برخی معنای عملیات روانی را به فعالیتهایی که به طور مشخص در قلمرو و صلاحیت نیروهای مسلح قرار دارد، محدود میکنند؛ بنابراین آن را تلاشی میدانند که بیشتر بر تبلیغ برای مخاطبان خاص و پشتیبانی از مأموریتهای نظامی معین، متمرکز است. صلاح نصر از نویسندگان مصری در تعریف عملیات روانی میگوید: عملیات روانی همان جنگ کلمه و عقیده است، خواه به صورت مخفی، آشکار، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساً "سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب را داشته باشد میتواند به اعماق او نفوذ کند " . ارتش امریکا در مارس 1955 م در آییننامه رزمی خود، تعریف جالب توجه و تقریباً کاملی از عملیات روانی ارائه کرده است که با تغییرات جزئی در محافل مربوطه پذیرفته شده است.
برا ساس این تعریف "عملیات روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروههای دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف میباشد ".
.پیشینه عملیات روانی
از همان زمان هایی که میان اقوام و گروههای مختلف بشری بر سر اختلافات کوچک و بزرگ خصومت و درگیری به وجود آمد، عملیات روانی هم به عنوان ملازمه آن درگیری ها مطرح بود. این بدان مفهوم است که طبق شواهد و مدارک تاریخی، در دوران های گذشته هم عملیات روانی مورد توجه سرداران نظامی و رهبران قرار داشته است. به عنوان مثال، در جریان نبرد سالامیس (سالامین) میان ایرانیان و یونانیان در زمان خشایار شاه هخامنشی، ایرانیان به وضوح از اصل روانی بزرگتر جلوه دادن توانایی های رزمی در زمینه کمین نیروهای مسلح وتجهیزات بهره برداری می کردند و مشخصاً می خواستند با به صحنه نبرد آوردن شمار عظیمی از سربازان آماده به جنگ همراه با تجهیزات فراوان روحیه یونانیان را تضعیف نمایند. (3)
در جریان جنگ های ایران و روم در دوره اشکانیان و ساسانیان دو طرف به کرات از تاکتیک عملیات روانی علیه یکدیگر استفاده کردند. در جریان جنگ های ایرانیان و اعراب، به رغم بی اعتنایی اعراب به اصول جنگ های رسمی و از جمله عملیات روانی ، برخی از رفتارهای غیر نظامی آنان آثار و تبعیت روانی ویرانگر برای ایرانیان داشت. هرچه که از دوران قدیم به عصرجدید نزدیک تر می شویم تواتر و دامنه عملیات روانی زیادتر و گسترده تر میگردد، به طوری که می توان گفت یکی از تفاوت های عمده عصر جدید با دوران قدیم وقرون وسطی آن بود که در دوران قدیم و قرون وسطی اختلافات غالباً ازطریق جنگ حل و فصل می شدند و جنگ ها نه تنها اولین و مهم ترین وسیله برای سلاطین و سرداران جهت تحقق اهداف خود بودند، بلکه جنگ ها در بسیاری از اوقات خود به صورت هدف در می آمدند. در حالی که در عصر جدید نقش جنگ ها به صورت ابزارهای درجه دوم و سوم و حتی درجه آخر تنزل پیدا کرد و درعوض عملیات روانی اهمیت بیش از دوران قدیم و قرون وسطی یافت. هرچه ازعصر جدید به دوران معاصر (قرن 19 و 20و 21) نزدیک تر می شویم از اولویت جنگ ها به عنوان ابزار سیاست خارجی کاسته می شود و به اهمیت عملیات روانی افزوده تر می شود. از اواسط قرن بیستم، جنگ به عنوان ابزار سیاست خارجی میان قدرت های بزرگ از حیز انتفاع افتاد و کشمکش ها میان قدرت های بزرگ ماهیت روانی پیدا کردند درست است که به گفته مورخین در دوران پنجاه ساله جنگ سرد، کشمکش میان قدرت های بزرگ شکل رقابت های اقتصادی را به خود گرفته بود اما اگر نیک بنگریم، دستاوردهای اقتصادی پاداش پیروزی قدرت هایی بودند که در دوران جنگ سرد اذهان مردم جهان را به نفع خود تغییر داده بود و برعکس. به عبارت دیگر، در دوران جنگ سرد تصور اذهان مردم که مستلزم انجام عملیات روانی بود جای عملیات نظامی را گرفته بود و نتیجه های آن به صورتهای اقتصادی و تصرف بازارهای اقتصادی نمود پیدا میکرد. فعالیت رسانه های همگانی غربی به خصوص برنامه های بیبیسی، صدای آمریکا و رادیو آزادی در اروپای شرقی و شوروی بخشی از عملیات روانی کشورها در دوران جنگ سرد بودند که به اعتقاد تحلیل گران درفروپاشی پیمان ورشو و بعد شوروی نقش کلیدی را بازی کردند. در سال های پس از جنگ سرد، باز هم عملیات نظامی به نفع عملیات روانی عقب نشینی کرد. عواملی که دراین پیشروی عملیات روانی از عملیات نظامی دخیل بوده اند متعدد و شماری از آنها به صورت زیرند:
1- انقلاب در اطلاعات یا انقلاب اطلاعاتی که باعث شده حجم عظیمی ازاطلاعات درشکل های متنوع کمی و کیفی و از نقطه نظر زمان و مکان مورد استفاده از آنها به وجود آید. این انقلاب نقش عملیات روانی را بارزتر نشان می دهد.
2- گسترش چشمگیر تکنولوژی که به همان نسبت به قدرت تخریبی تجهیزات افزوده و جنگ های فیزیکی را غیر عقلانی و حتی غیر قابل تصور ساخته است. این تحول اهمیت عملیات روانی را به عنوان بدیلی برای عملیات نظامی افزایش داده است. عملیات روانی از تکنولوژی های پیشرفته برای هدف های تهاجمی و تدافعی و همچنین حمایت از ساختارهای سازمانی خود بهره میگیرد به عبارت دیگر، عملیات روانی همچون سایر عملیات سازمانی و غیر سازمانی نظامی در مسیری تکامل می یابد که میتوان بدان مسیر جنگ شبکه ای یا عملیات شبکه ای نام نهاد (4)
1-3. سطوح عملیات روانی
سطوح عملیات روانی از جمله مفاهیم اساسی این حوزه است که سه محیط تاکتیکی، عملیاتی و استراتژیک را شامل میشود. در سطح تاکتیکی، عملیات روانی با استفاده از بلندگو، رادیو، تلویزیون، اعلامیههای تبلیغاتی و دیگر فعالیتهای متمرکز محلی به کمک فرماندهان نظامی در صحنه نبرد میشتابد؛ فعالیتهایی که بر نتیجه نبرد تأثیر میگذارند. این سطح از عملیات روانی بر روحیه و اراده افراده رزمنده دشمن تأثیر مستقیم دارد. در سطح عملیاتی، جنگروانی بیشتر در حوزههای گوناگون جنگ مطرح است و به هنگام طرحریزی عملیاتهای هوایی، زمینی، دریایی و جهتگیری فعالیتهای نظامی دو طرف آشکار میشود. پیروزیها و شکستها در صحنه جنگ تأثیر زیادی روی طرحهای فرماندهان عملیاتروانی دارد. آخرین سطح از عملیات روانی، سطح استراتژیک بزرگ است و تمامی فعالیتهای انجام شده از سوی دولت را شامل میشود؛ فعالیتهایی که برای اعمال نفوذ بر نگرش، ادراک و رفتار خارجیان در راستای اهداف دولت متبوع انجام میگیرند.
1-4. عناصر عملیات روانی
علاوه بر سطوح عملیات روانی لازم است به سه عنصر این اقدام اشاره شود که در مدل اهداف، پایه و انواع عملیات روانی که به اختصار میتوان آن را مدل اپا نامید، تشریح شده است. در این مدل، سعی میشود جهتگیری، ابعاد و نوع عملیات روانی نشان داده شود.
الف) عنصر هدف
هدف، نخستین عنصر در عملیات روانی است. در واقع، اجرای عملیات روانی میتواند با هدف اجبار، بازداشتن یا تشویق انجام شود. منظور از عملیات روانی با هدف اجبار این است که دولت موردنظر برای اتخاذ موضع و تصمیمی یا خودداری از آن تحت فشار قرار گیرد. این اعمال فشار میتواند تهدید با نیروی نظامی، اعمال تحریم یا نادیده گرفتن منافع ویژه یک کشور باشد. بازداشتن به معنای جلوگیری از انجام سلسله اقداماتی است که در صورت عملی شدن به ضرر کشور است. اقدامات تشویقآمیز نیز به معنای نفوذ به یک دولت برای انتخاب گزینه مورد نظر دولت خودی است که برای اهداف و منافع ملی کشورمفید است. اقدامات تشویقآمیز میتواند تضمین امنیت با توجه به تمایل کشور به حفظ وضع موجود، حفظ موقعیت موردنظر ملت، تبادل برنامهها یا کمک به حفظ ثبات و همکاری بین دو کشور باشد. همچنین، عملیات روانی از نظر سطوح عملیات و ابعاد نظامی و غیرنظامی قابل بررسی است.
ب) عنصر پایه
پایه دومین عنصر و مبنای کار و ابتکارها در عملیات روانی است که میتوان آن را به سه دسته شامل پایه سیاه، خاکستری و سفید تقسیم کرد. پایه سفید به وقایع آن گونه که هستند، میپردازد. این شیوه که در آن، ابتکارات بر مبنایی واقعی استوارند، از قدرت اعتبارسازی بالایی برخوردار است. پایه سیاه وقایع را نادیده میگیرد و وقایع جعلی و دروغ میسازد. پایه خاکستری آن نوع فعالیتهایی است که بین دو نوع سیاه و سفید قرار دارد، یعنی نه کاملاً حقیقی و نه کاملاً دروغ و حقیقت است که به صورت مبالغهآمیز بیان شود. شایعهها پایههایی از نوع خاکستری یا سیاه دارند. باید یادآور شد که دو نوع اخیر در صورت تداوم، اعتماد عمومی را ویران و موفقیت ارسالکننده پیام را به مرور تخریب میکنند.
ج) انواع
سومین عنصر مدل اپا در عملیات روانی به شکل و نوع فعالیت مربوط و به دو نوع آشکار و پنهان تقسیم میشود. در نوع نخست، دولتها نسبت به انجام فعالیتهای آشکار ملزماند و اعتبار دولتها به این التزام و نوع فعالیت پیوند خورده است، اما نوع دوم با عملیاتهای غیرمشروع و مخفی مشخص میشود. هر چند تمام عملیاتهای پنهان نامشروع نیستند. در مجموع، هر یک از این عناصر، گروهی از ویژگیها و ابعاد گوناگون یک ابتکار عملیات روانی را تشریح و روابط بین این عناصر را ترسیم میکنند. مدل اپا در مورد تلاشهای متعدد عملیات روانی و نظامهای سیاسی مختلف قابل طرح است. نظامهای مردمسالار بیشتر به فعالیتهای آشکار و سفید و نظامهای توتالیتر به اقدامات پنهانی و سیاه تمایل دارند و از نظر اهداف، اولی به اهداف تشویقآمیز و دومی به اعمال فشار و اجبار گرایش نشان میدهند. به هر حال، این الگو میتواند زمینهای برای فهم عملیات روانی و فرآیند تأثیرگذاری آن باشد .
1-5. ابزارهای عملیات روانی
عملیات روانی به عنوان پشتیبان عملیات واقعی به کار گرفته میشود؛ وقتی ساختارها و زمینههای لازم برای تغییرات شکل نگرفته باشد، به کار بردن عملیات روانی به یک بلوف توخالی تبدیل میشود. با این استدلال میتوان نتیجه گرفت که فعالیتهای تبلیغیـروانی به تنهایی کارساز و مؤثر نیست. بنابراین در عملیات روانی دو بخش وجود خواهد داشت؛
الف. ایجاد عملیاتی واقعی و عملی برای به بحران کشاندن حریف؛
ب. بهرهبرداری از موارد بحرانی در عملیات روانی برای رسیدن به مقصد.
بنابراین برای عملیات روانی دو ابزار متفاوت [نه منفک از یکدیگر] لازم است که عبارتند از:1ـ ابزارهای فشارهای عملی 2ـ ابزارهای فشارهای تبلیغی ـ روانی.ابزارهای فشار عملی در عملیات روانی فراملی به چهار دسته اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فشارهای فرهنگی - اجتماعی تقسیم میشود.
