نظرسنجی مرکز تحقیقی پیو در موردجایگاه آمریکا درجهان



بسمه تعالی
جمهوری اسلامی ایران

مورخ:8 دسامبر 2005 (17 آذر 1384)
 

این مؤسسه بطور منظم مسایل مورد توجه مردم در رابطه با موضوعات خبری عمده را سنجش می کند. نظرسنجی تمایلات ارزشی و گرایشهای اجتماعی و سیاسی از دیگر فعالیت های این مرکز است. این مرکز در گذشته توسط مرکز آینه ای تا یمز ( The Times Mirror Center) در خلال سالهای 1995-1990 و اکنون توسط مرکز سپرده های خیریه ای پیو (The Pew Charitable Trusts) حمایت می شود و یکی از شش پروژه ای است که مرکز تحقیقی پیو را تشکیل می دهد. 
 این مرکز یک «مخزن  حقایق»  (Fact tank) و بدون تعصب است که اطلاعاتی را در مورد موضوعات مختلف، گرایشها و تمایلات شکل گرفته در آمریکا و سایر نقاط جهان، مهیا می سازد.
هدف این مرکز آن است که از طریق پژوهشهای نظرسنجی، به مثابه تریبونی برای عقاید و نظریات در رسانه های گروهی و سیاست داخلی انجام وظیفه کند. همچنین این مؤسسه سعی دارد تا به عنوان یک منبع اطلاعاتی مهم برای رهبران سیاسی، خبرنگاران، پژوهشگران و سازمانهای عمومی عمل کند. 
 
چکیده
 در این نظرسنجی که توسط مرکز تحقیقی پیو انجام شده، 8 گروه مختلف در کشور آمریکا شامل مردم، مسئولان و کارشناسان رسانه ها، مسائل خارجی، امنیتی، محلی و کشوری، محافل دانشگاهی، رهبران دینی، دانشمندان و نظامیان مورد نظرسنجی قرار گرفته اند و موارد ذیل بدست آمده است:
1- نگرانی مردم از وضعیت کنونی اوضاع جهانی و نقش آمریکا در ایجاد چنین وضعیتی
2- بر خلاف گذشته که تجارت و منافع اقتصادی در رأس مسائل آمریکا معرفی می شد، اکنون تروریسم و عراق در رأس مسائل آمریکا عنوان شده اند.
3- در مقایسه با گذشته، مردم آمریکا معتقدند کشورشان از احترام کمتری در جهان برخوردار است.
4- از دیدگاه صاحبنظران و مردم آمریکا، عامل نارضایتی کشورهای جهان از این کشور ، ، جنگ عراق بوده است و از نظر افراد صاحب نفوذ در احزاب جمهوریخواه و دمکرات حمایت از اسرائیل عنوان شده است.
5- دیدگاه مردم آمریکا در ارتباط با نقش یک جانبه از رهبری جهانی و استفاده از قدرت از جانب آمریکا در حل مسائل جهانی، روند رو به کاهشی را نشان می دهد و احساسات انزوا گرایی روند رو به رشدی داشته است، البته این دیدگاه در بین جمهوریخواهان کمتر از دمکراتها بوده است.
6- نظر مردم آمریکا در مورد سیاستهای خارجی بوش حاکی از آن است که در مورد «تروریسم» راضی کننده بوده، ولی در مورد «عراق» عدم رضایت را نشان می دهد.
 با عنایت به موارد حاصله از این نظرسنجی، می توان اینگونه استنباط کرد که سیاستهای روشنگرانة مسئولین  جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مختلف در انعکاس سیاستهای اعمال شده از جانب دولت بوش مثبت بوده و تأثیر قابل ملاحظه ای در میان مردم آمریکا داشته است، که بطور حتم در میان کشورهای اروپایی نیز همین تأثیر را داشته است و می تواند در مخالفت هر چه بیشتر مردم این کشورها با سیاستهای اتخاذ شده از جانب مسئولان آنها مؤثر واقع شود. امید است با استفاده هر چه بیشتر از رسانه های گروهی (مطبوعات، شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، اینترنت و غیره)، و همچنین ارتباط های قوی تر با محافل روشنفکر جهانی، فشارهای لازم در ارتباط با جلوگیری از اعمال نفوذ کشورهای قدرتمند در امور سایر کشورها حاصل گردد.
 
