به مناسبت سالگرد شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس (۱۳۵۹)
از بحث های مهم قرآنی که به جنبه های ویژه ای از نصرت الهی اشاره دارد امدادهای غیبی است. اصولا از نظر جهان بینی اسلامی هستی و واقعیت های زندگی به مسایل مادی و طبیعی محدود نمی گردد بلکه هستی به دو عالم غیب و شهود یا نهان و آشکار تقسیم می شود. برخلاف آن که عالم طبیعت به وسیله زمان و مکان حدودی پیدا می کند و به قوه و استعداد حرکت و تکامل بستگی دارد عالم غیب منحصر به این ابعاد و محدودیت ها نمی باشد و از واقعیتی مطلق منشا می گیرد.
البته باید این حقیقت را هم دانست که تمامی موجودات به حمایت و امداد غیبی نیاز دارند و تدبیر امور جهان هستی در عالم غیب صورت می گیرد. در زندگی بشری به یک سلسله مددهای غیبی ای برمی خوریم که موید لطف و عنایت الهی به یک اجتماع یا فرد خاصی است.
بدیهی است که این حمایت های غیبی گزاف و بدون قید و شرط و خارج از سنت الهی نمی باشد بلکه بر اساس شایستگی ها لیاقت ها و فراهم بودن شراط ویژه آدمی مشمول الطاف مخفی پروردگار خویش قرار گرفته و خداوند او را در گرفتاری ها ظلمت ها و شداید مدد می نماید:
«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» سوره عنکبوت آیه ۶۹
امداد خاص خدای متعال نسبت به آنان که با صدق و اخلاص قدم در طریق حق نهادند و سعادت اخروی و رضایت پروردگار عالم را وجهه همت خویش قرار می دهند به توفیق الهی تعبیر می شود. بدین معنا که همراه با سعی و تلاشی که انسان از خود بروز می دهد خداوند نیز اسباب و شرایط چنان فراهم می سازد که او آسان تر به مقصد برسد. این سنت اختصاص به افرادی دارد که طالب حق اند. منتها باید توجه داشت که گاهی اسباب و علل ظاهری در کنار هم گرد می آیند و نیل به مقصود را تسهیل می کنند و گاهی لطف الهی به شکل یک امداد غیبی و باطنی شامل حال ایمان می گردد و کارهای دشوار با اتکا به آن نصرت باطنی پوشیده از انظار بسی سهل و آسان می گردد. این قبیل امدادهای غیبی که اراده اهل ایمان را تقویت کرده و آنان را به تحقق آرمان های خود موفق می دارد هم به شکل فردی و هم به شکل اجتماعی می تواند تجلی کند. چه بسیار امت هایی که با تجهیزات و نیروهای اندک به عرصه مبارزه با باطل قدم نهادند و با نیروهای غیبی جبهه آنها تقویت شده و بر خصم خود فائق آمده اند:
«کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله والله مع الصابرین» سوره بقره آیه ۲۴۹
اگر جامعه ای درست حرکت کند و در مسیر حق گام نهد خدا یاریش می کند:
«یا ایها الذین آمنوا اذکروا نعمه الله علیکم اذ جاتکم جنود فارسلنا علیهم ریحا وجنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا» سوره احزاب آیه ۹
معنای توکل نیز این است که آدمی سبب و علت را در امور ظاهری نبیند و انسان متوکل کسی است که در ضمن آن که به اسباب و علل ظاهری توجه داشته و به آنها دست می یابد ولی به آنها اعتماد کامل ندارد و می داند که عواملی ناپیدا با اراده الهی کارسازترند. براین اساس اگر امور ظاهری به انسان متوکل و مومن خیانت کرد یا دشمن «او را غافل گیر نمود با وجود توطئه های حساب شده متجاوزان باز آن عوامل مخفی الهی به یاری این انسان متکی به خدا می شتابند و ضمن یاری کردن او حیله های دشمنان را خنثی و بی اثر می سازند. از این رو در آیه از سوره بقره از زبان مومنان آمده: «انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین».
از این آیه برمی آید که نتیجه و مقتضای ولایت خداوند بر مومنان نصرت و امداد آنان است.