فشارهای عملی در عملیات روانی باعث اختلال در اداره مطلوب جامعه موردنظر میشود و این اختلال پس از مدتی بحرانهای خاصی را با توجه به شرایط آن جامعه و نوع فشار وارد آمده به وجودمیآورد که کارگزار عملیات روانی میتواند از این بحرانها در جهت عملیات روانی بهره گیرد.
ابزار فشارهای روانی، کلیه ابزارهای ارتباطی را شامل میشود که میتواند از سادهترین شکل آن یعنی ارتباطات میان فردی همچون زبان شفاهی و ارتباط مستقیم برای ایجاد شایعه شروع شود و سپس در حوزه ارتباطات گروهی همانند استفاده از بلندگو در مناطق جنگی ادامه یافته و در نهایت به حوزه پیچیده ارتباطات جمعی و همگانی همچون رادیو تلویزیون،ماهواره و اینترنت ختم شود. (5)
2. عملیات روانی و رسانه ها
در این بخش با توجه به موضوع مقاله توجه خاصی به نقش رسانه ها در عملیات روانی خواهیم داشت.این مهم هم در رابطه با اقدامات آمریکا برضد جمهوری اسلامی و هم در رابطه با تقابل رسانههای ایرانی با این عملیات مهم می باشد.
2-1. نقش رسانهها در عملیات روانی
"الوین تافلر "، نظریه پرداز سرشناس آمریکایی در باره نقش رسانهها در فرآیند عملیات روانی در آینده، معتقد است که وسائل ارتباطی عرصه نبرد آینده را می سازند که "از گلوله های سلاح های جنگی بسیار مرگبارترند " (6)
از دیدگاه وی، عرصه نبرد فردا را گستره فرستندهها، رسانهها، پیامگیران و پیامسازان شکل میدهد. تافلر در عین حال، برخی از تاکتیکهای این نبرد را که امروز، دوران جنین خود را سپری میکنند، معرفی کرده است که به اختصار عبارتند از:
1) تاکتیک حذف که کاملاً روشن است و بر حذف کردن پارهای از اطلاعات استوار میباشد.
2) تاکتیک کلیبافی که در آن، جزئیات بزرگ جلوه داده میشوند، بیانیههای دیپلماتیک را میتوان نمونه برجستهای ازآنها دانست.
3) تاکتیکهای زمانبندی که معمولترین آنها تأثیر در بخش پیام است تا پیامگیر زمینگیر شود.
4) تاکتیک قطرهچکانی که در آن، دادهها به جای آن که در یک سند ارایه شوند، در زمانهای گوناگون به مقدار کم پخش میشوند.
5) تاکتیک تبخیر که در آن، شایعات پخش میشوند تا مخاطب سردرگم گردد؛ تاکتیک برگشتیای که ساختن دروغ برای تست حریف است.
6) تاکتیک دروغ بزرگ که منظور از آن، همان شیوههای دکتر گوبلز، عنصر تبلیغاتگر هیتلر است.(7)
نظریهپردازان پیرو دیالکتیک، هنر تودهای مدرن را روشنگری به منزله فریب تودهها تلقی و در عین حال، تصور میکردند که یک عامل سری ناشناس در پشت پرده هست که سرنخها را در دست دارد؛ واقعیتها را مخدوش و مردم را با پیامهای خود گمراه میکند. به اعتقاد هورک هایمر و آدورنو، بیشترین بخش این فقر فرهنگی، از شیوههای تولید و انتشار رسانههای جمعی ناشی بود که با اتکا به انتخاب آگاهانه، ارایه و انتشار مسائل و موضوعات رایج، میکوشیدند به صورت هدفمند، عقیده، سلیقه و شیوه زندگی تماشاگران، شنوندگان و خوانندگان را شکل دهند و هدایت کنند آژانسهای خبری و عوامل آنها به جای برآوردن نیازها، علاقهها و آرزوهای حقیقی مخاطبان با ارایه برنامههای پرمحتوا و مناسب و بیداری و تقویت آنان در راستای استقلال در تفکر و عمل و قضاوت متکی بر موازین خرد، آنها را از طریق پیامهای تبلیغاتی، رادیو و فیلم به مشتریان و مصرفکنندگان خاموش، مطیع و غیرفعالی بدل میکردند. تحمیق، تخریب، بیتفاوتی، پژمردگی نیروی اندیشه و نابودی اراده تودهها، پیامد اجتنابناپذیر این نوع رابطه مخرب اجتماعی است که از طریق سیستمهای رسانههای گروهی غرب به واحدی کلی تبدیل میشود.
همین نقش رسانههای غربی در جریان امپریالیسم فرهنگیرسانهای دامنهخود را فراتر از مرزهای یک کشور برده و به بهانه منافع ملی و از طریق شیوههای گوناگون عملیات روانی به مقابله با کشورهای به اصطلاح جهان سوم و مستقل پرداختند.
نخستین نظریهای که پیرامون دامنه اثرات رسانههای عمومی فرمولبندی شده است "نظریه گلوله " است، که از آن با اسامی دیگری، نظیر نظریه سوزن تزریقی یا نظریه کمربند انتقال، نیز یاد میشود . بانیان این نظریه بر این باورند که "پیامهای ارتباط جمعی بر همه مخاطبانی که در معرض آنها قرار میگیرند اثرات قوی و کمابیش یکسانی دارند. " (8)
ویرایش نخست نظریه گلوله پس از پایان جنگ جهانی اول فرمولبندی شده است. به نظر میرسد اثرات شگرف تبلیغات جنگی و عملیات روانی بر مخاطبان نظامی و غیرنظامی در طول جنگ اول، نقش زیادی در فرمولبندی این نظریه ایفاء کرده است. چه، یافتههای زیادی در دست است (برای مثال لانگ و لانگ، 1968 را ببینید) که نشان میدهد در طول جنگ جهانی اول، تبلیغات جنگی، که عمدتاً از طریق دو رسانه رادیو و روزنامهها صورت میگرفت، تأثیر عمیقی بر روحیه، انسجام و نگرش مخاطبان آماج بر جای گذاشته شده است.
به تعبیر کازنو در سالهای پس از جنگ جهانی این اندیشه در نظر مردم، چه عادی و چه تحصیل کرده، رواج یافت که وسایل ارتباط جمعی قدرتی فوق تصور دارند و میتوانند افکار فلسفی و سیاسی را منقلب نموده و شکل تازهای بدان بخشند و تمامی رفتارها را هدایت نمایند(9)
گرچه، در آستانه جنگ جهانی دوم بسیاری از صاحبنظران رسانهای بر سر "غلوآمیز بودن " دیدگاه گلوله اتفاقنظر داشتند، اما گوبلز، مغز متفکر و هدایتگر دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی، در جنگ جهانی دوم با اعتقاد به این دیدگاه کوشید تا با بهکارگیری فنون و روشهایی نظیر "هدایت از راه دور "، "آدمکسازی " و "شرطی سازی " اذهان ملتها و ارتشهای آماج را، اعم از دوست و دشمن، دستکاری نمایداینک نیز بقایای نظریه گلوله همچنان در موضعگیریها و فرضیهسازیهای برخی محققان و مؤلفان علوم رفتاری نمایان است. به عنوان مثال، کامبز (1985) در تأیید دیدگاه گلوله در بیانی کوتاه اذعان داشته است که "دانشجویان ارتباطات سیاسی باید از اول بیاموزند که در آینده همیشه میتوان از ارتباطات برای شکلدهی افکار انسانها استفاده کرد ".(10)
ملکات (ترجمه شکرخواه، 1385) نیز تأکید میکند که نوسازی و توسعه در برخی کشورهای دنیا مرهون دامنه اثرات فراگیر رسانههای ارتباط جمعی است. به باور او رسانهها آنچنان اذهان و افکار شهروندان کشورهای مختلف را تحت تأثیر قرار دادهاند که آنان در مسیر توسعه قرار گرفتهاند.
با وجود این، برخی شواهد پژوهشی (برای مثال کاتز، 1998) نشان دادهاند که آدمی موجودی انتخابگر و پردازشکننده اطلاعات، و برخوردار از عقل سلیم است. از همین روی به باور آنان، دامنه تأثیر رسانهها بر او محدود است. یا به تعبیر روانشناسان (برای مثال بارن، 2001) آدمی براساس تجارب گذشته و نظامباورهای خود، تصمیم میگیرد که "خود را در معرض چه نوع اطلاعاتی قرار دهد. " از همین روی، او رسانهای را بر میگزیند که پیامها و اطلاعات منتشره از طریق آن با نظام باورهای او همخوانی بیشتری داشه باشد. جوزف کلاپر (1960) در اثری تحت عنوان "اثرات ارتباط جمعی " به تشریح این الگوی نظری پرداخته است. به باور کلاپر اولاً: وسایل ارتباط جمعی به صورت مستقیم بر مخاطبان تأثیر نمیگذارند بلکه اثرات خود را از طریق عوامل واسطهای بر جای مینهند. ثانیاً: عوامل واسطهای رسانه را تبدیل به یک عامل ثانویه و نه یک عامل علی، میسازد.
به طور خلاصه از مطالب مندرج در این بخش میتوان نتیجه گرفت که همه نظریهپردازانی که در این بخش از آنها سخن به میان آمد معتقدند که رسانهها، به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشهها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تأثیر بگذارند. لیکن بین صاحبنظران بر سر میزان تأثیر رسانهها اتفاقنظر جامعی وجود ندارد. چه، برخی معتقدند که رسانهها تأثیری شگرف، قوی، بیبدیل و بیرقیب بر اندیشه و رفتار مخاطبان بر جای میگذارند. در حالی که برخی دیگر از نظریهپردازان، به اثر تعدیلیافته رسانهها معتقدند. اینان معتقدند که عوامل و متغیرهای فردی، محیطی و اجتماعی قادرند اثرات رسانهها را دستخوش تغییر سازند.
2-2. فنون و شیوههای اجرای عملیات روانی رسانهای
روشها و فنون اجرای عملیات روانی رسانهای، عمدتاً حاصل تلاشهای تحقیقاتی و پژوهشی حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی هستند. به همین دلیل، این روشها همواره در حال مطالعه و افزایش میباشند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که هر تاکتیک عملیات روانی ممکن است در جامعهای خاص، کاربردی خاص داشته باشد. بنابراین آزمایش کارایی آنها قبل از استفاده، در عمل باید به اثبات رسیده باشد. نکته دیگر اینکه تاکتیکها از جنبههای دوگانهای برخوردارند؛ یعنی آنکه ممکن است زمانی آماج آن تاکتیک قرار بگیریم و زمانی آن را در مورد دشمن اجرا کنیم. بنابراین تاکتیکها وسیلهای برای رسیدن به هدف محسوب میشوند و هر کسی، هر گروهی و هر نظامی، با توجه به شرایط خود ممکن است آنها را به کار بگیرد. در اینجا به برخی از مهمترین و رلیجترین فنون و شیوههای عملیات روانی میپردازیم؛
2-2-1. تحریف
"من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا "(سورهنساء-آیه 46)
برخی از کسانی که یهودیند برخی از کلمات (خدا) را از جاهای خود تغییر داده و گویند فرمان خدا را شنیدیم و سرپیچی کردیم.
تحریف از ماده حرف است یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر و وضع اصلی خود. به عبارت دیگر تحریف نوعی تغییر است و دو نوع است: تحریف لفظی و معنوی. تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند؛ مثلا در گفتار، عبارتی حذف و یا اضافه گردد. تحریف معنوی آن است که مطلب را خلاف مقصد و معنای گوینده معنا کنند کلمه تحریف را به خصوص در مورد یهودیها به کار بردهاند و معلوم میشود که اینها قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند. این آیه به گوشهای از اعمال یهودیان اشاره مینماید.
