم.
در چنين چشمانداز به سرعت در حال تغييري، همچنانكه سياست خارجيمان را پيش ميبريم و امنيت و رفاه جهانمان را بهبود ميبخشيم، رويكردمان را هم بايد آميخته به ديپلماسي عمومي كنيم و در قلب اين ديپلماسي با شهروندان ارتباط برقرار سازيم.
* تونس مثل آزمايشگاهي براي آزمايش مشاركت شهروندان در سياست بود.
مجري جلسه: من هم بابت توضيحات مبسوطي كه به ما دادي از تو تشكر ميكنم. شايد بهتر باشد حالا جزئيات بيشتري درباره تونس به ما بگويي، چون تونس سرآغاز بيشتر اتفاقاتي بود كه الآن دارد ميافتد و راستش مثل يك آزمايشگاه براي آزمايش مشاركت شهروندان در سياست بود.
* اتفاقات تونس و مصر و سراسر خاورميانه به روشني نشان ميدهد كه به الگويي جديد براي ديپلماسي عمومي نيازمنديم
مكهيل: به گمانم حق با توست. ما درباره اين مسأله و تغييرات حرف زدهايم، اما قطعاً اتفاقاتي كه در تونس و مصر و سراسر خاورميانه افتاد به روشني نياز ما به شيوهاي متفاوت را گوشزد ميكند. بنابراين، برنامهاي كه ما تصميم گرفتهايم در تونس پياده كنيم در پيش گرفتن رويكردي متفاوت است و اينكه الگويي جديد براي ديپلماسي، براي ديپلماسي عمومي، تدارك ببينيم.
به تونس رفتيم تا حرفهاي مردم را بشنويم، مردم هم از انقلابشان سرخوش و هيجانزدهاند، و هم نسبت به آينده نگران و محتاط.
اين بود كه حدود 6 يا 7 هفته پيش سرپرست گروهي بودم كه عازم تونس بود و هدفمان هم اين بود كه نرويم بگوييم اينها چيزهايي است كه به نظر ما شما به آن نياز داريد. در واقع بيشتر دوست داشتيم با مردم ملاقات كنيم، به حرفهايشان گوش كنيم و بگذاريم خودشان برنامهها را پيش ببرند. بنابراين جلسهاي 6 ساعته با حدود 65 فعال سياسي و اجتماعي داشتيم. جلسهاي بود كه در آن هر كس نظر خودش را بيان ميكرد. من آنچه در تونس در جريان هست را جو نشاط و سرخوشي محتاطانه مينامم. مردم بابت كاري كه كردهاند بسيار هيجانزدهاند و خيلي به انقلابشان افتخار ميكنند، كه بايد هم همينطور باشد، اما در عين حال نگران آينده و جهت حركت خود هستند و محتاطانه عمل ميكنند.
* نيازهاي مردم در 4 حوزه حساس دموكراسي، انتخابات، توسعه اقتصادي و رسانه جاي ميگرفت. سفارتخانهها آمادگي كار در محيط جديد را نداشتند، پس با گروههاي جديد وارد كار شديم
بنابراين ما پاي صحبتهاي مردم نشستيم. ما هم از كارهايي كه ميخواستيم براي آنها انجام دهيم گفتيم، اما بيشتر دوست داشتيم بشنويم كه آنها چه نيازهايي دارند تا در موقعيتي قرار بگيريم كه به خواستهاي آنها پاسخ فوري دهيم. آنها هم خواستهاي خود را دستهبندي كردند و در نهايت 4 حوزه حساس ارائه شد: دموكراسي و انتخابات، آموزش، توسعه اقتصادي و رسانه.
ما با فعالان هر يك از اين گروهها كار را شروع كرديم. گروههاي پژوهشي جديدي نيز از طرف وزارت امور خارجه فرستاديم، چون سفارتخانههاي ما آماده كار در اين دنياي جديد نبودند. آنها تنها ميتوانستند ارتباطي نزديك با يك فرد را مديريت كنند و ارتباط با آن فرد هم تنها وقتي صورت ميپذيرفت كه خود شخص مايل به ايجاد ارتباط باشد.
* كار ما سازماندهي و ايجاد هماهنگي بين فعالان گروههاي مختلف و برآورده كردن نيازهايشان بود
دريافتيم كه منابع ما براي كار كافي نيست و از آمادگي لازم برخوردار نيستيم. به همين دليل تيمي پژوهشي به سراسر تونس فرستاديم تا با مردم حرف بزنند و از نيازهاي آنها آگاهي يابند. ما نيز در مقام سازماندهنده و هماهنگ كننده فعاليت ميكرديم تا فعالان را در ارتباط با هم قرار دهيم و نيازهاي تجاري را كه با همتايان خود در آمريكا همكاري داشتند برآورده كنيم.
* بين 2 گروه رسانههاي سنتي و رسانههاي انقلابي تنش زيادي بود، اما هر 2 گروه معترف بودند كه آمادگي عملكرد جدي در فضاي آزاد جديد را ندارند
يك نمونه آن اين است كه در حوزه رسانه با مديران رسانههاي ملاقات داشتم؛ يك گروه كساني كه رسانههاي سنتي را اداره كرده بودند و گروه ديگر مديراني كه رسانههاي انقلابي را در دست داشتند و همانطور كه حدس ميزنيد تنش زيادي بين اين دو گروه بود زيرا رسانههاي سنتي حاميان و تبليغاتچيهاي نظام بنعلي بودند. اما هر 2 گروه معترف بودند كه مهارت لازم براي عملكرد جدي در اين فضاي جديد را ندارند. نميدانستند چه پرسشهايي از سياستمداري كه نامزد انتخابات است بكنند زيرا تا پيش از اين هرگز انتخابات آزاد نداشتند.