موقعیت مبهم جهانی آمریکا
 مردم آمریکا بیش از اینکه از اوضاع کشورشان ناراضی باشند، از وضعیت کنونی جهان ابراز نارضایتی می کنند. نظرسنجی های پیو در اوایل اکتبر (مهرماه) نشان داد که فقط 29 درصد از آمریکاییها از روند کنونی اوضاع در کشورشان خشنود هستند، در حالی که 65 درصد اعلام نارضایتی کرده بودند، که طی ده سال گذشته این بیشترین آمار منفی بوده است. دید مردم از اوضاع جهانی در مقایسه با نگرشها پیرامون اوضاع ملت منفی تر است. فقط 16 درصد از مردم، از روند اوضاع در جهان ابراز رضایت کرده اند، که در مقایسه با جولای 2004 (تیرماه 1383) که 21 درصد چنین دیدگاهی داشتند، روند رو به نزولی داشته است.
 در این آمار مانند ارزیابی از شرایط ملی یک عنصر متضاد وجود دارد. دموکراتها به نسبت 86 درصد به 9 درصد، از اوضاع و شرایط جهان ابراز نارضایتی کرده اند و سناتورهای مستقل، از اوضاع جهان رضایت بیشتری دارند. (80 درصد ناراضی و 13 درصد راضی هستند). در میان جمهوری خواهان 29 درصد از روند اوضاع در جهان در این روزها راضی هستند، در حالیکه 64 درصد ناراضی هستند.
جدول شماره1: چشم انداز مبهم و تار جهانی
در آمریکا شهریور 1376 مرداد 1380 شهریور1381 تیر 1383 مهر 1384
 درصد درصد درصد درصد درصد
راضی 45 41 41 38 29
ناراضی 49 53 55 55 65
ممتنع 6 6 4 7 6
در جهان
راضی 29 27 17 21 16
ناراضی 65 64 79 74 77
هیچ کدام 6 9 4 5 7

تروریسم، عراق در رأس مشکلات آمریکا
 صاحبنظران و عموم مردم عمدتاً معتقدند که تروریسم و اوضاع عراق عمده ترین مشکلات بین المللی هستند که ملت با آنها درگیرند. هنگامی که از مردم در مورد بزرگترین مشکل بین المللی کشورشان نظرسنجی شد، در میان رهبران نظامی و رسانه های گرو هی به همراه شهروندان و دولتمردان بیشترین نگرانی، تروریسم و خشنوتهای جهانی اعلام شد. رهبران مذهبی، متخصصان امور امنیتی، محققان و مهندسان و عموم مردم، عراق را به عنوان بزرگترین نگرانی بین المللی ملت عنوان کردند. 
 بسیاری از افراد با نفوذ نیز وجهة آمریکا و اینکه آمریکا اعتبار و احترام خود را در جهان از دست داده است را به عنوان بزرگترین مشکل، عنوان کرده اند. همانطوریکه یکی از کارشناسان مسائل خارجی عنوان کرد، آمریکا از «فقدان اعتماد و احترام بین المللی به علت وجود مجموعة سیاستهای امنیتی، اقتصادی و ضعیف» رنج می برد. یکی از صاحب نظران رسانه ای این مشکل را به گونه ای مشابه، مطرح کرد و گفت: آمریکا به عنوان یک رهبر جهانی از کمبود اعتبار و عدالت رنج می برد.  هر چند این نوع نگرانیها در میان بسیاری گروههای دارای نفوذ بسیار رایج است، اما بطور کلی در میان آمریکاییها از هر 20 نفر فقط یک نفر چنین دیدگاهی داشتند.

جدول شماره2: مهمترین مسئله بین المللی آمریکا

گروهها تروریسم عراق 
اولویت های بعدی 
درصد
 درصد درصد  
رسانه های گروهی 29 17 بنیادگرایی اسلامی 13
کارشناسان مسائل خارجی 21 19 اعتبار آمریکا 9
متخصصان امور امنیتی 21 26 مشکل وجهةآمریکا در جهان 14
مسئولان محلی و کشوری 27 16 اعتبار آمریکا 13
محافل پژوهشی علمی 14 18 وجهةآمریکا در جهان 13
رهبران مذهبی 22 31 ارتباط با متحدان 12
دانشمندان و مهندسین 16 24 وجهةآمریکا در جهان 17
مسئولان نظامی 39 13 موضوعات منطقه ای 12
عموم مردم 16 22 مسائل اقتصادی 1
ـ ـ ـ ارتباط با متحدان 1
ـ ـ ـ قیمت نفت و انرژی 7

