بهانۀ این هجوم، آزادی جاسوسانی بود كه در سیزدهم آبان 1358 به اسارت دانشجویان پیرو خط امام درآمده بودند. سران كاخ سفید كه از حركت دانشجویان غافلگیر شده بودند و توطئههایشان آشكار شده بود،[1] تصمیم گرفتند از قوای نظامی استفاده كنند و با حمایت مزدوران داخلی و پشتوانه تبلیغاتی خبرگزاریهای استعماری به افكار خود جامعه عمل بپوشانند. و یكبار دیگر دولت دلخواه خود را در ایران به قدرت برسانند. اشغال سفارت آمریكا ملت ایران، دسیسههای آن دولت مستكبر برای شكست انقلابشان را دیده بودند. آمریکایی¬ها پس از انقلاب، سعی میكردند حضور خود را در ایران حفظ كند و بدین سبب نقاب دوستی بر چهره داشتند؛ امّا رفتارهای آنان، شك برانگیز بود؛ 1- ملاقات مقامات آمریكایی با مهندس بازرگان به صورت محرمانه؛ 2- پذیرش شاه ایران به بهانۀ معالجات پزشكی. سابقۀ عملكرد این كشور مستكبر، سبب شد تا مردم وقوع كودتایی بر ضد انقلاب خود را قطعی بدانند؛ از این رو حدود 400 نفر از دانشجویان، سفارت را اشغال كردند و اعضای آن را به گروگان گرفتند. اسناد به دست آمده از لانۀ جاسوسی، نشان داد كه سفارت آمریكا، به مكانی برای طراحی توطئه بر ضد ایران تبدیل شده است و از این روی آن را «لانۀ جاسوسی» نامیدند. علل و اهداف تهاجم نظامی تداوم حركت انقلاب، بیداری دانشجویان و اتخاذ موضع فعال و افشای دسیسههای آنان، همچون تلاش برای شكست یا انحراف مسیر نهضت[2] باعث ناامیدی استعمارگران از دستیابی دوباره به منافع و منابع ایران شد. طولانی شدن اسارت گروگانها، سبب تضعیف روحیۀ آمریكاییها و شكستن غرور آنان شد؛ زیرا آنها عادت داشتند كه همیشه، پیروز باشند و تحمل شكست، برایشان بسیار دشوار بود، آن هم شكستی تاریخی از ملتی بیدار. از جمله اهداف آمریكا برای این تجاوز، بازیابی روحیۀ سران كاخ سفید و سیاستمداران آن، ترمیم غرور آسیب دیدۀ خویش، آزادی گروگانها و تضعیف روحیۀ مردم ایران میتوان نام برد. بنا بود پس از اجرای عملیات آزادسازی گروگانها، مراكز مهم اقتصادی و مكان شخصیتهای مهم انقلاب نیز، مورد هجوم قرار بگیرد و كودتایی علیه نظام روی بدهد. كاخ سفید میخواست با این عمل، هم كار انقلاب را یكسره كند و هم سایر ملت¬ها و دولتها عبرت بگیرند. جیمیكارتر میكوشید تا با نمایش اقتدار نیروهایش، برگ زرینی در كارنامۀ خود ثبت كند تا در انتخابات، دوباره برای ریاست جمهوری برگزیده شود. نقشۀ دولت كارتر سیاستمداران كاخ سفید، در ظاهر میكوشیدند مسألۀ گروگانها به صورت مسالمتآمیزحل شود؛ حتی آنها پیش از آغاز برنامۀ نظامی، برای مذاكرات جدید، زمینهچینی میكردند تا مسئولان ایران را غافلگیر كنند؛[3] اما در واقع، مدت پنجماه بود كه نیروهای ویژهای را برای این كار در محیطی مشابه صحرای طبس در «آریزونا» آموزش میدادند. بنا بود كه این طرح، با نام «عملیات پنجۀ عقاب» چهارم تا ششم اردیبهشت 1359 اجرا شود. برنامه این گونه بود كه در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیكر C-130 در عمق خاك ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوختگیری و به نقطهای در نزدیكی تهران پرواز كنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود كه شب دوم گروههای ویژهای به سفارت حمله كنند و همراه گروگان¬ها، به ورزشگاهی نزدیكی سفارت بروند. سپس به طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی كه آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند. سپس طرح پایانی اجرا میشد كه شامل حمله به مراكز اقتصادی و اماكن شخصیتهای مؤثر و كلیدی و در نهایت كودتایی با همكاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام كارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام میكرد. طبق برنامه، چهارم اردیبهشت 1359ش، هفت فروند هواپیمای غول پیكر c-130 و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی كه نیروهای ویژۀ عملیات، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیكلتهای تندرو و مخصوص عملیات و... همراه داشتند. آنها از جنوب كشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنیصدر پس از طی حدود یكصد كیلومتر، بدون اینكه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروكه، نزدیك رباطخان طبس فرود آمدند. بنیصدر، پیشتر دستور داده بود كه تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمهشب بود كه نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. یكی از بالگردها از هواپیمای c-130 سوختگیری كرد و از زمین برخاست كه ناگهان بر اثر اشتباه خلبان با هواپیما برخورد كرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی كارتر متوقف شد و آمریكاییها از بیم آنكه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده كردند و فرار کردند. آنان، آن¬قدر برای فرار عجله كردند كه هشت مزدور كشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگردهای به جا مانده را باقی گذاشتند. صبح هنگام به وقت آمریكا، هنگامی كه كارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشكار بود كه شب را نخوابیده است. وی اعلام كرد كه عملیات «پنجه عقاب» شكست خورده است. سپس اظهار كرد كه اسناد طبقهبندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است. در واقع این پیام، برای بنیصدر، صادر شده بود. بیدرنگ، بنیصدر دستور داد چند بمبافكن، بالگردهای به جا مانده را بمباران كنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بود به شهادت رسید.[4] پیامدهای این واقعه: شكست طبس، یك ضربۀ محكم بر پیكرۀ استكبار و سبب رسوایی سران كاخ سفید شد. آمریكا میخواست مردم ایران را تنبیه كند؛ ولی نتیجه برعكس شد. دیگر آنكه ملت ایران هوشیارتر و دشمنی مستكبران اشكارتر شد، منافقان و همراهان داخلی استكبار جهانی رسوا شدند. كارتر در پی آن بود كه پس از آزادی گروگانها، دوباره برای ریاست جمهوری برگزیده شود؛ ولی به سبب این ناكامی و تصمیم امام(ره)، مبنی بر نگهداشتن جاسوسان تا برگزاری انتخابات، مردم ایالات متحده به كارتر رأی ندادند و وی در انتخابات، شكست خورد. بعدها وی در مصاحبهای گفت: «دوران ریاست جمهوری من، بدترین دورههای ریاست جمهوری در آمریكا بوده است؛ زیرا در آن زمان، دولت آمریكا در دست آیت الله خمینی در ایران به گروگان گرفته شد».[5]
[1]. هادي سجاديپور، بازخواني روند و پيامدهاي تسخير لانه جاسوسي آمريكا، شريف نيوز، آبان 1384. [2]. ر.ك: اميررضا ستوده و حميد كاوياني، بحران 444 روزه، تهران، ص 20. [3]. اشغال لانه جاسوسي آمريكا زمينهها و پيامدها، مجله حضور؛ ش 8، ص 20. [4]. گروه تحقيق واحد مركزي خبر صدا و سيماي ايران، شكست بزرگ آمريكا در واقعه طبس، 4/2/1361، ص 197. [5] . روزنامه كيهان، 14/ 2/ 1363.