دنیای واقعیتها برای تمام مردم یکسان نیست. آنچه ما آن را واقعی یا تحریف شده میدانیم به تجربههای گذشته ما و خواستهای کنونی و امیدهای آینده ما بستگی دارد. تحریف، طیف وسیعی از دروغ تا کتمان حقایق را دربر میگیرد و میتواند به شکل تحقیر و بیارزش کردن مخالفان و تعریف و بزرگ کردن امتیازات طرفداران باشد. مخدوش کردن اطلاعات، پرت کردن حواس مخاطب، جلب توجه او به مسائل دیگر به طوری که از موضوع اصلی غفلت کند و ساده کردن بیش از حد مسائل پیچیده، از شیوههای تحریف حقایق به شمار میرود (11)
2-2-2. فریب و گمراهی
"و جعلوا لله اندادا لیضلوا عن سبیله قل تمتعوا فان مصیرکم الی النار " (سورهابراهیم-آیه 30)
برای خدا مثلها (مانندهایی) قرار دادند تا (مردم را) از راه او گمراه کنند، بگو برخوردار شوید (از نعمتهای دنیا) همانا سرانجامتان به دوزخ خواهد بود.
کافران در آتش آشکار خود برای جدا کردن مردم از دین حق، با مقاومت ایمانی مردم روبهرو میشوند و نمیتوانند در سد مستحکم ایمان آنان نفوذ کنند. هنگامی که از این راه ناامید میشوند یکی از شگردهای دیگر خود را به کار میبرند و آن ایجاد یک تصویر (قرائت) جدید از خدا یا دین خدا و یا کلام خدا است تا مگر در شعاع این قرائت جدید بتوانند انحرافی در ایمان مردم ایجاد نموده و آنان را به دنبال خود به انحراف بکشانند.
یکی از راههای تأثیرگذاری بر مخاطبان، دادن اطلاعات دروغین و جهتدار یا ارائه تصویر وارونه از وقایع است که اغلب با نمایش قسمتهایی از واقعیتها و یا گزیدهای از آنها، این امر تحقق مییابد. چنین تصویر ناقص و دگرگون شدهای از واقعیتها میتواند گروههای گوناگون مخاطبان موردنظر در جنگ را تحت تأثیر قرار دهد. هلت و دی ولت معتقدند، تاکتیک فریب، تلاش دارد تا شنونده را به ساختن محیط روانی خاص وادار کند که با محیط مادی و واقعی فرق دارد. در ارتباط با روانشناسی ادراکی، تاکتیک فریب تلاش در برانگیختن درک نادرست دارد. (12)
2-2-3. تحقیر
"فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فاسقین "
(سوره زخرف آیه 54)
پس قومش را خوار و تحقیر کرد، در نتیجه از او اطاعت کردند. همانا آنان قومی تبهکار بودند.یکی از راههای تسلط دشمن بر انسانها خوار نمودن و تحقیر آنان است، چرا که هرگاه انسان به خود اعتماد به نفس نداشته باشد و ایمان به خدا در قلبش رسوخ نکرده باشد، دیگران از خلأ حاکم بر وجود او استفاده کرده، افکار خود را به او القا مینمایند و به این وسیله او را مقهور خود میکنند. کفار و مستکبران همیشه از این روش بهره برده انسانها را در سطح پایینی از فکر و اندیشه نگهداشته و حتی با انواع وسایل آنان را به نادانی سوق دادهاند تا در حالت بیخبری و غفلت از واقعیتها، ارزشهای دروغین را جایگزین ارزشهای والای انسانی نمایند و بر سلطه و پیشوایی ظالمانه خود ادامه دهند و از توان، افکار و داراییهای مردم به نفع دنیای خود استفاده کنند. امروزه استخفاف عقول با استفاده از افکار دانشمندان و روانشناسان دشمنان و وسایل جدید ارتباط جمعی مدرن، انواع فرستندهها و فیلمها، شبکه جهانی اینترنت و حتی ورزش (به شکلهای انحرافی) بسیار گستردهتر و پیچیدهتر شده است. توجه به مفاد آیات قبل از آیه فوق می تواند به زیبایی مفهوم آن را روشن کند. به ترجمه آیات قبل سوره زخرف دقت کنید: فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: [ای مردم] آیا حکومت مصر مال من نیست و این نهرها تحت [فرمان] من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟ (آیه 51)
من از این مردی ]حضرت موسی(ع)[ که از خانواده و طبقهای پست است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم! (آیه 52) اگر راست میگوید چرا دستبندهای طلا به او داده نشده است؟ یا اینکه چرا فرشتگان همراه او نیامدهاند؟ (آیه 53) او قوم خود را تحقیر و تحمیق کرد، پس از او اطاعت کردند. (آیه 54)
دشمن همیشه سعی میکند با تبلیغات، خود را بزرگ، قوی، صاحب فکر و اندیشه و نژادی برتر و حتی آسمانی جلوه دهد و از سویی دیگر طرف مقابل خود را نژادی فقیر، کمسواد و … جلوه دهد تا زمینه نفوذ فکری خود را مهیا کند.
2-2-4. نمایش حیثیت و اعتبار
مجری عملیات روانی، خود را با چیزهایی همبسته میکند که برای مردمی که میخواهد آنان را تحت نفوذ بگیرد، عزیز است و بدان احترام میگذارند و آنها را پذیرا هستند. این شیوه به ارزشهای سنتی، آرمانها و هدفهایی که مردم میخواهند بدان نائل شوند، متوسل میشود و به طور صریح یا در لفافه، آنچه را که میخواهد بگوید به آنها میگوید. مرسوم در این زمینه، توصیه و سفارش است. توصیه شخص مورد علاقه مردم یا شخص مقتدر و با نفوذ و یا کسی که کلامش نافذ است و برای مردم حجت است. به طور کلی این شیوه اغلب در میان افراد محروم و نیازمند به ویژه به خاطر کشش پرستش شخصیت، مؤثر است. روش دوم در زمینه حیثیت، وانمود کردن همسویی منافع مجریان اجرای عملیات روانی با منافع مردم است. در این روش مجریان میخواهند نشان دهند که به همان سبک و شیوههای زندگی مردم، زندگی میکنند، اعتقادات آنها مانند مردم است و در نهایت شباهت و نزدیکی به مردم را رعایت میکنند. روش سوم در این زمینه، توسل به گرایش مردم در دنبالهروی است و اینکه مردم همیشه میخواهند در اکثریت باشند، نه در اقلیت. برای تحقق این روش، مجریان عملیات روانی همواره این شعار را سر میدهند که تمام مردم با ما هستند و از ما پشتیبانی میکنند(استفاده از نظریه مارپیچ سکوت). روش چهارم استفاده از کلمات و واژههای جاذب و پرطرفدار است؛ مثل آزادی، برابری، عدالت، رفاه و …. این کلمات را مردم دوست دارند بشنوند و عکسالعملشان نسبت به آنها اغلب عاطفی است تا منطقی (13)
2-2-5. تخدیر
در این روش، برای کند یا متوقف کردن رفتار مخاطبان، تلاش میشود تا پشتوانه احساسی - عاطفی آنان هدف قرار گیرد و شور و احساس حاکم بر رفتار ایشان به تدریج کمرنگ و زائل شود. در چنین حالتی مخاطبان، قدرت و توان خود را برای دستیابی به اهداف از دست میدهند و مجبور به عقبنشیتی، فرار یا تسلیم میشوند. با کاهش شور و انگیزه درونی مخاطبان، روحیه و اراده آنان نیز تضعیف میشود و توان مبارزه را از دست خواهند داد. (14)
2-2-6. تشجیع
در این روش، تلاش میشود تا شور و شوق مخاطبان برای نیل به اهداف موردنظر برانگیخته و عواطف و احساسات و رفتار آنان در این زمینه تقویت شود؛ مانند تحریک حس دفاع از دین، وطن، نژاد و قوم و یا تقویت حس تنفر از دشمن متجاوز، مبارزه با ظلم و استعمار و استثمار در گروه مخاطبان (15)
2-2-7. تطمیع
اصولاً آز و طمع، محرک نیرومندی به شمار میرود و در بسیاری از مواقع، پاداش میتواند مخاطبان را به دگرگونی علائق، مقاصد و راهکارهایشان تشویق و آنان را تطمیع کند. گاهی به دنبال نتایج یک پاداش حساب شده و مفید، دشمنان سابق به نیروهای بیطرف و یا به دوستان خوبی تبدیل میشوند بنابراین اگر جنگهای روانی، متناسب به کار گرفته شوند، میتوانند با سرعت، بذر شک و تردید را در دل مخاطبان بیفشانند و آنان را متقاعد سازند که در اهداف و راهشان دچار اشتباه شدهاند و تشویقشان کنند که تمایلات و رفتار خود را احتمالاً در جهت اهداف مجریان جنگ روانی تغییر دهند. (16)
2-2-8. روشنگری
این روش شامل ارائه حقایق و آشنا ساختن مخاطبان با اهدافی است که باید در پیش گیرند. به عبارت دیگر در این روش، تلاش بر این است تا درک منحرف و نامتوازن مخاطبان، با حقیقت همسان و هماهنگ شود. لازمه این امر آن است که مجریان عملیات روانی، تحلیل و شناخت دقیقی از اعتقادات، تمایلات، افکار و نحوه رفتار مخاطبان خود داشته باشند؛ زیرا در غیر این صورت امکان دارد پس از انتشار حقایق، خلاف رفتار مطلوب مورد انتظار از آنان بروز کند(17)
2-2-9. ترس و ارعاب
یکی از روشهای مؤثر و کارامد بر افراد است که از دیرباز مورد استفاده طرفهای درگیر و متخاصم بوده است. استفاده از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای درگیر، به منظور تضعیف روحیه و سست ساختن اراده صورت میپذیرد. در این روش مجریان عملیات روانی، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان، با بهانهها و دسیسههای گوناگون به آنان چنین القا میکنند که خطرها و صدمههای قطعی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و آنچه که برای ایشان مهم و ارزشمند است، در معرض خطر نابودی و ویرانی قرار دارد. متخصصان جنگهای روانی میکوشند آیندهای مبهم و تاریک و توأم با سختیها و مشکلات فراوان را برای افراد دشمن و کسانی که تلاش دارند با دشمن همکاری کنند و یا او را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند ترسیم نمایند. همچنین سعی دارند به آنان تلقین کنند که توان و امکانات لازم، برای دستیابی به اهداف خود را ندارند. به این ترتیب مجریان عملیات روانی میکوشند با تزریق و القای مفاهیم پیامهای مورد نظر خود، مخاطبان را به ترک لجاجت و دشمنی و در نهایت به تسلیم و تمکین در برابر خواستههای خود، وادار کنند.(18)
2-2-10. القای غیرمستقیم
این روش معمولاً هنگامی به کار میرود که مخاطبان نسبت به دریافت مستقیم پیام و اطلاعات، از خود مقاومت نشان میدهند. در این شیوه، متخصصان عملیات روانی، بدون موضعگیری آشکار، منظور خود را به مخاطبان منتقل میکنند. به عبارت دیگر آنان منظور و پیام خود را در قالب موضوعاتی به ظاهر بیارتباط و یا دو پهلو بیان میکنند. متخصصان میدانند که بعد از مدتی، فقط اجمالی از پیامها در ذهن مخاطبان باقی میماند. بر همین اساس در مراحل بعدی با استفاده از این حافظه، منظور و پیام اصلی خود را به آنان منتقل میکنند. از نکات مورد توجه در این روش آن است که تا وقتی مخاطبان نسبت به موضوعی از خود حساسیت نشان میدهند، میتوان از آن بهرهبرداری کرد؛ زیرا هنگامی که حساسیت ایجاد شده کاهش یافته یا از بین برود، آنان توجه کمتری به پیامهای مورد نظر خواهند داشت. نکته دیگر آنکه در عملیات روانی، چنانچه به طور مستقیم، به افکار و عقاید ریشهدار و ارزشهای مورد احترام مخاطبان حمله شود، نه تنها عملیات مؤثر نخواهد بود، بلکه اثر معکوس نیز خواهد داشت و همانند گلولهای خواهد بود که پس از شلیک، کمانه کرده و به شلیککننده اصابت میکند.
2-2-11. تحریک
منظور از تحریک، انجام اقداماتی است که بر حالتها و رفتارهای مخاطبان تأثیر میگذارد. در این روش، متخصصان عملیات روانی با ارائه پیامها و اطلاعات آگاهی دهنده، به تحریک احساسات مخاطبان میپردازند و آن را به سوی اهداف موردنظر خود سوق میدهند. حس همدردی، تنفر، خشم و غضب از جمله مفاهیم تعیینکننده در این روش است که مورد توجه قرار میگیرند. مجریان عملیات روانی با ترسیم چهره بیرحم و ضدانسانی دشمن که میتواند واقعی یا ساختگی باشد و یا ترسیم دردشدید و سختی قربانین این بیرحمی، میتوانند قوه خشم و غضب مردم خودی و همچنین نیروها و مردم دشمن را بیدار کنند و در همان حال، احساس همدردی با قربانیان و یا بازماندگان آنان را در مخاطبان برانگیزند و از آن بهرهبرداری کنند (19)
2-2-12. شایعه
شایعات معمولاً در اطراف دولتمردان ساخته میشود و اغلب همسازندگان آنها قابل تشخیص نیستند. شایعه این خصلت را دارد که وقتی سر زبانها افتاد، دیگر قابل کنترل نیست. در جوامعی که کانالهای رسمی خبر به شدت تحت کنترل است، به ویژه زمانی که مردم نگران هستند، شایعه ایجاد میشود و به هنگام انتقال، تغییر مییابد و گاه عکس آنچه در آغاز بوده است میشود.