اگر به حوادث و جریان های انقلاب اسلامی نیک نظر افکنیم و با ژرف اندیشی مسایل آن را بازخوانی نماییم به وضوح مشاهده می کنیم که الطاف الهی توطئه هایی را نابود کرده که هر کدام از آنها به تنهایی قادر بوده اند یک نظام اجتماعی و سیاسی را از بین ببرند; مثلا موضوع نزاع داخلی و شورش ناحیه ای که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی از گوشه و کنار سرزمین اسلامی ایران شعله ور گردید گاه از کردستان و در مواقعی از ترکمن صحرا خوزستان بلوچستان و آذربایجان سر بر می آورد که اگر پشتیبانی خداوند از امت به پا خاسته ایران به رهبری امام خمینی نبود تضعیف و تحلیل نهضت اسلامی را به دنبال می آورد. جریان های گوناگون فکری حزبی و قومی به بهانه های ملی گرایی حمایت از مردم جانبداری از محرومان و ادعای دموکراسی و آزادی که از سوی ابرقدرت های شرقی و غربی تغذیه فکری و ارائه می شدند در پی آن بودند و هستند که مسیر اصیل اسلام ناب محمدی را که ستون های اصلی انقلاب اسلامی بر آن استوار گردیده مخدوش یا منحرف کرده و به سوی ابرقدرت ها بکشانند و شعار قرآنی انقلاب را که نه شرقی و نه غربی بوده از تاب و توان بیندازند که با حمایت الهی نقشه های مزبور نقش بر آب گردید.
مصداقی بر سوره فیل
«بسم الله الرحمن الرحیم الم تر کیف فعل ربک با صحاب الفیل الم یجعل کیدهم فی تضلیل وارسل علیهم طیرا ابابیل ترمیهم بحجاره من سجیل فجعلهم کعصف ماکول» (سوره فیل).
شبانگاهان که شب تیره بر پهنه زمین گسترده شد ابرهه سوار بر فیل و همراه فیل سوارانش با تمامی توش و توان و ساز و برگ عزم ویرانگری خانه خدای کرده و به سوی کعبه روانه شد. سپاهیانش متکبرانه سایه شوم خود را بر هر راه و مسیری در صحرا و بیابان افکندند. در آن لحظات حساس نه کسی را یارای ایستادن و نه فردی بیدار بود جز مردی کهن سال دل سوخته و بیدار از سلاله پاک ابراهیم خلیل که در دل شب به نیایش ایستاده و این گونه با معبود خویش زمزمه می کند: ای خدای کعبه اگر این سرزمین را به لطف خود کرامت و قداست بخشیده ای تا در آن بر سر هر مناره و ماذنه بانگ پرستش تو بلند باشد پس حافظ و نگهبان آن باش که صاحب این خانه تو هستی.
چنین شد که خداوند بر آن سپاه فرو رفته در غفلت و غرور ابابیل را با سنگ هایی از جنس گل فرستاد که به سویشان پرتاب کرده و آنان را همچون برگ های خورده شده از درون و برون متلاشی نمود. کید و حیله آنان را به تباهی و نابودی کشانید و آن ها که تصور می نمودند تمامی اهل زمین مقابل قدرت و ساز و برگشان تسلیم اند دیگر باره دیدند آنچه بر سرزمین ایران حاکم است ایمان می باشد و آنچه خود به آن اتکا دارند جز آهن خرد شده و پوسیده چیزی نیست و خدا خواست این بارقه الهی باقی بماند تا آن روح قدسی خمینی کبیر که حرکت انبیا و اولیارا استمرار می بخشید در پرتو این نور الهی به قیام «الله اکبر» ایستاده و جهانیان رابه اعجاب و شگفتی وا دارد. شرق و غرب را در بهت و تحیر فرو برده و به همگان ثابت کند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».
آنچه در طبس گذشت با تمامی زوایای حرکت و انجام بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ یوم الفیل دیگر و کارتر مظهر استکبار جهانی و ابرهه ای دیگر. بدین گونه عنایت لطف و رحمت الهی بر مومنین گسترانیده شد. آنچه در این ماجرا گذشت نه یک واقعه ای ساده و زودگذر و فراموش شونده بود آن چنان که عوامل نفاق داخلی کوشیدند تا خاموشش گذارند بلکه تمثیلی و تذکری است ماندگار برای کسانی که با چشمان و دلهای خویش جز آنچه هست هم مشاهده کرده و می شنوند و اعتقاد دارند که تذکر دیگری بود بر اثبات قدرت لایزال خداوندی و سستی عزم دشمنان خدا.