* بين روزنامهنگاران تونسي و همتايان حرفهاي آنها از سراسر دنيا ارتباط برقرار كرديم و در اين بين خودمان هم درسهايي گرفتيم
به همين دليل ما بين آنها و روزنامهنگاران سياسي سراسر دنيا ارتباط برقرار كرديم، برخي روزنامهنگاران حرفه و همچنين فنآوريهاي جديد را به آنجا برديم تا بتوانند با همتايان حرفهاي خود از خاورميانه، اروپا غربي، و اروپاي شرقي صحبت كنند. آنها بسيار مشتاق بودند با روزنامهنگاران لهستاني و يا پاكستاني حرف بزنند. اين موقعيتهاي جديد، مثلاً برخورد با روزنامهنگاران جوان پاكستاني، باعث شد خود ما هم پيشرفتهايي در اين زمينه داشته باشيم.
* لب كلام رويكرد ما "گوش كردن " به حرف مردم است
بنابراين لب كلام اين رويكرد اين است: گوش كن. آنها چه نيازهايي دارند؟ ما چطور ميتوانيم از تلاشهاي آنها پشتيباني كنيم، درك كنيم كه اين انقلاب آنهاست و كمك كنيم پيشرفتي رو به جلو داشته باشند؟
* وزارت امور خارجه آمريكا ديدي متعصبانه نسبت به اعراب دارد و ممكن است كار كردن اين دو گروه كنار هم تضاد فرهنگي شديدي به وجود آورد
مجري جلسه: نسبت به سنت ديپلماسي وزارت امور خارجه در خاورميانه نقدهايي مطرح شده كه يكي از آنها درباره ديد متعصبانه وزارت امور خارجه نسبت به اعراب است. اما يكي از الگوهاي كاري شما كار با دولتها بوده است.
مكهيل: بله.
مجري جلسه: و افرادي كه آنجا كار ميكنند از طريق شناخت كساني كه جزء گروه نخبگان هستند كارشان را به دست آوردهاند. حالا كه شما فهميدهايد تغييرات جديدي بايد در وزارت امور خارجه رخ دهد و با فرهنگ جديد آشنايي پيدا كنند، آيا اين وضعيت را باعث تضاد فرهنگي جدي نميبينيد؟
مكهيل: به گمان من اين صرفاً وضعيت وزارت امور خارجه نيست، بلكه تمامي دولتهاي سراسر دنيا با اين وضعيت مواجهاند. ميكوشند دريابند چطور با اين واقعيت جديد كنار بيايند. پس نميدانم كه آيا "تضاد فرهنگي " عبارت درستي است يا نه. اكنون مردم ميكوشند دريابند كه چطور در اين دنياي جديد زندگي كنند.
* سنت ديپلماسي ما مذاكره پشت درهاي بسته بين افرادي معدود بوده است و اكنون نيز با وجود پيشرفتهاي زياد باز هم بايد با بقاياي اين سنت مبارزه كنيم
سنت ديپلماسي ما چه بوده؟ صدها سال بحث و مذاكره پشت درهاي بسته بين معدود گروههايي از افراد. پيش از اينكه عهدهدار اين سمت شوم با رئيسجمهور اوباما و وزير امور خارجه صحبتهاي زيادي داشتم و چالش و مأموريت اصلي من طبق گفته آنها اين بود كه بروم و با 6.9 ميليون نفر ارتباط برقرار كنم. حالا فكر كن كه آدم چطور از پس چنين كاري برميآيد.
پس وزارت امور خارجه راه زيادي پيموده تا به اينجا رسيده است. من به دستاوردهايمان فوقالعاده افتخار ميكنم. اما هنوز نگرانيهايي هست، چون چيزهايي زيادي براي از دست دادن داريم. به افرادمان ميگوييم برويد و با گروههاي بزرگي از مردم ارتباط برقرار كنيد و به حرفهايشان گوش كنيد، اما اين را هم بايد در نظر داشته باشيم كه ما نماينده آمريكا هستيم و در مقابل سنتي ديرپا ايستادهايم كه ميگويد "بگذار سربسته بماند و ساكت باش تا كسي نفهمد ".
* هم اوباما و هم وزير امور خارجه مايلند با مردم مشاركت داشته باشند و با وجود اختلافنظرها، بازخورد بسيار مثبتي از اين رويكرد گرفتهايم
به گمانم اگر تو هم شغل مرا داشتي نميتوانستي تيمي بهتر از اين با همكاري رئيسجمهور اوباما و وزير امور خارجه كلينتون تدارك ببيني، زيرا هر 2 اهميت اين مسأله را درك ميكنند و مايلند وارد مردم بشوند و با آنها مشاركت كنند. همانطور كه ديديم خود وزير امور خارجه كلينتون نيز سفري به كشورهاي خاورميانه داشت و مثلاً در جلساتي با دانشآموزان پاكستاني ملاقات ميكرد. بازخوردي كه ما از اين رويكرد دريافت ميكنيم بسيار مثبت بوده است.
البته اختلافنظرها هميشه بوده و خواهد بود و اين بخشي از طبيعت انسان است كه بر سر عقايد خود باشد. اما همين كه ميرويم و با مردم بحثهاي سنگين برگزار ميكنيم و پرسشهاي تلخ و گزنده آنها را پاسخ ميگوييم خودش اعتباري براي كار ماست. گاه شده كه در انتهاي جلسهاي دانشآموزي بيايد و بگويد: خدايا، هيچكدام از دولتمردهاي ما تا به حال چنين كاري نكرده بودند.