به باور نپ (1981) شایعه نقش مؤثری در جنگهای روانی دارد؛ زیرا بدون آنکه برچسب منفی تبلیغات بخورد، شنونده آن را میپذیرد. شایعه میتواند برای تخریب روحیه و گسترش بیاعتمادی و تفرقه میان نیروهای دشمن و متحدان آنها به کار گرفته شود. رواج سوءظنهای به ظاهر موجه، میتواند همکاری حیاتی میان متحدان دشمن را از هم بپاشد. شایعه هرگز چیزی را ثابت نمیکند، بلکه از طریق ایجاد فضای بیاعتمادی، کار خود را ادامه میدهد (20)
2-2-13. القای غم و ناامیدی
غم نوعی حالت روانی است که در اثر عدم تطابق انتظار فرد یا جامعه، با موقعیت و شرایط موجود و کنونی، به وجود میآید. برای القای غم سعی میشود تصویر نامطلوب و نامتوازنی نسبت به انتظارات موجود، از موقعیت و شرایط ارائه شده و متقابلاً آرزوها و ایدهآلهای فرد یا جامعه دور از دسترس، نشان داده شود. در عملیات روانی، بزرگ نمایی نقاط ضعف و کوچکنمایی نقاط مثبت در کنار بزرگنمایی آرزوها و خواستها و کوچکنمایی امکانات و دستآوردها یکی از روشهای القای غم و یأس است. القای غم و اندوه یکی از شیوههای مهم عملیات روانی است که گرفته شده از درک ماهیت روانشناسی و جامعهشناسی بوده و تلقین آن به آسانی صورت میگیرد. در ضمن در یک گروه هماهنگ و متجانس، معمولاً القای غم آسانتر و سادهتر منتشر میشود؛ زیرا احساسات و عواطف افراد شبیه یکدیگر است. القای غم و اندوه، همچنین در شرایطی که متضمن تغییر و کاهش عاطفی، کاهش تنوع، کاهش زیبایی، کاهش امنیت و امیدواری و افزایش خشونت و افزایش سوءظن باشد نیز صورت میگیرد. (21)
2-2-14. اغراق و مبالغه
در این روش، نقاط ضعف کوچک و بیاهمیتی که میتواند با تدبیری مختصر حل و برطرف شود، به وسیله نیروی متخاصم، به صورت نواقصی بزرگ و غیرقابل حل جلوهگر شده و با بزرگنمایی هرچه بیشتر به نمایش درمیآید. اغراق و مبالغه نه تنها میتواند در جهت بزرگ نشان دادن نقاط ضعف باشد، بلکه میتواند از اهمیت تواناییها و قابلیتها نیز کاسته و از طریق کوچک جلوهدادن نقاط مثبت، صورت پذیرد. (22)
2-2-15. تفرقه افکنی
ایجاد یا تشدید تفرقه یکی دیگر از شیوه های اجرای عملیات روانی است که با بهرهگیری مناسب از شگردهایی چون، شایعات و پخش اکاذیب، اغراق و مبالغه، تحریف و سایر ترفندهای مشابه، موجب ایجاد تغییرات موردنظر در اطلاعات افراد یا جامعه هدف اجرای عملیات روانی شده و در نهایت باعث بروز شرایط بحرانی میشود این تغییر اطلاعات معمولاً به کمک ایجاد نوعی بینظمی و گسستگی ذهنی و روحی، سرگردانی فکری، تزلزل، بلاتکلیفی و بیتصمیمی که در نهایت منجر به شکستن مقاومت روحی افراد یک جامعه و تضعیف وحدت اعضا میشود، پدید میآید.
2-3. نشانگاههای عملیات روانیرسانهای
به طورکلی نشانگاهها به چهار دسته کشور مبدأ، کشور مقصد، سازمانهای بینالمللی و جهان تقسیم میشود که در نمودار ذیل آمدهاست؛(23)
جدول شماره 1: نشانگاههای عملیات روانی رسانهای
نشانگاههای
عملیات روانی
1-1 کشور مبدأ
1-1-1 افکار عمومی ابزار (رسانههای بومی مانند مطبوعات، رادیو تلویزیون ملی و اینترنت)
اهداف (اقناع افکار عمومی برای عملیات روانی جذب نیرو، توجیه هزینهها)
1-2 کشور هدف 1-2-1 افکار عمومی ابزار (رادیوهای موج کوتاه، تلویزیونهای ماهوارهای، اینترنت، اعلامیه)
اهداف (بدبینسازی نسبت به حاکمیت، منجی بودن کارگزار بالا بردن توقعات مردم، آشوبگری، تهاجم فرهنگی)
1-2-2 حاکمیت ابزار (اینترنت، رسانههای فراملی، رادیوهای برونمرزی، خبرگزاریهای فراملی)
اهداف (تهدید و تطمیع مسئولان، الزام به پاسخگویی جهانی، القا چنددستگی در حاکمیت و ...)
1-3 سازمانهای بینالمللی ابزار (رسانههای فراملی مانند BBC. CNN، خبرگزاریهای فراملی، گزارشهای ویژه)
اهداف (تصویب قطعنامه علیه کشور هدف)
1ـ4 جهان 1-4-1 دولتها و افکار عمومی منطقهای ابزار (رادیوهای منطقهای {سوا} تلویزیونهای منطقهای {الحره} خبرگزاریها و اینترنت)
1-4-2 دولتها و افکار عمومی فرامنطقه ابزار (خبرگزاریها و تلویزیونها و مطبوعات فراملی و اینترنت)
اهداف (ایجاد وحشت از کشور هدف، فشار عملی آنها به هدف، کمک از کارگزار برای مقابله با هدف)
در توصیف نمودار یاد شده باید گفت که نخستین حوزه عملیات روانی رسانهای -که بعضاً با عنوان دیپلماسی رسانهای نیز از آن یاد می شود- برخلاف انتظار، کشور مبدأ است. به این مفهوم که کارگزار عملیات روانی در مرحله اول باید افکار عمومی کشور خود را همراه و همگام سازد تا بتواند در عملیات پیشبینی شده موفق باشد، بنابراین ملاحظه میشود که امریکا در مبارزه علیه عراق در یک فرایند زمانی سعی میکند افکار عمومی خود را موافق حمله به عراق سازد که در این کار نیز براساس جدول ذیل موفق شده است.
زمان نظرسنجی موافق مخالف بینظر
سه ماه قبل از جنگ 54 43 3
20 روز قبل از جنگ 68 28 4
یک روز قبل از جنگ 72 25 2
جدول شماره 2: میزان موافقت افکار عمومی امریکا با حمله به عراق(24)
در این راستا رسانههای بومی از توانایی و کارایی بالایی برخوردارند زیرا رسانههایی چون رادیو تلویزیون و مطبوعات کشور مبدأ مهمترین ابزار هستند. البته در امریکا اینترنت نیز جزو رسانههای بومی محسوب میشود.
حوزه نشانگاهی دوم کشور آماج است. این نشانگاه به دو بخش تقسیم میشود:
الف. افکار عمومی و شهروندان ب. حاکمیت. کارگزاران عملیات روانی برای شهروندان کشور آماج، چند هدف میتوانند داشته باشند. 1- بد بین ساختن آنها نسبت به حاکمیت 2- بالا بردن توقعات آنها نسبت به حاکمیت 3- ایجاد بحرانهای ساختگی (آجیتاسیون یا شورشگری) 4- ترویج فرهنگهایی که مغایر منویات حاکمیت است 5- منجی نشان دادن خود.
برای رسیدن به این مقاصد بهترین ابزار دیپلماسی رسانهای در مرحله اول رادیوهای موج کوتاه است [مانند رادیو امریکا و رادیو فردا]. مزیت رادیوهای موج کوتاه قابلیت دسترسی برای تمام شهروندان است و کمتر ملاحظه میشود کشوری استفاده از رادیوهای موج کوتاه را ممنوع ساخته باشد، افزون بر آن ارسال پارازیت روی این امواج به علت هزینههای گزاف، تنها در شهرهای پرجمعیت امکانپذیر است و به این ترتیب دسترسی به آن برای اقشار پایین جامعه نیز میسر است.
دومین ابزار؛ استفاده از تلویزیونهای ماهوارهای مانند VOA Persian است. با توجه به اینکه امروزه شهروندان عادت به استفاده بیش از حد از تلویزیون دارند و کمتر از برنامههای رادیویی بهره میگیرند، در عملیات رسانهای با آگاهی از این ویژگی، با تأسیس شبکههای مخصوص و یا تقویت مالی و برنامهای شبکههای تلویزیونی ماهوارهای مخالف حکومت آماج، سعی در تأثیرگذاری بر مخاطبان هدف دارند.
سوم استفاده از اینترنت است که در این راستا سایتهای خبری یا سیاسی مخصوص برای کشور آماج تهیه میشود در نتیجه شهروندان فرهیخته و با تحصیلات بالای جامعه که از اینترنت برای دسترسی به اخبار و اطلاعات بهره میبرند، با استفاده از این سایتها به منویات کارگزاران صورت تحقق بخشیده و تحت تأثیر تبلیغات حرفهای آنها قرار میگیرند.
نشانگاه حاکمیت در دیپلماسی رسانهای کمی حساستر و مشکلتر است چون حاکمیتها به نسبت شهروندان و دیگر نشانگاهها از اطلاعات و آگاهی بیشتری برخوردار هستند و کمتر با شیوههای معمول تحت تأثیر قرار میگیرند. لذا کارگزاران عملیات روانی برای این نشانگاهها از تمهیدات و ترفندهای پیچیدهتری بهره میگیرند. نخستین ترفند، تولید و انتشار اطلاعات کذب و تحریف شده است. در صورتی که حاکمیت این اطلاعات را باور کند باعث ایجاد تصویری غلط از واقعیت و بالطبع برنامهریزیهای غیرمنطقی در راستای آن خواهد شد. دومین شیوه در دیپلماسی رسانهای ارسال ایمیلهای مخصوص برای مسئولان است که دو خاصیت دارد. نخست، با تهدید و تطمیع باعث دودلی و کمکاری مسئولان میشوند و دوم، حاکمیت را نسبت به مسئولان خود بدگمان و ظنین میسازند، لذا اعتماد و اطمینان در حاکمیت نسبت به یکدیگر متزلزل شده و این جو سازمانی کارایی حاکمیت را به حداقل کاهش میدهد.
سومین تمهید استفاده از رسانههای بینالمللی است، به این نحو که با انتشار اخبار کذب و تحریف شده از کشور آماج در سطح جهان، حاکمیت آن به چالش کشیده میشود و به این ترتیب حاکمیت مربوطه انرژی فراوانی را برای رفع این گونه شبهات در سطح فراملی صرف میکند.
برای دو نشانگاه 1- افکار عمومی و دولتهای غیر منطقهای و 2- سازمانهای بینالمللی؛ در عملیات روانی از روشهای مشابهی بهره گرفته میشود. هر چند که اهداف برای این دو نشانگاه متفاوت باشد، به این مفهوم که در نشانگاه سازمانهای بینالمللی تصویب قطعنامههایی علیه کشور آماج در نظر گرفته میشود و پشتیبانی این فعالیت 1- جریانسازی خبری 2- پشتیبانی افکار عمومی جهانی و 3- دیپلماسی رسمی است که در مورد اول و دوم رسانهها نقش اصلی را ایفا میکنند.اما هدف کارگزاران عملیات روانی در خصوص افکار عمومی و دولتهای فرامنطقهای 1- بدبینسازی افکار عمومی و دولتها علیه حاکمیت آماج 2- اعمال فشارهای عملی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی) علیه کشور آماج توسط دولتهای جهان 3- عدم مبادلات فرهنگی بین کشور آماج و دیگر کشورها و 4- توجیه رفتارهای کشور کارگزار علیه کشور هدف است.
