همانطور که "جرج واشنگتن" گفت این کشور یک بچه امپراتور بود و توماس جفرسون لیبرال ترین مقام آمریکایی عقیده داشت که این بچه امپراتور باید توسعه یافته و به گفته وی لانه ای برای کل قاره ای که تبدیل به مستعمره خواهد شد بشود.
چامسکی در ادامه مطلب خود آورده است: عقیده بر این بود که این قاره باید از دست سرخ پوستان خلاص شود و آنها عقب رانده و از بین بروند. سیاه ها زمانی که به آنها نیاز نداشته باشیم به آفریقا بازگردانده خواهند شد و لاتین تبارها هم بوسیله نژاد برتر از بین خواهند رفت. این کشور، کشور بسیار نژادپرستی در طول تاریخ خود بوده است. آن هم نه فقط علیه سیاهان. این تصور جفرسون و کم و بیش دیگران بوده که با آن موافق بودند. بنابراین این یک جامعه مستعمره نشین است بسیار فراتر از بدترین نوع امپریالیسم و وحشیانه ترین نوع آن. زیرا این روند نیازمند از بین بردن مردمان بومی است. فکر می کنم بی ارتباط نیست که این کشور از اسرائیل و جامعه استعماری آن حمایت می کند سیاست اسرائیل منعکس کننده سیاست آمریکا در دوران آغاز تاسیس است و به نوعی یک زندگی مجدد آمریکا، زیرا که ساکنان اولیه آمریکا هم بنیادگرایان مذهبی بودند و خود را بچه های اسرائیل می پنداشتند. به دنبال فرمان الهی، سرزمین موعود و کشتار بزرگ و غیره بودند. درست در همین جا در ماساچوست ساکنان اولیه هم همین طور بودند.
آمریکا کشور بسیار مذهبی است نمی توانم رقمی را اعلام کنم اما تعداد بسیاری در این کشور با برداشت های تحت اللفظی از کتاب مقدس اعتقاد دارند که بخشی از آن حمایت از هر اقدامی است که اسرائیل انجام می دهد، زیرا که این وعده خداست است و خداوند به اسرائیل ارض موعود را داده و ما باید از آن حمایت کنیم. این اقدام مسیحیان و حمایت بی چون و چرای آنها از آنچه که اسرئیل انجام می دهد یک نهضت ضد یهودی را در جهان بر انگیخته است.
در ادامه این مطلب نویسنده با اشاره به تغییر شرایط پس از جنگ جهانی دوم و قدرت گرفتن آمریکا و پشت سر گذاشتن بریتانیا در تحولات بین الملل و فروپاشی کمونیسم و دیوار برلین، به مسائل خاورمیانه اشاره می کند و می نویسد: آنها می گویند ما باید در رابطه با خاورمیانه نیروی مداخله جویی خود را حفظ کنیم. کرملین برای ما خطری نبوده است باید از دروغی که برای مدت 50 سال به مردم گفته ایم دست برداریم حال بهانه کمونیسم از بین رفته باید راست را به مردم بگوییم مسئله در خاورمیانه آنچه که از آن به عنوان ناسیونالیسم رادیکالی خوانده می شود بوده و هست. رادیکال به معنی استقلال و عدم اطاعت از دستورات است و ناسیونالیسم هر نوعی می تواند باشد که ایران یک مورد خوب است.
بنابراین در سال 1953 تهدید ایران ناسیونالیسم سکولار بود پس از انقلاب و براندازی رژیم استبدادی تحمیل شده از سوی آمریکا ایران پی در پی و بدون توقف تحت حملات ایالات متحده بوده است. ابتدا جیمی کارتر تلاش کرد تا شاه را فوراً به ایران بازگرداند و برای این کار یک کودتای نظامی کرد که مؤثر واقع نشد. سفیر مقیم اسرائیل در ایران با وجودی که دو کشور رابطه رسمی نداشتند اما روابط نزدیک و عمیقی با هم داشتند توصیه می کند که اگر ما بتوانیم افسرانی را پیدا کنیم که 10 هزار نفر را در خیابان ها به خاک و خون بکشند می توانیم بار دیگر شاه را برگردانیم و این توصیه ای بود که زبگنیوبرژینسکی مشاور امینت ملی کارتر نیز کرده بود که بطور کامل مؤثر واقع نشد.
آمریکا در همان زمان از صدام حسین علیه ایران حمایت کرد و دهها هزار ایرانی اعم نظامی و غیر نظامی را با استفده از بمب های شیمیایی ، موشك باران شهرها و استفاده از سلاح های غیر مجاز قتل عام کرد و افرادی که هم اکنون ایران را اداره می کنند سربازان جنگ آزموده همان دوران هستند و می دانند که تمامی جهان علیه آنها بودند و از صدام حمایت می کردند تا حکومت نوپای اسلامی را براندازند. این چیز کوچکی نبود حمایت از صدام شدید بود. جنایات صدام را منکر شدند دولت ریگان از محکوم کردن صدام طفره رفت و امتیازات نادری به وی داده شد. عراق در کنار اسرائیل تنها کشوری بود که اجازه حمله به کشتی های نیروی دریایی آمریکا به وی داده شد اما از تنبیه هم دور ماند. مورد اسرائیل حمله به کشتی یو. اس. اس. لیبرتی در بندر العریش مصر بود. مورد عراق هم حمله به یو. اس. اس. استارک بود. عراقی ها با موشک های فرانسوی به کشتی آمریکا حمله کردند و دهها ملوان را کشتند و هیچ اتفاقی نیفتاد.
پس از جنگ حمایت آمریکا از عراق ادامه داشت. در سال 1989 جرج بوش مهندسان هسته ای عراق را به آمریکا دعوت کرد تا آموزش های پیشرفته را در توسعه تسلیحات اتمی ببینند. اما چند ماه بعد صدام پسر بدی شد و از دستورات اطاعت نکرد. تحریم و فشارها بر او وارد شد.
چامسکی در ادامه مطلب به تهدید ایران اشاره می کند که بهانه ای بدست آمریکا شده و می نویسد: تا امروز ادبیات سیاست خارجی بر این استوار بوده که ایران تهدیدی برای آمریکاست اما آیا تهدید ایران دقیقاً چیست؟ ما در واقع پاسخ مستند و قابل تائیدی برای آن داریم که این پاسخ یکی دو ماه پیش در ارائه گزارش به کنگره از سوی اداره اطلاعات وزارت دفاع آمریکا DOD به کنگره نمودار شد. آنها هر ساله گزارشی را درباره امنیت جهانی به کنگره ارائه می کنند آخرین گزارش آنها در ماه آوریل هم بخشی تحت عنوان "ایران تهدید عمده" داشت. گزارشی مهمی بود. آنچه که آنها می گویند این است که تهدید ایران هر چه باشد نظامی نیست. آنها می گویند که هزینه های نظامی ایران بسیار پایین است حتی نسبت به استانداردهای منطقه ای نیز پائین است و در مقایسه با آمریکا اصلا محسوس و مرئی نیست و کمتر از 2 درصد از هزینه نظامی آمریکا را دارد. بعلاوه آنها می گویند که دکترین نظامی ایران به سمت حفظ و حراست از تمامیت ارضی این کشور، ممانعت از تهاجم، و کابرد دیپلماسی استوار شده است، این دکترین نظامی آنهاست.
آنها می گویند که احتمال دارد ایران درباره تسلیحات هسته ای فکر کند و آنها می گویند ایران به این سو نمی رود اما اگر قرار باشد تسلیحات هسته ای خود را توسعه دهد بخشی از استراتژی بازدارندگی ایرانی در تلاش برای ممانعت از حمله خواهد بود.
آمریکا به عنوان دارنده بزرگترین ماشین جنگی در جهان که سیاست های بسیار خصمانه ای را علیه ایران در پیش گرفته، دو کشور در دو سوی مرز ایران را تحت اشغال دارد و این کشور را تهدید به حمله می کند مانند گماشته خود اسرائیل. آنها می گویند ایران به خاطر اینکه در تلاش است تا نفوذ خود را در کشورهای همسایه توسعه دهد یک تهدید عمده تلقی می شود نفوذی که به گفته آمریکا می تواند به بی ثبات شدن این کشورها منجر شود.
نکته اینجاست که وقتی آمریکا به کشوری حمله می کند این برنامه با بهانه ثبات بخشی به این کشورها صورت می گیرد. "ثبات" یک واژه فنی در ادبیات روابط بین الملل است که منظور از آن همان اطاعت از فرامین آمریکاست. اگر ایرانی ها تلاش می کنند تا نفوذ خود را حداقل در کشورهای همسایه توسعه دهند از نظر آمریكا این به مفهوم بی ثباتی است در واقع آمریکا تحت این بهانه و به بهانه ثبات بخشی بر آن است تا فرامین خود را اجرا کنند و آنها را به اطاعت خود در آورد.
دومین تهدید این است که ایران از تروریسم حمایت می کند. تروریسم چیست؟ ایران متهم به حمایت از حزب الله و حماس است. تروریسم این دو گروه چیست؟ مبارزه علیه اسرائیل برای آزادی اراضی خودشان که هر ساله این پیروزی جشن گرفته می شود.
________________________________________