 با در صدر جدول قرار گرفتن موضوع تروریسم و موضوع عراق در این نظرسنجی، دیگر، تجارت و منافع اقتصادی آمریکا که پیش از این در نظرسنجی مرتباً عنوان می شدند، عملاً از لیست خارج  شده اند. تنها تعداد انگشت شماری از رهبران مذهبی، نظامی، دولتمردان و شهرداران این موضوعات را مهمترین نگرانیهای بین المللی عنوان کرده اند. در میان عموم مردم آمار آن دسته از افرادی که به کمبودها در زمینه تجارت و انتقال مشاغل به آن سوی آبها و دیگر نگرانیهای اقتصادی بین المللی اشاره کرده اند، از 22 درصد در سال 1993 (1372) به 16 درصد در سال 2001 (1380) و اکنون فقط به 6 درصد رسیده است.

 

جدول شماره3: تجارت و اقتصاد دیگر در رأس نگرانیهای بین المللی نیستند
مهمترین آمار عنوان شده 1993 (1372) 1997(1376) 2001(1380) 2005(1384)
 درصد درصد درصد درصد
رسانه های گروهی 39 12 23 0
کارشناسان مسائل خارجی 23 17 12 5
متخصصان امور امنیتی 15 16 7 5
مسئولان محلی و کشوری 43 32 20 9
محافل پژوهشی علمی 45 34 12 9
رهبران مذهبی 26 19 4 11
دانشمندان و مهندسین 30 22 11 4
مسئولان نظامی ـ ـ ـ 11
عموم مردم 22 16 9 6

تنزل وجهه آمریکا از دیدگاه عموم مردم
 مردم آمریکا همچنان بر این عقیده اند که آمریکا  اخیراً احترام خود را در جهان از دست داده است. درست مانند جولای 2004 (تیر 1383). اکنون نیز دو سوم از مردم گفته اند که در مقایسه با گذشته، دیگر کشورها اکنون احترام کمتری برای آمریکا قائلند. در حالیکه  9 درصد گفته اند آمریکا بیشتر مورد احترام است و 21 درصد نیز معتقدند تغییری حاصل نشده است. حتی در میان جمهوری خواهان نیمی معتقدند که آمریکا در مقایسه با گذشته دارای احترام کمتری است. تقریباً سه چهارم دمکراتها و سناتورهای مستقل نیز چنین دیدگاهی دارند.
  بیشتر افرادی که معتقدند ملت احترام خود را از دست داده است. می گویند این امر نگرانی بزرگی محسوب می شود. تقریباً از هر 10 آمریکایی چهار نفر (43درصد) (دو سوم از آنهایی که معتقدند آمریکا احترام خود را از دست داده است.) معتقدند که این امر مشکل بزرگی برای ملت محسوب می شود. اما در مورد موضوع روابط بین المللی اختلافات دیدگاهی زیادی وجود دارد. تقریباً نیمی از دمکراتها (55درصد) و سناتورهای مستقل (50 درصد) بر این عقیده اند که این موضوع مشکل مهمی محسوب می شود، در حالیکه یک چهارم از جمهوریخواهان (26درصد) چنین دیدگاهی دارند.

 

 

جدول شماره4: بسیاری از مردم معتقدند که آمریکا احترام خود را از دست داده است
در مقایسه با گذشته ، اکنون آمریکا در مجموع جمهوریخواهان دمکراتها مستقل
اندکی مورد احترام  66 50 74 73
مشکل بزرگی است 43 26 55 50
مشکل کوچکی است 18 18 16 18
مشکلی به حساب نمی آید 4 5 3 4
نمی دانم 1 1 0 1
بیشتر مورد احترام است 9 13 7 10
تغییری نکرده است 21 34 17 15
نمی دانم 4 3 2 2