آن شب هنگامی که مردم ایران در خواب به سر می بردند چندین هواپیما و هلی کوپتر آمریکایی با آرم ارتش ایران حمل نفرات و تجهیزات جنگی قصد داشتند در اطراف تهران بر زمین نشسته و چندین نقطه حساس و حیاتی را نابود کنند.
راستی اگر خداوند تبارک و تعالی به انقلاب اسلامی رهبر و مردم ایران عنایت ویژه ای نداشت این تهاجم وسیع که از ماه ها قبل تدارک دیده شده و به میزان قابل توجهی برای آن نیرو و وقت صرف شده بود به این سادگی و با توفانی از شن خنثی نمی گردید. به راستی اگر آن دانه های کوچک شن جلو دید خلبان هواپیما را نمی گرفت و آن برخورد و آتش سوزی به وجود نمی آمد چه کسی توانایی آن را داشت که از اجرای این نقشه شوم و گسترده جلوگیری کند
چنین بود که شن های کوچک بیابان بر نشانه های بزرگ قدرت مادی مستکبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده کردند که خداوند با هواپیماهای غول پیکر جنایت کاران چه کرد و چگونه کیدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسیاه ساخت.
اگر استکبار جهانی در مقابل نظام اسلامی ایران ایستاده و با هزاران نیرنگ با انقلاب اسلامی مبارزه می کند بی جهت نیست زیرا هرگز بدینسان تحقیر نگردید و به این اندازه طبل رسوائیش نواخته نشده بود.
آمریکا چنین در سر می پرورانید که کسی را یارای کوچک ترین توهین و تحقیر و رویارویی با او نمی باشد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی این بت موهوم شکسته شد به ویژه پس از منهدم گردیدن آمریکا در جریان حمله چتربازانش به ایران آن چنان ضربه ای خورد که به قول جیمی کارتر: هنوز هر شب کابوس شکست طبس را مشاهده می کنم.
متاسفانه مسلمانان جهان و سایر ملت ها با وجود رسوایی های گوناگون استکبار جهانی موفق نشده اند که قدرت های پوشالی را به زوال بکشانند و در مقابل آنان جبهه ای واحد و کارساز تشکیل دهند زیرا کم تر به قوه ایمان و نیروی الهی اتکا دارند. در اعمال و رفتار نیز آن گونه نبوده اند که زمینه های امداد الهی و نصرت حق را فراهم کنند تا به مدد غیبی بر جنود باطل غلبه یابند ولی امت مسلمان ایران در چندین عرصه ثابت نمود که در مقابل هر قدرت شیطانی پیروز خواهد شد. بنابراین هرگونه بیم و هراس از جانیان جهانی از سستی ایمان و تزلزل باورها حکایت دارد.
شرح توطئه نافرجام
در شامگاه چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ ه. ش هفت فروند هواپیمای غول پیکر و هشت فروند بال گرد نظامی مجهز آمریکایی مرزهای هوای نظامی سی ـ ۱۳۰ جنوبی ایران را بدون کوچک ترین مقاومتی پشت سر گذاشته و وارد حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران می گردند. یکی از پاسگاه های مرزی عبور آنها را گزارش می دهد اما به دلایلی نامعلوم به آن گزارش ترتیب اثر داده نمی شود.
هواپیماها و بال گردها پس از طی مسافتی بیش از هزار کیلومتر در حریم هوایی ایران بدون برخورد با هیچ گونه مانعی جهت سوخت گیری و احتمالا برای هماهنگی شروع عملیات در یک فرودگاه متروکه که در جنگ جهانی دوم در نزدیک رباط خان طبس توسط قوای متفقین ساخته شده بود فرود می آیند. توطئه گران مجهز به تمامی تجهیزات نظامی و حتی تانک موتور سیکلت های پرقدرت سریع و سنگین (تریل) اتومبیل جیپ و سلاح های مختلف بودند. زمان فرود اندکی قبل از نیمه شب چهارم اردیبهشت بود.