برای این دو نشانگاه، کارگزاران دیپلماسی رسانهای از خبرگزاریهای جهانی و شبکههای خبری تلویزیونی جهانی بهره میگیرند که در بخش خبرگزاریها میتوان به چهار خبرگزاری رویتر، فرانسپرس، آسوشیتدپرس و یونایتدپرس اشاره کرد و از شبکههای تلویزیونی جهانی به فاکس نیوز، سیانان، بیبیسی، یورونیوز اشاره داشت. هر گونه اطلاعات و خبری را که این خبرگزاریها و شبکههای خبری پخش کنند به عنوان رسانههای نخبه، مورد استفاده تمامی رسانههای جهانی حتی کشور هدف قرار میگیرد و به عنوان اخبار مهم پخش میشود.
در نهایت نشانگاه منطقهای است. برای دسترسی به این اهداف از رسانههای ویژه در آن منطقه مانند رادیوهای موج کوتاه و تلویزیونهای منطقهای و همچنین سایتهای خبری اینترنتی ویژه کشورهای منطقه استفاده میشود البته در این راستا رسانههای جهانی، رسانههای منطقهای را پشتیبانی میکنند.
رسانههای مورد استفاده در این دیپلماسی به پنج دسته عمده
1- تلویزیون 2- رادیو 3- خبرگزاریها 4- مطبوعات (نوشتاری) 5- اینترنت تقسیم میشود که نمودار ذیل بیان کننده آن و نوع نشانگاه هر یک از آنهاست.
ابزارهای دیپلماسی رسانهای تلویزیونها تلویزیونهای عادی (برای نشانگاه مبدأ)
تلویزیونهای خبری (برای تمامی نشانگاهها)
تلویزیونهای ویژه (برای نشانگاه آماج (مانند VOA و نشانگاه منطقه)
رادیوها رادیوهای عادی (برای نشانگاه مبدأ)
رادیوهای ویژه (برای نشانگاه هدف {مانند VOA و آزادی)
و نشانگاه منطقه {سوا}
خبرگزاریها استفاده مستقیم (تمامی نشانگاهها)
استفاده غیر مستقیم (نشانگاه کشور هدف)
مطبوعات مطبوعات ملی (نشانگاه مبدأ)
مطبوعات فراملی (تمامی نشانگاهها)
اینترنت سایتهای خبری (تمامی نشانگاهها)
سایتهای ویژه (کشور هدف info USA persian, VOA)
موتورهای جستوجوگر (تمام نشانگاهها)
پست الکترونیک، فیلترشکن و هککردن (نشانگاه هدف)
همانطور که در نمودار ملاحظه میشود تلویزیونها مهمترین ابزار هستند، تلویزیونها به عادی، خبری و ویژه تقسیم شدهاند. تلویزیونهای عادی تلویزیونهای ملی یا فراملی هستند که کمتر به صورت علنی به مسائل سیاسی میپردازند اما این نوع رسانهها زمینهساز یا مکمل رسانههای سیاسیتر هستند به این معنا که آنها بدون پرداختن به موضوع و مصداق اصلی، تفکر مخاطبان را پیرامون موضوع شکل میدهند و زمانی که مصداقها مطرح میشود، مخاطبان بعدا نتیجهگیری موردنظر رسانه را انجام میدهند. به طور مثال تلویزیونهای معمولی، فیلمها و سریالهایی پخش میکنند که موضوع اصلی آنها وحشیگری تروریستها است به این ترتیب ذهن مخاطب را آماده مقابله با هر گونه تروریست میکند و زمانی که عنوان تروریست به فرد یا گروه یا کشوری زده شود مخاطب بدون توجه به صدق و کذب عنوان مربوطه، طرف مقابل را محکوم میکند.
اما تلویزیونهای خبری با برجستهسازی و در دستور کار قرار دادن بعضی از موضوعات در جهان، میتوانند افکار عمومی را معطوف یک مسئله ساخته و به این ترتیب با برجستهسازی بیش از حد موضوع، جوی نامطلوب علیه آماج ایجاد کنند. تلویزیونهای ویژه همچون تلویزیون ماهوارهای الحره و VOA persian که اولی برای عراق و دومی برای ایران توسط امریکا ایجاد شده است میکوشند افکار عمومی آماج را به سمت خود جلب کنند.
رادیو نیز به دو دسته عادی و ویژه یا موج کوتاه تقسیم میشود، رادیوهای عادی و با طول موج بلند برای همگام و همراهسازی افکار عمومی کشور مبدأ برای اقدامات بینالمللی است و رادیوهای موج کوتاه که بیشتر نیز در جهان سوم مرسوم است برای تحت تأثیر قرار دادن شهروندان کشور آماج است و هر چقدر یک کشور کمتر به نیازهای شهروندان خود توجه داشته باشد، تأثیر رادیوهای موج کوتاه بیشتر خواهد بود و بالعکس.
مطبوعات به صورت مستقیم بر کشورهای آماج تأثیر ندارند. ولی در مرحله اول مهمترین عامل در ساختن افکار عمومی کشور مبدأ برای دخالت در کشور آماج است و در مرحله دوم کشورهای خاصی همچون امریکا، انگلیس و فرانسه و آلمان دارای مطبوعاتی در سطح جهان هستند که گزارشهای این مطبوعات مانند نیوزویک میتواند بر افکار عمومی نخبگان و مسئولان جهان که رهبران فکری جوامع خود هستند تأثیر بگذارد و این به معنای تأثیر نامطلوب علیه کشور ثالث است.
اینترنت هرچند پدیدهای جدید است که عمرفراگیری آن حتی به دو دهه نیز نمیرسد ولی رسانهای تأثیرگذار در عملیات روانی و دیپلماسی رسانهای شده است. اینترنت به عنوان یک رسانه متکثر شناخته میشود که صدها هزار سایت در آن وجود دارد که امکان دسترسی به همه آنها برای همگان وجود دارد ولی فضای اینترنت به نحوی است که شهروندان جهان غالباً از سایتهای جهانی همچون سیانان، بیبیسی، الجزیره و غیره که برای همگان شناخته شده است بهره میگیرند. بنابراین سایتهای خبری میتوانند به عنوان یک عامل تأثیرگذار جهانی شناخته شوند و در عملیات روانی، اطلاعاتی به نفع کشور مبدأ و به ضرر کشور مقصد منتشر ساخته و جهانیان را به سمت موردنظر سوق دهند.
ایجاد سایتهای ویژه برای کشور آماج یکی دیگر از تمهیدات رسانهای در دیپلماسی رسانهای است. به طور مثال BBC Persian یا VOA Persian یا info USA Persian سایتهای خبری است که ویژه شهروندان ایرانی ساخته شده است و این سایتها میتوانند هر گونه تفکری را به استفادهکنندگان ایرانی خود القا کنند.
موتورهای جستوجوگر مانند Yahoo و googler و غیره که مقر اصلی آنها در امریکا است میتوانند در هنگام پیدا کردن مطالب موردنظر استفاده کننده، مطالبی به نفع خود و به ضرر کشور آماج جستوجو کنند و یا اطلاعات مربوط به کشور آماج را در انتهای لیست قرار دهند که کمتر مورد استفاده کاربران است. استفاده علنی از اینترنت مانند ارسال پست الکترونیک برای مسئولان، فیلترشکنی فیلترهای حکومتی روی اینترنت و یا هک کردن سایتهای خاص، از موارد دیگر سوء استفاده از اینترنت در جنگهای روانی است . (24).
به این ترتیب ملاحظه میشود که در عملیات روانی رسانهای تمامی رسانهها نقش دارند و در جریان مقابله نیز اگر برنامهای وجود داشته باشد میتوان از همه آنها در جهت رسیدن به مقصد بهره گرفت.(25)
3. رسانهها و عملیات روانی آمریکا بر ضد ایران
با پیروزى انقلاب اسلامی، ایران استقلالیافته از سلطه امریکا، با در پیش گرفتن جهتگیرى اعتراضى "نه شرقى، نه غربى " در سیاستخارجى خود، ضمن دست رد زدن بر خوى مداخلهگرى ایالات متحده، تاکنون بر رویه "استقلالطلبى " در عمل پافشارى کرده است.
اما از صبحگاه پیروزى انقلاب تا به حال، تلاقى و اصطکاک استقلالطلبى جمهورى اسلامى و مداخلهگراى ایالات متحده، اقدامات خصمانه واشنگتن را علیه تهران برانگیخته است. برقرارى روابط پنهانى با لیبرالهاى نهضت آزادى در دولت موقتبازرگان، به منظور انحراف مسیر انقلاب و حذف انقلابیون مذهبى از صحنه، محاصره اقتصادى و توقیف دارایىهاى ایران، خلق ماجراى ناکام طبس، طراحى و اجراى کودتاى نافرجام نوژه، صدور فرمان پنهان به صدام براى آغاز تهاجم علیه ایران، شدت بخشیدن به حربه ترور، بهرهگیرى از تاکتیک فشار و دیپلماسى در جریان ایرانگیت از سوى مک فارلین، فشار مطلق و دخالت مستقیم در شامگاه جنگ ، اجراى سیاست مهار دوجانبه ،صدور قطعنامههای ضدایرانی از طریق شورای امنیت سازمان ملل و دهها مورد دیگرازجمله اقدامات خصمانهاى است که از سوى دستاندرکاران سیاستخارجى امریکا در سه دهه گذشته، به طور مستقیم و آشکار، براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران، طرحریزى و اجرا گردیده است، اما بهرغم تحمیل آثار زیانبار بر ایران، با ناکامى مواجه شده است.
با وجود بهرهگیرى از عملیات روانى در اغلب اقدامات مذکور و تحمل شکستهاى پى در پى، هیات حاکمه واشنگتن، ضمن توجه به تجربه اقدامات ناموفق قبلى، استفاده گسترده از شیوهها و متدهاى جنگ روانى را به منظور براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران و شکست انقلاب اسلامى در دهههاى دوم و سوم انقلاب، بهویژه در فضاى توسعه سیاسى پیشآمده پس از دوم خرداد 1376 ه. ش، در دستور کار خود قرار داد..
عمدهترین تاکتیکهاى جنگ روانى ایالات متحده علیه جمهورى اسلامى ایران، در این مرحله عبارتن بودند از:
1. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبلیغاتى;
2. القاى اصلاحات برونزا و انحراف مسیر اصلاحات.
تنظیم برنامه تبلیغاتى امریکا بر عهده اداره اطلاعات ایالات متحده است. این اداره، فعالیتهاى مربوط به بیش از 100 کتابخانه و دفتر خدمات اطلاعاتى در خارج، یک شبکه رادیویى جهانگستر (صداىامریکا)، رادیو مارتى مختص کوبا ، رادیو آزادى ویژه ایران، خدمات مربوط به برنامههاى تلویزیونى فیلم و خبر و برنامههاى ویژه متعدد را تنظیم مىکند. وزارت امور خارجه مبادله فرهنگى و دانشجو را که جنبه مهمى از تلاش تبلیغاتى امریکاست، بر عهده دارد. علاوه بر این، سیا نیز از نویسندگان و سردبیران روزنامههاى خارجى که به نفع ایالات متحده و سیاستهایش مىنویسند، حمایت مىکند. هدایتبرنامههاى رادیویى علیه دولتهاى انقلابى و مستقل در سیاستخارجى، نظیر جمهورى اسلامى ایران هم بر عهده سیا است. راهاندازى رادیو آزادى، به منظور تنگتر کردن حلقه محاصره تبلیغاتى و در نهایتبراندازى نظام جمهورى اسلامى، از جمله این موارد است.
دو خبرگزارى از بزرگترین خبرگزارىهاى جهان، یعنى، خبرگزارى "آسوشیتدپرس " (A. P) و خبرگزارى "یونایتد پرس انترنشنال " (U. P. I) که مقر آنها در نیویورک است، در انحصار ایالات متحده و در خدمت اطلاعرسانى تبلیغاتى این کشور است.
خبرگزارى آسوشیتدپرس که در سال 1227 ه. ش (1848 م) به صورت طرح مشترکى در مالکیت مطبوعات امریکا تاسیس شد، بیش از ده هزار عضو در 107 کشور جهان دارد. 3300 نفر علاوه بر دفاترى که تنظیم فعالیتهاى رادیو و تلویزیون را بر عهده دارند، در 107 دفتر در ایالات متحده و 62 دفتر در ماوراى بحار کار مىکنند.
خبرگزارى یونایتدپرس در سال 1286 ه. ش (1907 م) تاسیس شد و فعالیتبینالمللى خود را از سال 1337 ه. ش (1958 م) آغاز کرد و تعداد 6417 مشترک دارد. این خبرگزارى فعالیتهاى خود را در 114کشور جهان و توسط دههزار کارمند که در 238 دفتر کار مىکنند، انجام مىدهد. از سال 1927 م، این خبرگزارى نظام جدیدى را در ارتباط با ذخیره اخبار آن به کار گرفت که در جمعآورى خبر و تحریر و ارسال آن بهطور خودکار و اتوماتیک، مفید واقع مىشود. روزانه 5/4 میلیون کلمه مخابره مىکند که بعضى از آنها به 48 زبان ترجمه مىشود. علاوه بر این دو خبرگزارى مهم، در ایالات متحده صدها خبرگزارى کوچکتر نیز وجود دارد. به عنوان نمونه مىتوان از "خدمات خبرى نشریه نیویورک تایمز " یاد کرد که با دارا بودن 350 مشترک در 40 کشور به فروش مىرسد. مجموعه این رسانهها با رعایت اصول حرفهای هماهنگ با نظام سلطه برای مقابله با کشورهایآزادیخواه و مستقلی چون جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند.
3-1. محورهای عملیاتروانیرسانههای آمریکایی برضد ایران
با اتکا به توانمندىهاى تبلیغاتى، طى سالهاى پس از انقلاب و بهویژه پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس و بهطور مشخص پساز شکست دکترین نظم نوین جهانى جرج بوش، بهطور مداوم اتهامات سنتى و تکرارى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى، بهرهگیرى از تروریسم، نقض حقوق بشر و اختلال در روند صلح خاورمیانه، از سوى دستاندرکاران سیاستخارجى و دستگاههاى تبلیغاتى واشنگتن، علیه جمهورى اسلامى به نشانگاههایی که قبلا ً اشاره شد، القا مىشود.
در این قسمت از بحث، به تفکیک بخشی از موارد اتهامى را که طى مقاطع مختلف زمانى از سوى مقامات و دستگاههاى خبرى و تبلیغاتى ایالات متحده بیان گردیده، عینا نقل کرده و پس از آن موضع رسمى ایران و ضرورت پرداختن رسانهها ی نظام به این موضوعات را مورد توجه قرار میدهیم؛
3-1-1. تلاش جهت دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى هستهاى
دستاندرکاران و تاثیرگذاران بر دستگاه تصمیمگیرى سیاستخارجى واشنگتن، با تبلیغات گسترده خود در مناسبتهاى مختلف، بهطور مکرر مدعى شدهاند که دولت تهران، تلاشهایى را براى ساختسلاحهاى اتمى و موشکهاى دوربرد حامل آن آغاز کرده است. آنها در خبرهاى پیشبینانه خود، ادعا مىکنند که در صورت استمرار تلاشهاى ایران، این کشور قادر خواهد بود طى سالهاى آینده، به این نوع از تسلیحات کشتار جمعى دستیابد که به منزله تهدید جدی صلح و امنیت بینالمللی خواهد بود.
بهرغم آنکه از سوى بازرسان سازمان بینالمللى انرژى اتمى، طى گزارشهاى متعدد اعلام گردیده که هیچگونه نشانى از طرحها و برنامههاى تولید سلاحهاى هستهاى در ایران نیافتهاند و ایران نیز یکى از امضاءکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهاى هستهاى(NPT) است که به دست آوردن تکنولوژى هستهاى براى مصارف صلحآمیز را مجاز دانسته، ایالات متحده همواره نسبتبه تکمیل نیروگاههاى هستهاى ایران، حساسیتخاصى از خود نشان داده است; چنانکه در پى امضاى قرارداد تکمیلى نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه، "ویلیام پرى " وزیر دفاع وقت امریکا در تاریخ 19/10/1373 ه. ش (10 ژانویه 1995م) در اظهار نظرى اعلام کرد:
ایران ممکن است ظرف 7 تا 15 سال آینده، به جنگافزار هستهاى دستیابد... امریکا نگران دستیابى ایران به پلوتونیوم و اورانیوم شدیداً غنى شده و یا بهدستآوردن جنگافزار اتمى از این نوع است.
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ 4/2/1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) درخصوص استعداد و توان ایران براى دستیابى به سلاحهاى اتمى گفت:
"ایالات متحده امریکا، متقاعد و مطمئن شده است که جمهورى اسلامى ایران، درصدد دستیابى به توانایى تولید جنگافزارهاى اتمى است... ایران مجهز به سلاح اتمى براى همسایگان آن کشور و نیز براى منافع امنیتى امریکا خطرى بسیار بزرگ و وخیم خواهد بود. "
در مقابل سیل عظیم این اتهامات، ایران نیز بهطور مکرر اعلام کرده است که به صورت صلحآمیز از فناورى و تکنولوژى هستهاى استفاده خواهد کرد و هیچگونه تلاشى در جهتبهدست آوردن سلاح اتمى در دستور کار خود ندارد. ایران همواره گفته است که همچنان به تعهدات خود در قبال "کنوانسیون منع تکثیر و کاربرد سلاح اتمى " وفادار است.
براساس همین رویکرد، ادعاهاى واشنگتن از سوى تهران، دخالت در امور داخلى و مغایر با حاکمیت ملى ایران تلقى شده است که جمهورى اسلامى هیچگاه از تلاش خود براى بهرهبردارى مسالمتآمیز از فناورى هستهاى صرفنظر نخواهد کرد.
پر واضح است که اتهامات امریکا در این خصوص، بیش از آنکه جنبه واقعى داشته باشد، عمدتا جنبه سیاسى دارد. متقنترین دلیل این امر هم برخوردارى کشور کوچکى نظیر اسرائیل از حدود 200 کلاهک هستهاى و عدم پیوستن آن به کنوانسیون منع تکثیر سلاحهاى هستهاى و یا در اختیار داشتن برخى همسایگان ایران، نظیر پاکستان از توانمندى عملیاتى بهکارگیرى سلاح هستهاى از یکسو و سکوت معنىدار ایالات متحده در قبال آنها از دیگر سوست.
چنانچه استقلال در سیاستخارجى را وجه ممیزه ایران بعد از انقلاب با قبل از آن به حساب آوریم، بسیار طبیعى خواهد بود که از سوى تهران تمهیدات پیشگیرانهاى نظیر ارتقاى توانمندى دفاعى و نظامى بهمنظور مقابله با تهدیدات احتمالى که امنیت ملىاش را تهدید مىکند، اندیشیده و بهکار گرفته شود. بسیار طبیعى است که توقعات، رفتار نامعقول، قیممآبانه و مداخلهگرایانه امریکا در این خصوص سیاستخارجى مستقل ایران را بر نتابد و خود همین امر دیوار بىاعتمادى میان دو بازیگر را بیش از پیش بلندتر ساخته و مىسازد. همین رویکرد با روشهای دقیق علمی وحرفهای لازم است از طریق رسانههای داخلی و فرامرزی جمهوری اسلامی برای افکارعمومی تبیین شود
3-1-2. بهرهگیرى از تروریسم
رسانههای واشنگتن به تبع سیاستمداران در مناسبتهاى گوناگون و در گستره وسیعى، تهران را به رهبرى، دست داشتن و انجام عملیات تروریستى در سطح جهان متهم نموده و مخالفت ایران را با روند صلح خاورمیانه نیز در همین راستا مورد ارزیابى قرار مىدهند.
ایران از سال 1363 ه. ش (1984 م) در فهرست کشورهاى حامى تروریسم وزارت امور خارجه امریکا قرار گرفت. بعدها وزارت خارجه این کشور در تاریخ چهاردهم اسفند ماه 1371 ه. ش (5 مارس 1993 م) در جو تنشآلودى که در روابط دو کشور در حال گسترش بود، ایران را از فهرست کشورهایى نظیر عراق، لیبى، کوبا و کره شمالى که امریکا آنها را کشورهاى حامى تروریسم مىخواند، تغییر و در صدر کشورهاى حامى تروریسم قرار داد، و جمهورى اسلامى را خطرناکترین دولتبانى تروریسم نامید.
مقامات و دستگاههاى اطلاعرسانى ایالات متحده با تبلیغات گسترده و تکرارى خود در این زمینه، درصدد القاى خطر ناشى از اقدامات تروریستى ایران برآمدهاند تا از این طریق، چهرهاى خشونتطلب از رژیم جمهورى اسلامى ارایه دهند. برای مثال "وارن کریستوفر " وزیر امور خارجه وقت امریکا درتاریخ سیزدهم مهرماه1374 ه. ش (15 اکتبر 1995 م) در مجمع عمومى سازمان ملل گفت:
"ایران که امروز کشور پیشتاز در پشتیبانى از تروریسم است، کوشیده است تا از طریق مسلح ساختن، تامین هزینه و آموزش گروههاى تروریستى مانند حزبالله لبنان، جهاد اسلامى فلسطینىها و حماس، روند صلح خاورمیانه را از مسیر خود منحرف سازد. ایالات متحده نقش رهبرى را درمقابله با خطر و تهدید ایران متقبل شدهاست. "
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ چهارم اردیبهشتماه 1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) همین اتهام تکرارى را اینچنین القاء کرد: "ایران بزرگترین پشتیبان تروریسم بینالمللى در جهان است. "
مسئول هماهنگى امور ضد تروریسم در وزارت امور خارجه واشنگتن نیز در تاریخ نهم تیرماه 1376 ه. ش (30 ژوئن 1997 م) در اظهار نظرى گفت: "ایران سالهاى بسیار است که سوء قصد به جان مخالفان خود را در خارج بهعنوان ابزار سیاستخارجى به کار برده است. "
در این مورد نیز پرونده حمایتهاى مالى و تسلیحاتى امریکا از مخالفین و یا ضد انقلابیون کشورهاى مستقل آنچنان واضح و قطور است که رسانههای نظام برای پرداختن بدان با هیچ مشکلی مواجه نخواهند بود.
به عنوان نمونه اصولا وقتى سازمان مجاهدین خلق! (منافقین) گستردهترین و خونینترین عملیات تروریستى را طى دو دهه انقلاب در ایران انجام داده و مورد حمایت رسمى تبلیغاتى و مالى ایالات متحده قرار گرفته و از سوى کنگره این کشور بودجهاى رسمى براى انجام عملیات براندازى نظام جمهورى اسلامى در اختیار این گروهک تروریستى خشونتطلب قرار مىگیرد ، غیر واقعى بودن این اتهام، به وضوح به اثبات مىرسد. علاوه بر این، حمایتهاى واشنگتن از رژیم صهیونیستى تلآویو که منبع تروریسم دولتى در منطقه خاورمیانه است، اثبات سیاسى بودن این اتهام را از اقامه هر استدلال دیگرى بىنیاز مىسازد.
3-1-3. نقض حقوق بشر
کشورهاى غربى و بهویژه امریکا، مدعى وضع قواعدى در جهت رعایتحیثیت انسانى و حقوق طبیعى بشریت هستند; در حالىکه در وضع این قواعد، بدون توجه به ارزشهاى حاکم بر سایر جوامع، تنها ارزشهاى جوامع غربى را بهعنوان قواعد حقوقبشر مورد توجه قرار مىدهند. با وجود این، غربىها اصرار دارند که همه ملل و جوامع، قواعد مزبور را بپذیرند و در صورت عدم مطابقت رفتار جوامع گوناگون با این قواعد، آن کشورها ناقض حقوق بشر تلقى مىشوند هرچند در همان موارد نیز با سرپوش گذاشتن بر تعدیات خود دیگر کشورها را به دروغ مورد اتهام قرار می دهند. رادیو دولتى امریکا در تاریخ نوزدهم آذرماه 1374 ه. ش (10 دسامبر 1995 م) اعلام کرد: "در سراسر جهان، مردم در مورد حقوق بشر به رهبرى امریکا چشم دوختهاند. "
همچنین صداى امریکا درتاریخ دوم فروردین ماه 1374 ه. ش (22 مارس 1995 م) اعلام کرد: "گزارش وزارت امور خارجه امریکا مىگوید، در ایران، حکومت کماکان یکى از عوامل اصلى نقض حقوق بشر انسانى است و درسال 1995 م [1374 ه. ش] نیز هیچگونه نشانه و قرینهاى که حاکىاز بهبود وضعیتحقوق بشر باشد، مشاهده نشده است. "
این رادیو، موارد نقض حقوق بشر را که در گزارش وزارت امور خارجه این کشور آمده بود، در موارد ذیل خلاصه کرد: "از جمله موارد نقض پیوسته و حساب شده حقوق انسانى، باید از کشتارهاى خارج از موازین قانونى و اعدامهاى فورى، شکنجه متداول و سایر انواع رفتار خفتبار، ناپدید شدنها و دستگیرىهاى خودسرانه و ممانعت از آزادى بیان، شرایط سخت و طاقتفرساى زندان، فقدان محاکمات عادلانه، ممانعت از آزادى مطبوعات، آزادى انجمن و اجتماعات و آزادى مذهب نام برد. "
براى کسانى که حتى مختصر اطلاعى از اسلام و تاریخ آن دارند، روشن است که بحثحقوق بشر از دیدگاه اسلام، صرفا یک بحث انفعالى و تطبیقى نیست که در برابر اندیشههاى حقوقى و سیاسى غرب، تفکر مشابهى بهنام حقوق بشر اسلامى مطرح و یا بهصورت تطبیقى در مقایسه دو دیدگاه، وضعیتحقوق بشر ایران را از عقبماندگى حقوق بشر غربى تبرئه نماید.
اصولى چون کرامت انسان، آزادى، مساوات، برخوردارى از امنیت و دفاع مشروع، تامین اجتماعى، تعلیم و تربیت، نفى اکراه و اجبار از حقوق زن و کودک و محرومان جامعه، احترام به مالکیت، رعایت عدالتاجتماعى و دیگر مفاهیم حقوق طبیعى، فطرى و قراردادى انسان، از جمله مقولههاى حقوقى و سیاسى مندرج در فقه و تاریخ اسلام است که بهطور مفصل و معقول، قبل از حقوق بشر شهرتیافته امروزى، مورد بحث قرار گرفته است و لازم است رسانههای نظام بویژه در بخشهای برون مرزی به تبیین این مهم و افشای اتهامات پوشالی آمریکا و جنایات این کشور و همپیمانانش در تجاوز گسترده به حقوق انسانها در فلسطین،عراق،افغانستان و... بپردازند.
3-1-4. اختلال در روند صلح خاورمیانه
روابط کشورهاى عربى و اسرائیل از واپسین روزهاى جنگ دوم جهانى که مقارن با تشکیل این رژیم بود، تا مقطع جنگ دوم خلیج فارس در حالت کشمکش، نزاع و تیرگى به سر مىبرد. یکىاز تبعات سیاسى جنگ دوم خلیجفارس، تحمیل اراده صهیونیستهاى امریکایى بر کشورهاى عربى خاورمیانه براى سازش با رژیم صهیونیستى اسرائیل بود. امابهرغم شروع مذاکرات فىمابین اعراب و اسرائیل، تاکنون صلحى پایدار در میان طرفین برقرار نگردیده است. ایالات متحده یکى از موانع اصلى بر سر راه سازش را موضعگیرىهاى اعتراضى ایران در قبال این قضیه معرفى مىکند. واشنگتن مدعى است که تهران با حمایت مالى، سیاسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى فلسطینى نظیر حماس، جهاد اسلامى و نیز حزبالله لبنان از یکسو و در پیش گرفتن جهتگیرى اعتراضآمیز در سیاستخارجى خود در قبال روند سازش از دیگر سو، فرآیند صلح را مختل ساخته است و این مسأله به انحاء گوناگون در رسانههای آمریکایی تبلیغ و ترویج میشود.
در مقابل ادعاهاى امریکا، ایران ضمن آنکه حمایت مالى و تسلیحاتى خود را از گروههاى فلسطینى رد مىکند، به دلیل تضییع حقوق مردم فلسطین و نادیده گرفتن حقوق حقه آنها در معاهدات پیشنهادى صلح و استوار بودن پایههاى رژیم صهیونیستى بر اشغال و تجاوز از یکسو و استمرار اشغال بخشى از سرزمینهاى کشورهاى اسلامى منطقه، نظیر بلندىهاى جولان (سوریه) و بخشهایى از جنوب لبنان و همچنین نقطه تهدید فرض کردن رژیم اشغالگر تلآویو براى جمهورى اسلامى، به حمایتهاى سیاسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى مبارز فلسطین و لبنان ادامه مىدهد.
ایران معتقد است که تا زمانى که حق طبیعى مردم این مناطق با واگذارى سرزمینهایشان به آنها اعاده نشود، منطقه صلحى با ثبات را به روى خود نخواهد دید و موضعگیرىهاى یکسویه و جانبدارانه واشنگتن در طرفدارى از تلآویو، خود مانع اساسى براى در دستیابى به صلح دائمى در منطقه خواهد بود. چنانکه در جریان جنگ 22 روزه غزه افکار عمومی و بسیاری از نخبگان جهان بر این اصل تأکید کردند.
با وجود این، بهواسطه نفوذ لابى صهیونیستى در دستگاه سیاستگذارى خارجى امریکا از یکسو و اهمیت استراتژیکى اسرائیل براى ایالات متحده از دیگر سو که بسان برج دیدهبانى این کشور در میان کشورهاى اسلامى در جهت تامین و حفاظت از منافع واشنگتن به ایفاى نقش مىپردازد، حمایت کاخ سفید از رژیم صهیونیستى اسرائیل تشدید مىگردد. رسانه های همسو شایسته است با تشریح تاریخ این منطقه و تجاوزات رژیم صهیونیستی برطرح جامع جمهوری اسلامی مبنی بر برگزاری انتخابات آزاد با حضور همه اهالی فلسطین و تعیین حکومت مردمی در این منطقه تاکید نمایند.
در مجموع اهداف استراتژیک روانی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
1- ارائه چهره مخوف از اسلام و جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی جهان بخصوص غرب
2- ترسیم ایران بعنوان محور شرارت در منطقه و جهان
3- ناکارآمدی دین دراداره جامعه و چالش مشروعیت
4- ارائه تصویر آرمانی ازارزش های آمریکایی و لیبرال دموکراسی آمریکا
5- تلقین به بروز اجماع جهانی علیه ایران
در بررسی برنامه های دو شبکه رادیو فارسی آمریکا، (رادیو صدای آمریکا و رادیو فردا) که به مدت دو هفته ضبط و با استفاده از روش تحلیل محتوا، موضوعات و روشهای عملیات روانی این رسانهها استخراج شد نتایج نشان داد که آمریکا در عملیات روانی خود علیه ایران، به لحاظ موضوع، عوامل و روش متنوع و متکثر عمل می کند.(26) از جمله مهمترین موضوعات و روشها عبارتند از:
1-جنگ قدرت بین مسئولان کشور
2-پنهان کاری مسئولان کشور
3-بی کفایتی مسئولان کشور
4-تبعیض جنسی در ایران
5-تمامیت خواهی حکومت
6-آموزش و پرورش ناکارآمد
7-گروههای فشار
8- نهادهای نظامی
9-نهادهای انتصابی
10- مردمی نبودن حکومت
11-القای ناکارآمدی نظام اسلامی
12-تقویت روحیه گروههای اپوزیسیون
13-ایجاد نگرش منفی در مردم نسبت به نظام
14-تضعیف ارزشها و هنجارهای دینی
15-ایجاد نگرش منفی در مردم نسبت به مسئولان نظام
16-القای یأس و ناامیدی در مردم
17-تهییج اقوام علیه نظام
18-تهییج اقلیتها علیه نظام
19-ترغیب مردم به انجام کنشهای اعتراض آمیز
20-تضعیف روحیه نیروهای حامی نظام
21-ایجاد اختلاف بین نظامیان
22-تشدید اختلاف گروههای درون نظام
23-ترغیب مردم به عدم مشارکت سیاسی
24-ایجاد نگرش منفی در مردم نسبت به روحانیت
دستگاه عملیات روانی آمریکا در عملیات رادیویی خود علیه ایران از میان موضوعات، از سه موضوع زیر بیش از بقیه استفاده کرده است. 1-مردمی نبودن حکومت 2-بی کفایتی مسئولان کشور 3- جنگ قدرت بین مسئولان کشور.
همچنین بیشترین حجم عملیات روانی رادیویی آمریکا علیه ایران به موضوع حقوق و آزادیهای مردمی مربوط است. به گونه ای که از بین پنجاه موضوع، 15 موضوع به این مؤلفه اختصاص یافته است.
فراوانی تکرار موضوعات مربوط به مؤلفه آزادیهای مردمی:
1- نقض حقوق بشر
2- زندانیان سیاسی
3- نقض حقوق اقلیتها
4- نبود آزادی بیان
5- سرکوب آزادی خواهان
6- محدود ساختن مطبوعات
7- نارسایی قانون اساسی
8- خشونت طلبی
9- سرکوب اهل هنر
10- روشنفکر ستیزی
11- حجم زیاد زندانیان
12- سرویسهای مختلف اطلاعاتی
13- فیلترینگ
14- محدودیت اساتید
15- انتخابات غیر دمکراتیک
دو رادیوی مورد بحث در عملیات روانی خود علیه ایران تلاش کرده اند تا به مخاطبان خود القا کنند که: در ایران آسیبهای اجتماعی به اوج خود رسیده است، مردم از عملکرد متولیان نظام ناراضی اند، حکومت ایران با محدودکردن آزادیهای اجتماعی، عرصه را بر مردم تنگ کرده است.
4- راهکارهایی برای مقابله باعملیان روانی رسانههای آمریکا
"هو الذی ینزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور " (سورهحدید -آیه9)
"اوست خدایی که بر بندهاش آیاتی روشن فرو میفرستد تا شما را از تاریکیها به نور هدایت کند. "
امروز انسان بیشتر از همیشه به فهم آموزههای قرآنی نیازمند است تا خود را از تاریکیهای عصر فناوری و پیشرفت مادی خارج کند. او همچنان که برای سلامت خود به رعایت اصول تغذیه و بهداشت محتاج است برای در امان ماندن فکر و اندیشه الهی خویش به ارتباط هر چه بیشتر با خدای خود محتاجتر است و در این راه تبیین راههای استواری و مقابله با دشمنان خود از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا سیاستگذاران جمهوری اسلامی بویژه در حوزه رسانه ها می بایست تبیین و تبلیغ آموزههای اصیل وحیانی را برای هدایت و ثبات عقیده خود و مخاطبان در رأس امور قراردهند.
معالوصف مطالب گفته شده تا به حال مؤید این بود که هر کشوری که از امکانات و تجهیزات رسانهای قوی و برنامهریزی کارآمدی برخوردار باشد در امر عملیات روانی فراملی نیز نسبت به کشور فاقد این دو مؤلفه، موفقتر است. اما سؤال اینجا است که آیا کشورهایی که توانایی رسانهای آنها به اندازه کشور کارگزار نیست محکوم به شکست حتمی در عملیات روانی فراملی هستند؟ پاسخ به این سؤال منفی است مشروط بر اینکه کشور مقصد به صورت آگاهانه و فعال در این فرآیند وارد شود و به مقابله بپردازد که در ادامه در سه محور آورده میشود.
4-1. تقویت بنیه اطلاعاتی و خبری کشور
یکی از نشانگاههای دیپلماسی رسانهای در عملیات روانی، کشور هدف است به این منظور کارگزاران عملیات روانی سعی میکنند خلأها و کاستیهای ارتباطی کشور هدف را شناسایی کنند و سپس بر اساس آن برنامهریزی دیپلماسی رسانهای خود را استوار سازند. بنابراین تعیین استراتژی در این بخش، با وضعیت کشور هدف، ارتباط مستقیم دارد و نمیتوان برای تمامی شرایط نسخهای واحد تجویز کرد. لذا با توجه به عملیات روانی امریکا علیه عراق به عنوان یک نمونه دیپلماسی رسانهای امریکا در مورد عراق مورد بررسی قرار میگیرد. امریکا در این زمینه از سه ابزار رسانهای 1- رادیوهای موج کوتاه؛ 2- اینترنت و پشتیبانی از سایتهای مخالف صدام؛ و 3ـ تلویزیونهای ماهوارهای بهره گرفت. در تحلیل سه وسیله مذکور با دو رویکرد میتوان برخورد کرد: الف. خلأهای اطلاعاتی ب. عقبماندگی فناوری.
امریکا به خوبی واقف است که اخبار سیاسی داخلی عراق (احزاب و گروهها) از رادیو تلویزیون دولتی عراق پخش نمیشود و شهروندان عراقی برای دسترسی به اینگونه اطلاعات که حجم زیادی از اخبار سیاسی عراق را نیز شامل میشود باید از:1- مطبوعات داخلی 2- رادیوهای برونمرزی 3- تلویزیونهای ماهوارهای و 4- اینترنت استفاده کنند. علاوه بر اخبار در زمینه سرگرمی و نیز در حوزه موسیقی رسانههای داخلی عراق برنامهریزی ندارند و کمتر مخاطبی را میتوانند ارضا کنند. بنابراین سرمایهگذاری روی رادیو تلویزیون و اینترنت برای دیپلماسی رسانهای در راستای عملیات روانی جزو ارکان اصلی قرار گرفته است.
در خصوص ضعف فناوری به علت نبود برنامهریزی جامع در عرصه اینترنت در بسیاری از کشورهای اسلامی، عرصه به سردمداران اینترنت یعنی امریکا و کشورهای غربی محول گشته و آنها نیز به خوبی در راستای اهداف خود از آن بهره میگیرند. با چند راهحل ساده اما منطقی میتوان بر این مشکلات فائق آمد.
اول: در مورد اخبار سیاسی داخلی احزاب و گروهها، پیشنهاد میشود که بخشهای ویژهای در برخی از شبکههای تلویزیونی برای اینگونه اخبار راهاندازی شود تا مخاطبان خاص این نوع اخبار که از فرهیختگان و رهبران فکری جوامع نیز هستند به استفاده از رسانههای بیگانه مجبور نشوند.
دوم: تهیه نظام جامع شبکه اطلاعاتی و ارتباطی که باید مؤلفههای ذیل در آن رعایت شود؛1- تهیه موتور جستوجوگر با قابلیت تخصصی 2- همسانسازی تمامی سایتهای اینترنتی سازمانها 3- تهیه سایتهای اینترنتی ویژه اقشار مختلف جامعه (از فرهیختگان تا افراد کمسواد) 4- تهیه نرمافزار ترجمه اینترنتی برای تعامل با کشورهای دیگر 5- استفاده از سیستمهای ارتباطی برای سرعت بیشتر اینترنت 6- ملزم ساختن سازمانهای کشور متبوع برای اینترنتی کردن تمامی اسناد و مدارک موردنیاز جامعه در بخش دولتی.
4-2. تقویت بنیه تبلیغی کشور
برنامه استراتژیک تبلیغی به معنای برنامه کلان و بلندمدت در عرصه ملی و فراملی است، این برنامه مشخص میکند هر یک از بخشهای تبلیغی جامعه چه وظایفی را بر عهده دارند و باید به چه اهدافی برسند، این برنامهریزی کلان امکان برنامهریزیهای خرد و کوچکتر را در سطوح پایینتر امکانپذیر میسازد و این موقعیت را فراهم میکند که تمامی بخشهای جامعه برای رسیدن به هدف اصلی هماهنگ و منسجم عمل کنند. برای این منظور مؤلفههای ذیل باید مورد توجه قرار گیرد: 1- مشخص بودن هدف کلان برنامه برای تمام برنامهریزان 2- مشخص بودن خط مشیهای رسیدن به هدف 3- انطباق برنامه با امکانات و ابزار 4- در نظر گرفتن نیروهای متخصص و حرفهای 5- انعطافپذیری برنامه در مواجهه با اقدامات حریف 6- برخورداری از سیستم بازخوردی و برنامه سایبرنتیکی برای اصلاح برنامه 7- تمرکز تمامی امکانات در جهت تحقق هدف و پرهیز از پراکندگی.
4-3. استفاده از شیوههای ضد تبلیغی
ضد تبلیغات عبارت از تبلیغاتی خاص به منظور تکذیب یا خنثی کردن تبلیغات دشمن و یا بهرهبرداری از همان تبلیغ علیه دشمن است. برای ضد تبلیغ دو رویکرد وجود دارد: 1- تبلیغ و رفتار دشمن علیه کشور آماج 2- امکانات ضد تبلیغ قابل بهرهبرداری توسط کشور آماج. نظر به اینکه در تبلیغات از تمهیدات و ترفندهایی همچون تحریف، بزرگنمایی، دروغ و غیره استفاده میشود کشور آماج میتواند با افشاگری حرفهای ترفندهای تبلیغاتی حریف، تأثیر تبلیغات آنها را به صفر نزدیک کرده و در بعضی مواقع حتی حریف را مجبور به عقبنشینی کند که این ضد تبلیغات بر اساس رفتار دشمن است. برای مثال، امریکا در جنگ عراق ادعا میکرد بغداد تصرف شده ولی سعید الصحاف وزیر اطلاعرسانی صدام با آمدن جلوی دوربین و نشان دادن فضای بغداد، تبلیغات امریکا را خنثی میکرد. در ضد عملیات روانی علاوه بر استفاده از امکانات و تجهیزات کشور خود، باید از رسانهها و امکانات کشورهای دیگر نیز سود برد. به این مفهوم که رسانههای جهانی حداقل ادعای بیطرفی را دارند و میتوان با فشار آوردن بر آنها، دیدگاههای خود را (البته به صورت حرفهای و زیرکانه) از طریق این رسانهها در سطح جهان انعکاس داد و به این ترتیب ترفندها و تمهیدات دیپلماسی رسانهای دشمنان را خنثی ساخت. البته این امر زمانی محقق میشود که ارتباط با این رسانهها تسهیل و همچنین حرفهایگری مصاحبهکنندگان کشور مقصد حل شده باشد. علاوه بر رسانههای جهانی میتوان از رسانههای کشورهای دیگر نیز در عملیات روانی بهره برد که نمونه آن در جنگ 2003 خلیجفارس مشاهده شد. در این جنگ صدام از تمامی رسانههای جهان دعوت کرد که برای انعکاس جنگ به عراق بیایند. در این راستا 2700 خبرنگار به عراق اعزام شدند و توانستند صحنههایی از کشته و زخمی شدن غیرنظامیان به خصوص کودکان و نوجوانان و زنان را به تصویر کشند و ادعای پوچ امریکا و انگلیس مبنی بر درگیری با نظامیان را که در جنگ 1991 نیز رخ داده بود اینبار خنثی کنند. بنابراین در ضد تبلیغات باید روی همه رسانهها در جهان اعم از جهانی و ملی با توجه به استراتژی تبلیغاتی حساب ویژهای باز کرد.(27)
تاکید میشود برای مقابله با عملیات روانی آمریکا علاوه بر اقدامات اطلاعاتی و رسانه ای می بایست اقدامات عملی برای رفع مشکلات داخلی و نزدیکی بیش از پیش مردم و مسئولان ازیک سو و تلاش برای تضعیف توانمندیهای منفی دشمن از سوی دیگر صورت پذیرد.
در نهایت برای مقابله با عملیات روانی آمریکا موارد ذیل برای مطالعات گستردهتر و برنامهریزی عملی در آینده پیشنهاد میشود:
1ـ بررسی اقدامات عملی نظامی، اقتصادی و سیاسی
2ـ بررسی پیامدهای بلندمدت، نامرئی، و غیرمستقیم اقدامات عملی
3ـ بررسی خلأها و نواقص ایالات متحده قابل بهرهبرداری در عملیات روانی
4ـ بررسی پیامهای روانی و تبلیغی انعکاس یافته
5ـ رابطه بین پیامهای تبلیغی و اقدامات عملی آمریکا و نواقص و خلأهای موجود درکشور
6ـ بررسی تأثیرات پیامهای تبلیغی فراملی بر کشور
7ـ بررسی پیامهای تبلیغی ارائه شده خارج از کشور و تأثیرات آنها بر سازمانهای تأثیرگذار
8ـ ارایه راهکارهای تبلیغی و عملی برای مقابله با عملیات روانی انجام شده
9ـ ایجاد دستگاه هماهنگکننده بین تمام ارکان نظام برای ایجاد یا مقابله با عملیات روانی
10ـ پرورش وبهکارگیری نیروهای متخصص در اجرای عملیات روانی
امید است با توکل بر ذات اقدس احدیت و بهرهمندی مطلوب از امکانات و نعمات الهیکشور اعم از مادی، انسانی و معنوی بتوانیم ضمن مقابله با دسیسههای دشمنان اسلام و نظام پرچم انقلاب را به صاحب اصلی آن حضرت ولیاللهآلأعظم (عجّاللهتعالیفرجه) برسانیم.
فهرست منابع:
1- شاهمحمدی ، عبدالرضا ؛ وسایل ارتباطی سربازان اصلی میدان جنگهای نوین؛ فصلنامه پژوهش و سنجش، سال دهم، شماره 34، (تابستان 1382)، ص 45-44.
2- شیرازی، محمد؛ عملیات روانی وتبلیغات [مفاهیم و کاربردها]؛ انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران : 1376 ،ص.15-14
3-The Battle of Sslamis the Greek and Parsian Encounter, www amazon . ca / axec / obidos / Asin / 07432445083
4- John Arquilla and David Ronfeldt, The Advent of Netware ( RAND, MR- 678- OSD, 1996)
5- یزدان فام، محمود، فرآیند اثرگذاری عملیات روانی،به نقل از سایت anti wart 1/2/82
6- شکرخواه، یونس،رسانهها و جنگ روانی، فصلنامه عملیات روانی، سال دوم،شماره1، بهار83،ص. 85
7- تافلر ،الوین .جنگ وپاد جنگ،ترجمه مهدی بشارت ،تهران:اطلاعات،1374
8- سورین، ورنوو تائی نکار، جیفر. نظریه های ارتباطات،ترجمه دکتر علیرضا دهقان ،انتشارات دانشگاه تهران، 1381
9-ژان,کازنو،جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی،ترجمه باقر ساروخانی ومنوچهر محسنی، تهران:اطلاعات،1367.ص 45
10- ساروخانی ، باقر . جامعه شناسی ارتباطات ، تهران : انتشارات اطلاعات، 1381
11- اسدی، علی؛ افکارعمومی؛ تهران: انتشارات سروش، 1371
12- الیاسی، محمدحسین؛ عملیات روانی امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران؛ فصلنامه عملیات روانی: سال دوم، شماره 9، تابستان 1384
13- اسدی، همان، ص 209
14- مرادی، حجتاله؛ فرایند و منابع شکلدهی افکارعمومی امریکاییان؛ فصلنامه عملیات روانی: سال دوم، شماره 9، تابستان 1384
15- فرشچی، علیرضا؛ جنگ روانی در جنگ نامتقارن؛ فصلنامه عملیات روانی: سال اول، شماره 3، زمستان 1382
16- Fridmman, H.(1998). Paychological Operations.www.Psy.org
17- زورق، محمدحسن؛ مبانی تبلیغ؛ تهران: انتشارات سروش، 1377
18- شکرخواه، یونس؛ جنگ روانی رسانهای؛ فصلنامه عملیات روانی؛ سال اول، شماره 1، تابستان 1382
19- شیرازی، محمد؛ جنگ روانی؛ تهران: دانشگاه امام حسین(ع)، 1380
20- حسینی، حسین؛ مجموعه مقالات جنگ روانی؛ تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین(ع)، 1380 1377، ص 50
www.Bs.ir.it21- Kramer, t.(1982). Tactics of Military Paycholocical operations.
22- Sandler, L.(1998) Psychological warfare.www.oha.ir.
23- سبیلان اردستانی، حسن؛ عملیاتیسازی عملیات روانی، فصلنامه عملیات روانی؛ شماره 5، تابستان 1383
24- الیاسی، محمدحسین؛افکار عمومی امریکا و عملیات روانی دستگاه حکومتی و تبلیغاتی آن کشور برای مجابسازی؛ فصلنامه عملیات روانی؛ شماره 2 تابستان 1382.ص 16
25- سبیلان اردستانی،حسن؛ دیپلماسی عمومی امریکا؛ تلکس اداره کل پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما، 18/3/82
26- الیاسی، محمدحسین؛ عملیات روانی امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران (تحلیل محتوایی رادیو فردا و رادیو صدای امریکا)، سایت www..arnet.ir ، 01/05/1384
27- سبیلان اردستانی، حسن؛ عملیات روانی و دیپلماسی رسانهای، سایت www..arnet.ir 01/11/1383