جنگ تقویت کنندة احساسات ضد آمریکایی
 صاحبنظران و عموم مردم، جنگ عراق را به عنوان دلیلی مهم برای نارضایتی کشورهای جهان از آمریکا عنوان کرده اند. این عقیده در میان کارشناسان امور خارجی (95درصد) و کارشناسان امور امنیتی (93درصد) و دانشمندان و مهندسان (90درصد) تقریباً مشابه است. حتی مسئولان نظامی که تقریباً دیدگاه مثبتی در مورد عملکرد نظامی در عراق دارند، عموماً معتقدند که جنگ عاملی مهم در ناخشنودی از آمریکا محسوب می شود.
 عموم مردم در این دیدگاه اتفاق نظر دارند. در میان دمکراتها از هر 10 نفر، 8 نفر جنگ را دلیلی مهم برای نارضایتی کشورهای جهان از آمریکا عنوان کرده اند و اکثریت سناتورهای مستقل (70درصد) و جمهوریخواهان (64 درصد) موافق آن هستند.
 ثروت و قدرت آمریکا نیز به عنوان دلایل اولیة نارضایتی از آمریکا عنوان شده اند. اما دیدگاه مردم و صاحبنظران در مورد تأثیر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه و نیز موضوع تروریسم در وجهة ملت با هم متفاوت است.
 اکثریت در هر  یک از گروههای با  نفوذ معتقدند که حمایت آمریکا از اسرائیل دلیل مهم نارضایتی جهانی از آمریکاست. این عقیده بویژه در میان اعضای  رسانه های خبری (78درصد)، مسئولان امور امنیتی (72درصد)، رهبران نظامی (72درصد) و کارشناسان مسائل خارجی (69درصد) بسیار بالا بوده است. اما تنها 39 درصد از مردم حمایت آمریکا از اسرائیل را به عنوان دلیل عمدة وجهة ناخوشایند آمریکا در جهان عنوان کرده اند. بیشتر مردم(52 درصد) معتقدند که این موضوع تنها دلیلی ناچیز است و یا اصلاً آن را مهم نمی دانند. پروتستانهای سفید پوست که از جمله حامیان پر و پا قرص اسرائیل هستند، بیش از سایر گروههای مذهبی حمایت آمریکا از اسرائیل را دلیل عمدة نارضایتی جهانی از آمریکا دانسته اند. نیمی از پروتستان ها گفته اند حمایت از اسرائیل عاملی مهم در نارضایتی از آمریکا محسوب می شود، در حالی که غیر پروتستان های (33درصد) و غیر روحانیون (34درصد) و کاتولیک های سفید پوست (36 درصد) چنین دیدگاهی دارند.
 از دیدگاه عموم مردم، جنگ بر ضد  تروریسم به رهبری آمریکا، عامل عمده در نارضایتی کشورهای جهان از آمریکاست (54درصد). اما فقط در یکی از هشت گروه برگزیده، اکثریت مردم چنین دیدگاهی دارند. (رسانه های خبری 53درصد).  بطور مشابه، از نظر عامه مردم در مقایسه با نظر اکثر صاحبنظران، دنیا گرایی آمریکایی ها، عامل مهمتری برای نارضایتی کشورهای جهان از آمریکا محسوب می شود.
 بطور قابل توجهی، در نظرسنجی ها حمایت آمریکا از دولتهای عرب، که در آنها تمرکز قدرت در دست یک فرد یا گروه است، دلیلی نسبتاً کوچک برای نارضایتی جهانی از آمریکا محسوب می شود . بویژه، مسئولان نظامی، حمایت آمریکا از این کشورها را عاملی کم اهمیت تلقی می کنند و فقط 17 درصد آن را دلیل عمده ای برای نارضایتی از آمریکا تلقی کرده اند.
جدول شماره 5: نگرشهای مختلف پیرامون آنچه به وجهة آمریکا لطمه می زند

از دیدگاه درصدهای بیان کنندة دلایل عمدة نارضایتی
 حمایت آمریکا از اسرائیل جنگ با تروریسم به رهبری آمریکا حمایت آمریکا از دول سلطه گری عرب
 درصد درصد درصد
مسئولان رسانه های گروهی 78 53 46
کارشناسان امور خارجی 69 38 42
کارشناسان امور امنیتی 72 34 33
مسئولان محلی و کشوری 53 28 36
صاحبنظران دانشگاهی 59 41 37
رهبران مذهبی 58 33 39
دانشمندان و مهندسین 51 40 38
گارشناسان امور نظامی 72 30 17
عموم مردم 39 54 33