یک اتوبوس مسافربری از کوره راه نزدیک عبور می کند. با پنتاگون تماس گرفته شد که چه تصمیمی در مورد چهل سرنشین اتوبوس بگیرند دستور داده شد که تمامی مسافران را بازداشت نموده و درون یک هواپیمای سی ـ۱۳۰ قرار داده و به طور موقت آنان را از ایران خارج سازند. یکی از ایرانیان گفت: آنها به ما گفتند که دوباره بر اتوبوس سوار می شویم یک آمریکایی اتوبوس ما را به نزدیک هواپیمایی راند. او به ما گفت: پیاده شویم و سوار هواپیما گردیم. حساس ترین لحظات ماموریت فرا رسید. یکی از مسافران ایرانی گفت: ما در حال سوار شدن به داخل هواپیما بودیم که ناگهان مشاهده کردیم یکی از هواپیماها آتش گرفت. حقیقت مطلب این بود که یکی از هلیکوپترها بنزین گیری کرده بود از زمین بلند شد تا در زمین از هواپیمای سی ـ ۱۳۰ هلیکوپتر دیگری جهت سوخت گیری آماده شود اما در این بال گرد بدنه هواپیما برخورد نمود و در همان موقع هر RH – S 3 D لحظه خلبان را به سرعت به سوی جلو راند. در این لحظه پروانه آن با دو آتش گرفتند و هشت آمریکایی هلاک گردیدند.
هم چنین قبل از آتش سوزی یک کامیون به طرف جاده می آمد که راننده اش پس از تیراندازی به سوی تانکر متواری شد. ترافیک غیر منتظره در جاده ای کویری و احتمال فاش شدن ماموریت مرگ کماندوها و احتیاج فوری به رسانیدن زخمی ها به بیمارستان یک تصمیم بسیار دشواری را پیش می کشید که آمریکایی ها باید هر چه زودتر صحرا را ترک کنند. زمانی باقی نمانده بود تا بدنه هواپیما خنک شود و آنها اجساد را بیرون بکشند. در عوض نجات دهندگان باید در مرحله اول خود را از این وضع می رهانیدند. پس به سوی رفتند و سوار آن شدند و پا به فرار گذاشتند یکی از هواپیمای سی ـ ۱۳۰ کسانی که در این ماموریت نقش داشت با حضور جیمی کارتر در مصاحبه مطبوعاتی پس از عملیات نافرجام نجات جزئیات چندی از این ماموریت را فاش نمود اما وزیر دفاع آمریکا هارولد براون سری تر برخورد می نمود و کم تر اطلاعات می داد.
حضور کارتر در یک مصاحبه مطبوعاتی آن هم درست چند ساعت پس از فرار آمریکایی ها از خاک ایران با چشمانی سرخ و ورم کرده حاکی از بی خوابی خشم ترس و ناامیدی نشان دهنده این موضوع بود که می خواست به عوامل خود در درون ایران بفهماند که عملیات عقیم مانده و آنان را از ادامه برنامه بازدارد.
نکته دیگر این که پس از آن از سوی کارتر و هارولد براون اعلام گردید که اسناد طبقه بندی شده و سری در صحنه عملیات باقی مانده هلیکوپترها مورد حمله واقع شده و همراه با اسناد باقی مانده نابود گردیدند. هلیکوپترها ماموریت داشتند تا کماندوها را به یک اردوگاه دومی بعد از سوخت گیری در محلی که مخفی گاه کوهستانی نام داشت و خارج از تهران بود منتقل سازند تا از ردگیری رادارها و نیروهای دفاعی ایران در امان باشند. برخی از افراد نجات توسط کامیون هایی به محوطه سفارت آمریکا در ایران (لانه جاسوسی) آورده می شدند; هرچند که این وسائل نقلیه از کجا می آمدند مسئله ای سری بود. درست در زمانی که هلیکوپترها بر فراز لانه جاسوسی پدیدار می شدند ماموران نجات قصد ناتوان نمودن ماموران محافظ را داشتند سپس گروگان ها و تیم مهاجم را به وعده گاهی که مشخص شده بود با هواپیما منتقل می نمودند.
روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ حدود ساعت ۱۲ نیم روز از تهران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد خبری مبنی بر وجود چند هواپیما و هلیکوپتر آمریکایی در فرودگاه متروکه حوالی طبس که مسافرین اتوبوسی را به گروگان گرفته اند گزارش شد. در ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز ازمرکز سپاه یزد پنج نفر به سرپرستی محمد منتظر قائم (فرمانده سپاه این ناحیه) عازم محل حادثه شدند در حوالی محل حادثه آنان با تعدادی از پاسداران کمیته برخورد نمودند عده ای از افراد ژاندارمری نیز در منطقه حضور داشتند اما هیچ یک به محل هواپیما و هلیکوپتر نزدیک نشده بودند زیرا در همان هنگام چند فانتوم در ارتفاع زیاد در حال پرواز بر فراز منطقه بودند.
افراد ژاندارمری منطقه به پاسداران اعزامی می گویند: منطقه ناامن است و باید با مرکز تماس بگیرند. اگر فانتوم ها ایرانی هستند مشخص شود و مطلع گردند که منطقه را بمباران نکنند زیرا نیروهای ایرانی در آن جا هستند.
اگرچه افراد ژاندارمری محل را ترک نمودند ولی پاسداران به هلیکوپترها نزدیک شدند. در یک سوی جاده دو فروند و در سوی دیگر چهار فروند هلیکوپتر قرار داشت که یکی از آنها در حال سوختن بود. از میان افراد اعزامی شهید محمد منتظر قائم و یک نفر دیگر به محل نزدیک تر شدندو مراقب مین گذاری احتمالی بودند تا به خودرو جیپ باقی مانده که حامل مقداری اسلحه و مهمات بود رسیدند آن را روشن نمودند و به کنار جاده آوردند سپس به چند موتورسیکلت تریل که روی کیلومتر شمار آن کاملا استتار شده بود رسیدند در این بین متوجه توفان شنی که به آنها نزدیک می شد گردیدند از اولین هلیکوپتر که گذشتند به وسایلی چون لباس و ماسک برخورد کرده و آنها را به کنار جاده انتقال دادند. سپس شهید محمد منتظر قائم و یکی از پاسداران با احتیاط داخل یکی از هلیکوپترها شدند که داخل آن یک تیربار کالیبر ۵۰ سوار شده و روی سه پایه نوار فشنگ به آن وصل شده و کاملا آماده شلیک بود.
در گوشه دیگر حدود ۱۰ کیسه حاوی قطعات کالیبر ۵۰ سوار شده چند جعبه فشنگ کالیبر ۵۰ تعدادی کیف مخصوص بی سیم صحرایی که پر از مواد منفجره آماده انفجار بود و یک کلاسور محتوی چند ورقه درجه بندی شده یافتند. هر کدام از آنها با مقداری وسایل و اسلحه نیروی دریایی آمریکا از هلیکوپتر خارج شدند.
در این هنگام توفان شن تمام شد و هوا کاملا صاف گردید. ناگهان سه یا چهار فانتوم از روی هلیکوپترها عبور کردند چرخی زده و به سوی آنها بازگشتند و با کالیبر ۵۰ به سمت هلیکوپتری که دستگاه راداری در آن روشن بود شلیک کردند. در یک لحظه آن هلیکوپتر منهدم شد و از بین رفت. فانتوم ها که دور شدند دو پاسدار به سرعت حدود صد متر از آنها فاصله گرفتند و روی زمین دراز کشیدند اما فانتوم ها همچنان در حال پرواز بودند و به سوی دو پاسدار و دیگر نیروهای اعزامی از سپاه یزد که داخل جیپ کنار جاده بودند تیراندازی می نمودند. سرانجام در اثر انفجار یک راکت برادر پاسدار محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد به شهادت رسید و دو تن دیگر زخمی گردیدند که به طبس انتقال یافتند. پیکر مطهر شهید منتظر قائم شب هنگام بر شن های کویر آمیخته با خون خویش باقی می ماند و صبح گاهان برای بردن اولین شهید حمله نظامی مستقیم آمریکا به ایران به سوی کویر می آیند و این در حالی بود که یک دستش قطع شده و پاره های آهن راکت در قلبش فرو نشسته و به دیدار حق شتافته بود.
اهداف و مقاصد این تهاجم ناکام
از سوی تمامی خبرگزاری های جهان مخابره گردید که نیروهای کماندویی آمریکایی با تجهیزات کامل نظامی برای نجات گروگان های لانه جاسوسی به سوی تهران رهسپار شدند ولی به دلیل اشکال در برنامه در کویر ایران متوقف شده و افراد باقی مانده فرار کرده اند اما در پس این حرکت چه قضایایی نهفته بود و آنها می خواستند چه نقشه ای را عملی سازند ساده اندیشی است اگر تصور کنیم که آنان صرفا برای نجات ۵۲ گروگان آن همه هلیکوپتر و هواپیما و سلاح و مهمات را به ایران انتقال داده بودند. آنان می خواستند مراکز مهمی چون منزل امام خمینی مراکز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدرسه فیضیه مقر ریاست جمهوری نخست وزیری ستاد کمیته مرکزی انبارهای مهمات ارتش را بمباران کنند. هم چنین شخصیت های مهم مملکتی را از بین برده ویک حکومت سوسیال دموکرات به سبک آمریکایی و به ریاست شاهپور بختیار به روی کار آورند.
آنچه امام خمینی (قدس سره) پس از شکست حمله نظامی آمریکا بیان فرمود هم جواب این هدف واقعی آمریکا و هم پاسخی برای مطالب ادعایی مبنی بر نجات گروگان هاست: «کارتر گمان می کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری روگردان نیستند از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند کارتر باز احساس کرده با چه ملتی روبه (مکتب) روست و با چه مکتبی بازی می کند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است. کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند اکنون هیچ یک از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی چیزی نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند. کارتر باید بداند که حمله به ایران حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمین جهان در این امر بی تفاوت نیستند».
از آن جا که هدف آمریکا نابودی انقلاب را به همراه داشت نیروهای انقلاب و به ویژه امت مومن و مسلمان که به پیروی از رهبر خویش معابر و خیابان ها را از شعار و فریاد مرگ بر آمریکا پر کرده بودند بغض خود را علیه آمریکا افزودند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مدام مورد غضب و بغض آمریکا بوده و در همین توطئه یکی از بهترین نیروهای خود را از دست داده بود علیه آمریکا و عمال داخلی موضع سخت گرفت و هنوز چندی نگذشته بود که با شرکت فعال در کشف کودتای استکباری و دست گیری عوامل داخلی ثابت کرد که چگونه در مقابل ابرقدرت ها ثابت و استوار ایستاده است. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که در آن زمان به درستی نمادی از مبارزات ضد استکباری امت ایران شناخته می شدند و قبل از آن بارها مورد تخطئه مخالفین اشغال لانه جاسوسی قرار گرفته بودند بار دیگر در سطح جامعه اسلامی و انقلابی مطرح شدند و همین امر به شدت گرفتن جو ضدامپریالیستی موجود در ایران فزونی داد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گروگان را به محل های متعدد در سراسر ایران انتقال داده و شور ضد آمریکایی را به تمامی نقاط کشور سرایت دادند. به این ترتیب سیاست های آمریکا در ایران به سختی شکست خورد. از سوی دیگر این مانور آمریکا موجب منسجم تر شدن صفوف امت انقلابی و مسلمان ایران علیه خود او گردید و یک بار دیگر خشم فزاینده ملت ایران علیه استکبار افزایش یافت. از جهت دیگر آمریکا برای تبلیغات رنگارنگ خود هیچ محملی نیافت و این از بزرگ ترین خسارت هایی بود که این حمله نظامی نصیب آمریکا کرد. از جانب دیگر آمریکا با دست زدن به این توطئه نافرجام خود را بیش از گذشته در ایران اسلامی به عنوان استعمارگری خونخوار و کینه توز مطرح کرد. هم چنین گروهک های مخالف جمهوری اسلامی که تا آن زمان خود را ضد امپریالیست می خواندند هم مقابله و مبارزه جمهوری اسلامی با آمریکا را یک حرکت ظاهری می خواندند بر اثر یورش نافرجام مذکور تمامی رشته های خود را پنبه یافتند و تمامی تحلیل ها و تفسیرهای خود را مبنی بر این که ضد آمریکایی بودن ایران یک نمایش است بر باد رفته دیدند. از این رو به یک ورشکستگی سیاسی تمام و بی آبرویی مفرط دچار شدند. ستون پنجم نیز افشا گردید و اقدامات هم زمان گروهک ها و نیز موضع گیری های آنان پس از شکست طبس ماهیت آمریکایی آنان را آشکارتر ساخت.
شکست عملیات در صحرای طبس برای دولتمردان آمریکایی به طور اخص و مردم جهان به طور اعم بسیار شگفت آور و غیر منتظره و برخلاف مسایل علمی و تکنیکی جلوه گر شد زیرا دولت تجاوزگر آمریکا:
۱ ـ در خصوص چنین ماموریتی متجاوز از پنج ماه تمام در صحرای آریزونا جایی که تقریبا دارای شرایط کویر ایران است تعلیمات پیچیده و فشرده ای را به کماندوهای مخصوص خویش داده بود.
تا صنایع مدرن استفاده گردیده بود زیرا RH – S 3 D 2 ـ از پیچیده ترین تعلیمات و تکنیک های نظامی اعم از تسلیحات دفاعی هلیکوپترهای سیکورسکی از بهترین نوع هلیکوپترهای مخصوص عملیات نجات در نظر گرفته شده بودند و قبلا کارآیی بسیار خوب و درخشانی از خود نشان داده بودند.
۳ ـ براساس گفته های مقامات رسمی پنتاگون بودجه هنگفتی جهت این عملیات در نظر گرفته بودند.
۴ ـ تمامی گروه ها و احتمالا کسانی که در عملیات نجات موفقیت آمیز شرکت داشتند نقش موثری در هماهنگی و سازماندهی این طرح عهده دار بودند.
۵ ـ به کمک سازمان هواشناسی آمریکا وضع جوی ایران به خصوص منطقه فرود در صحرای طبس کاملا مورد پیش بینی علمی واقع شده بود. به علت این که آن شب مهتابی بود و احتمال وقوع طوفان معمولا در این مواقع بعید به نظر می رسید ورود هر نوع جبهه هوای غیر مطلوب شگفت آور است.
این جاست که فرمایش قرآن کریم دقیقا تحقق عینی پیدا می کند آن جا که خداوند می فرماید:
«لا یزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعه» سوره رعد آیه ۳۷ ; آنان که کفر ورزیدند به آنچه با دست های خود ساخته اند سرکوبی سختی پیوسته بر آنها خواهد رسید پس از این اعجاز خداوندی آن چه برجای ماند چیزی جز پیکره سوخته و سرافکندگی و اقرار شرم آلود به شکستی بزرگ از طرف دشمن و ایجاد اتحاد و حاکمیت توحید در بین امت اسلام و اعلام خدا صاحبی این ملت نبود. دشمن کوشید تا با ایجاد جو روانی حقیقت از دست رفته را باز یابد ولی موثر واقع نشد و به لطف خداوند مردم پایدارتر و هوشیارتر شدند.
بررسی هایی در خصوص زمینه های تجاوز
۱ ـ در روز ۱۹ فروردین جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا بر صفحه تلویزیون ظاهر گردید و اعلام نمود که آمریکا با ایران قطع رابطه کرده است. هم چنین اعلام نمود که به دیپلمات های ایرانی مقیم آمریکا یک مهلت ۲۴ ساعته داده شده است تا خاک آمریکا را ترک کنند.
در این خصوص امام خمینی فرمود: اگر تنها یک کاری را کارتر به نفع محرومان کرده باشد همین قطع رابطه است.
لذا قطع شدن رابطه ایران با شیطان بزرگ مورد بحث محافل مختلف قرار گرفت و هر یک به مقتضای منافع خود تحلیل های گوناگونی ارائه کردند اما واکنش رسمی نظام اسلامی ایران در چند جمله مختصر رهبر انقلاب خلاصه گردید که فرمود: ملت شریف ایران ! خبر قطع رابطه بین آمریکاو ایران را دریافت کردم. رابطه بین یک ملت به پا خاسته برای رهایی خود از چنگال چپاول گران بین المللی با یک چپاول گر عالم خوار همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاول گر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران اگر این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاول گری کرده اگر جشن بگیرد حق دارد. صحیفه نور ج ۷ ص ۱۷۰
در واقع قطع رابطه و قطع امید در پی موضع گیری های مداوم رهبر انقلاب اسلامی صورت گرفت و آمریکا ناگزیر به انجام آن شد در پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ ه. ش آمده است:
شیطان بزرگ برای رسیدن به چند سال سند جنایت به هر وسیله ممکن دستاویز به هر نقشه شیطانی متشبث می شود. او گاهی با اشغال نظامی و پیاده کردن چتربازان در لانه جاسوسی و گاهی با محاصره اقتصادی و منزوی کردن کشور ما را تهدید می کرد و از آن نتیجه نگرفت و اکنون به نقشه سیاسی دست زده است.
امام با این اندیشه که رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم قطع ارتباط با استکبار را به فال نیک گرفت و آمریکای مستاصل پس از ۱۶ روز صدق گفته امام را با عمل خود ثابت کرد و با تجهیزات نظامی به عنوان نجات گروگان ها به ایران هجوم آورد که در کویر ایران دچار خشم و توفان گردید.
۲ ـ با اشغال لانه جاسوسی از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که در حقیقت انقلاب دومی به وقوع پیوست توطئه های مزورانه آمریکا در نفوذ رسوخ و مسخ انقلاب اسلامی به شکست منجر شد. دست های خیانت بار همساز با شیطان بزرگ نیز در این ماجرا افشا گردید. لذا تهدیدات نظامی و اقتصادی از ابتدایی ترین اقدامات جهت غلبه بر این پیروزی بزرگ بود. امت مسلمان ایران از تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که روز تسخیر جاسوس خانه آمریکا بود در گرماگرم یک جریان حاد ضد آمریکایی قرار گرفته بود.
البته مردم مخصوصا دانشجویان چنین مبارزه پرشور و خط مبارزاتی پیگیر را از رهبر انقلاب که آمریکا را به بن بست کشانده بود فرا گرفته بودند و تسخیر آن لانه جاسوسی محصول حملات بی امان امام خمینی علیه آمریکا بود. ایشان در یک سخنرانی تلویزیونی فرمودند: «چرا جوانان و طلاب ما ساکت نشسته اند و علیه آمریکا و توطئه های او نمی شورند» دو سه روزی از این بیانات نگذشته بود که لانه جاسوسی در تهران فتح گردید. شکست کوشش های دیپلماتیک و طرح های بسیار مزدورانه آمریکا برای آزادسازی گروگان ها از اهم زمینه هایی بود که این تهاجم را فراهم ساخت.
۳ ـ گروهک های چپ و راست داخلی که همیشه کورکورانه دستورات اربابان خود را عملی می ساختند این بار نیز به خاطر حفظ سنگر دانشگاه و مخالفت با تعطیلی دانشگاه ها و مبارزه با اصل انقلاب فرهنگی به شیوه انقلاب اسلامی به جنگ و جدال خونریزی هیاهو و سنگربندی مشغول گشته و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند که گویی این بخش نیز جزیی از طرح کلی تجاوز نظامی بوده است.
۴ ـ در همین ایام بود که رژیم حاکم به عراق به آتش افروزی مرزی خویش دامن زد و در مناطق غربی نیز احزاب سیاسی به بلوا و آشوب علیه نظام اسلامی دست زدند. این تشنج ها از آن جا که از یک منبع فرمان می گرفت به گونه ای وسیع و گسترده جلوه نمود تا این که با اعزام نیروهای سپاه و ارتش به سوی این نواحی مسئله به شکل درگیری درآمد و نقل و انتقال قوای نظامی از مرکز به سمت غرب کشور غیر از کنترل ضد انقلاب داخلی نتایج ناگواری داشت زیرا تمرکز نیروها در آن زمان در یک منطقه به فراموش سپردن دشمن خارجی و باز گذاشتن دست او برای تجاوز تلقی می گردید. هم چنین به دلیل این گونه مسایل در زمان تهاجم نظامی هیچ کدام از لوازم دفاعی و مخابراتی مهم در حومه مرکزی ایران استقرار نداشته است.