جدول شماره 6: ما که هستیم؟

از دیدگاه درصدهای بیان کنندة دلایل عمدة نارضایتی
 ثروت و قدرت آمریکا دنیا گرایی آمریکایی تعصب مذهبی آمریکا
 درصد درصد درصد
مسئولان رسانه های گروهی 54 27 7
کارشناسان امور خارجی 51 18 12
کارشناسان امور امنیتی 50 10 14
مسئولان محلی و کشوری 62 41 12
صاحبنظران دانشگاهی 63 23 8
رهبران مذهبی 67 61 14
دانشمندان و مهندسین 51 29 26
گارشناسان امور نظامی 60 19 4
عموم مردم 60 52 22
 
نقش رهبری آمریکا
 از قدیم الایام مردم آمریکا نسبت به صاحبنظران، موافق نقش محدود آمریکا در امور جهانی بوده اند. در سالهای 1993 (1372)، 1997 (1376)، 2001 (1380) اکثریت قابل توجهی در بسیاری از گروههای با نفوذ اظهار داشتند آمریکا باید نقش رهبری قاطعی را در جهان بازی کند، اگر نگوییم باید به عنوان رهبري یگانه در جهان عمل کندز در حالی که از هر 10 نفر کمتر از چهار نفر از مردم آمریکا موافق این دیدگاه هستند.
  اما شکاف بین دیدگاه صاحبنظران و عامة مردم به طور قابل توجهی کاهش یافته است، به طوری که تعداد رو به کاهشی از افراد با نفوذ، موافق نقش رهبری قاطع أمريكا در جهان هستند. این تغییر دیدگاه در میان تمام گروهها دیده می شوند. مثلاً امروزه نیمی از کارشناسان امنیتی می گویند آمریکا باید نقش مقدمی در مسائل جهانی داشته باشد، در حالی که در نظرسنجی های گذشته، این میزان سه چهارم بوده است. مقامات محلی، کشوری و مسئولان رسانه ها نیز معتقدند که آمریکا نباید بیش از ملتهای بزرگ دیگر در جهان ادعا داشته باشد. در واقع، اکثریت رهبران مذهبی و دانشمندان و مهندسان، امروزه معتقدند که آمریکا نباید نقش فعال عمده ای در جهان داشته باشد.
 در مقایسه، نگرشهای بلند مدت مردم به رهبری آمریکا تقریباً یکنواخت باقی مانده است. البته یک استثنای مهم وجود دارد. به دنبال حملات تروریستی یازدهم سپتامبر، آن دسته از مردم آمریکا که از نقش پر قدرت رهبری آمریکا حمایت می کردند، درصد شان  بالا رفت، اما از آن زمان تاکنون این حمایت کاهش یافته است. امروزه 12 درصد از مردم آمریکا معتقدند آمریکا باید تنها رهبر جهانی باشد، در حالیکه 25 درصد معتقدند که باید نقش رهبری خود را تقسیم کند، اما در میان ملل رهبری کننده باید از همه برتر باشد. 47 درصد از مردم معتقدند آمریکا باید همطراز با سایر ملل باشد، در حالی که 10 درصد از مردم معتقدند نباید هیچ نقشی را در رهبری جهان برعهده بگیرد.
 
جدول شماره7: کاهش حمایت مردم از نقش رهبری آمریکا در جهان

از دیدگاه آمریکا باید تنها رهبر کشورهای جهان باشد سهیم در رهبری جهان ولی مدعی در مجموع
 درصد درصد درصد

رسانه های گروهی خبری  14 44 58
 2001 (1380) 12 54 66
 1997 (1376) 15 52 67
 1993 (1382) 9 62 71

کارشناسان مسائل خارجی  13 55 68
 2001 (1380) 9 55 64
 1997 (1376) 15 54 69
 1993 (1382) 7 68 75

کارشناسان مسائل امنیت  10 43 53
 2001 (1380) 12 60 72
 1997 (1376) 17 60 77
 1993 (1382) 17 58 75

مسئولان محلی و کشوری  11 43 54
 2001 (1380) 11 61 72
 1997 (1376) 17 48 64
 1993 (1382) 1 77 78

محافل پژوهشی و علمی  8 52 60
 2001 (1380) 6 59 65
 1997 (1376) 9 52 61
 1993 (1382) 7 60 67

رهبران مذهبی  0 36 36
 2001 (1380) 12 39 51
 1997 (1376) 8 36 44
 1993 (1382) 4 53 57

دانشمندان و مهندسین  4 28 32
 2001 (1380) 6 33 39
 1997 (1376) 7 48 55
 1993 (1382) 7 48 55
مسئولان امور نظامی (بدون گرایش)
  17 53 70

عموم مردم  12 25 37
 2001 (مهر 1380) 12 33 45
 2001 (مرداد 1380 13 25 38
 1997 (1376) 12 22 34
 1993 (1382) 10 27 37

اعتقاد مردم به بین المللی گرایی کمتر
 بدنبال گسترش نظریه بین المللی گرایی پس از حملات 11 سپتامبر، تردید و سوءظن عمومی در مورد درگیر شدن بیش از حد در امور بین المللی جهان مجدداً قوت گرفته است. درصد آمریکایی هایی که عقیده دارند آمریکا نباید در امور بین المللی مداخله داشته باشد، به 42 درصد افزایش یافته است، در دسامبر 2002 (آذر 1382) تنها 30  درصد این اعتقاد را داشتند.
 حمایت از همکاری کامل با سازمان ملل متحد، از 67 درصد در سه سال قبل، به 54 درصد تنزل یافته است. حدوداً به نسبت 2به 1 (32درصد ـ  63درصد)، افکار عمومی این نظر را که آمریکا راه خود را رفته و «خیلی نگران اینکه کشورهای دیگر با او موافق باشند یا نباشند» را رد می کنند. اما آمریکاییها در سال 2002 (1381)، این نظریه را به نسبت 3به 1 (موافق 25درصد، مخالف 72درصد) رد می کردند.
 تقسیمات متفاوت و مختلفی در مورد مسائل مذکور وجود دارد، هر چند که هر کدام توجیهات مربوط به خود را دارند. برای مثال، دموکراتها دو برابر جمهوری خواهان ( 55 درصد به 27درصد) اظهار می دارند آمریکا نباید در مسائل بین المللی و در امور کشورهای دیگر مداخله نماید. دموکراتها همچنین تمایل بیشتری به  «تمرکز و اهمیت به مسائل و مشکلات مالی داخلی آمریکا» دارند. اما جمهوری خواهان موضع کاملاً یکطرفانه ای در این زمینه دارند. وقتی که موضوع سازمان ملل متحد در میان می آید، جمهوری خواهان دو برابر (56 درصد به 24درصد) عقیده دارند که آمریکا نیازی به همکاری کامل با جامعه بین الملل ندارد.
 
 
 

 

 

بوش و رهبری سیاست خارجی
 هنگامی که از مردم در مورد «بهترین»  چیزی که از رهبری سیاست خارجی بوش می دانند، سوال شد، صاحبنظران نظریه های گوناگون و متنوعی را در مورد تصمیمات و نقاط قوت رهبری او ارائه نمودند. تقریباً یک پنجم از رهبران رسانه های خبری، افغانستان را از بزرگترین موفقیت دولت عنوان کردند و  رهبران دینی هم به همین میزان، روند پیشرفت های صلح اسرائیل و فلسطین را مهمترین موفقیت وی دانستند.
  دیگران شیوه رهبری بوش را به عنوان سرمایه ای گرانقدر یاد کردند. بسیاری از مسئولان کشوری و شهرداران، تلاش دولت بوش را در شفاف سازی سیاست خارجی آمریکا ستودند و بسیاری از کارشناسان نظامی نیز قاطعیت رئیس جمهور بوش را بهترین جنبة سیاست خارجی او قلمداد نمودند.
 اما حداقل قابل توجه ای از صاحبنظران هیچ موردی را به عنوان بهترین  عنوان نکردند. حدود 37 درصد از دانشمندان و مهندسین اظهار نمودند که هیچ مورد مثبتی را نمی توانند در این زمینه برشمرند و یا مثلاً به طور کنایه آمیزی اظهار داشتند که «خوب، هنوز آنتاریکا را بمباران نکرده است».
 
جدول شماره8: بهترین موارد سیاست خارجی بوش
از دیدگاه موارد مطرح شده درصد
رسانه های گروهی خبری  افغانستان /طالبان، قاطعیت 13
کارشناسان امور خارجی جنگ با ترویسم ، کمک های بشردوستانه 16
کارشناسان امور امنیتی ارتباط با دیگران، ترویج دموکراسی، جنگ با تروریسم 19
مسئولان محلی و کشوری شفافیت موقعیت آمریکا، قاطعیت 25
کارشناسان محافل دانشگاهی انتصاب های سیاسی، صلح خاورمیانه، طالبان 10
رهبران دینی صلح خاورمیانه، انتصاب های سیاسی 14
دانشمندان و مهندسین طالبان، صلح خاورمیانه 37
مسئولان نظامی قاطعیت، وضعیت کره شمالی 17

 حدود نیمی از مسئولان امور خارجی، امنیتی، دانشگاهی و رسانه های خبری، در کنار دانشمندان و مهندسین، بر این عقیده اند که تاکنون بدترین وجه سیاست خارجی بوش وضعیت عراق است. در بین همة گروهها، نگرانیهای دیگری وجود داشته است.
  بین 17 درصد تا 34 درصد در هر گروه تضعیف ارتباط با متحدها را به عنوان بزرگترین شکست بوش قلمداد می کنند و بین 9 درصد و 18 درصد این شکست را سیاست خارجی «متکبرانه» عنوان می کنند. دولت همچنین به خاطر عدم قاطعیت و یک سویه بودن مورد انتقاد قرار گرفته است.
جدول شماره 9 : بدترین موارد سیاست خارجی بوش

از دیدگاه عراق اتحادهای ضعیف استکبار عدم قاطعیت تک محوری
 درصد درصد درصد درصد درصد
مسئولان رسانه های گروهی 53 21 18 7 6
کارشناسان امور خارجی 54 28 16 8 10
کارشناسان امور امنیتی 60 22 16 10 19
مسئولان محلی و کشوری 36 20 13 7 9
صاحبنظران دانشگاهی 48 27 11 12 11
رهبران مذهبی 36 17 11 8 3
دانشمندان و مهندسین 50 18 9 7 4
گارشناسان امور نظامی 45 34 11 21 6
 
دیدگاههای مردم در مورد سیاستهای خارجی بوش
 بطور کلی، دیدگاه عمومی در مورد سیاستهای خارجی بوش منعکس کنندة دیدگاه صاحبنظران است. اگر چه آمار تأییدیة سیاست خارجی در ماه اکتبر (12 تا 14) (20 تا 24 مهرماه) 40 درصد بود، اما اکثریت مردم معتقدند که بوش مسئله تروریسم را به خوبی مدیریت کرده است.
 اما سایر سیاستهای خارجی بوش نارضایتی مردم را برانگیخته است. تقریباً نیمی از مردم (51 درصد) از مدیریت سیاست خارجی از سوی بوش ناراضی هستند و 57 درصد نیز از سیاست های اعمال شده در عراق ناراضی هستند.
 دیدگاه عمومی مردم در مورد سیاستهای بوش پیرامون مسئله مهاجرت قطعاً منفی است. فقط 24 درصد از مردم عملکرد بوش در مورد مسئله مهاجرت را تأیید کرده اند، در حالی که 54 درصد ناراضی بوده اند. (22 درصد از  داوطلبان نیز نظری نداشته اند). حتی جمهوری خواهان هم از رسیدگی بوش به اوضاع مهاجرتها ناراضی هستند و 36 درصد عملکرد بوش را در این زمینه تأیید می کنند و 43 درصد ناراضی هستند. در میان دمکراتها از هر 10 نفر، 7 نفر (72 درصد) و تقریباً نیمی از سناتورهای مستقل (52درصد) نیز در مورد مسئله مهاجرت به بوش امتیاز منفی می دهند.
 این نارضایتی هااز نظر سیاسی با یکدیگر مربوطند زیرا عموم مردم نسبت به صاحبنظران به  مسئله مهاجرت اولویت بیشتری می دهند. 51 درصد از مردم آمریکا معتقدند کاهش مهاجرت های غیر قانونی باید در اولویت سیاستهای خارجی یک ملت قرار گیرد.
جدول شماره10: مسئله تروریسم همچنان مهمترین موضوع است
 موافق مخالف
 درصد درصد
عملکرد کلی 40 52
تروریسم 52 40
عراق 37 57
سیاست خارجی 36 51
اقتصاد 36 59
سیاستهای مهاجرت 24 24
 

منبع: مرکز تحقیقی پیو

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved